همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

تحلیل رفتار متقابل چیست؟

از سال 1970 TA بصورت رسمی در جهان شناخته شد وبنیانگذار آن دکتر اریک برن میباشد. این نظریه دارای دیدگاههای روانشناسی فردی و اجتماعی است.TA (تحلیل رفتار متقابل) راهی است برای آنکه ببینیم بین مردم و درون مردم چه می گذرد. با این روش میتوان روشن کرد که در لایه های زیرین ارتباطات جاری بین انسانها به واقع چه چیزی در حال رخ دادن است و انتخابهای دیگری را نشان میدهد که کسانی که درگیر آن روابط میباشند بتوانند چنانچه بخواهند از آن اجتناب کنند.TA بطور گسترده ای در این زمینه ها مورد استفاده قرار میگیرد:
مدیریت، تعلیم و تربیت، سیاست ،مذهب ،آموزش ،مشاوره ،رواندرمانی و روانپزشکی.
TA روشی بسیار متداول است زیرا بطور گسترده ای از زبان محاوره ای استفاده میکند که برای تمام افراد در تمام سنین قابل درک است.
در
TA افراد برای یافتن راه حل مشکلاتشان مشارکت دارند، آنها این توانایی را میابند تا از طریق بستن قرارداد به شناخت توانائیهای بالقوه خود برای تغییر پی ببرند.
نهایت کارکرد
TA در آن است که افراد را به نقطه ای هدایت کند تا با نگاهی نو به تجارب ناخوشایند گذشته شان بتوانند رفتارشان را اصلاح کرده یا تغییر دهند تا به این طریق به خود کمک کرده و به یک برنده تبدیل شوند.


نظرات و مفاهیم در
TA


حالات نفسانی خود

درون هر انسانی یک مکالمه دایمی وجود دارد، گاهی یک جروبحث ، گاهی جدل. وقتی شخص
تصمیمی میگیرد ، درواقع این تصمیم ناشی از مکالمات ذهنی و درونی فرد و آنچیزی است که به خود می گوید.
TA به این انواع تجلیات خود حالات نفسانی من میگوید TA همچنین شرح میدهد که این گرایشهای درونی متفاوت از کجا نشات میگیرند.
حالات نفسانی خود شامل والد، بالغ و کودک است
TA برای هر یک از این حالات نفسانی خود صفات مثبتی را در شرایط خاص قائل است. هر یک از این حالات نفسانی احساسات، تفکرات و قضاوتهای ارزشی خاص خود را دارا میباشد.

والد:
مجمو عه ای از پیشداوریها، باورها و تعصبات میباشد . این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن سر و کار دارد و دارای دو بعد میباشد یکی بعد نوازشگر است که حالت حمایتی دارد و بعد دیگر انتقادگر است که بر خلاف بعد قبلی سختگیر ویا آزارگر نیز میتواند باشد. والد میتواند کنترل کند، تصمیم بگیرد، نقش بازی کند و دلیل تراشی کند و نیز ممکن است دربعضی موارد نیز حق با او باشد. والد انتقادگر را معمولا در افرادی با عزت نفس پائین وعناد بخود همراه دانسته اند.

بالغ: خوب پردازش کردن اطلاعات و برخورد مناسب و شایسته از حالات نفسانی بالغ سرچشمه میگیرد. تصمیماتی که منطقی و برمبنای حقایق موجود میباشند نیز از حالات نفسانی بالغ نشات میگیرند.
اظهارنظرهای منطقی و احساسات اخلاقی ، اهداف و واقعگرایی با این بخش از شخصیت ما سروکار دارند.

کودک:
در تعاریف
TA کودک بعنوان منبع خلاقیت ، بازآفرینی و منبع اساسی سرزندگی محسوب میشود. هیجانات، احساسات و تصوراتی که کودک دارد ممکن است توسط یک والد سختگیر و حتی توسط یک والد نوازشگر سرکوب شود که میتواند در دراز مدت بر شخصیت فرد اثرات نامطلوبی داشته باشد که خود ممکن است به بیماریهای روان تنی نیز منجر شود. این بخش از شخصیت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگیرد میتواند دیدگاه غیر واقعی نسبت به زندگی داشته و براساس تکانه های احساسی و هیجانی رفتار کند.


