"عماریون"- حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:
1-چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهاناسلام برپا میشود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم میکنند، به طرفداران شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و حرمله و... اجازه داده نمیشود که در میان تودههای عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال 61 هجری، خون پاک فرزند رسولخدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریختهاند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمهها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت بردهاند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانعکنندهای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟!
روزنامه خوان بود و هر روز کیهان را میخرید. تبریز هم که چند روزی مهمان میآمد، کیهان هر روز را حتما تهیه میکرد و میخواند. بعد از شهادتش، از همسنگرهایش شنیدم که تهران که بود هر روز یک کیهان عربی و انگلیسی هم میخرید و آنرا در اختیار دوستانی که از شیعیان عراق و لبنان و… داشت میگذاشت تا آنها هم بخوانند. سال ۸۶ بود که یکبار در تهران به من گفت مدتی است به جلسات هفتگی در منزل حاج حسین شریعتمداری میرود و از ایشان استفاده میکند. از من هم دعوت کرد که با او بروم ولی من آن روزها در تهران درگیر کلاسهای دوره دکترا و پایاننامه شده بودم و توفیق پیدا نمیکردم شرکت کنم. محمودرضا بشدت به آقای شریعتمداری علاقمند شده بود و یادم هست که مرتب از سادگی اتاقی که جلسات در آن تشکیل میشد و وسعت مطالعه و بخصوص از زبان برانی که دارند، میگفت. محمودرضا اطلاعات سیاسیاش به روز بود. خبر یا تحلیلی را هم که میخواند به دیگران انتقال میداد. یکی از همسنگرهایش میگفت محمودرضا وقتی از مسائل سیاسی حرف میزد من حرفهاش رو به خاطر می سپردم و همان شب در پایگاه برای بچهها تکرار میکردم.
مصباح یزدی گفته است "اگر حکم حکومتی نبود، هم طبق شرع و هم قوانینی که ما داریم سران فتنه باید مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است."
او در گفتگو با نشریه حمید رسایی، از نمایندگان گروه پایداری (حامیان احمدی نژاد و جلیلی) درباره حصر مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام مهدی کروبی و دکتر زهرا رهنورد و این که این حصر بدون حکم دادگاه بوده است و مشروعیت ندارد گفت: «مشروعیت این حکم به رأی حاکم اسلامی است. ارزش حکم و تصمیم شورای عالی امنیت هم به امضای ولیّفقیه است.»
مصباح افزود: «این حکم ولیّ فقیه یعنی حکم حکومتی و حکم حکومتی، حاکم بر احکام اولیه است. اعتبار سایر احکام هم به امضای ولیّ فقیه است حتی اگر اجماع نمایندگان مجلس باشد تا ولیّ فقیه امضا نکند ما آن را قانون واجب الطاعه نمیدانیم.»
این أقا با بیان این که "حکم، مخصوص خداست و مخصوص پیغمبر و مخصوص امام و جانشین امام" افزود: «مجلس هم فقط نقش شورایی دارد، برای همین نمیتواند بر خلاف نصّ صریح حکم ولیّ فقیه چیزی تصویب کند. حالا غربیها میگویند در تصمیمگیری 50 درصد به علاوه یک میشود قانون؛ ولی ما قانون بودنش را به این میدانیم که بواسطه شورای نگهبان، تأیید مقام معظم رهبری روی این 50 به علاوه یک است. حکم را حکم ایشان میدانیم و ارزش و مشروعیت نظام را هم به ولایت فقیه میدانیم.»
بنا به گفته مصباح ؛ "اگر حکم حکومتی نبود، هم طبق شرع و هم قوانینی که ما داریم سران فتنه باید مجازات بشوند و حکمشان هم اعدام است. چه کسی اینها را از اعدام نجات داد؟ اگر حکم و نظر ولیّ فقیه نبود، اینها باید اعدام میشدند." مصباح یزدی گفت: «برای توبه هم شرایط به حکم حکومتی بستگی دارد. آن مصلحتی که ایجاب میکند تا از حکم اولیه اعدام صرف نظر شود، مصلحت جامعه اسلامیاست که ولیّ فقیه تشخیص میدهد. هرچه تشخیص دهد نظر او معتبر است. اگر مصلحت نبود طبق روال عادی اینها باید دادگاهی میشدند و بدون شک محکوم به اعدام بودند. حتی نه یکبار اعدام بلکه به دلایل مختلف باید اعدام شوند.»
