همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

دیسک کمر و سیاتیک چه تفاوتی دارند؟

 
تک دختر




حقیقت این است که هم دیسک و هم سیاتیک عضوی از بدن انسان است و بیماری محسوب نمی شوند. یک متخصص طب فیزیکی و توانبخشی گفت: کمر دردی که حالت انتشار به پا دارد می تواند ناشی از بیرون زدگی دیسک بین مهره ای و فشار به ریشه های عصب سیاتیک باشد که به غلط بین مردم بنام دیسک و سیاتیک عنوان می شود.
دیسک کمر یا سیاتیک؟ این سوالی است که بسیاری از بیمارانی که با دردکمر و پا روبه رو هستند، از پزشک معالج خود می پرسند. بسیاری از افراد تعریف دقیقی از این دو بیماری ندارند و اکثرا کلمات را جابجا استفاده می کنند.
دکتر محمد حسن بهرامی، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی با بیانی ساده به تفاوت میان این دو پرداخت که به این شرح است:
حقیقت این است که هم دیسک و هم سیاتیک عضوی از بدن انسان است و بیماری محسوب نمی شوند. بین هر مهره یک دیسک بین مهره ای نرم و قابل انعطاف با عملکرد خاص خود وجود دارد که می تواند بیماری های خاص خود از بیماری های تخریبی عفونی و التهابی گرفته تا پارگی و بیرون زدگی و یا به اصطلاح هرنی دیسک را داشته باشد.
همچنین سیاتیک از بزرگترین عصب های بدن است که از چندین ریشه عصبی از ناحیه کمر در چندین سطح منشاء گرفته و سپس از ناحیه کمر به پشت ران و ساق پا رسیده و شاخه های حسی و حرکتی خود را حس می دهد و مسئول حس و حرکت پاها است. عصب سیاتیک می تواند در صدمات، شکستگی ها و بریدگی های عمیق دچار ضایعه شود. چنانچه ریشه های کمری عصب سیاتیک به واسطه فشار دیسک بیرون زده تحت تاثیر قرار گیرند می تواند موجب درد انتشاری، ضعف و بی حسی پا شده که به اصطلاح و غلط کلمه سیاتیک استفاده می شود.
شایع ترین علامت این بیماری کمر درد است. کمر درد بسیار شایع بوده و علل و عوامل بسیار زیاد و متنوعی دارد. یک نوع خاص از کمر درد که حالت انتشار به پا دارد می تواند ناشی از بیرون زدگی دیسک بین مهره ای و فشار به ریشه های عصب سیاتیک در ناحیه کمر بوده که در این مورد خاص باید از کلمه هرنی دیسک کمری و درگیری عصب سیاتیک استفاده شود که البته پزشکان از اصطلاح دیسکوپاتی و رادیکولوپاتی استفاده می کنند. در این مورد بسیاری از بیماران از کلمه دیسک و سیاتیک استفاده می کنند که این باور غلط باید تغییر یابد.
چنانچه ذکر شد کمردرد انواع مختلفی داشته و علل و عوامل مهمی را در بر می گیرد. از بیماری های التهابی، عفونی گرفته تا بیماری های متابولیکی و روماتولوژیکی و حتی بیماری های خطرناکی چون سرطان و ....، همچنین علل ساده ای مثل اسپاسم عضلانی و عوامل مکانیکال و در نهایت عواملی که منشاء آن دیسک بین مهره ای است. بنابراین کمر درد یک نشانه و علامت است و نه بیماری، مثل تب که می تواند به علت های ساده و گاهی خطرناک ایجاد شود و نیاز به بررسی و معاینات دقیق تری دارد.
بنابراین بیماران دچار کمردرد ابتدا باید به پزشک مراجعه کرده و با شرح حال و معاینه دقیق و در صورت نیاز انجام تست های خاص، بررسی های تصویر برداری و «ام ار ای»، نوار عصب و عضله و ... نوع ، شدت و علت کمر درد مشخص شده و سپس درمان اختصاصی انجام شود. به فرض وجود بیماری هرنی دیسک کمر و درگیری ریشه های عصب سیاتیک و وجود درد در کمر با انتشار به پا و بی حسی و ضعف اندام ، ابتدا پزشک با معاینه و تست های تشخیصی دقیق باید نوع و شدت بیماری را مشخص نماید و سپس درمان های مرحله ای و تخصصی انجام گیرد. اگر چه درصد کمی از این بیماران نیاز به جراحی فوری پیدا می کنند ولی تقسیم بندی بیماران به موارد جراحی و غیر جراحی مهم ترین وظیفه پزشک معالج است.
خوشبختانه اکثر این نوع کمر دردها با اقدامات غیر جراحی نظیر استراحت مطلق یا نسبی، دارو درمانی، تجویز ورزش های طبی، استفاده از کرست های کمری، انجام فیزیوتراپی، استفاده از استخر و حرکت درمانی در آب و تغییر روش زندگی و احتیاطات لازم نتیجه می گیرند. نکته مهم بعد از درمان کمر درد، جلوگیری از عود مجدد بیماری بوده که لازم است آموزش های خاص به بیمار داده شود و جنبه های پیشگیرانه بسیار مهم است. ضمنا پرهیز از خود درمانی و عدم مراجعه به افراد غیر پزشک و غیر متخصص توسط بیماران بسیار مهم بوده و لازم است با مشورت پزشکان متخصص جراحی اعصاب ، ارتوپدی، طب فیزیکی ، روماتولوژیست و ... مشکلات خود را به شکل علمی با کمترین هزینه و بهترین نتیجه حل کرده و قدر سلامتی خود را بدانند.

