صبح که در جاده بودم، نیسان آبیرنگی، با تانکر استیل به پشت، کند و سنگین داشت شیر تازه به کارخانه میبرد. در آن گرگ و میش بامدادی، با خودم فکر کردم که چقدر کاری که این رانندهی عزیز میکند مهم است. بخش بزرگی از مردم ما، هر روز شیر و ماست و پنیر و انواع لبنیات را با سهولت میخرند و میل میکنند، فقط به خاطر اینکه امثال این عزیزمان در زنجیرهی تولید تا مصرف، کارشان را درست و به موقع انجام میدهند.
نانوا به همین منوال، خودرو ساز، پمپچی، شیشهبر، کارمند، پردهفروش، قصاب، استا فعله، معلم، و خیلیهای دیگر که فهرست بلندبالایی را تشکیل خواهند داد. و اگرچه درآمدی که این افراد مهم دارند قابل مقایسه نیست با عددی که اخیرا شنیدهام به عنوان حقوق پیشنهاد شده به سه تا متخصصی که ظاهرا حاضر شدهاند به تایباد بیایند ـ و آنقدر عددی که شنیدهام بالاست که حتی به زبانم هم نمیآید ـ اما به هرحال جامعهی ما به دست بسیاری از مردم خوب ـ زن و مرد و پیر و جوان ـ در حال مدیریت و پیشرفت است.
به آن رانندهی عزیز و همهی افراد مهم دیگر این اجتماع خسته نباشید باید گفت و امیدوارم درآمد آنها هم کفاف یک زندگی شرافتنمندانه و درجه یک را در طول زندگیشان بدهد؛ و نیز امیدوارم هرچه زودتر این اختلاف درآمد جامعهی پزشکی با سایر اقشار کشور معقول و منطقی شود تا از آسیبهای اجتماعی آتی به این شکل که پیش میرود حذر گردد، زیرا هیچ مدرکی ولو پزشکی نباید مجوزی باشد برای کسب درآمدهای باورنکردنی در شرایطی که بسیاری از جوانان و خانوادهها در تنگناهای اولیه و ابتدایی زندگیشان به شدت گرفتارند.
بسمه تعالی
5 سال از حوادثی که برخی از عنوان آن به نام فتنه ابای فراوانی دارند درسال 1388 می گذرد اما همچنان یاد وخاطره ی آن روزها دراذهان عمومی تداعی کننده ی یک ظلم بزرگ به نظام وانقلاب مردم است . گرچه درسالهای اخیر بعضی از افراد تریبون به دست درصدد موجه جلوه دادن اتفاقات سال 1388 وهمچنین ترسیم آن بعنوان یک اختلاف ساده ی بین دوطرف هستند اما حقایقی که هرروز بخش بیشتری از آنها افشا می شود برای همگان روشن است و چیزی که مبین است حمایت همه جانبه ی جهان استکبار از این فتنه می باشد بصورتی که در آن زمان کنگره ی آمریکا برای به نتیجه رساندن آن بودجه تصویب می کند وبعد ازشکست رئیس جمهورشان را برای توضیح درخصوص چگونگی هزینه کردن این اعتبار به کنگره فرا می خوانند.
اعمال ورفتار وقیحانه ی فتنه گران در جریان بعد از انتخابات سال 1388 فقط به اردو کشی خیابانی وآشوب و آذار مردم کوچه وخیابان منتهی نشد بلکه تاآنجایی پیش رفتند که در16 آذر به هتک حرمت امام راحل(رض) ودر تاسوعا وعاشورا به هتک حرمت درمراسم عزاداری سروروسالار شهیدان پرداختند که سبب لبریز شدن کاسه ی خشم ملتی شد که درمکتب این امام رشد یافته و درسهای آزادگی و شهامت وشجاعت را خوب فراگرفته وبارها وبارها در آزمونهای مختلف آنرا به نمایش گذاشته اند.
آری 9 دی سال 1388 اوج ولایتمداری ووفاداری به انقلاب در قامت مردمی شجاع وغیرتمند تبلور یافت وباردیگر سبب حماسه ای عظیم شد که تا سالیان سال این انقلاب را بیمه کرد.
