در قرآن کریم حدود چهارصد آیه راجع به ابعاد شخصیتی آن پیامبر نازل شده که بخشی مربوط به خصایص اخلاقی او می باشد که چهار آیه آن با نام محمد آمده است.
به گزارش "حرف لر " به نقل از وبلاگ "یادداشت روز":
من، البته نه از راه شکم که از راه کتاب به انقلاب پیوستم. نوجوانی مانده از تحصیل، بخاطر فقر والدین و شرایط سخت زمانه، اما به شدت علاقمند به کتاب بودم.
وبلاگ "یادداشت های شخصی عبدالرسول امیری" نوشت:
1. تا جوانید از کارخانه های مختلف بازدید کنید.
2. در کارها نظم و برنامه ریزی را سرلوحه کار خود قرار دهید.
3. همیشه قلم و کاغذ همراه داشته باشید.
4. از هر چیزی یادداشت بردارید. اگر نخواستید بعداً آنرا دور بریزید.
5. تجربیات خود را یادداشت کنید و آنها را به صورت موضوعی دسته بندی کنید.
6. تایپ ده انگشتی را یاد بگیرید و نوشته های خود را (اگر قرار است تایپی باشد) از ابتدا خود تایپ کنید.
7. سعی کنید خوش خط باشید. اگر خط لاتین شما هم خوب باشد که چه بهتر.
8. هرگز با کولیس ( حتی نوع دیجیتال) قطر داخلی یک سوراخ را اندازه گیری نکنید.
9. همیشه یک خط کش کوچک فلزی در کیف خود داشته باشید که از ابعاد حس بگیرید و قطعات را حدودی کنترل نمایید. اگر یک کولیس هم در کیف داشته باشید چه بهتر.
10. همیشه وقتی کاری را انجام می دهید مثلا طراحی می دهید این سوالات را از خود بپرسید:
11. آیا راه حل آسانتری هم هست ؟
12. آیا راه حل سریعتری هم هست ؟
13. آیا راه حل ارزانتری هم هست ؟
غضنفر تو یک دهی تزریقات چی بوده ، میخواسته به یک زنه آمپول بزنه. زنه از این شلیته های لایه لایه پاش بوده، هرچی غضنفر دامناش رو بالا میزده، تموم نمی شده. آخر غضنفر شاکی میشه، به زنه میگه: ببخشید خانم، ک.و.ن شما صفحه چنده؟
غضنفر میخواسته گوسفند قربونی کنه، چاقو گیر نمیاره خفش میکنه!
غضنفر با ماشینش میکوبه به دیوار به افسر راهنمایی میگه :
این 50 تومنو بگیر دیوارو مقصر کن
یه روز یه غضنفر سوار تاکسی میشه به راننده میگه آقا لطفا منو دو نفر حساب کنین
راننده میگه من تورو ت.خ.مم هم حساب نمیکنم!
از غضنفر میپرسن:
دو دو تا چند تا میشه؟
میگه: هان؟!
میگن دو دو تا چند تا میشه؟
میگه : هان؟!!
میگن باباجون دو دو تا چند تا میشه؟
.
.
میگه: آهــــــــــــــان!!!
شب عروسی غضنفر مهمون ها پشت در حجله میگفتند
شاباش شاباش,هزاری بپاش
غضنفر میاد بیرون میگه:
کوفت شاباش، درد شاباش، هولم کردین، رفت تو چشاش.
وقتی خدا غضنفر رو آفرید فرشته ها پرسیدن تعظیم کنیم ؟
خدا گفت نه سنگ تو دستشه فرار کنید!
غضتفر داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم!
زن غضنفربه شوهرش میگه بروجبهه هرکس میره کولرمیدن
غضنفرمیره شهید میشه شب میاد خواب زنش میگه خیالت راحت شد ! خنک شدی !!!
به غضنفر میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟
میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما منتظرم برگرده ببینم چی میشه !