هدف
TA کمک به فرد است تا انتخاب کند که در شرایط و زمانهای خاص میخواهد در کدامیک از حالات نفسانی باشد بجای اینکه صرفا اجازه دهد تا این حالات نفسانی دائما احساسات ، افکار وگرایشات و رفتار او را کنترل کنند.


نوازش
ها و مبادلات

TA معتقد است که تمام تعاملات بین افراد از نوازشها و مبادلات ساخته شده.

نوازش: هر نوع ارتباط متقابل بین دو نفر در واقع به معنای آن است که فرد دیگری متوجه حضور ما شده و یا به ما این احساس را بدهد که حضور ما را درک کرده است. نوازش میتواند کلامی یا غیرکلامی، مثبت (در آغوش گرفتن)یا منفی( کتک زدن) ، شرطی یا غیر شرطی و دارای شدتهای متفاوت باشد.
یک مبادله ارتباط بین دونفر یا یک معامله دو جانبه نوازش بین آن دومیباشد.
گاهی مبادلات «متقاطع» و گاهی «پنهانی» میباشند و گاهی باعث سو تفاهمات و یا قطع شدن روابط میگردند. بطور کلی شش رابطه بین حالات نفسانی دو نفر وجود دارد که عبارتند از رابطه: والد- والد ، والد-کودک، والد – بالغ، بالغ – بالغ، بالغ – کودک و کودک- کودک.


به عنوان مثال:

 صحبت راجع به آب و هوا میتواند راهی برای ارتباط والد- والد باشد ، یک گفتگوی منطقی بین دو نفر میتواند راهی برای ارتباط بالغ- بالغ باشد و همچنین زمانی که دو نفر با هم شوخی و تفریح میکنند نیز میتوانند در حالت نفسانی کودک- کودک باشند.


مواضع فرد در زندگی

مفهوم دیگری که در TA مطرح است آن است که مردم نگرشهای اساسی خاصی را نسبت به خود و دیگران انتخاب میکنند که میتواند مثبت یامنفی باشد . این نگرشها میتوانند به این صورت باشند : من خوب هستم یا من خوب نیستم ودیگر آنکه : تو خوب هستی یا تو خوب نیستی.

ساختارهای زمانی

TA به شش روش گذراندن وقت وزمان اشاره می کند:

1- کناره گیری2- تشریفات3- وقت گذرانی4- فعالیت5- بازیها 6- صمیمیت
اریک برن در معروفترین کتاب خود «بازیها» به تشریح و آشکار کردن اینکه مردم چطور با انجام عادات وکارهای روانی ناسالم باعث رنجش و ناراحتی خود و دیگران میشوند پرداخته
است که البته میتوان آنها را تغییر داد .


بازی ها و نمایشنامه ها


بازی
ها راه هایی هستند که فرد در کودکی آموخته و با انجام آنها فرد از ایجاد صمیمیت اجتناب میکند( آگاهانه یا ناآگاهانه)، که البته میتواند با بازنگری بالغ آنها را تغییر دهد. بازیها بر خلاف مفهوم رایجشان لزوما به معنای لذت بردن و داشتن اوقات خوب نیست بلکه در واقع باید از آن اجتناب کرد وتا حد امکان سعی در رها شدن از آن داشت.