9دی بزرگترین راهپیمایی در تاریخ انقلاب اسلامی است که بعنوان سندی ماندگاردر بیعت مجدد با رهبری، ولایت فقیه و تبلور آرمان های والای انقلاب اسلامی به ثبت رسید وبه جهانیان ثابت کرد که ما هنوز هم پای عهد وقرار خود با امام راحل ومقام معظم رهبری هستیم وتوطئه های شما نمی تواند دراین وفای به عهد خللی وارد کند.
اما آنچه امروز وبعداز گذشت چند سال از جریان فتنه وبا وجود انواع افشاگریها آن هم از زبان خود مستکبرین مهم به نظر می رسد انواع اظهارنظرهای غیرمنطقی دراین خصوص است که با هدفی خاص دنبال می شود ودراین راه بسیاری از قشر فرهیخته ی جامعه را نیز فریب داده وبه دنبال خود می کشانند.
واگذاری برخی از مسؤلیتها آن هم به کسانی که درجریان فتنه نقش داشته اند از دیگر موضوعات مهم این جریان است که باوجود مشخص بودن پرونده ی اشخاص اما بازهم بر معرفی آنها برای تصدی مسؤلیتهای مهم کشور اصرار می شود حال آنکه جبهه ی ناحق فتنه گران بر همگان کاملا روشن ومبین است وباید پرسید که این اعمال درسایه ی چه اهدافی رخ می دهد که امیدواریم درجهت ازبین رفتن قبح این جریان نباشد.
اما از مهمترین موضوعات ومسائلی که امروزه در حمایت از فتنه گران درداخل کشور دنبال می شود مسئله ی رفع حصر از سران فتنه است که باوجود اظهارنظرهای بدون پرده ی مقام معظم رهبری بازهم هرچند وقت یکبار از سوی برخی از افراد عنوان می شود.
سوالاتی که دراین خصوص به ذهن ما خطور می کن این است که این آقایان حماسه ی 9 دی را با چه معنا ومفهومی دانسته وآنرا درراستای چه هدفی می بینند؟
اگر این حرکت عظیم مردمی وخودجوش را برای مقابله با فتنه گران می دانند پس چرا آنرا فراموش کرده اند ؟
آیا پیام بزرگ ومبرهن این حرکت عظیم واین حماسه ی خوجوش را نگرفته اند ویاخودرا به خواب زده اند؟
اما از این مسائل که بگذریم بایستی به نحوه ی حصر سران فتنه هم توجه داشت وبه این حقیقت اذعان داشت که حصرخانگی به معنا ومفهوم واقعی آن هیچگاه از سوی مأموران امنیتی نظام اجرا نشده است و آنها به راحتی امورات روزمره ی زندگی خود وکارهای فوق برنامه وتفریحی خودرا هرروز انجام می دهند واین حصر صرفا برای حفاظت از این اشخاص صورت گرفته است تا مبادا فتنه گران به فکر تکرار علم کردن لباس خونین عثمان نیفتند و درسایه ی توطئه های آمریکا وانگلیس حوادث ناگوارتری برای مردم وکشور بوجود نیاید .
حفاظت از جان سران فتنه هزینه های بسیاری برروی دست نظام می گذارد واین برای جلوگیری از آشوب وفتنه های احتمالی دیگر است وگرنه همه می دانند که شیوه ی زندگی سران فتنه درحصر به ظاهر خانگی به مراتب بهتر از زندگی اکثر جامعه ی ما می باشد.
این حماسه یپرشور مردمی حاوی پیامهای بسیاری هم برای افراد داخلی وهم خارجی بود پیامهایی همچون بیدار بودن ، بابصیرت بودن ودرصحنه بودن مردم ، وفای به عهد بسته شده با نقلاب ، پشتیبانی عملی از نظام اسلامی ، عم شناخت دشمن از مردم ایران و از دل این حرکت بزرگ بیرون آمده است ولی مهمترین پیام 9 دیماه حمایت بلامنازع ملت از امام ورهبری واسلام است که تنها پس از گذشت سه روز از جریان توهین صورت گرفته به عاشورائیان بدون هیچگونه اطلاع رسانی وبه صورت کاملا خوجوش حماسه ای به این زیبایی وعظمت می آفریند.
