توسط: نسترن
سلام ، من ادیولوژیستم
ما تو کتابها مون یه چیزهای مختصری در مورد نوروفیبروماتوز خوندیم و لکه های شیر قهوه ای. هیچوقت نمیدونستم کجای بدن باید دنبال این لکه ها گشت . اطلاعاتم در مورد این بیماری خیلی کمه گرچه باید بیشتر بدونم .
چند تا سوال دارم:
نوروفیبروماتوزیس با شوانوم وستیبولار فرق میکنه؟
اندازه لکه های پوستی به مرور زمان تغییر میکنه؟
اصلا آیا ارتباطی بین اندازه و تعداد لکه ها با شدت بیماری وجود داره ؟
تو وب تون بعضی ها گفته بودن روی بدنشون دمل وجود داره . آیا درد هم دارن؟
این بیماری چه تاثیری بر شنوایی داره؟ فکر کنم عصب رو در گیر می کنه. من تا حالا این بیماران رو ندیدم.
موقع تست شنوایی در یه همچین بیماری باید دنبال چی باشم؟
شکل لکه ها چه فرقی با بیماری پیسی داره؟
http://www.audiologist.blogfa.com
سلام نسترن عزیز. پاسخ به سوال های شما داده می شود.
این هک فتوشاپ نیست
اواخر سال پیش (۲۰۱۳) شرکت «ادوبی» ابتدا خیلی کوتاه خبر هک شدن اطلاعات طیف گستردهای از کاربران خود شامل نام کاربری و گذرواژه به علاوه مشخصات شماره حساب آنها را تایید کرد. در ابتدا تصور روی دزدیده شدن اطلاعات دو تا سه میلیون نفر از کاربران نرمافزارهای این شرکت در میان بود. اما رفته رفته ارقام شکل جدیتری به خود گرفت. تحقیقات بیشتر نشان داد که رقم واقعی اطلاعات به سرقت رفته چیزی حدود ۱۵۲ میلیون حساب کاربری بوده که این ماجرا در نوع خود میتواند بزرگترین هک و سرقت اطلاعات دنیا تا به امروز لقب بگیرد. علاوه بر اطلاعات حساس ربوده شده، هکرها توانسته بودند سورس کد برنامه Acrobat و ColdFusion این شرکت را نیز سرقت کنند. این ماجرا ضربه بزرگی به اعتبار امنیتی ادوبی وارد کرد. خصوصا در شرایطی که این شرکت تلاش دارد تا کاربران کلاسیک خود را به استفاده از سرویسهای آنلاین ابری خود راغب کند.
پول هست و اطلاعات نیست
JPMorgan Chase بزرگترین بانک آمریکا به گفته مجله معتبر فوربس با سرمایهای بالغ بر ۲٫۵ تریلیون دلار، سومین شرکت بزرگ دنیا در رتبهبندیهای مختلف است . بنابراین طبیعی است که وقتی اواسط امسال شبکه داخلی این بانک هک شود، یکی از بزرگترین رخنههای اطلاعاتی تاریخ نام بگیرد. در جریان این ماجرا اطلاعات محرمانه بیش از ۸۳ میلیون از حسابهای این بانک افشا شد. این یعنی افشا شدن گردش مالی بیش از هفت میلیون کسب و کار کوچک یا دو سوم خانوادههای آمریکایی. این حمله سایبری در آن زمان موجی از نگرانی بابت حملههای فیشینگ را به دنبال داشت و بسیاری دولت روسیه را مسؤول آن میدانستند. گفته میشود گروهی از هکرهای روسی پشت ماجرا بودند که به صورت همزمان به جز این بانک به ۹ موسسه مالی مطرح دیگر نیز حمله کرده بودند. البته شرکت سرمایهگذاری فیدلیتی تنها شرکت دیگری بود که در اثر این حملات، هک شده بود. درجریان این حمله هکرها موفق به دسترسی به ۹۰ سرور بانک شده بودند با این حال هیچ پولی جابهجا نشده بود. همین موضوع هم باعث شد هدف هکرها به صورت معمایی حل نشده باقی بماند.