دوست دختر غضنفر بهش میگه شلوارتو در بیار بخورمش
غضنفر میگه شلوارم کثیفه بیا پیراهنمو بخور
غضنفر داشته بچه دار میشده، بهش میگن دوست داری بچت پسر باشه یا دختر؟
میگه سالم باشه، کره خر باشه!
غضنفر با زنش دعواش میشه. زنش شب خوابیدنی یه یادداشت میزاره ساعت 6 منو بیدار کن. زنه ساعت 10 بلند میشه میبینه غضنفر یادداشت گذاشته پاشو زنیکه خر ساعت شیشه
در اهمیت تحولات در شرف وقوع آمریکا و کوبا همین بس که «شرق» در چهار شماره اخیر، چهاریادداشت صفحه اول خود را به این رویداد اختصاص داده است. موضوعی که احتمالا در روزها و هفتههای آینده، در زمره مهمترین عناوین خبری جهان تبدیل شده و تحلیلگران از زوایای مختلف به این رویداد مهم سیاسی خواهند پرداخت. یادداشت کوتاه «برد-برد آمریکا و کوبا» که با حسنظن سردبیر با عنوان «سرمقاله» روز شنبه ٢٩آذر روزنامه «شرق» به زیور طبع آراسته شد (احتمالا بهدلیل اهمیت موضوع و نه محتوای یادداشت) یکی از مطالب مورد اشاره است که با نقدی تحت عنوان «کدام برد- برد؟» به قلم نویسنده فرزانه جناب فریدون مجلسی در شماره بعدی روزنامه دوشنبه اولدیماه به چالش کشیده شد. تحول در شرف وقوع بین کوبا که من آن را «ماندگارترین حکومت چپ جهان» نامیدهام و آمریکای «تحت زعامت باراک اوباما» که شباهت زیادی به موضوع مهمتر ایران و آمریکا دارد، ارزش آن را دارد که نقدی بر نقد بهانهای برای پرداختن دگرباره به موضوع تحول باشد. موضوع اصلی یادداشت «برد- برد آمریکا و کوبا» برخلاف آنچه که بیشترین قسمت یادداشت «کدام برد- برد؟» جناب مجلسی را به خود اختصاص داده، ارزیابی دوران ٥٠ساله فیدل بر این کشور نبود. نگارنده دیدگاه خود در اینباره در مقالهای تحت عنوان «کاسترو ٤٩سال حکومت در دهان کوسه» بیان کرده است؛ ضمن اینکه فارغ از ارزیابی آن از منظر ایدئولوژیک (که در نقد مذکور بسیار پررنگ شده) سایه سنگین «کاسترو» بر جنبشهای ملی با گرایشهای چپ سوسیالیستی (و نه کمونیستی از جنس شوروی سابق و مائوئیستی از نوع چین دوران مائو) آمریکایلاتین و همچنین کمکهای کوبا به موج جنبشهای استقلال که از دهه٦٠ آفریقا را فراگرفت، موضوعی است غیرقابلمناقشه. همچنین حمایت بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی از حکومت انقلابی کوبا نیز در پرتو دوران جنگ سرد بر کسی پوشیده نیست.
