گم شدن هواپیمای اندونزی
بیماری رسم مداری که بر پایه یکسری سبک زندگی غربی بنا شده و پوسته ایی مذهبی هرچند کم رنگ دارد،شده است سبک زندگی بسیاری از اینان!
روایت نو،به نقل از وبلاگ فرهنگ پرواز نوشت:
شاید این چیزی هایی اینجا می نویسم درد باشد و شاید هم دردی که بسیاری از شماها تا بحال آن را تجربه کرده باشید!
علی مرتضوی شریف با ارسال این عکس به صفحه حامیان دکتر جلیلی در ایسنتاگرام نوشت:
در فرودگاه امام خمینی منتظر نشسته بودم تا سوار بر پرواز تهران نجف بشویم و عازم کربلای معلا!
قدمهای آهسته و کج مردی که چمدانش را روی زمین میکشید توجه اَم را جلب کرد، به ذهنم آشنا رسید، وقتی سرم را بالا آوردم دیدم دکتر سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی است!
کمی جلوتر نشست! عجب سوژه ای بود در ابتدای راه!
جلو رفتم، مثل همیشه خوش برخورد بود، کمی گپ زدیم و رفتیم سوار پرواز بشیم.
مثل همه آدمها آمد توی صف ایستاد. فرودگاه امام خمینی تا حالا تو عمرش این همه بچه حزب اللهی یکجا ندیده بود!
غالبا تا دکتر جلیلی را می دیدند، با تعجب جلو می آمدند و احوالپرسی می کردند.
مخصوصا یکی دو قدم از ایشان عقب تر می رفتم تا برخورد مردم و مسئولان پروازی را نظاره کنم.
مسؤول گیت که بلیطها را کنترل میکرد آنقدر سرش شلوغ بود که بدون هیچ توجهی بلیط دکتر جلیلی را هم گرفت تیکت پرواز را تحویلش داد.
داشتیم وارد هواپیما میشدیم که مسؤول پرواز جلوی درب ورود به همه خیرمقدم میگفت، تا دکتر جلیلی را دید، اولش بهت زده شد، حق هم داشت دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، کاندیدای ریاست جمهوری، طرف مذاکره کننده ایرانی با شش قدرت جهانی، بدون تشریفات، محافظ و همچو مردم در صف!
خیلی سریع گفت: آقای دکتر بفرمایید، جلو. میخواست یک جای خوب به ایشان بده؛ دکتر با لبخند تشکر آمیزی گفت ممنون صندلی من ردیف بیست و نه است و رفت تا در انتهای پرواز بشینه!
یک آدم خوش ذوقی هم آنجا بود که با روحیه دکتر جلیلی آشنا بود به ان مسؤول پرواز گفت: دکتر از این عادتها نداره وی آی پی بشینه!
راست میگفت. تو فرودگاه نجف هم مثل همه آمد تو صف ایستاد و وضو گرفت. مثل همه آدمها بود از جنس مردم. از هم جدا شدیم و هر کدام به خیل زایران اربعین حسینی پیوستیم.
پس از اربعین دیدار ما دوباره در مسجد کوفه تجدید شد، با همان کیفیت قبلی. تنها و بدون هیچ محافظ و تشریفات...
منبع: http://instagram.com/dr_saeedjalili