همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

بازنشر؛ اولین چراغ برق در بیاض کی روشن شد؟

شاید جالب باشد! بدانید که بیاض در گذشته هر چند روستایی کوچک بوده اما در زمره معدود نقاط کشور است که در اوایل ورود صنعت برق به کشور از نعمت روشنایی برق برخوردار شد. در سال 1315 همزمان با افتتاح کارخانه پنبه، برای اولین بار در منطقه لامپ های برق در بیاض روشن شد. این کارخانه که توسط یدالله خان ابراهیمی (خان وقت بیاض) برای فراوری پنبه منطقه تاسیس گردیده بود دارای یک موتور قوی بود و در طراحی آن یک مولد برق (200 کیلو واتی)نیز تعبیه شده بود و به علت کار شبانه کارخانه،  هنگام غروب آفتاب مولد برق هم به کار افتاده و علاوه بر طبقات و فضای بیرونی کارخانه،  برق به دفتر شرکت پیمانکار، باغ خان، اداره طرق و یک خانه (در محل فعلی مسجد صاحب الزمان) منتقل شده بود و شبها روشنایی این اماکن را تامین می کرد.

 4op68iddvd7a36e11pmr.jpg

این اتفاق در حالی در بیاض رخ داد که شهرهای بزرگ و کوچک کشور تا دهه های بعد، هنوز دارای برق نبودند. به عنوان مثال در شهر کرمان در سال 1311 یک مولد کوچک (75 کیلو واتی)با تولید برق محدود راه اندازی گردید که محدوده مجاور خود را روشن می نمود  اما بقیه شهر تاریک بود و  تا سال 1343 هیچ توسعه ای داده نشد.

گفتنی است اولین کارخانه برق کشور در سال 1279 شمسی به دستور مظفر الدین شاه برای حرم مطهر امام رضا(ع) راه اندازی گردید و علاوه بر روشن نمودن حرم مطهر  رضوی وعمارات مبارک آستان قدس قسمتی از بالا خیابان را نیز روشنی می داد.

تفاهم نامه دریافت وجوه قبوض جرائم راهنمائی و رانندگی

postbank

پست بانک ایران موفق به انعقاد تفاهم نامه با پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا گردید و پست بانک بعد از بانک ملی بعنوان دومین بانک عامل در دریافت وجوه قبوض جرائم راهنمائی و رانندگی در کشور معرفی گردید .

 

از این پس  وجوه قبوض جرائم راهنمائی و رانندگی از طریق درگاههای الکترونیکی در سامانه فراز و سیمیا قابل دریافت می باشد .  

 

مسابقه ی خوانش احساس واژه ها

امروز  چهارشنبه 93/9/19 راس ساعت 10/5 با حضور سرگروه محترم ادبیات فارسی شهرستان


کاشمر         ،    جناب آقای نظام آبادی


این رقابت زیبا بین 6 دانش آموز برتر برگزار گردید.

و در پایان دانش آموز جواد نوری انتخاب و به  اداره ی محترم آموزش و پرورش معرفی


خواهندگردید.

تشکر وسپاس   دارم از همکار خوبم و سرگروه محترم که با حضور زیباشون جلسه ی مارا زیباتر

نمودند. و از نظرات به جا و ارزشون استفاده نمودم.







******************************************************************

این مرحله از مسابقه فردا 5 شنبه در آموزشگاه امام حسین ع برگزار خواهد گردید. سه دانش

آموز برتر در این مرحله به رقابت خواهند پرداخت.

****************************************************************************


دانش آموز خوبم !   هوشمندم دلبندم  ! مهندس انشا  و سخنور توانا !


  آقای جواد نوری 



کسب رتبه اول  را در مسابقه احساس واژه ها در سطح آموزشگاه استعدادهای درخشان به شما

و خانواده ی ارجمندت تبریک عرض می کنم. انشالله که شاهد موفقیت و سربلندیت در سطح

شهرستان - استان و کشور باشیم.

تاریخ برگزاری کلاس های نوشتاری و آداب سخن وری  در هفته ی آینده به شما ابلاغ خواهد شد.

سعی می کنم روز های چهارشنبه هر هفته به مدت یک ساعت در خدمت شما باشم.



آرامش در نماز

در یکی از جنگ‌ها که پیامبر همراه لشکر بودند، در شبی که پاسبانی لشکر اسلام بر عهده‌ی عباد بن بُشر و عمّار یاسر بود، نصف اول شب نصیبِ،‌عباد گردید و نصف دوم نصیب عمار، پس عمار خوابید و تنها بُشر بیدار بود و مشغول نماز گردید در آن حال یکی از کفار به قصد شبیخون زدن به لشکر اسلام برآمد به خیال اینکه پاسبانی نیست و همه خوابند از دور عباد را دید ایستاده و تشخیص نمی‌داد که انسانست یا حیوان یا درخت برای اینکه از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیکر عباد نشست و او اَبداً اعتنایی نکرد، تیر دیگری به او زد و او را سخت مجروح و خونین نمود باز حرکت نکرد تیر سوم زد پس نماز را کوتاه نمود و تمام کرد و عمار را بیدار نمود عمار دید سه تیر بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون کرده گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نکردی عباد گفت: مشغول خواندن سوره‌ی کهف در نماز بودم و میل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمی‌ترسیدم که دشمن بر سرم برسد و صدمه‌ای به پیغمبر برساند و کوتاهی در این نگهبانی که به من واگذار شده کرده باشم هرگز نماز را کوتاه نمی‌کردم اگر چه جانم را از دست می‌دادم.

سالگرد شهادت شهید علی اصغر دلاک گرامی باد

شهید علی اصغر دلاک  در 15 آذر ماه سال 1342  در میان خانواده ای مذهبی و زحمت کش در شهر سرخه متولد شد . علی اصغر در کلاس دوم ابتدایی بود که پدرش رمضانعلی در یک حادثه  تصادف  دارفانی را وداع گفت .  تامین  خرج زندگی  4 بچه ( دو دختر و دوپسر ) بر دوش مادر قرار گرفت و مادر بیشتر وقت خود را به پخت نان مشغول گردید . علی اصغر ابتدایی و راهنمایی را در مدارس سرخه و دبیرستان را در سمنان گذراند . علی اصغر و برادرش برای کمک به مادر در تامین مخارج زندگی ، همزمان با تحصیل به کار کشاورزی بر روی زمین مردم نیز مشغول بودند. علی اصغردارای استعداد بالایی در درس خواندن و همواره ازشاگردان  ممتاز کلاس بود  .  در سال 1364 به خدمت سربازی اعزام و در لشکر 58 ذوالفقار  به عنوان دیدبان توپخانه  مشغول خدمت گردید . او در تاریخ 18 آذر ماه 1365 و در حالی که 18 ماه از خدمت سربازی را سپری کرده بود در سن  23 سالگی در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سر  به شهادت رسید . روحش شاد و یادش گرامی باد .

شرمنده شهدا

اسمعیل ادهم