در ادامه رقابت های لیگ NBA سن آنتونیو و لس آنجلس کلیپرز برابر حریفان خود به پیروزی رسیدند. |
![]() |
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از ایسنا، در ادامه رقابت های لیگ بسکتبال حرفه ای آمریکا (NBA)، بامداد امروز 10 مسابقه برگزار شد که در جریان این دیدارها سن آنتونیو مدافع عنوان قهرمانی به مصاف نیویورک رفت و در غیاب تونی پارکر با نتیجه 109 بر 95 به پیروزی رسید. لس آنجلس کلیپرز نیز برابر ایندیانا به میدان رفت و با درخشش بلیک گریفین ستاره خود 103 بر 96 به پیروزی رسید. گریفین در این مسابقه با 17 امتیاز و 10 ریباند عملکرد بسیار خوبی در تیمش داشت اما موثرترین بازیکن کلیپرز کریس پائول بود که با 17 امتیاز و 15 پاس منجر به گل موقعیت های خوبی برای گریفین و آندره جردن ایجاد کرد تا آنها امتیازآوری کنند.
در دیگر دیدارهای برگزار شده شیکاگوبولز 105 بر 80 بروکلین را شکست داد، دالاس 112 بر 107 از سد نیواورلان گذشت، میامی هیت با نتیجه 102 بر 82 برابر دنور تن به شکست داد، هیوستون 105 بر 93 برابر گلدن استیت باخت و شارلوت 96 بر 87 بوستون را مغلوب کرد. نتایج دیگر دیدارها به شرح زیر است: اورلاندو 89 – واشنگتن 91 آتالانتا 95 – فیلادلفیا 79 مینه سوتا 90 – پورتلند 82 |
پوست گریپ فورت به سبب ضخامت و فراوانی وبرای تهیه مربای مناسب است .
مواد لازم :
- پوست گریپ فروت
- شکر (دو برابر پوستها)
- آب (به میزان لازم)
طرز تهیه : پوست گریپ فروت را شسته ، تمیز می کنیم . بعد یک ورقه نازک داخل پوست قسمت سفیدی آن می گیریم . فقط در حدی که داخل پوست صاف شود و زیاد نازک نگردد پوست را به شکل نوارهای بلند و باریک و یک اندازه به پهنای ۲ سانتیمتر و طول تقریبا ۸ سانتیمتر می بریم. سپس آن را وزن کرده ، دو برابر وزن آن شکر در نظر می گیریم . مانند مربای پوست پرتقال یا نارنج می جوشانیم تا کمی نرم شود .
برخی تیپهای شخصیتی، گرایش و تمایل شدیدی به باورهای غیر علمی همچون خرافات و پیشگوییهای غیر علمی رایج در میان مردم و مسائلی از این دست دارند. منشأ این مشکل به عدم پایبندی این اشخاص به اصول و چارچوبهای مدون در نزد آنها باز میگردد.
در برابر این اشخاص گروه دیگری قرار دارند که از اصول منظم و پذیرفته شدهای پیروی میکنند. این اصول، مانع گرایش و یا پذیرش اینگونه باورها میشود. این افراد همواره در چارچوب مشخصی حرکت میکنند و به اصول و معیارهایی باور دارند که معمولاٌ از آنها تخطی نمیکنند. چنین کسانی اغلب ذهنی منطقی دارند. همه چیز را با خط¬کش اصول خود میسنجند و از مبنای مشخصی پیروی میکنند. به همین دلیل کمتر میتوان ناسازگاری و اعتقاد به باورهای غیر علمی میان دیدگاههای آنان یافت.
خرافهگرایی را میتوان همزاد بشر دانست و اعتقاد بدان را مشترک میان جوامع دینی و غیر دینی. خرافات اختصاص به جامعههای کهن و سنتی ندارد، بلکه در جامعههای مدرن و پیشرفته نیز خرافات مربوط با آنها رایج است. همچنین فقط در میان قشر خاصی رایج نیست. میتواند در میان صنفهای مختلف و طبقات گوناگون و حتی تحصیلکردگان نیز رواج داشته باشد؛ چرا که خرافهگرایی ریشة روانشناختی دارد و مربوط به سنتهای اجتماعی میشود و بسته به روحیات افراد، گرایش بدان شدت و ضعف دارد. برخی میپندارند ریشههای خرافهگرایی بیشتر با سنتهای دینی سازگار است؛ حال آنکه در گرایش به خرافات، باید به ریشههای روانشناختی آن و سنتهای اجتماعی رایج در جامعه بیشتر توجه داشت.
البته خرافات یکى از آسیبهاى جدّى است که بر ساحت دین و دیندارى خدشه مىرساند. در دنیاى مدرن امروز انتساب خرافهگرایی به دین و رواج آن در میان معتقدان به دین از عوامل مهم دینگریزى و نشان غیر عقلانى بودن دین به شمار مىرود. از همین رو پرداختن بدان و پیراستن ساحت دین و دینداران از خرافات از سوی متولیان دین امرى است بس واجب. هر چند در دو سدة اخیر، برخى از مصلحان دینى همواره بر این آسیب توجه دادهاند.
