همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

زادروز کوروش کبیر

هم زمان با نگارش منشور حقوق بشر کوروش در ٧ آبان (٢٩ اکتبر) این روز از طرف کوروش دوستان به عنوان «روز بزرگداشت کوروش» نام گذاری شده است. ایده و پیشنهاد این روز برای بزرگداشت کوروش از جانب «سازمان بین المللی نجات پاسارگاد» صورت گرفت.


 

نکته ی دیگری که می توان درباره کوروش بیان کرد زادروز وی می باشد. در افسانه ها و اسطوره های ایرانی، روایات و شخصیت کیخسرو نزدیک به کوروش هخامنشی است. روایت های فریدون هم بی پیوند با کوروش نیست. اما به عقیده برخی از پژوهشگران شرایط زمانی داراب در افسانه های ایرانی نزدیک به کوروش هخامنشی می باشد و با توجه به این موضوع، امکان دارد حقایقی درباره ی کوروش بزرگ یافت شود. از همین رو می گویند «چهارم شهریور» زادروز کوروش بزرگ است. اما نباید فراموش کنیم که شرایط داراب بیشتر به داریوش هخامنشی می خورد.

به هر حال در گاهشماری ایرانی روز چهارم هر ماه «شهریور» نام دارد و شهریور به معنای «پادشاهی آرزو شده» می باشد.

حیف است در شهریور روز از شهریور ماه؛ از پادشاهی که در طول تاریخ آرزوی بشر بوده است، یادی نکنیم.

حس زیبای مادری

دخترم
امروز ١٥ آذر٩٣ است
و تو ٩ روزه دیگه سه ماهه میشی
دیشب خونه ی خاله شادی اینا بودیم و بابا داشت باهات بازی میکرد و تو خنده های با صدا میکردی خیلی خیلی شیرین بودی
جوری که همه همه کار رو ول کردن و محو تماشای تو شدن عسلم
..................................
ننوشتن منو تبدیل کرده به یه آدم ناراحت
ناراحت از تنبلی
چند وقت یه بار میام اینجا و واقعا نمیتونم از همه ی انچه دوست دارم ثبت بشه بنویسم
روزهای بارداری برام خیلی خاطره انگیز بود
مخصوصا که روز اخرش رو با خواهری جشن گرفتیم رفتیم ناهار بیکس و غذائی بسیار خوشمزه خوردیم بعد هم ارایشگاه
روز زایمان من یه آدم ترگل و ور گل بودم
چون بالاخره سزارینی شده بودم
روز ١٩ شهریور که لإله أمینی اومد ایران رفتم پیشش ، هنوز درد ها سراغم نیومده بود
معاینه ی وحشتنا کی کرد و گفت بچه بالاست دو هفته دیگه زمان میخوای تا موعودت بشه در صورتی که از موعود اولم که همه بهم گفته بودن ٢٤ شهریور فقط ٥ روز مونده بود
دیابت داشتم
ریسک نکرد
و گفت سزارین
مگه بری روغن کرچک بخوری و.....
ترسیدم
با اینکه دوست داشتم طبیعی بیارمش به دنیا ولی ترسیدم
روغن نخوردم
و تو راه برگشت با مامان تا خونه اول گریه کردم که طبیعی نمیتونم
چون کلی تو ذهنم روز زایمان رو مجسم کرده بودم که صبح تو خونه هستم دردا میاد سراغم اول به مامانم میگم بیاد بعد به مهدی میزنگم کلی اول تو خونه میمونم به توصیه های کلاس عمل میکنم زود بیمارستان نمیرم و ...
و لحظه ی به دنیا اومدن عزیز دل رو با همسری هستم
خلاصه که نشد که بشه
ولی از طرفی تو راه برگشت به خونه کلی هم خیالم راحت شده بود که أون درد هایی که تصور میکردم