همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مربی حرفه ای کیست؟

مربی حرفه‌ای کیست؟

بدون شک علاقه مندان و اهالی فوتبال می خواهند بدانند مربی خوب و حرفه ای چه خصوصیاتی دارد.

یک مربى خوب باید نقاط ضعف و قوت تک تک بازیکنانش را بداند و یک آنالیز کامل از نقاط ضعف و قوت حریفش داشته و آنها را به موقع در اختیار بازیکنان خودش قرار دهد.

مربی خوب بدون شک از دانش فنى خوب در حوزه هاى مختلف مربیگرى از قبیل علم تمرین ، تکنیک ، تاکتیک و … برخوردار است و از نقطه نظر ذهنى و روانى می تواند بسان یک پدر باشد. در هر صورت یک مربى خوب فراتر از فردى است که تنها پیشگام و به روز در امور تاکتیکى است.

او باید توانایى حرفه اى تر شدن تیمش را داشته باشد و در مراحل تمرینات آماده سازى براى مسابقه و در جریان مسابقه با صحبتهاى الهام بخشش تیم را امیدوار و سرشار از انگیزه کند.

مربیان خوب با قراردادن دست و حلقه کردن آن به دور گردن بازیکن خود فشار را از روى دوش بازیکن برداشته و بازیکن خود را عاشق بازى کردن و لذت بردن از تمرین و فوتبال می کنند.

یکى از مهم ترین ویژگیهاى یک مربى حرفه اى این است که اعتماد و باور کامل داشته باشد نسبت به کارى که در حال انجام آن است.

او باید یک فروشنده ماهر باشد و همچنین توانایى تفهیم فلسفه خود را به تک تک بازیکنان تیم داشته باشد و بطور ویژه بتواند بازیکنان را ضمن آماده کردن براى مسابقه به باور به دست آوردن خواسته مربى رهنمون سازد و مسیر را به بازیکنانش نشان دهد .

 این ویژگى را بطور کامل می توان در یورگن کلوپ یافت کرد، مردى که نه حیاى گواردیولا را دارد و نه گستاخى مورینیو!

حال سوال دیگری که مطرح است اینکه مربیان موفق چگونه اعتماد بنفس را نزد بازیکنانشان بالا می برند ؟

راه هایی در این زمینه وجود دارد که می توان بدین موارد اشاره کرد:

 استفاده اسم کوچک از بازیکن در جریان تمرین ، تشویق و بخصوص در زمان کسب عنوانى فردى براى یک بازیکن خاص( بهترین گلزن ، بهترین بازیکن و ….) .

 کار با بازیکن روى هدفهاى خاص در زمان ممکن و مناسب و پیشرفت تصاعدى و جلو رونده موفق ساخت تیم در سایه رسیدن به هدفى که براى بازیکنان قابل دسترسى و قابل احترام باشد تا بازیکنان حداکثر تلاش خود را براى نایل شدن به هدف انجام دهند.

ایجاد فضایى رقابتى در تیم و تشویق بازیکنان براى گرفتن تصمیمات شجاعانه و نمایش مثبت و داشتن روحیه و حس مبارزه طلبى، عدم تحت فشار قرار دادن بازیکنان زمانی که در حال بالا بردن اعتماد بنفس شان هستند.

پیشنهاد و دادن شانس به بازیکنان تا با احساس خوب و قدرت تمام در تمرینات حاضر شوند و در جریان تمرینات تفاوتى بین بازیکنان اصلى و ذخیره نباشد . لوییز ون گال یکى از مربیانى است که این ویژگیها را داراست.

تقویت اعتماد به نفس در نوجوانان

نوجوانی

 

نوجوانی، حساس ترین فصل زندگی آدمی است. حساسیت آن به قدری است که می گویند می تواند از مو باریک تر و از لبه تیغ برنده تر باشد! و اگر نوجوان بتواند از این مرحله به سلامت عبور کند بقیه مسیر زندگی را نیز سلامت طی خواهد کرد. در این دوران که مرحله جنگ بین کودکی و بزرگسالی است، اعتماد به نفس همیشه به عنوان نشانه ای از سالم بودن مورد توجه قرار گرفته است و ضرورت توجه به اعتماد به نفس در نوجوانی بسیار زیاد است.