نمایشنامه:

هر یک از ما در دوران کودکی داستان زندگی خود را مینویسیم این نمایشنامه برای تمام مدت عمر طراحی میشود و مبتنی بر تصمیمات دوران کودکی و برنامه نویسی پدر و مادر هستند که پیوسته تقویت میگردند. مهمترین تصمیم درباره نمایشنامه برنده یا بازنده بودن آن است

6 مهارت برای یک ازدواج موفق

6 مهارت برای یک ازدواج موفق

 

1 - داشتن انتظارات واقع بینانه از ازدواج: زوج های موفق با خوش باوری و ساده لوحی به سوی ازدواج گام برنمی دارند. آن ها مشکلات ازدواج را نادیده نمی گیرند و متوجه هستند که «زندگی» همیشه ساده و بدون مشکل نخواهد بود و نیست.
2 - آشنایی با مهارت های ارتباط سالم: توانایی ابراز و بیان به طور موثر، برای ازدواج موفق امری حیاتی است. مهارت های ارتباط مثبت از زمره مهم ترین مهارت های ارتباطی است که همسران می توانند آن را فرا گیرند و در بهبود آن تلاش کنند.
3 - حل تعارض ها به شکل مناسب: همسران بی شک بر سر تمام امور با هم توافق ندارند، اما لازم است که بدانند و یا بیاموزند که چگونه با وجود تعارض ها با موفقیت کار کنند و اثربخش باشند.
4 - داشتن احساس خوب از شخصیت همسر خود: دوست داشتن شخصیت همسر، عامل مهمی در ارتباط سالم است.
5 - توافق بر سر ارزش های اخلاقی و مذهبی: همسران موفق، با داشتن باورهای مشترک، احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری می کنند.
6 - داشتن نقش برابر در ارتباط با یکدیگر: همسران موفق به یکدیگر اجازه می دهند تا علایق فردی و توانمندی های بالقوه خود را رشد دهند. [1]

پی نوشت :
1. سایت تبیان دات نت، تاریخ مراجعه :8/9/92

 

شاینانیوز- شهاب حسینی: من از زندگی طلبی ندارم

چه کسی انکار می کند شهاب حسینی یک ستاره منحصر به فرد است؟ او که با اجراهای موفق تلویزیونی به دنیای تصویر آمد و ذهن و دل خیلی از جوانان ایرانی را که مخاطب برنامه هایش بودند مشغول خودش کرد، امروز از بقیه هم طرازان هنری اش بالاتر ایستاده.
 
شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم

به گزارش شاینانیوز؛ چه کسی انکار می کند شهاب حسینی یک ستاره منحصر به فرد است؟ او که با اجراهای موفق تلویزیونی به دنیای تصویر آمد و ذهن و دل خیلی از جوانان ایرانی را که مخاطب برنامه هایش بودند مشغول خودش کرد، امروز از بقیه هم طرازان هنری اش بالاتر ایستاده.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


مشی و مرام خاص خود را دارد و همیشه در پشت شخصیت های فیلم هایش، ذهن آدم را مشغول شخصیت خودش می کند. شهاب حسینی، بازیگر تلویزیون و سینما سال گذشته تصمیم گرفت کارگردانی سینما را هم تجربه کند. «ساکن طبقه وسط» که سال گذشته تولید شد، ابتدا قرار بود برای اولین بار در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید اما حسینی ترجیح داد کیفیت و طی کردن مراحل فنی و پایانی اثر را فدای سرعت رساندن فیلمش به جشنواره نکند؛ بنابراین از حضور در مهمترین رویداد سینمایی کشور انصراف داد و در عوض سعی کرد کارش را در فضای آرام تری روانه اکران کند.

این فیلم فضای غریبی دارد و منعکس کننده دلمشغولی و فضای ذهنی خاص حسینی است که نزدیکی چندانی با فیلم های معمول و بدنه سینمایی کشور ندارد. نکته جالب درباره «ساکن طبقه وسط» این است که شهاب حسینی علاوه بر کارگردانی، در این اثر نقش 38 شخصیت متفاوت را بازی می کندکه به نوعی یک رکورد جهانی به حساب می آید.