امیدواریمهمه ی آنان که بدون اراده ویا باداشتن نیت درزمین دشمن بازی کرده وپازل اورا تکمیل می کنند این پیام مهم را گرفته وکسانی که فریب خورده و دردام استکبار جهانی افتاده اند افزایش بینش وبصیرت افزایی را سرلوحه ی کارهای خودقرار داده ودرمسیر صحیح انقلاب گام بردارند واز اظهار نظرهای بی منطق و بیهوده بپرهیزند هرچند به گفته ی یکی از خواص جامعه اینها عددی نیستند که بخواهند دشمن نظام تلقی شوند وما همچنان در سنگر نجات افراد فریب خورده گام برخواهیم داشت واما دشمنان قسم خورده ی نظام بدانند که ما درمقابل توطئه های شما شکست ناپذیر هستیم وشما اهدافتان را به گورخواهیدبرد.
شکری
27آذرماه 1393
دوم، نظامهای اجتماعی است. میدانید که در سالهای گذشته که برده داری وجود داشت، برده بدون اجازه صاحبش حق آب خوردن هم نداشت. بنابراین امکان رشد و پیشرفت هم برای آن شخص وجود نداشت. مثالی دیگر از سایر محدودیتهای نظامهای اجتماعی عرض کنم. مثلا شما اگر در صد سال پیش در یک روستازاده میشدید، تحت هیچ شرایطی نمیتوانستید به علوم مختلف دست پیدا کنید. چون امکانش نبود. نهایتا تنها برخی افراد بودند که میتوانستند قرآن بخوانند، گلستان و بوستان سعدی را مطالعه کنند یا دیوان اشعار شاعران دیگر را یاد بگیرند که معمولا میرزایی در روستا بود و به مردم اینگونه کتابها را یاد میداد اما دیگر هیچ امکانی برای یادگیری علوم مختلف نبود. مگر اینکه فرد از روستای خود، فرسنگها بایستی سفر میکرد و با کلی مشقت علوم مختلف را از علمای مختلف در شهرهای گوناگون کسب میکرد.
ولی امروزه دیگر این محدودیتها وجود ندارد. عصر امروز، عصر طلایی است. افراد باهوش، زیرک و البته توانمند میتوانند طلای موجود در این عصر را استخراج کنند. اگر تعداد میلیاردرهای جهان و آدمهای موفق را در هر جایی بررسی بکنید از هر نژادی، از هر طایفهای، از هر گروهی و با هر سنی، هیچیک از آنها بهدلیل داشتن پدر و مادر پولدار یا شانس نیست که موفق شدهاند. اتفاقاً اکثر آنها دارای خانوادههای بسیار فقیری هم بودند. نه بزرگ مرد اپل، استیو جابز و نه بنیانگذار باهوش مایکروسافت، بیل گیتس، نه مایکل دل، مؤسس شرکت دل و نه مارک زاکربرگ جوان، بنیانگذار فیس بوک، نه پروفسور حسابی پدر فیزیک ایران، نه محمود خیامی بنیانگذار ایران خودرو و به قول بسیاری پدر صنعت خودروسازی ایران و نه خیلی از افراد موفق دیگر در ایران و سایر کشورهای دنیا، هیچیک در خانوادهای ثروتمند متولد نشدهاند. این افراد خودشان خواستهاند و تلاش کردهاند تا به خواسته شان برسند.
به عبارتی اگر کسی بخواهد موفق شود، این زمان بهترین زمان ممکن هست. اما به شرطی که واقعاً بخواهد و از جان و دل مایه بگذارد. البته این گفته بنده به این معنا نیست که در عصر حاضر هیچ تهدیدی هم وجود ندارد. بزرگترین تهدید در عصر حاضر بعد از تنبلی و تن پروری و بیبرنامگی، وجود رقیب است. مطمئناً عصر حاضر عصری است که رقبا در هر زمینهای بسیار زیادند. در صنعت و کسب و کار، در تحصیل، در استخدام و... رقبا زیاد شدهاند. اما هنر ما این است که بتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. بسیاری از علمای بازاریابی و مدیریت معتقدند که اتفاقاً رقیب، پدیده بدی نیست. به شرط اینکه رقیب خوبی هم باشد. به عبارت دیگر رقیب خوب، خوب است و رقیب بد هم بد. از رقبای خود میتوان درس گرفت و موجب پیشرفت خود شد و از رقبای بد اجتناب کرد. پس رقیب شناسی و بهرهگیری از پدیده رقابت خود هنری است که خیلیها ندارند و تنها انسانهای باهوش، حرفهای و دانا چنین هنری را دارند.
