وقتی حداکثــــری وجود نداره ،
بهتره آدم حداقل از حداقــل ها لذت ببره . . .
.
.
.
ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست
ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .
.
.
.
آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے
حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟
.
.
.
از روے کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد
ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو
دل مــــے برنـد!
.
.
.
در این زمانه
آدمها …!
حتی حوصله ندارند
به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …
چه برسد به اینکه بخواهند
سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …
در واژه نـامـه ی مجـازی ..!
.
.
.
آدم هــــا موجوداتـــی هســــتند که،
بــــرای نزدیکــــــ ـــ شدنشــــون،
باید ازشــــون دوریــــــــ کـــرد…
.
.
.
دور باشـــی و تــپــــــنده …
بهتر است از این که …
نزدیـــک باشی و زننـــــــده …
این مفــــــهوم را که در رگ هـــایت جاری کنی …
دیگر تنـــــــــها نخواهی بود …
.
…
.
.
وضعیتی ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ کی نیکی ﻣﻴﮑﻨﻪ ﭘﺎی ﻟﺮﺯﺷﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ!
.
.
.
کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …
از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …
دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !
و این است بازی باهــم بودن … !
.
.
.
.
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ”
همین !!
.
.
هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم
بــه ” دل خــود ” مــدیـون مےمــآنم…
بــرای تمـام
“دلــم مےخواســـت” هاے
بے جواب مــانـده اش !!
.
.
.
در روزگاری که “دروغ” یـک “واقـعـیت عمــ ــ ــ ــ ـومـی” است . . .
به زبان آوردن “حقیقت” یک “اقدام انقلابی” محسوب می شود !
.
.
.
بغض ها را گاهى باید قورت داد ،
عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
.
.
.
اگر حرف وزن نداره ؛
پس چه جوری کمر آدم رو میشکنه ؟!
.
.
.
زیادی که خودتو دست پایین بگیری
میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
.
.
.
یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !
.
.
.
فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید؛
آدم ها یکدفه می زنند روی ترمز؛
و آن وقت شما مقصری …!
.
.
.
.
زمونه ی بدی شده!
حتی با افزودنی های غیرمـجاز هم
اعتباری بــه ماندگاری بعضی دوستی ها نیسـت…
.
.
.
این روزها همه آدمها درد دارند …
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
.
.
.
ین روزها احساس میکنم شـــدیدا هستیم و در عین حال
عمـــیقا نیستیم …
.
.
.
دور گردنش شال پیچیدند،
و سرش کلاه گذاشتند و رفتند …
کسی نفهمید همین محبت ها آدم برفی را آب کرد
.
.
.
کاش دنیا چند ثانیه خفه می شد،
تا من با خودم گپی بزنم…
.
.
.
به هرکس که می نگرم در شکایت است ،
درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟!
.
.
.
مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود
.
.
.
ﻫﻤﺒﺴﺘﺮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ!
ﺍﻣّﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ،
ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﻫﻤﻨﻔﺴﯽ ﻫﺴﺖ ؟!
.
.
.
هر چقدر عینکم را تمیزتر میکنم ، دنیا کثیف تر میشود …
.
.
.
زنــدگـی ، اتّفــاقِ نـادریـست !
کـه بــرایِ بـعضـی از زنــــده ها می اُفتــد !
.
.
.
عشق های امــروزی
بی نام
قابل انتقال به غیر
و معاف از احساس میباشند . .
.
.
چشم هایم را می بندم
گوش هایم را می گیرم
زبانم را گاز می گیرم
وقتی حریف افکارم نمی شوم
چه درد ناک است فهمیدن
.
.
.
گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال
و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !
.
.
.
واقعیت ها را هر روز صبح جا میگذارم پشت اتاق گریم،
از بس آدمها واقعی بودنمان را دوست ندارند . . .
.
.
.
هیچ کس در این دنیــــــــــا سـرش شلــوغ نیست … !
همه چیـــز به اولـویت ها بر میگـردد !
.
.
.
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
.
.
.
وقتى با یک دست
نقاب هایشان را نگه داشته اند
و با دست دیگر
کلاه بر سرم مى گذارند
انتظار زیادیست
که بخواهم نوازشم کنند…!
.
.
.
دنـــــیـــــــا :
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی ها را گرفتی
دادنی ها را ندادی
حسرت ها را کاشتی
زخم ها را زدی
دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم …
محتاج یک خواب بی بیدارم !
.
.
.
بیشتر از هرکسی … خودت را دوست داشته باش!
جوری که هر کجا نشسته ای … هر جا که می روی ….
در هر کاری که میکنی … “خــــــــودت ” حضور داشته باشد ،
یــــک حضــــــــــور بـــی ماننـــد …
اما خالــــــی از تکبــــر ، حسادت ، ریــــــا …
باور کن تا عاشق خودت نباشی ….
عاشق هیچ کس نمیتوانی بشوی ….
و هیچ کس هم ..(!)… عاشقت نمیشود !
.
.
.
.
در روزگاری زندگی میکنیم کـه:
هَرزگی “مـُـــــد” اســت !
بی آبرویــی “کلاس” اســـت !
مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !
رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !
گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !
بی فرهنگی “فرهنگ” است !
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !
.
.
.
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻫﻤﯿﻦ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻫﺎ
“ﻋﺰﯾﺰﻡ” ﻫﺎ
“ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ” ﻫﺎ
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﺪ!
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ !
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯﺟﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻫﻤﯿﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ “ﺁﺷﻖ” ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺩﺍﯼ”ﻋﺎﺷﻖ” ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪ!
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻋﺸﻖ!
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺳﺮﺵ ﮐﻼﻩ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ،
ﻧﻪ ﻻﯾﻖ ﻋﺸﻘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ !
.
مــهـــم نــیـــســـت چـــقـــدر بـــالایــــی،
مـــهـــم ایـــنـــه که اون بــــالا
لاشــــخــــوری یــــا عقاب . . .