در یادداشت مذکور بهصورتی موجز (اشاره به بحران خلیجخوکها و تهدید اتمی شوروی) به این موضوع اشاره کردهام. با این وجود نمیتوان این استدلال آقای مجلسی را پذیرفت که «اصولا آمریکا با شوروی طرف بود و با کوبای منهای شوروی که کاری نداشت»، چه آنکه نه فروپاشی ابرقدرت سابق نیز در سیاست آمریکا در قبال کوبا تغییری ایجاد کرد و نه ربعقرن پس از فروپاشی شوروی و رها کردن هاوانا به حال خود در فضای پسا جنگ سرد، تاثیری در تمایلات ضدآمریکایی فیدل کاسترو گذاشت. تعریض نقاد به کرهشمالی و مقایسه آن با کوبا را به وقتی دیگر وامیگذارم و تنها به این نکته اکتفا میکنم که جنس ایندو هم در شکل و هم در محتوا با یکدیگر متفاوت است؛ کمااینکه نمیتوان به سرنگونی حکومت ملی سالوادور آلنده توسط پینوشه که نسخه ایرانی آن در ماجرای مصدق رخ داده بود را در قالب این جمله که «مس شیلی را هم استخراج میکرد و به کارگرانشان هم مزد میپرداخت که دولتها بر سر میزان آن چانهزنی میکردند» خلاصه کرد و منکر مطامع غارتگرانه آمریکا در آمریکایلاتین شد. حرف اصلی سرمقاله نگارنده در روزنامه «شرق» هفته گذشته، تاکید بر عنصر «تغییر» در رویکرد هیات حاکمه آمریکا در مهمترین پروندههای روابط خارجی این کشور در دوران اوباماست که تحول در شرف وقوع بین کوبا پس از ٥٠سال مخاصمه بین دوکشور در ذیل این تحول و در زمره آن تغییر است. با وجود نقش انکارناپذیر کانادا و واتیکان در میانجیگری بین واشنگتن و هاوانا، تردید نباید کرد «ابتکار عمل اوباما» در شکستن برخی انگارههای ضدکمونیستی و ضدتروریستی در اندیشههای لیبرالدموکراسی آمریکا و سیاستسازان آن است، که او را به دستدادن با رائول در مراسم ماندلا میکشاند. رویدادی که در صورت حضور روحانی در آن مراسم میتوانست در مورد ایران نیز تکرار شود و مکمل تماس تلفنی برای شکستن یخهای قطور روابط منقطع ٣٥ساله و ترک بیشتر در دیوار بیاعتمادی بین دوکشور شود. رفتاری که من آن را وجه ممیزه «اوباما» و نگرش واقعبینانه و منطقی و درک درست وی از تحولات جهان که منافع آمریکا در شکلی جدید از روابط بینالملل را تامین میکند از اسلافش میدانم. همانگونه که در تحولات مربوط به پرونده هستهای کشور «خواست و نیاز متقابل» ایران و ١+٥ و بهخصوص آمریکا را وادار به نرمشهایی راهبردی برای حلوفصل دیپلماتیک کرد که مبتنی بر رویکرد برد- برد بود. در تحول روابط آمریکا -کوبا این گزاره یادداشتسوم «شرق» تحت عنوان «دیپلماسی تلفنی انقلابی پیر» به قلم «هادی اعلمی فریمان»، واقعبینانه است که گفته است: «آیا فیدل تسلیم شده و این پایان یک انقلاب است که در ٦٠سال گذشته جز رنج و فقر و سیستمی بسته و نسلهایی تباهشده چیزی برای کوبا به ارمغان نداشت؟ اما واقعیت این است که هم ایالاتمتحده و هم کوبا نه پیروز شدند و نه شکست خوردند، این بخشی از یکروند تغییر تاریخی سوسیالیسم بهعنوان یک مدل ناکارآمد است که ملتی را به آزادی هدایت میکند؛ آزادی در اقتصاد، اندیشه و مالکیت فردی، ایالاتمتحده را نیز هرروز به سمت واقعگرایی بیشتر سوق میدهد.» پاسخ مثبت کوبا به دستی که اوباما به سوی رائول در مراسم ماندلا دراز کرد، تصمیمی است که «فیدل» در «هاوانا» گرفته و برادرش مجری آن است. به قول «هنری کیسینجر» حنای دیپلماسی با همه معجزاتش در غیاب تصمیم استراتژیک، رنگ میبازد!
روزنامه شرق ، شنبه 6 دی ماه 93 ، ص 1
لینک مطلب:
http://sharghdaily.ir/News/51218/