سرقت از بزرگترین فروشگاه آنلاین دنیا
اوایل امسال eBay تایید کرد که شبکه تجارت الکترونیک این شرکت هک شده و دیتابیسی حاوی اطلاعات بیش از ۱۴۵ میلیون نفر از کاربران این شرکت افشا شده است. به این ترتیب از تمامی کاربرانش درخواست کرد تا ضمن تغییر گذرواژه مراقب گردش مالی مشکوک حسابهای خود نیز باشند. به گفته eBay اطلاعات افشا شده شامل آدرس ایمیل، آدرس منزل، شماره تلفن و تاریخ تولد میشد و در این میان حرفی از شماره حساب افراد زده نشده. با این حال دامنه این نگرانی به قدری وسیع بود که بسیاری از کاربران سرویسهای PayPal -که به eBay تعلق دارد- دچار شوک شدند. هرچند برای PayPal هم انگار اتفاقی نیفتاده بود. اما چیزی که بعدا مشخص شد این بود که eBay دو هفته قبل از افشا شدن ماجرا، هک شده بود. آن هم به این صورت که با هک شدن اطلاعات دسترسی تعداد کمی از کارمندان eBay ، هکرها توانسته بودند به سرور این شرکت دسترسی پیدا کنند.
هکبازی با پلیاستیشن
اواسط آوریل ۲۰۱۱ سونی به ناگاه تمام شبکه PlayStation خود را قطع کرد آن هم در حالی که از کاربرانش میخواست تا برطرف شدن مشکلات فنی شبکه صبور باشند. هفت روز بعد سونی هک شدن شبکه خود را تایید کرد و این تازه شروع ماجرا بود. دو هفته بعد سونی ناچار شد سرویس فروش آنلاین خود را هم غیر فعال کند. چون مشخص شد که این سرویس هم هک شده و احتمالا اطلاعات ۲۳ میلیون نفر به سرقت رفته است. در این میان تاخیر سونی در اعلام هک شدن سرورهای خود انتقادات گسترده را به دنبال داشت. برای سونی ۲۳ روز طولانی طول کشید تا بتواند شبکه PlayStation خود، را بار دیگر فعال کند. از قرار شبکه توسط گروه نامشخصی از هکرها هک شده بود که طی آن اطلاعات ۷۷ میلیون کاربر شامل کاربران PS3 و PSP را به سرقت برده بودند (ظاهرا سرویس آنلاین این شرکت توسط گروه دیگری هک شده بود هرچند نزدیکی این دو اتفاق بسیار عجیب بود). وسعت ماجرا به حدی بود که سونی حاضر شد حساب کاربران خود را برای احتیاط تا مرز یک میلیون دلار بیمه کند. در عین حال ۲۵۰۰ شناسه کاربری افشا شده در سطح اینترنت نیز به کلی پاک شدند. این جریان، زیان مالی گستردهای برای سونی و سقوط ارزش سهام این شرکت در آن سال را به دنبال داشت.
کارتهایی که دیگر اعتبار ندارند
هک شدن سیستم پرداخت الکترونیک شبکه Heartland آمریکا موجب شد تا اطلاعات ۱۳۴ میلیون کارت اعتباری افشا شود. از قرار آلبرت گنزالس یک هکر کوبایی/آمریکایی با همراهی سه هکر روسی و اوکراینی موفق شدند در ابعادی وسیع به این سیستم رخنه کنند. اینطور که Heartland میگوید در جریان این اتفاق -که بزرگترین سرقت کارتهای اعتباری در دنیا لقب گرفت- ناچار شده چیزی حدود ۱۰۰ میلیون دلار به صادرکنندگان بزرگ کارتهای اعتباری مثل Visa و MasterCard پرداخت کند. گنزالس اسم عملیات شخصیاش را «رایش را بگیر یا در این راه کشته شو» گذاشته بود. او در نهایت به ۲۰ سال زندان محکوم شد در حالی که دیگر همکاران او نیز در کشورهای مختلف به طور مشابه به مدتهای طولانی زندان محکوم شدهاند.