کیف Leoht مخصوص خانم‌های اهل فناوری است.

داخل این کیف باطری با حجم 6 الی 10 هزار میلی‌آمپر تعبیه‌شده که در بیرون از خانه و هنگامی‌که به شارژر و برق دسترسی ندارید، ابزار الکترونیکی شما مانند تبلت و گوشی هوشمندتان را نیرومند سازد.

با قرار دادن کیف روی یک صفحه (که همراه کیف به فروش می‌رسد) و فشار دکمه مخصوص عملیات شارژ انجام می‌شود.وجود ال ای دی بیرون کیف نشانگر میزان شارژ شدن به صورت بی‌سیم است.

این کیف همراه با لوازم جانبی‌ بین 300 تا 650 دلار قیمت دارد.

درباره‌ی اندوه

زمانی، اندوه مد روز بود. آرام آرام آنقدر در هر فیلم و کتابی، در هر صفحه و وبلاگی آدمها از اندوهشان گفتند که یکدفعه همه چیز تغییر کرد. حالا نوبت آدمهای کول و الکی خوش بود که به شکاف دیوار هم می‌خندیدند. هرگونه بحث جدی قدغن شد. آدمهایی که همه چیز را ریشخند می‌گرفتند. حالا اندوه دوره‌اش سر آمده بود. اگر کسی از یأس و ناامیدی حرف میزد همه می‌گفتند دست بردار رفیق. در لحظه زندگی کن.
از اندوه حرف زدن، نشانی بود از املی.
پارتی ها زیاد شدند. نوع لباس پوشیدنها عوض شد. دیگر کسی پالتوی بلند تا زیر زانو نمی‌خرید. موهایش را ژولیده بلند نمی‌کرد. حالا خیلی کول موهایشان را با نمره چهار ماشین می‌کردند. و لباسهای رنگین کمانی می‌پوشیدند.
ولی صبحهای بعد از مهمانی می‌دیدند که سر و کله‌ی آن رفیق قدیمی پیدا شده. جوری هم آمده که از پا بیندازدشان. برای فرار از اندوه، از کوچکترین لحظات تنهایی فراری بودند. آدمهایی که از این مهمانی به آن مهمانی می‌پریدند. از این معشوقه به آن معشوقه. از این کافه به آن کافه. از این خیابان به آن خیابان. آرام آرام خسته شدند. و بعد سکوت شد.
انگار اندوه را نمی‌شود نادیده گرفت. اندوه چیزی نیست که بشود به آن سمت و سوی خاصی داد. وقتی به اندوهت آگاهی، وقتی همه‌ی کارهای دنیا برایت شوخی‌های مسخره‌ای هستند ولی هنوز از چیزی مضطربی، وقتی میدانی اندوهت در دنیای بیرونی برایت هیچ راهی باز نمی‌کند ولی همچنان غمگینی، متوجه می‌شوی اندوه ربطی به حساب و کتاب ندارد؛ بخش بزرگی از وجود توست. مثل یک دست یا پای نامرئی که همیشه حملش می‌کنی. دست و پایی که نمی‌توانی قطعش کنی و مثل نوزادی مرده بگذاری‌اش توی خاک. مجبوری آن موجود نیمه جان را همیشه با خودت حمل کنی. باید بودنش را بپذیری. باید توی آن موجود نیمه جان هر روز دنبال نبض بگردی. به صورتش هر روز سیلی بزنی تا نمیرد. اگر بمیرد همه‌ی وجودت را بو میگیرد و دیگر هیچ وقت نمی‌توانی از توی تخت بیرون بیایی. باید با اندوهت حرف بزنی. باید توی راه بیاوری‌اش. میدانم با اندوه که اینقدر کم حرف، خموده و سنگین است حرف زدن کار آسانی نیست. ولی باید قلقش را پیدا کنی. وقتی نشست پشت میز مذاکره باید با هم قراری بگذارید. مهمترین شرط تو این است: باید بگذاری که هر روز صبح از تختم بیرون بیایم و سراغ کارهایی بروم که دوستشان دارم. این مهمترین شرطی است که باید برای اندوه بگذاری. بقیه را می‌توانی بسپاری به او. میتواند طعم همه چیز را دست کاری کند. میتواند تو را کم حوصله کند. مثلا نگذارد بروی توی خیلی از جمعها. با خیلی ها نروی بیرون. نه به خاطر جمع گریز بودن. بیشتر به خاطر اینکه از نظر اندوه، بی‌معنی می‌آید. می‌تواند کاری کند که دوستهایت محدود شوند. معمولا اندوه کم نمی‌گذارد. یک لیست بلند بالا تهیه می‌کند از همه چیزهایی که فرمانشان قرار است دست او باشد. 
هیچ وقت نباید اندوه را دور بزنی. می فهمد. آن وقت ضربه‌اش را بهت کاری می‌زند. نباید توی مهمانی‌ها، یا هر موقعیت دیگری، از حدی بیشتر به شادی‌ات میدان بدهی. هیچ وقت نباید در هیچ چیزی غرق شوی. همیشه باید با کمی فاصله به همه چیز نگاه کنی. نباید فکر کنی اینجا دیگر آخر دنیاست. باید حواست به خودت باشد. چون فردا صبح یقه‌ات را می‌گیرد. می‌گوید من را فراموش کردی؛ فکر کردی مرده‌ام. بعد تنبیه میشوی. نمیگذارد آن روز از تختت بیرون بیایی.