 

با رعایت این چند نکته می توان عزت نفس و اعتماد به نفس را در نوجوان تقویت کرد:

 به رفتارهای مثبت نوجوان خود پاداش دهی

کمرویی کودکان را جدی بگیریم

ما انسان‌ها خجالتی به‌دنیا نمی‌آییم، اما توانایی  خجالت کشیدن داریم. تمایل طبیعی برای خجالت را درموقعیت‌های خاص، یاد می گیریم. یاد می‌گیریم از خودمان خجالت زده شویم چون کسی که در زندگی‌مان برایمان مهم است ما را به سمت خجالت سوق داده است. استفاده والدین از ابزار شرم با هدف تنبیه و تربیت می‌تواند عمیق‌ترین تأثیرات را روی کودکان بگذارد. با وجود این، پیام‌های شرم از معلمان، خواهر و برادرهای بزرگتر و همسالان هم می‌تواند بر تصویری که کودک از خودش دارد تأثیر بگذارد. پیام‌های خجالتی که در کودکی دریافت می‌شوند را خیلی دشوارتر می‌توان از بین برد. پیام‌های خجالت اغلب کلامی هستند اما در نگاه اهانت بار، تحقیر‌آمیز یا حاکی از نفرت نیز وجود داردامروزه تنبیه بدنی کودکان بسیار مورد انتقاد روانشناسان و کارشناسان قرار گرفته است؛ اما خجالت، به عنوان نوعی تنبیه نادیده گرفته شده است، اخیراً روانشناسان پی برده‌اند که خجالت، تأثیر نگران کننده ای بر کودکان می گذارد. احساس خجالت در کودکان مخصوصاً در موقعیت‌های ناآشنا و در برخورد با افراد غریبه این احساس به طور ناخودآگاه در آنها ظهور می‌کند در حالی که ممکن است در کنار خانواده خود خجالتی نباشنداین کودکان در آینده در تمامی مراحل زندگی‌شان با مشکل مواجه می‌شوند، کودکانی که دارای روابط اجتماعی و خانوادگی محدودی هستند؛ با نوعی ترس مواجه هستند چرا که نوع برخورد با دیگران را فرا نگرفته‌اند. این کودکان هنگام ورود به اجتماع از اعتماد به نفس کمی برخوردارند و بیشتر دوست دارند تنها باشند زیرا از بودن در کنار دیگران احساس خوبی ندارند.کمرویی در کودکان به شکل‌گیری چرخه‌ای باطل می‌انجامد بدین صورت که اگر کودکی در موقعیت اجتماعی احساس شرمساری و خجالت می‌کند، ممکن است خودش را به دلیل رفتار خجولانه‌اش سرزنش کند. این فرآیند می‌تواند موجب خودآگاهی و خودداری بیشتر او از تعاملات اجتماعی شود و او را نسبت به شیوه عکس‌العمل‌های آینده‌اش حساس و آگاه کند، بتدریج اعتماد به نفس این کودکان کم می‌شود و این کاهش اعتماد به نفس موجب کمرویی بیشتر او در شرایط بعدی می‌شود.
یکی از نکاتی که برای کمک به این کودکان باید در نظر داشت  محبت نامشروط است. اگر با‌وجود رفتارهای ناخوشایند کودک، توجه مثبت به او ادامه یابد، این وضعیت «توجه مثبت‌ نامشروط» نامیده می‌شود. منظور از این اصطلاح این است که «مادر آزادانه و به طور کامل به کودک محبت می‌کند و محبت او به رفتار کودک مشروط یا وابسته نیست». به طور کلی محبت و همچنین توجه مثبت‌نامشروط باعث می‌شود که کودکان عزت نفس بالاتری داشته باشند و در نتیجه کمتر دچار کمرویی شوند.
حساس بودن نسبت به علایق و احساسات کودکان موجب نزدیکی بیشتر والدین به فرزندان می‌شود. والدین با این کار نه تنها به کودک نشان می‌دهند که برایش ارزش و احترام قائلند بلکه اعتماد به نفس او را نیز تقویت می‌کنند. پدران و مادرانی که از همان کودکی فرزندانشان را مورد انتقاد و سرزنش مداوم قرار داده‌اند، باعث می‌شوند که کودک نسبت به خود احساس خوبی نداشته باشد و خود را آن گونه که هست باور نکندکودک باید بیاموزد که عواطف درونی‌اش را هر چند که باعث خشنودی دیگران نباشد بیان کند و از نظرات دیگران و اطرافیان نسبت به خود نیز آگاه شود. والدین باید روش‌های دوست‌یابی را در آنها تقویت نمایند و مثبت اندیشی را در درونشان به وجود آورده تا کمتر دچار کمرویی