از ناپلئون میپرسند آیا به شانس اعتقاد دارید؟
ناپلئون در جواب گفت: (آری به بدشانسی اعتقاد دارم و همیشه فکر میکنم که بد شانسترین انسان روی کره زمین هستم و براساس همین بد شانسیها اهداف زندگی خود را برنامهریزی میکنم.)
درد من تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت، بیعرضگی را صبر و با تبسمی بر لب، این حماقت را حکمت خداوند مینامند.
در تکمیل فرمایش دوستی که نوشته اند :
« راحت طلبی معضل مهمی است که گریبانگیر جوانان جامعه شده است . امروزه دیدگاه جوانان این است که با آسانترین و سریعترین راه ممکن به هدف خود برسند . شاید فعالیتهای نهادهای آموزشی – فرهنگی برای جوانان سودمند و کارساز نیست . بروز این بینش بین فرزندان ما نسبت به زندگی نشان دهنده تخریب ارزشهای فرهنگی نیاکامان در جهت رشد فرهنگ مصرف زدگی و راحت طلبی در جامعه امروز است . انسانها برای رسیدن به اهداف عالی و کسب موقعیتهای شغلی ، اجتماعی به تلاش و چشتکار خستگی ناپذیر نیاز دارند . به دست آوردن موقعیتهای بزرگ مستلزم خطر کردن است ، بنابراین تفاوت میان اشخاص موفق و اشخاصی که موفقیتی کسب نکرده اند به علت اختلاف در استعداد و بهره هوشی نیست بلکه به مقدار تلاشی است که به کار میگیرند . انسا نها در زمان فراغت از کار از بی تحرکی احساس شادی میکنند و این احساس تنها پس از گذراندن اوقاتی پر تلاش به آنان دست می دهد . رفاه بی وقفه آدمی را بی ثمر می سازد . و آرامش زاییده آسایش نیست . راحت طلبی بعنوان یک پدیده اجتماعی در قرن بیستم ظاهر شد. ظهور بی رویه راحت طلبی در سطح جامعه یک آسیب اجتماعی است که مستلزم شناخت علمی و سپس درمان اساسی می باشد گاهی جوانان شاهد کسب ثروتهای هنگفت و مسئولیت های مهم ، تنها بر اساس روابط در افراد خاصی هستند بنابراین ترجیح میدهند جهت بر طرف کردن نیازهای اساسی خود راههای میان بر را برای رسیدن به رفاه زود هنگام انتخاب کنند . سیستم تعلیم و تربیت ما نیز علمی - کاربردی نست و بیشتر ذهن را پرورش می دهد و جوانان س از اتمام دوره تحصیل ، حالت منفعل پیدا می کنند . گاهی نیز راحت طلبی از طریق ژنتیک منتقل می شود . یکی دیگر از عوامل تنبلی هویت یابی است بعضی افراد برای شروع یک کار ضعف دارند . یعنی تا همه شرایط فراهم نشود هیچ کاری را شروع نمیکنند . و فضای کسالت بار و نداشتن شور و نشاط نیز باعث تن پروری و راحت طلبی می گردد »
باید بگویم :
راحت طلبی امروزین از چند عامل درونی و بیرونی نشات می گیرد: از یک طرف : تکنولوژی و ابزار آن کارها را آسانتر نموده است و فرصت و مجال بیشتری برای بهره بردن از زندگی به افراد جامعه داده است. و از طرف دیگر بحرانهای اجتماعی و ضعف مبانی فرهنگی باعث گردیده است تا اشخاص تمایل کمتری به کار و کوشش داشته باشند. چرا که مشاهده می کنند که افرادی حتی بدون تلاش هم توانسته اند موقعیت اجتماعی ممتازه فراهم کنند. در اینجا مجال باز کردن بحث را ندارم. بلکه می خواهم به یک جنبه خاص از این روحیه تن آسائی اشاره کنم و بگذرم.