برای همه دانشجویان شغل و درآمد پس از فارغ التحصیلی موضوع و دغدغه ی مهمیه!به همین دلیل هم دیدم خوبه درباره آینده شغلی رشته خودمون یه چیزایی بدونیم.
فناوری اطلاعات به عنوان یک صنعت نوظهور و البته پررونق در سالهای اخیر به تدریج به یکی از ماشینهای استخدامی بازار کار و اشتغال تبدیل شده است. تجارتهای مختلف وابسته به این صنعت هم سهم قابل توجهی از جذب نیروی کار را در سالهای اخیر به خودشان اختصاص داده اند. تمایل افراد به تحصیل در رشتههای تخصصی مرتبط با این صنعت و به دنبال آن افزایش چشمگیر تعداد فارغ التحصیلان این رشتهها نشان از رونق بازار کار در صنعت آیتی دارد. به اینترتیب است که حتی رکود و بحران اقتصادی اخیر هم نتوانست چندان فشاری را بر این صنعت تحمیل کند تا آیتی به عنوان اولین صنعت رو به بهبود و نجات از این بحران در جهان مطرح شود. این روند گویا آنقدر امیدوار کننده است که میتواند نوید اتفاقات خوب آینده را در این حوزه بدهد.
متن را در ادامه مطلب دنبال کنید
این روزها بوی جهاد می دهد از هر سوی این دیار پیکر شهید می آید خون در رگ هایمان دنبال آزادی ست مالک و حبیب و مقدادها به میدان رفته اند.
این روزها بوی جهاد می دهد از هر سوی این دیار پیکر شهید می آید خون در رگ هایمان دنبال آزادی ست مالک و حبیب و مقدادها به میدان رفته اند.
جبهه کفر پیشینه در کربلا دارد/ برای شهادت بس صفا دارد
ما ز نسل اضعر اکبریم/ تیغمان نشان از مرتضی دارد
این روزها صحبت از تشکیل حزبی با عنوان ندای ایرانیان به گوش می رسد که منتقدان و طرفدارانی هم یافته و شاهد موضع گیری های مختلفی چه از طرف اعضای هیئت موسس و چه از طرف سیاسیون صاحب نام از جناحهای مختلف مخصوصا خود اصلاحطلبان هستیم. این بحث ها از سطح خبرگزای ها و مقاله و یادداشت ها فراتر رفته و پا فراتر گذاشته و به بین مردم و نخبگان جامعه نیز کشیده شده است. اما چیزی که از ندا می توان دریافت؛ که آن را نسبت به سایر احزاب متمایز نموده تکیه بر دو موضوع می باشد. یکی این که ندای ایرانیان برخلاف بسیاری احزاب که بیشتر نام گروه برای آن¬ ها برازنده است تا حزب، دارای روش یا مانیفست خاصه ی خود است؛ روشی که آن را راهی برای موفقیعت جریان اصلاحات می دانند که اصلا هم بعید نیست که پس از تشکیل حتی روش مد نظر خود برای اداره کشور را نیز ارائه دهد. دیگری اینکه به پیش برندگان این حزب نسلی هستند که خود جزو جوانان مشارکت و همچنین برخی چهره های تحکیم وحدتی بودند و اینبار این جوانان هستند که تئوری حرکت آینده ی اصلاحطلبان را یدک می کشند و نه ژنرالها و تئوریسینهای اصلاحات که معمولا لیدر جریان اصلاحات بوده اند. ابتدا به مورد اول می پردازم. ندای ایرانیان می گوید نظام را تمام و کمال قبول دارد. می گوید رهبری فصل الخطاب است. می گوید از طریق روزنه ها به دنبال اصلاحات خواهد بود و به هیچ وجه قهر نخواهد کرد. می گوید از در نگذاشتند از پنجره وارد می شویم و قهر نمی کنیم و آنقدر می ایستیم تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. تعاریف و