شوند. خجالتی بودن معمولاً از الگوها و تفکرهای منفی که باعث بدبینی می‌شود، نشأت می‌گیرد. با تقویت و جایگزین کردن افکار مثبت به فرزندتان در از بین بردن بدبینی و تفکرهای منفی ذهن او کمک کنید و او را تشویق کنید که خود را باور کند. در واقع باید گفت مبارزه با افکار منفی مهارتی است که هر کودکی می‌تواند آن را به دست بیاورد. کودکان کمرو به احتمال زیاد تصوری منفی از خود در ذهن دارند و احساس می‌کنند که مورد پذیرش هیچ کس نیستند، به همین دلیل بهتر است روش‌های دوست‌یابی کودک را تقویت کرد، سعی کنید هرگاه که کودک کار مثبت و ارزنده‌ای انجام می‌دهد، او را تشویق کنید. اگر کودکان احساس مثبتی نسبت به خود داشته باشند، احساس خجالت و کمرویی در آنان کاهش پیدا خواهد کرد. باید اجازه داد این کودکان با کودکان کوچکتر از خود بازی کنند تا بدین ترتیب کم کم آمادگی رفتن به جمع همسالان را پیدا کنند و هرگز نباید کودک را خجالتی نامید چرا که صحبت‌ها و قضاوت های دیگران تأثیر زیادی بر افکارشان دارد. فشارهای والدین بر بچه‌های کمرو، می‌تواند باعث اضطراب و امنیت نداشتن وی شود، که خود مشکلی بدتر از خجالتی بودن است والدین باید درباره خاطرات کودکی خود و اینکه در هنگام خجالت از چه شیوه‌هایی کمک می‌گرفتند برای فرزندشان سخن بگویند و با کنترل کردن استرس و هیجان های وی امنیت او را تأمین نمایند
روش دیگر این است که کودک خجالتی را در موقعیت‌های جدید قرار دهیم و وی را به محیط‌هایی که برای او آشنا نیست، ببریم. همچنین می‌توانید در هر موقعیت اجتماعی از کودک دیگری بخواهید که با فرزندتان با هم به بازی بپردازند، زیرا کودکان هنگامی که در موقعیت‌های اجتماعی حتی یک دوست پیدا کنند، اعتماد به نفس بالاتری خواهند داشت و همین امر به کاهش کمرویی در کودکان کمک خواهد کردبررسی کنید که فرزندتان در چه موقعیت‌هایی خجالت می‌کشد و احساس کمرویی می‌کند. برخی  کودکان وقتی خجالت می‌کشند که از آنها خواسته شود که در جلو کلاس و مقابل شاگردان دیگر صحبت کنند یا درس جواب دهند، پس مهارت‌های لازم را برای مواجهه با این  موقعیتها به کودکتان بیاموزید
بیشتر اوقات، خجالت هنگامی در طفل ایجاد می‌شود که او در زندگی خانوادگی خود تکیه گاه مطمئنی نمی‌یابد تا با اطمینان و اعتماد به آن، شخصیت خویش را ثبات بخشد. گاهی در خانواده‌ای که چند فرزند وجود دارد تنها یکی از آنها خجالتی می‌شود، پس اگر والدین متوجه کمرویی فرزند خود شدند، به هیچ وجه نباید او را با فرزندان دیگر مقایسه کنند. همچنین نباید رفتارهای کمرویی او را تأیید کنند. والدین باید با فرزند خود در کمال دقت رفتار نمایند، زیرا کمرویی یا اعتماد به نفس کودکان، در خانواده شکل می‌گیرد. با فرزند خود در خانه به تمرین بپردازید، تکرار بعضی از بازی‌ها و نقش‌ها کمک می‌کند تا فرزندانتان کمتر احساس نگرانی کرده و خجالت و کمرویی وی کاهش یابدمدرسه نیز می‌تواند جایگاه مهمی در شکل‌گیری یا کاهش یا افزایش کمرویی کودکان باشد. پرسیدن سؤالات آسان توسط آموزگار در کلاس می‌تواند مؤثر واقع شود. والدین کودکان کمرو باید رفتارهای اجتماعی کودک را تقویت کنند. به این کودکان، جملات و عبارات مؤدبانه بیاموزیم و مهارت‌هایی مانند معذرت‌خواهی کردن، کنترل خشم و از خود دفاع کردن و اجتناب از موقعیت‌های خطرناک را به آنان بیاموزید.
همچنین به کودکان برای انجام کارهای مثبت پاداش دهید ، آنها را مورد تشویق و قدردانی قرار دهید و این می‌تواند در کاهش کمرویی کودکان تأثیرگذار باشد. دادن مسئولیت‌های مناسب با سن کودک در جمع نیز می‌تواند در کاهش کمرویی وی مؤثر واقع شود