بیشتر در سینمای جهان شاهد بوده ایم که بازیگرانی چون پیتر سلرز در فیلم «دکتر استرنج لاو» ساخته استنلی کوبریک و دیتر هالسرووردن در فیلم «دی دی و ارثیه فامیلی» در چند نقش بازی کرده بودند اما رقم 38 نقش آفرینی در یک فیلم تاکنون سابقه نداشته است.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


حسینی در «ساکن طبقه وسط» نقش نویسنده ای را دارد که می خواهد کتاب تازه اش را بنویسد اما همذات پنداری اش با شخصیت های مختلف اثر جدیدش باعث می شود که به قالب آنها درآید.

شیخ صنعان، سهروردی، مولانا، سقراط، راجر واترز، کرت کوبین، ایزاک نیوتن، زکریا، فرهاد مهراد و چه گوارا چند نفر از شخصیت های واقعی شرقی و غربی هستند که این بازیگر نقش آنها را بازی کرده است.

در روز اکران خصوصی فیلم «ساکن طبقه وسط» مهمان شهاب حسینی بازیگر توانمند و کارگردان جوان کشورمان بودیم و برای همین هم دقایقی با او همکلام شدیم که در زیر می خوانید؛ به دیدن این فیلم بروید و از آن لذت ببرید.

در ساخت این فیلم به دنبال چه بودید؟

- از ساخت این فیلم بسیار خوشحالم، زیرا با این فیلم حرف دلم را زدم و امیدوارم آنچه از دل برمی آید بر دل بنشیند. برای ساخت این فیلم نه به دنبال شهرت بودم، نه پول و نه عنوان کارگردانی و از آنجا که این تجربه راا در راستای همان هدایت و سیری که از ابتدای کارم وجود داشته می دانم، به دیده شدن آن امید دارم.

چه شد که به کارگردانی رو آوردید؟


- همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی می رسند و بعد قصد می کنند که در تالیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بوده اند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم. یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقه ها و علائق خودم حرکت کنم، نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقش های مختلف را به خودم بگیرم.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


پس بعد از این، در کنار بازیگری به کارگردانی هم خواهید پرداخت؟


- اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگی ام پر از انتظار خواهد شد، یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خو بچه زمانی اتفاق می افتد و چند کار «گِل» باید انجام دهم تا به کار «دل» برسم. پس فکر می کنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختی هایش برایم لذتبخش تر خواهد بود.

اگر قرار باشد شهاب حسینی، برای یک چیز و فقط یک چیز خدا را شاکر باشد، آن یک چیز، چیست؟

- لیاقت بودن. اینکه آنقدر قابل دانستی که به وجود آمدم و امیدوارم آنقدر قابل باشم که بفهمم چرا آمدم و آنقدر قابل باشم که وقتی می روم، بتوانم لبخند رضایت ات را بر تصویری که از بودن شهاب حسینی، از بودن این حقیر داری، ببینم.

از زندگی طلبی ندارید؟

- من هیچ وقت از زندگی احساس طلبکاری ندارم. زندگی این لطف را به من کرده که اینجا باشم. کدام کوهنوردی را می شناسید که قله را فتح کند و همانجا بماند؟ پس هر بالارفتنی یک پایین آمدنی هم دارد تا تجدید نیرویی صورت بگیرد و آدم دوباره به بالا برود. «اصلا، زندگی، هدفی نیست برای رسیدن، بلکه راهی است برای پیمودن» و در این راه، اتفاق هایی می افتد که شاید در میان آنها، فقط مهم این باشد که واکنش ها و کنش های ما چیست.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


کمی هم درباره ورزش صحبت کنیم. آقای کریم باقری، در اکران فیلم تان حضور داشتند؟


- بله، کریم باقری از جمله ورزشکاران محبوب من است. او فوتبالیست موفق و با اخلاقی است که از دوستان خوب من است. خوشحالم از اینکه آقا کریم در شب اکران فیلم کنارم بود. من عاشق شوت های از راه دور کریم باقری بودم.

اهل فوتبال هم هستید؟

- فوتبال نگاه می کنم اما فوتبال بازی نمی کنم.