تنها راه حلش این است: باید اندوه را بعنوان بخشی از وجودت زنده نگهش داری. باید هر روز توی وجود اندوه دنبال نبض بگردی. تیمارش کنی. حالش که جا آمد بیاوری‌اش سر میز مذاکره؛ خب اندوه جان! من میروم سر کارهایم، تو هم بنشین ببین می‌خواهی امروز چه کار کنی. گوشی‌ام آنجاست. دوست داری زنگ بزن قرار بعد از ظهر را کنسل کن.

رمان یک قدم تا عشق فصل 8

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

 

رمان یک قدم تا عشق

نویسنده : اعظم طهماسبی

فصل : 8

.......................................................................................

ساعت یک بعد از ظهر بود که به زحمت از خواب بیدار شدم و از تخت بیرون آمدم مقابل آینه که ایستادم یک لحظه از دیدن چشمان پف آلود و قرمز خود به وحشت افتادم . سرم را چند بار تکان دادم و با خود زمزمه کردم امان از عاشقی ببین آدمو به چه روزی می اندازه ! بعد آه حسرتی کشیدم و از اتاق بیرون آمدم .

پ مثـــل پـــرواز ....

سلام

بعد از اینکه مادرشوهرم خون تزریق کرد و شیمی درمانیشو انجام داد ، حالش بهتر از قبل شد و کمی جون گرفت احساس کردیم شیمی درمانی این دوره بهش ساخته و عوارضش ظاهر نشد ، خواهر شوهر بزرگه خیالش راحت شد و رفت ...
برادرشوهر کوچیکه و خانمش از شمال اومدن و از همون روز کم کم عوارض خودشو نشون داد ... نفس نفس میزد ، دهان و زبون و لب حالت پخته و آفت زده شده بود و بخاطر همین هیچی نمیتونست بخوره و فقط شیر میخورد ، صداش گرفته بود ، استخون درد و بدن درد داشت ، نای حرکت نداشت ......

همه فکر کردیم عوارض شیمی درمانیه و کم کم خوب میشه ... همه فکر میکردیم حد اقلش تا اخر سال دووم میاره ولی نیاورد ... توان تحمل این همه درد و رنج رو نداشت ... نفس نداشت .... جون نداشت ....

روز اخر ، صبح که رفتم پایین پیششون ، تا وارد شدم نزدیک بود لگدش کنم ! دقیقا جلوی در روی زمین دراز کشیده بود و پتو روش بود ! گفتم : عه !!!! زندایی !!!! اینجا چرا دراز کشیدین ؟؟؟ چی شده ؟؟؟ با صدای گرفته گفت : افتادم ! از دستشوئی که داشتم میومدم بیرون افتادم ! دستم درد گرفت ..... خواهر شوهر کوچیکه که دکتر هم هست و از شب قبلش اومده بود خونه ی ما ، توضیح داد که مامان تا در دستشوئی رو باز کرد همون داخل افتاد و اون کشیدش بیرون و همون دم در روش پتو انداخت ....
و این اخرین مکالمه ی ما بود .....

** ادامه مطلب رمز نداره ... خیلیم طولانیه ..... اگه حوصلشو داری برو .... **