محمد علی اصلانی سجهرود

معرفی کتاب «فلسفه ترس»

فلسفه ترس

 

کتاب فلسفه ترس اثر لارس اسوندسن فیلسوف نروژی است.

شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه می‌افکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.

اما ما تا چه حد باید بترسیم؟  ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما می‌گیرد؟ چرا با اینکه زندگی‌های ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟ چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟ وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟ 

در این کتاب لارس اسوندسن نویسنده جوان نروژی، ترس را از جنبه‌های مختلف به پرسش می‌گیرد و به واکاوی آن می‌پردازد. به زعم نویسنده،  این کتاب حمله‌ای است به این گرایش که عملا همه پدیده‌ها را باید از منظر ترس مورد توجه قرار داد.  یک ویژگی فرهنگ ترساین است که ترس درست زمانی سر بر آورده است که با احتساب همه جوانب، زندگی ما نسبت به هر دوره تاریخی دیگر امن تر است. با این حال مهمترین انگیزه‌ی نویسنده در حمله علیه فرهنگ ترس، آن است که این فرهنگ، آزادی ما را  کمتر و کمتر می‌کند.

بخشی از مقدمه کتاب در معرفی فصل های آن: 

«کتاب هفت فصل دارد.
 در فصل اول شرح و گزارش مختصری از فرهنگ ترس ​به دست می دهیم، یعنی اینکه چگونه ترس از نظر فرهنگی بدل به عینکی ذره بینی شده است که ما جهان را از پشت آن می‌نگریم. 
در فصل دوم، می کوشیم توصیفی به دست دهم از اینکه ترس چه جور پدیده‌ای است و شماری از رویکردها و نگرش های مختلق از نوروبیولوژی تا پدیدارشناسی را در بر می‌گیرد. 
در فصل سوم به بررسی نقش ترس در جامعه خطرخیز ​می پردازم و نشان می دهم تلاش های ما برای به حداقل رساندن خطر حاوی چه جنبه های غیرعقلانی زیادی است.
در فصل چهارم سروکارمان با این واقعیت است که ما غالبا داوطلبانه به دنبال چیزهای ترسناک می‌رویم - مثل ورزشها و سرگرمی های دیوانه وار - نکته منتاقض اینجاست که ما معمولا سعی می‌کنیم از هرچه ترس آفرین است پرهیز کینم. 
در فصل پنجم نگاهی می‌اندازیم به مفهوم اعتماد و این نکته را به بحث می‌گذاریم که فرهنگ ترس تاثیری مخرب و تضعیف کننده بر اعتماد دارد - و همین متقابلا و به نوبه خود دامنه ترس را افزایش می‌دهد. وقتی اعتماد عمومی کاهش پیدا می‌کند، این کاهش تاثیری متلاشی کننده بر روابط اجتماعی می‌گذارد، اگر چه ترس به نوبه خود می‌تواند تاثیری یکپارچه کننده هم داشته باشد. این نقش یکپارچه کننده ترس در شماری از فلسفه‌های سیاسی اهمیت دارد، خصوصا در فلسفه سیاسی ماکیاولی و هابز
در فصل ششم من به همین نقش ترس که بنیان برخی از فلسفه‌های سیاسی است می‌پردازم و در عین حال نشان می‌دهم از ترس در همین سال های اخیر در جنگ علیه تروریسمچه بهره برداری‌های سیاسیی شده است.