اما یادم است در تیم فوتبال هنرمندان حضور داشتید؟

- بله زمانی بازی می کردم اما الان دیگر بازی نمی کنم. قبل از آن که به هنر رو بیاورم، به دنبال فوتبال و موتورسواری و کارهایی از این قبیل بودم.

در چه پستی بازی می کردید؟

- من در خط حمله بازی می کردم و گل های خوبی هم می زدم. (با خنده)

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


پس به فوتبال علاقمند هستید؟


- بله، من یک وقت هایی آنقدر محو خود بازی فوتبال و آدم های آن می شوم که نتیجه را فارموش می کنم. حتی ری اکشن مربی ها و بازیکن ها... برای من خیلی جذاب و اورجینال است.

در فوتبال دنیا، چه کسی را بیشتر از همه دوست داشتید؟

- من زیدان را از همه بیشتر دوست داشتم. اولین اسطوره ای که در فوتبال داشتم مارادونا بود بعد زیدان.

از آن حرکت آخر زیدان چه برداشتی داری؟

- به نظر من خیلی شکوهمند بود. با آن حرکتی که کرد خداحافظی اش از زمین را با یک کارت قرمز همراه کرد و در واقع اخراج شد، به خاطر اینکه به بقیه بگوید حتی اگ رزیدان هم که باشی دوره ات تمام می شود اما از ارزش هایش که کم نشد.

کدام تیم ها برایتان از بقیه جالب تر بوده است؟

- بچه تر که بودم عشق برزیل بودم ولی من یک دوره ای طرفدار سرسخت آرژانتین شدم، البته در کنار تیم ملی خودمان.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


اما گویا امسال دوست داشتید آلمان برنده شود؟


- آلمان در جام جهانی خوب بازی کرد و لایق قهرمان شدن بود، ضمن آنکه وقتی «یوآخیم لوو» متولد 3 فوریه یعنی چهارده بهمن باشد، معلومه تیمش قهرمان می شود.

تولدشان با شما یکی است؟

- بله، من هم متولد همین روز هستم.

اینطورکه شنیده ام تمام بازی های جام جهانی را دنبال می کردید؟

- بله، من همه بازی های جام جهانی را دیدم و از اینکه تیم ملی برابر تیم های قدرتمندی همچون آرژانتین خوب ظاهر شد، بسیار خوشحال بودم و احساس غرور می کردم.

حالا کدام باشگاه را بیشتر دوست داری؟

- فرصت دنبال کردن بازی های باشگاهی را ندارم ولی وقتی قضیه ملی می شود، جذابیتش بالا می رود. بقیه اش سرگرمی است. وقتی رئال با بارسلونا بازی می کند، برای اسپانیایی ها مهم است اما برای من فقط سرگرمی است.

آسمان شما آبی است یا قرمز؟

- هیچ کدام. من واقعا درگیر این ماجراها نمی شوم. خوب است که آدم طرفدار تیمی باشد ولی اینکه دغدغه فکری بشود و باعث جر و بحث باشد، خیلی جالب نیست ولی وقتی موضوع مهمی است قشنگ می شود.

قشنگ ترین بازی فوتبالی که دیدید و در ذهن شما مانده کدام بوده است؟

- یکی از قشنگ ترین بازی هایی که یادم است بازی دانمارک و سنگال در جام جهانی 2002 بود. دانمارک آن بازی را برد ولی تا آخر عمرم گل دوم سنگال را فراموش نمی کنم. دقیقا با 3 پاس و یک ضربه از دروازه بان تا دروازه حریف... یعنی تجسم کار تیمی. کارگردان تلویزیونی بلافاصله چهره مربی دانمارک را نشان داد. واقعا از گلی که خورده بود لذت برده بود. به نظر من شکوه انسانی از هر چیزی بالاتر است. از خوب کار کردن دیگران لذت ببریم تا زندگی باعث لذت ما بشود.

