این نکته را هم به یاد داشته باشید که هر شخص در زندگی مسئول انتخابهای خود است، چنانچه شما آنچه را که در توان داشتهاید برای هدایت همسرتان و بهبود شرایط زندگی مشترکتان انجام دادهاید، تقصیری متوجه شما نخواهد بود.
در ابتدا به تفاوت تعاریف شغل، کار و حرفه اشاره میکنم و در ادامه به معیارهای انتخاب شغل میپردازم که امیدوارم این معیارها به همسرتان در انتخاب شغلی بهتر کمک کند:
کار: فعالیتی دائمی که به تولید کالا و یا خدمات منتهی میشود و فرد دستمزد دریافت میکند. دائمی بودن، تولید و دریافت دستمزد از ویژگیهای اساسی کار است.
حرفه: مجموعه کارهایی که فرد در طول زندگی خود به آن مشغول است.
شغل: به موقعیتهای شبیه به هم در یک موسسه، اداره یا کارگاه اطلاق میشود.
معیارهای انتخاب شغل: هنگامی که فرد تصمیم به انتخاب شغل میگیرد لازم است این نکات را درنظر بگیرد:
۱ - توانایی ذهنی: مشغول شدن به هر شغلی به میزان معینی از رشد و توانایی ذهنی نیاز دارد. توانایی ذهنی برای انتخاب، آمادگی و اشتغال موفقیت آمیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۲ - استعداد: مشاغل مختلف به استعدادهای خاص و معینی نیاز دارند. به طور کلی موفقیت در هر شغلی به چندین استعداد نیازمند است. استعداد نحوه و میزان یادگیری فرد را در زمینههای گوناگون مشخص میکند.
۳ - رغبت: و یا به عبارتی همان ترجیحها و موارد دوست داشتنی که فرد در مدت زمانی معین به آن میاندیشد، به انجام آن میپردازد و از آن لذت میبرد.
۴ - شخصیت: به مجموعهای از استعدادها، طرز فکرها، خصوصیات جسمانی، نیازها، خلق و خو و.... فرد گفته میشود. آگاهی از خود و توجه به ویژگیهای شخصیتی در انتخاب بهتر شغل موثر است.
۵ - توجه به واقعیت: این معیار با معیارهای قبلی ارتباط مستقیم دارد؛ به این معنا که در صورتی که فرد در شناخت خود، استعدادها و.... به واقعیت توجه نکند در انتخاب شغل با مشکل مواجه خواهدشد.
۶ - عوامل محیطی: توجه به فرهنگ خانوادگی، طبقه اجتماعی و حتی محل زندگی فرد از لحاظ امکانات نیز در انتخاب شغل موثر است.
درنظر داشته باشید بنانهادن زندگی بر اساس درآمد و توجه به سطح توقعات فردی میتواند زندگی راحتتر و بیدغدغه تری را برای شما فراهم کند. همچنین علاقه به پیشرفت و میل به بهتر کردن شرایط زندگی و تلاش برای دستیابی به آن نیز کمک رسان خواهدبود.
(سیمین قربانی -کارشناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)
قطب راوندی روایت کرده که در عرش تمثال جمیع بندگان خدا هست. وقتی بنده در زمین مشغول عبادت است عکس او را ملائکه می بینند و اگر مشغول معصیت باشد خداوند امر میفرماید بعضی ملائکه را که با بالهای خود عکس او را پوشانند که ملائکه او را بحال معصیت نبینند اینست معنی ای کسیکه خوبیها را ظاهر میسازی و بدیها را می پوشانی.
ازکویل لاوتزی مهاجم پاریس سن ژرمن گفته خیلی از اوقات به کنار گذاشتن فوتبال فکر می کند. |
Ezequiel Lavezzi / Paris-SG.blogfa.com
اخیرا شایعات مختلفی در مورد بازگشت مهاجم آرژانتینی پاریس سن ژرمن به سری آ و حضور در اینتر یا بازی دوباره در ناپولی به گوش رسیده و روابط او و باشگاه تا حدی به هم خورده است. با این حال، لاوتزی طی مصاحبه ای با مارکا اعلام کرده تا حدی از خود فوتبال، زده شده است.
لاوتزی گفت: "بعضی اوقات می خواهم همه چیز را کنار بگذاریم. مساله ای است که حتی همین امروز هم فکرم را مشغول کرده است و مربوط به گذشته نیست. اگر این کار را بکنم، مسلما از دنیای ورزش کنار خواهم کشید، ولی نمی دانم ممکن است به چه کاری مشغول شوم. بدون شک تنها مساله ای که همچنان به فوتبال وصل ام می کند، فراهم کردن شرایط زندگی مناسب، آشنایی با فرهنگ های مختلف، صرف زمان با خانواده ام و در کل لذت بردن بیشتر از آن است. مهم ترین موضوع، حسیات درون شما است که با علائق قلبی تعیین می شوند و هیچ تشابهی به آنچه از بیرون دیده می شود، ندارد."
لاوتزی در مورد شایعات انتقالش به ناپولی یا باشگاه دیگری در سری آ مثل اینترمیلان، صحبتی نکرد و بیشتر به باشگاه فعلی اش در پاریس، پرداخت: "اکنون اینجا هستم و می خواهم به بهترین فرم ممکن ام برسم. باشگاه پاریس سن ژرمن طی سال های اخیر، هم از لحاظ ساختاری و هم از جنبه فوتبالی، رشد قابل توجهی داشته است. دوست دارم قهرمان لیگ قهرمانان یا کوپا آمریکا شویم و در بعد شخصی، به دنبال زندگی رضایت مندانه تر با خانواده هستم."
دو روز قبل حدود ده صبح سردرد شدید از خواب بیدارم کرد.گاهی سردرد میگیرم.یک سال گذشته تقریبا هفته ای یکبار.گاهی چند ساعت طول میکشد،گاهی هم یکی دو روز.معمولا مسکنی مثل استامینوفن میخورم یا داروهای ضد میگرن.اما آنروز درد هر ساعت بدتر میشد.بطوریکه از حدود ظهر استفراغ هم اضافه شد.در خانه تنها بودم.عصر فشار خونم را کنترل کردم و متوجه شدم در حال افزایش است.دوز داروی فشار خون را اضافه کردم.پسر و عروسم هر دو سر جلسه امتحان بودند.سر شب که پسرم برگشت متوجه شدم فشارم شده هیجده و نیم.گفتم بهتر است برویم درمانگاه.
به اورژانس یکی از بیمارستانهای خصوصی مراجعه کردیم.بعد از طی مراحل وپرداخت فیش،دکتر معاینه کرد و گفت ممکن است مویرگی در مغز پاره شده باشد یا لخته ایجاد شده باشد و فورا باید اسکن مغز بگیرید.چند جایی تلفن زد و گفت متاسفانه دستگاه ما کار نمیکند و بهتر است به بیمارستان الف یا ب. یا ج. مراجعه کنید.بخودم گفتم رضایت تو باید از درون بجوشد.شادیت را به دیگران گره نزن
در حالیکه احساس میکردم از درد در حال کور شدنم،به دکتر گفتم لا اقل فشار خونم را کنترل کنید و کاری برای سردرد و حالت تهوعم انجام دهید.اما حرف مرد یکی بود.گفت متخصص مغز و اعصاب ندارند،تخت خالی ندارند ،دستگاه اسکن هم خراب است.
گفتیم میرویم مرکز سی تی اسکن که بیمارستان مجهزی هم هست.بعد از ساعتی به اتفاقات آنجا مراجعه کردیم.باز گرفتن قبض و مراحل ادری .آقای دکتر که مشغول روزنامه خواندن بود فرمودند تا وقتی بستری نشویدهیچ کاری انجام نمیدهم.چون مساله اورژانسی بود،دفتر چه. بیمه ام مهر پزشک خانواده نداشت.بهر حال رضایت دادیم و پسرم رفت دنبال مراحل اداری بستری شدن.در این مدت هم من یکسره عق میزدم و سرم را از درد چنگ میزدم ودکتر هم مشغول روزنامه خواندن بود.حدود دو ساعت طول کشید تا یک ونیم میلیون پول واریز شد و وقتی که راه افتادم بروم به طرف بخش،فرمودند جای خالی نداریم!
خواستیم بیمارستان را ترک کنیم که گفتند نمیشود.باید رضایت نامه امضا کنید.باز یاد نصیحت دوستم افتادم.
سومین بیمارستان بعد از ساعتی معطلی یک آمپول ضد استفراغ و یک مسکن قوی که بنظر میرسید خواب آور یا مرفین مخلوط داشته تزریق کردند و گفتند بیست دقیقه صبر کن اگر سر دردت بهتر نشد مرفین تزریق میکنیم.
ساعت حدود سه صبح شده بود.جای نشستن هم نبود.حس میکردم در حال بیهوش شدنم.از پسر و عروسم خواستم که مرا به خانه برگردانند.
هنوز بعد از دو روز سردردم کاملا برطرف نشده و قرار است شنبه بروم اگر وقت بدهند ام.آر. آی.انجام دهم
به خودم میگویم بله .رضایت باید از درون سر چشمه بگیرد!!