 سرانجام در فصل پایانی این پرسش را مطرح می‌کنم که آیا راهی برای برون رفت از ترس وجود دارد یا نه، آیا ما می‌توانیم این جو ترسی را که امروزه ما را احاطه کرده است بشکنیم یا نه.

منشور تربیتی کودک

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه بردباری و تحمل باشد، کودک صبر و استقامت را می آموزد.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه عدالت و مساوات باشد، کودک عدالت خواهی را می آموزد.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه دشمنی و خصومت باشد، کودک عناد ورزی و کینه توزی را

می آموزد.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه نام و یاد خدا باشد، کودک خداشناسی را می آموزد.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه درستی و صداقت باشد، کودک درستکاری و راست گویی را

می آموزد.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه استهزا و ریشخند باشد، فردی خجالتی و متزلزل بار می آید.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه تشویق و تحسین باشد، فردی متکی به نفس بار می آید.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه زور و پرخاشگری باشد، فردی مضطرب و پرخاشگر بار

می آید.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه راز داری و اعتماد باشد، فردی امین و راز دار بار می آید.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه توجه و تایید بیش از حد باشد، فردی از خود راضی و خود

بزرگ بین بار می آید.

اگر سلوک و رفتار با کودک همراه سرزنش و تحقیر باشد، فردی گوشه گیر و خود کوچک بین بار

می آید.

اگر کودک در دوران رشد احساس امنیت و ایمنی کند، فردی استوار و ثابت قدم بار می آید.

اگر کودک به قدر کافی در بازی های گروهی شرکت کند، فردی اجتماعی بار می آید.

اگر رفتارهای کودک مورد سوال و جواب قرار گیرد، فردی مسوول بار می آید.

اگر به رفتارهای درست کودک توجه شود یا پاداش داده شود، فردی قدر شناس بار می آید.

اگر به سوال های کودک با دقت و ساده پاسخ داده شود، فردی کنجکاو بار می آید.

اگر زندگی کودک مبتنی بر برنامه و اصول و ضوابطی باشد، کودک نظم و ترتیب را می آموزد.

اگر در تماس با کودک به قول های داده شده عمل شود، کودک وفای به عهد را می آموزد.

اگر رفتارهای درست کودک مورد تایید و تصدیق قرار گیرند، موجب اعتماد به نفس او می شود.

اگر کودک در دوران رشد به قدر کافی دوست داشته شود، یاد می گیرد خود و دیگران را دوست

بدارد.

عنوان کتاب:  اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان

نویسنده:  دکتر احمد به پژوه