شهاب حسینی: از زندگی طلبی ندارم


روحیه شما خیلی ورزشی است؟


- من بچه خیابان هاشمی و سلسبیل و آن طرف ها هستم. مردم آن محله نه خیلی محروم بودند نه آنقدر بالا بودند که از چیزی خبر نداشته باشند. ما آدم ها را در موفقیت ها و بالا و پایین هایشان دیده ایم. اینها تجربه است و باور. من آقای پرستویی را مثال می زنم اگر الان ایشان بازی می کند که تا عمق وجود شما می رود، به خاطر این است که در این بازی، یک ژانرهایی هست که شاید در زندگی شخصی ایشان مشاهده شده است. زندگی همین فراز و نشیب هاست. اگر من از بچگی هر چیز را در اختیار داشته باشم فردی تک بعدی می شوم و باقی چیزها را نمی دانم.

از چه زمانی به موسیقی علاقه مند شدید؟

- ... کسی از دوستانم برای تولد 14 سالگی من روی یک نوار 90 دقیقه ای آلبوم The Wall را ضبط کرد و به من هدیه داد. نمی دانم چه چیزی باعث شد که شب وقتی می خواستم بخوابم آن را از طریق هدفون گوش دادم. من با موسیقی از طریق The Wall پینک فلوید آشنا شدم. خوشبختانه یا متاسفانه! تجربه خیلی عجیبی بود. زمانی که آن را گوش می کردم حس کردم در ذهنم یک سری تصویرسازی انجام می شود.

خواندن کدام کتاب برای شما جذاب تر بوده؟

- یکی از کتاب هایی که هرگز خواندن آن را فراموش نمی کنم، «کیمیاگر» پائولو کوئیلو بود.

و کدام شاعر؟

- شعر شاملو را دوست دارم. بعضی از کارهای سهراب را می پسندم. اینهاس لیقه است. اگر هم می گویم کار شاملو، منظورم همه کارها نیست.

و در آخر اینکه شما چقدر از کارتان لذت می برید؟

- من وقتی تماشاگر از کارم راضی است لذت می برم ولی هیچ وقت کاری که انجام داده ام به نظر خود من ایده آل نیست. همیشه به نظرم می توان بهتر بود.

نویسنده شیداشهاب حسینی-شاینانیوز

آیا شفادهندگان ما بایستی زخم خورده باشند؟

آیا شفادهندگان ما بایستی زخم خورده باشند؟

کارشناسی ارشد روان­شناسی بالینی در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 

نویسنده : جیمز سی.کوین*

مترجم : علی فیضی

مارشا لینهان بالینگر و پژوهشگری برجسته است، او همچنین رفتار درمانی دیالکتیک را تدوین کرده ، درمانی روان‌شناختی که اثربخشی آن برای اختلال شخصیت مرزی تایید شده؛ اختلالی که درمان آن معمولاً دشوار یا غیرممکن پنداشته می‌شود. این شیوه ، به ویژه آن موقعی جالب توجه تر شد که دکتر لینهان در مقاله ای در نیویورک تایمز اعلام کرد مدت زمان زیادی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بوده است. او تاریخچه خود زنی و خودکشی‌اش را بازگو کرد و توضیح داد وقتی که 20سال داشت، روان‌پزشک بیمارستانی که او به مدت دو سال در آن بستری بود، او را به عنوان : "یکی از آشفته‌ترین بیماران بیمارستان " توصیف کرد. .

افشاگری دکتر لینهان، با اینکه ممکن است شجاعانه باشد، در عین حال منطبق با یک باور رایج و معتبر فرهنگ غربی هست، "شفادهنده زخمی". بر طبق داستانی که منشأ آن به یونان باستان می‌رسد، یک شفا دهنده به واسطه رنجی که از یک آسیب روحی یا درد جسمی، می‌برد، صاحب قابلیت ویژه ای برای یاری رساندن به دیگران می‌شود. کارل یونگ، روان­شناسی که بعد از جدایی از فروید، سبک متفاوت روان‌درمانی خود را تدوین کرد، فردی بود که کهن الگوی "شفادهنده زخمی" را شناسایی کرد:

"یار شفیق هر درمانی که به هیچ وجه در مورد آن کاوش نمی‌شود عبارت است از تحلیلی که دکتر از خویشتن می‌کند... آسیب خود او بیانگر میزان توانایی او برای شفا دادن هست. همین و نه هیچ چیز دیگری، معنای افسانه یونانی "پزشک زخمی" است.

