از بیم و امید عشق رنجورم
آرامش جاودانه می خواهم
بر حسرت دل دگر نیفزایم
آسایش بیکرانه می خواهم
پا بر سر دل نهاده می گویم
بگذشتن از آن ستیزه جو خوشتر
یک بوسه ز جام زهر بگرفتن
از بوسه آتشین او خوشتر
پنداشت اگر شبی به سرمستی
در بستر عشق او سحر کردم
شبهای دگر که رفته عمرم
در دامن دیگران به سر کردم
دیگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را
آنکس که مرا نشاط و مستی داد
آنکس که مرا امید و شادی داد
هرجا که نشست بی تامل گفت:
(او یک زن ساده لوح عادی بود)
می سوزم از این دوروئی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می خواهم
ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه جاودانه می خواهم
رو، پیش زنی ببر غرورت را
کو عشق ترا به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ و دردمندت را
با مهر به روی سینه نفشارد
عشقی که ترا نثاره ره کردم
در سینه دیگری نخواهی یافت
زان بوسه که بر لبانت افشاندم
شورنده تر آذری بخواهم یافت
در جستجوی تو و نگاه تو
دیگر ندود نگاه بی تابم...
اندیشه آن دو چشم رویائی
هرگز نبرد ز دیگان خوابم
دیگر به هوای لحظه ای دیدار
دنبال تو در بدر نمی گردم
دنبال تو ای امید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمی گردم
در ظلمت آن اطاقک خاموش
بیچاره و منتظر نمی مانم
هر لحظه نظر به در نمی دوزم
وان آه نهان به لب نمی رانم
ای زن که دلی پر از صفا داری
از مرد وفا مجو، مجو، هرگز
او معنی عشق را نمی داند
راز دل خود به او مگو هرگز
"فروغ"
با سلامی به گرمای هوای بوشهر
هیمه...
نه آن که فکر کنی سرد است
که من
در تهاجم کولاک
یکجا تمام هیمه های جهان را
انبار کرده ام
در پشت خانه ام
و در تفکر یک باغ آتشم
به تنهایی
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
من هیمه ام
برادر خوبم...
«خسرو گلسرخی»
سلام...چند روز پیش از کارخونه سیمان دورود بالاخره بازدید کردیم....بعد از دوترم دویدن دنبال نامه و کارای بازدید...خیلی خوش گذشت...جای همه خالی......چندتا عکس دسته جمعی از بازدیدمونو گذاشتم ک همه ببینین....باتشکر از استاد حیدری و بچه های انجمن ک دنبال کارای بازدید بودنو حسابی زحمت کشیدن...واس دیدن عکسا روی هر آیکن کلیک کنین...
;a href="http://img7.ir/view/s1/rdBDI" title="آپلود عکس">http://s1.img7.ir/rdBDI.jpg" alt="آپلود عکس" />
;a href="http://img7.ir/view/s1/7H70J" title="آپلود عکس">http://s1.img7.ir/7H70J.jpg" alt="آپلود عکس" />
;a href="http://img7.ir/view/s1/BL0Sg" title="آپلود عکس">http://s1.img7.ir/BL0Sg.jpg" alt="آپلود عکس" />
همین تصمیم باعث شده کارای خیلی از اطرافیانمو بهتر هضم کنم اما خودشونو از زندگیمون خط بزنم واقعن یه عده برام تموم شدن ، هم اونایی که از زندگی عقبمون میندازن اما نمی دونن یه خدایی اون بالا هست که شش دانگ حواسش به منو توء هم اونایی که تلاش می کنن بدترین ضربه هارو از روی حسادتشون بهمون بزنن ، تنها کاری که در قبالشون از دستم برمیاد اینه که دعا کنم به خودشون بیان چون منم اگر از کارا و حرفاشون گذشت کنم خدا هرگز نمی گذره و توی زندگیشون خیر نمی بینن
خدارو صدهزار بار شکر که دختری نیستم دنبال حاشیه و حرف باشم سرم به کار خودمه و دنبال هدف خودمم توی زندگی وگرنه که باید یه چوب برمیداشتم هرروز میزدم تو سر کسایی که باهام بد می کنن