دریک نگاه :
خدایا تو خود بهترین گواهی؛ مسببین واقعی این حوادث و مشکلات !! را به خودت واگذار می نماییم
الهی ما را حتی برای یک لحظه هم که شده به خودمان وامگذار آمین یا رب العالمین!!
در ادامه بد نیست تا پاسخ همسر شهید باکری به اراجیف شریعتمداری را نیز بخوانید:
همسر شهید حمید باکری در واکنش به سخنان حسین شریعتمداری، مدیرمسوول کیهان نوشت: آقای شریعتمداری دعا می کنم به خاطر مردمی که اراجیف شما را می خوانند و می شنوند خدا شفایتان بدهد.
به گزارش انصاف نیوز، فاطمه چهل امیرانی، در فیسبوک نوشته است: جناب آقای شریعتمداری! حالتان خیلی بد است برای این که به خود و دیگران آسیب نرسانید به پزشک مراجعه کنید. انصافا دروغ های شاخدار را ما از شما شنیده ایم. یادتان هست در دوره ی دوم انتخاب آقای خاتمی شما از قول خانواده ی شهید باکری مطلب کذبی در روزنامه در رد آقای خاتمی زدید و دو ساعت در پشت تلفن با شما صحبت کردم و آخر با اعتماد به نفس گفتید حتما یکی از خانواده ی باکری بوده و من یقین دارم نبوده، خواب دیدید خیر باشد. راستی این نوع ادبیات که جنابعالی دارید انسان تربیت نخواهد کرد. بزر گترین ادعایتان این بود که من شهیدان باکری را رابیشتر از خانواده شان می شناسم، اگر شما به شخصیت انسانی آنها اشراف دارید چرا مثل آنها نیستید؟ یقین دارم اگر از تک تک خانواده ی باکری ها سوال کنید شهادت خواهند داد شما شخصیتی مقابل آنها را دارا هستید. فقط یک مثال برای رویای های شیطانی شما کافی است.
در فتنه ی ٨٨ (که صد البته ما فتنه گرها را کسانی می دانیم که سالها حساب شده برنامه ریزی کرده بودند. اگر انسانهای صادق رو به جبهه گذاشتند این ها به خارج از کشور رفتند، اگر مثل شما نامرد نباشم می گویم با ندانم کاری ها مشکلی بر مشکلات کشور اضافه کردند. مصاحبه ی آقای [کامران] دانشجو در [برنامه ی تلویزیونی] شناسنامه و سفر به خارج در سال ٥٨ که حمید [باکری] همان سال تمام مدارک دانشجو بودن در خارج از کشور را پاره کرد و به من گفت بیا تمام وقت برای انقلاب کار کنیم)، وضعیتی که پیش آمده بود واقعا مثل خیلی از هموطنان برای بنده و همسر محترمه ی شهید همت غیر قابل قبول بود. معمولا هر روز تلفنی با هم صحبت می کردیم. و ظاهرا برکت شنود تلفنی شامل ما هم شده بود؛ به شوخی و جدی می گفتیم برویم تحصن کنیم و کلی روی محل آن بحث کردیم و با دلایل شوخی، من حرم حضرت امام را پیشنهاد دادم. چند روز بعد فارس زد «گری سیک به خانم همت پیشنهاد داده در حرم امام تحصن کنند»، ما دو تا نمی دانستیم بخندیم یا گریه کنیم؟! البته زود از روی سایت برداشتند. نادانها فکر کرده بودند اگر ما این کار را کردیم به دستور این آقا بوده که ما اصلا نمی دانیم کی هستند. حوصله ی تایپ کردن ندارم. آقای شریعتمداری دعا می کنم به خاطر مردمی که اراجیف شما را می خوانند و می شنوند خدا شفایتان بدهد.