خرافات یکی از آسیبهایی است که جامعة فرهنگی و دینی ما را تهدید میکند. متولیان فرهنگی و عالمان دینی بیشتر در قبال انحراف عکسالعمل نشان میدهند و کمتر در برابر انحطاط واکنش نشان دادهاند. در سالهای اخیر حساسیت در برابر انحطاط نیز فزونی یافته است. یکی از مصداقهای انحطاط خرافات است. اگرچه در این سالها در برابر برخی از امور خرافی واکنش بیشتری نشان داده شده است، اما جای پرداختن جدّی در این حوزه همچنان خالی است. برخی از محورهایی که جا دارد به منظور روشن شدن زوایای گوناگون مسئله در این زمینه بدان پرداخت عبارتاند از:
1. تعریف خرافه چیست؟ آیا هر مطلب نادرستی یا هرچه تحریف شده باشد خرافه است؟
2. تفاوت خرافه با امور دیگری همچون سحر و جادو، افسانه، اسطوره، فلکلور، بدعت، غلو، موهومات و... چیست؟ و معیار شناخت و تمییز آن با دیگر امور چیست؟
3. آیا خرافه امر ثابتی است یا میتواند امر سیّالی باشد؟
4. علل گرایش به خرافات چیست؟ و در چه بستر و زمینهای امکان رشد خرافات بیشتر است؟
5. زمینههای فکری و عقیدتی (نظری) و زمینههای اجتماعی (عملی) خرافات چیست؟
6. آیا به لحاظ عملگرایانه، خرافات مفید نیز وجود دارد؟ و یا خرافة مفید تناقضآمیز است؟
7. آیا مبارزه با خرافات موجب تضعیف ایمان مردم و آشفته ساختن خاطر آنان نیست؟
8. آیا اعتقاد به علوم غریبه، زمینهساز ترویج خرافه نشده است؟
9. آیا کمبود منابع در میان آثار موضوعه، موجب رواج خرافه نشده است؟
10. خرافه امر درون دینی است یا در حوزة علوم نیز خرافه راه دارد؟
11. آیا خرافات مدرن نیز وجود دارد یا خرافه اختصاص به جامعههای کهن و سنتی دارد؟
12. آیا جنسیت در گرایش به خرافات تأثیر دارد؟
13. نمونههای بارز خرافات چیست؟
14. چرا مبارزه با خرافات غالباً شکست میخورد؟
15. چه آسیبهایی مبارزه با خرافات را تهدید میکند؟
نیکلای ایوانویچ لباچفسکی (Lobachevsky, Nikolay Ivanovich) از جمله اولین کسانی بود که قواعد هندسه اقلیدسی را که بیش از 2000 سال بر علوم مختلف ریاضی و فیزیک حاکم بود درهم شکست. کسی باورش نمی شد هنگامی که اروپا مرکز علم بود شخصی در گوشه ای از روسیه بتواند پایه های هندسه اقلیدسی را به لرزه در بیاورد و پایه های علم در قرن نوزدهم را پی ریزی کند.
خیال نداریم راجع به خود او صحبت کنیم بلکه می خواهیم بطور مختصر بیان کنیم که او چه کرد. در میان اصول هندسه اقلیدسی اصلی وجود دارد به اینصورت : از هر نقطه خارج یک خط نمی توان بیش از یک خط موازی ( در همان صفحه ای که خط و نقطه در آن قرار دارند) به موازات آن خط رسم کرد.
در طول سالها این اصل اقلیدس مشکل بزرگی برای ریاضی دانان بود. چرا که ظاهری شبیه به قضیه داشت تا اصل. مقایسه کنید آنرا با این اصل اقلیدس که می گوید بین هر دو نقطه می توان یک خط راست کشید و یا اینکه همه زوایای قائمه با هم برابر هستند.
حقیقت آن است که بسیاری از ریاضی دانان سعی کردند که این اصل اقلیدس را اثبات کنند اما متاسفانه هرگز این امر ممکن نشد. حتی خیام در برخی مقالات خود سعی در اثبات این اصل کرد اما او نیز همانند سایرین به نتیجه نرسید.
لباچفسکی (1792 - 1856) نیز همانند بسیاری از دانشمندان علوم ریاضی سعی در اثبات این اصل کرد و هنگامی که به نتیجه مطلوب نرسید نزد خود به این فکر فرو رفت که این چه هندسه ای است که بر پایه چنین اصل بی اعتباری استوار شده است. اما لباچفسکی در کوشش بعدی خود سعی کرد تا رابطه میان هندسه و دنیای واقعی را پیدا کند.
او معتقد بود اگر نتوانیم از سایر اصول هندسه اقلیدسی این اصل را ثابت کنیم باید به فکر مجموعه اصول دیگری برای هندسه باشیم. اصولی که در دنیای واقعی حضور دارند. او پس از بررسی های بسیار چنین بیان کرد :
از هر نقطه خارج یک خط می توان لااقل دو خط در همان صفحه به موازات خط رسم کرد
هر چند پس از این فرض بنظر می رسید که وی در ادامه به تناقض های بسیاری خواهد رسید اما او توانست بر اساس همین فرض و مفروضات قبلی اقلیدس به مجموعه جدید از اصول هندسی برسد که حاوی هیچگونه تناقضی نباشد. او پایه های هندسه ای را بنا نهاد که بعدها کمک بسیار زیادی به فیزیک و مکانیک غیر نیوتنی نمود