صحبتهایی که متنقدان بسیاری یافته است. سوأل اینجاست مگر تعریف اصلاحطلبی چیست؟! مگر اصلاحطلب به دنبال بهبود شرایط و رسیدن به اهدافش از طریق ساز و کارهای حاکمیتی نیست؟! چطور می شود اصلاحطلبی حاکمیت و نظام را قبول نداشته باشد و نامش اصلاحطلب باشد؟! دوستانی که با این تعاریف ندا را به یک حزب حاکمیتی توصیف می کنند فراموش نکنند که اصلاحات از درون حاکمیت انجام می شود و اگر از آن بیرون بیاید؛ دیگر نامش اصلاحات نیست. ندا تنها دوباره به باز تعریف اصلاحات پرداخته است و ولاغیر. ندای ایرانیان می گوید فشار از پایین را دنبال نخواهد کرد و این تئوری را موفق ارزیابی نمی کند. اسم این نفی کردن گذشته نیست، درس گرفتن از گذشته است. بدون بررسی نتایج گذشته امکان چنین نتیجه گیری ای وجود نداشت. کمی واقع بین باشیم. بررسی کنیم چرا از 2 خرداد 76 به 3 تیر 84 رسیدیم؟ عملکرد آقای خاتمی را در انتخابات مجلس 90 بررسی کنیم. شرایط کنونی را مرور کنیم و توجه کنیم که کشور در چه شرایطی قرار دارد. قشر متوسط اقتصادی جامعه که اصلیترین پشتیبان جریان روشنفکری و اصلاحات است، به شدت تضعیف شده است. تشکلهای دانشجویی انجمنهای اسلامی که می توان گفت تنها روزنه ی اجتماعی در روزهای سخت بودند بسته شده اند و با سر کار آمدن دولت جدید به کندی در حال ایجاد هستند و فراموش نکنیم که تشکلی های امروز چون دیروز نیستند و بدون تبادل تجربه از انجمنی های دیروز تشکیل می شوند که این خود موجب عملکرد ضعیف و حتی شاید احساسی آنها به دور از واقع بینی خواهد بود. احزاب و تشکلهای اصلاحطلبی برای پیدا کردن یک سخنران مشکل دارند. شرایط پس از انتخابات 76 را با امروز مقایسه کنیم و ببینیم از لحاظ تقسیم قدرت در کجا ایستاده ایم. ندا فقط اصلاحطلبان را به بازگشت به مسیر اصلاحات فرا خوانده است. ندا با تعامل به دنبال موفقیعت است. ندا به فکر حذف جریانی نیست. با ذهنیت حذف نمی شود بر کشور حکومت کرد ولی با تئوری نزدیکی و اصلاح مسلما این امر ممکن خواهد بود. و اما مورد دوم؛ کافیست رده ی سنی اصولگرایان و اصلاحطلبان مطرح را مقایسه کنیم. واقیعت تلخی مشاهده می شود و آن اینکه اصلاحطلبها در دادن میدان به جوانها بسیار ضعیف عملکرده اند. نه تلاشی در جهت تربیت مدیر برای آینده ی کشور انجام داده اند و نه اینکه به نسل جوان اعتماد داشته اند و همیشه خود را سزاوارتر و داناتر برای حرکت دانسته اند. به جایی رسیده ایم که گزینه های وزارت همه دارای سنین بالا هستند و این برای ادامه ی این جریان بسیار خطرناک است. ممکن است کار به جایی برسد که زمانی چهره ی شاخصی برای معرفی برای ریاست جمهوری و مجلس نداشته باشند و همچنان به دنبال گزینه های سنتی خود حرکت کنند. حال آنکه به پیش برندگان ندا اکثرا کسانی هستند که در حال عبور از جوانی به میانسالی هستند و هنوز فرصتی برای اعلام حضور نیافته اند. بزرگان اصلاحات باید در کنار اینها نقش مشورتی خود را داشته باشند. امروز بزرگان به جوانان اعتماد کنند؛ کما اینکه این نسل روزی به آنها اعتماد کردند و دنباله رو آنها بودند.