نقد فیلم پسربچگی

قبل از دیدن فیلم شنیده بودم که با فیلمی طرفم که فیلمبرداری اون 12 سال طول کشیده. یه ایده عجیب که با توجه به کارنامه لینک لیتر منو به دیدن یک فیلم خیلی خوب امیدوار کرده بود. اما هرچی از فیلم گذشت من ناامید تر شدم بازی یکدست بازیگران و حفظ ریتم فیلم اتفاق مهم و خوبیه اما اینها نمی تونند تنها ملاک ما برای انتخاب فیلم به عنوان یک اثر شاخص باشد. دوازده سال زمان کمی نیست و برای هر شخص تو این دوازده سال اتفاقات مهمی رخ میده اما لینک لیتر از این دوازده سال به سطحی ترین شکل ممکن عبور میکنه شاید چون وقت نداره همه حرفهاشو بزنه و روی دوازده سال تاکید داره. وهمه تلاشش رو بیشتر برای نشان دادن گذر زمان به کار می بره تا شخصیت سازی. نمیشه فقط با گرفتن یه اینسرت از تلویزیون قدیمی، یا دسته بازی و کات کردن اونها به نمونه های جدیدشون شخصیت سازی کرد. فیلم به قدری سردرگم و پریشان که بارها شخصیت اصلیشو فراموش میکنه و این دیگران هستند که داستان رو پیش می برند و حتا به قدری رفت و آمد های شخصیت های متعدد فرعی فیلم مضحک و خنده داره که اجازه نزدیکی مخاطب رو به میسون نمی دهد. - مرد مکزیکی رو به یاد بیارید که با یک جمله زبانشو کامل میکنه، به دانشگاه میره و حالا یکی از مدیران رستوران و یا ازدواج ها و طلاق های مادر و ... - نکته جالب اینجاست که هیچ کدام از اتفاقات بیرونی تاثیری روی فیلم ( یا جامعه آمریکا) و یا میسون نداره. - ماجرای 11 سپتامبر . ورود آمریکا به خاک عراق . انتخابات ریاست جمهوری . ازدواج ها و طلاقهای مادر و ... - اشارات فیلم به بوش و اوباما هم جالب بود بیخود نیست که اوباما فیلم رو دست داره.
در کل فیلم نقاط قوت و سکانس ها جالب توجهی دارد - از جمله مهمانی شبانه پسرها و لاف زدن هاشون برای هم - اما فیلمنامه کار بسیار ضعیف هستش - احتمال میدم امسال اسکار فیلمنامه رو بگیره - کلی سوال در ذهن مخاطب ایجاد میکنه که به آنها جواب نمی دهد. شخصیت های فرعی به راحتی تغییر لحن می دهند. الکلی شدن شوهر دوم رو به یاد بیارید یا خشونت بیش از اندازه او قبل از طلاق و یا اومدن و رفتن سرباز جوان.
شاید این قیاس درست نباشه اما این فیلم باعث شد منم به دوازده سال گذشته فکر کنم و به اینکه اگر این فیلم تو ایران ساخته می شد چقدر شکل زندگی کردن، روابط و ... ما عوض شده بود. تو این دوازده سال کلی اتفاق برای همه ما افتاده چه کسی میتونه ادعا کنه که اتفاقات اجتماعی و یا سیاسی تاثیری روی زندگیش نگذاشته.
یک سوال کدام یکی از اتفاقاتی که تو این سالها در آمریکا رخ داده، رو میسون تاثیر می گذارد؟