این روزها با افزایش آمار فارغ التحصیلان دانشگاهی ، جامعه فرهنگی شاهد افزایش سرقت علمی و تحقیقات سفارشی هم شده است. پایان نامه نویسی به قیمت مصوب و توسط موسسه تایپ و حروفچینی مقابل درب دانشگاه تهران و یا انجام پروژه های دانشجوئی و حتی تحقیقات اساتید با استفاده از کپی کردن مطالب از اینترنت و نرم افزار و اجیر کردن دانشجویان بیکار و... نمونه ای از این معضل تاسف بار است. وقتی برای دانشجوئی حکایت از استادان سختکوش ادوار پیشین می کردم که تا نیمه های شب به مطالعه و پژوهش مشغول بودند و با کمک چراغ نفتی و حتی مطالعه در زیر نور ماه پیگیر تحصیل و تحقیق بودند، زهر خندی زد و به سادگی گفت : زمانه عوض شده است! آری به درستی که درست گفت! اگر محققان و دانشوران سالهای نه چندان دور به آن صعوبت و دشواری درس می خواندند و آثار ماندگار تالیف می نمودند، به خاطر تنگناهای تکنولوژیکی روزگارشان بود .یعنی نداشتن چراغ مطالعه، فقدان کامپیوتر و اینترنت، نبود تایپیست و منابع دیجیتال و..اما این یک روی سکه است.
در روی دیگر سکه ، داشتن امکانات الکترونیکی باعث شده تا افراد به عذر پیشرفت و تسهیلات نو، از تلاش جدی و مطالعه درخور غافل بمانند. تا جائی که بی رغبتی خود را به مطالعه و تحقیق با معاذیر بی جا و نا به جا توجیه کنند. دیده شده است که دانشجویان به کتابخانه مراجعه کرده و از کتابدار می خواهند تا موضوع تحقیقی را ( صرفاً برای رفع تکلیف) به آنها پیشنهاد کند و خود کتابدار نیز مواد لازم را برایشان فراهم کند. آنها حتی حس مراجعه به برگه دانها یا رایانه کتابخانه را ندارند و فقط زمانی در کتابخانه پیدا می شوند که خوابگاه دانشجوئی برایشان محیط مناسبی جهت مطالعه شب امتحان! نیست!! لذا چندی نخواهد گذشت که دانشجویان مکلف به ارائه تحقیق و استادان گرفتار مشغله های تدریس به کتابداران مراجعه کنند و سفارش پژوهشی مشخص را بدهند و پس از پرداخت هزینه مقرر ، پروژه یا کتابی را تحویل بگیرند. زحمتی به وسیله کتابدار امروز و به کام محقق فردا !!
وقایع و اخبار مهم حقوقی شش ماهه بهار و تابستان 1393
بخش دوم
ج. اخبار قوه قضاییه
رییس قوه قضاییه اعلام کرد: اعدام افراد زیر 18 سال نداریم، تعرضی به بهاییان بهصرف بهایی بودن نشده است
آیتالله آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه در جلسه مسؤولان عالی قضایی ضمن محکومیت قطعنامه پارلمان اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران به ادعای اعدام افراد زیر 18 سال در ایران اشاره و تصریح کرد: در جمهوری اسلامی ایران به هیچوجه اعدام افراد زیر 18 سال وجود ندارد و این ادعا از سوی پارلمان اروپا کاملاً دروغ است. رییس قوه قضاییه در ادامه به ادعاهای مربوط به سرکوبهای مبتنی بر محدودیتهای مذهبی، قومی و جنسیتی در جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: در کشور ما پیروان ادیان دیگر در کنار مسلمانان زندگی میکنند و همینطور برادران اهل سنت با برادران شیعه زندگی میکنند و هیچ تعرضی به آنان نشده و نمیشود.
لطفاً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید