همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

ما همگی عاشق پیامبریم چون...

 

دوست داشتنی بود و مهربان. به اندازه‌ی هدایت تمام عالمیان، بار بر دوش داشت؛ اما هیچ گاه چهره‌اش را در اثر سختی و فشار کار در هم نمی‌کشید. چهره‌ی متبسّمش را که می‌دیدی نمی‌توانستی درنگ نکنی، لبخند نزنی، آرام نگیری. دوست داشتی تو هم با خدا هم نوا شوی و اقرار کنی «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»[1] ؛ قطعاً تو را خویی والاست.

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. مقام و جایگاهش از فرشیان که هیچ، از همه‌ی عرشیانِ مقرّب هم والاتر بود؛ اما خاکی و بی ادعا. به هر که می‌رسید اول سلام می‌داد؛ بزرگ و کوچکش فرقی نداشت، دوست و دشمنش هم توفیری نمی‌کرد. همه می‌دانستند در سلام کردن اوست که اول است.[2] با هرکس که دست می‌داد دستش را نمی‌کشید تا طرف مقابلش هر وقت دوست داشت دستش را جدا کند.[3] با هر که می‌نشست آنقدر صبر می‌کرد تا او خود برخیزد.[4] سخن همنشینش را قطع نمی‌کرد،[5] پایش را جلوی او دراز نمی‌کرد،[6] ...

 

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. زیاد حرف نمی‌زد؛ اما وقتی شروع به صحبت می‌کرد دوست نداشتی تمام شود. می‌خواستی همه‌ی وجودت گوش شود برای شنیدن کلام شیوا و شیرینش.[7] کسی نبود که به محضرش شرفیاب شود و بی بهره و نصیب بازگردد.[8] می‌گفت زبان‌تان را نگه دارید تا خدا بدی هایتان را بپوشاند، خشم خود را مهار کنید تا از عذاب خدا در امان بمانید،[9] فروتنی کنید تا خداوند، بزرگ‌تان دارد.[10] با پدران‌تان خوب رفتار کنید تا فرزندان‌تان هم با شما به خوبی رفتار کنند.[11] سحرخیز باشید تا برکت سراغ‌تان بیاید.[12] گشاده رو باشید تا کینه ها از بین بروند.[13]

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. جانشین خدا بود بر روی زمین؛ اما آنچنان بنده‌وار می‌زیست که اگر غریبه‌ای ظاهرش را می‌دید به فکرش هم خطور نمی‌کرد این همان کسی باشد که جهانیان به اطاعت و پیروی از او امر شده‌اند. حق هم داشتند؛ جانشین خدا بودن یعنی توانِ خدایی کردن بر زمین! اما آنچه مردم می‌دیدند مردی بود که بی هیچ ادعا و تکبری با دستان خود شیر می‌دوشید،[14] گندم آسیاب می‌کرد،[15] کفش‌هایش را پینه می‌زد،[16] لباس وصله می‌کرد،[17] بر حصیر می‌خوابید،[18] از شدت گرسنگی بر شکم خویش سنگ می‌بست،[19] ...

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. دوای هر دردی نزدش بود و بنی آدم همه دردمند؛ اما نمی‌نشست تا مردم به حضورش شرفیاب شوند و درمان خویش طلب کنند. بسان طبیبی دوره گرد مرهمش را دست می‌گرفت و راه می‌افتاد در میان کوی و برزن: «دل بیمار، چشم نابینا، روح ناآرام، ... درمان می‌کنیم»![20]

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. آنقدر مهربان که وقتی کنارش بودی یتیمی‌ات را فراموش می‌کردی و زمانی که از او دور می‌شدی تازه می‌فهمیدی سایه‌ی پدر هم که بالای سرت باشد بی او یتیم‌ترین یتیمی. آن وقت هوس می‌کردی همه‌ی جانت پا شود و به سویش بدوی؛ خود را در آغوشش بیندازی و بی آنکه به روی خود بیاوری تو کجا و او کجا از نوازش پدرانه‌اش سیراب شوی. اما سیراب که نمی‌شدی هیچ، تشنه‌تر هم می‌شدی.

 

 

دوست داشتنی بود و مهربان. آنقدر دوست داشتنی که بی‌اختیار آرزو می‌کنی کاش برای همیشه آرامش چهره‌اش، گرمای نگاهش و برکت نفسش زمین و زمینیان را حیات می‌بخشید. آن وقت یاد روزی می‌افتی که همه بودند جز اُوِیس؛ و همه چیز آرزو کردند جز آرزوی تو و اویس! لجت می‌گیرد از آن همه بی معرفتی.

 

 

دلت می‌گیرد. انگار چیزی در درونت فرو می‌ریزد. ترس تنهایی و بی پناهی سراغت می‌آید و می‌ترسی از اینکه او رفته باشد و تو را بی پدر رها کرده باشد. دنبال چیزی می‌گردی که کمی دلت قرص شود و آرام بگیری. یادگاری از پدر، میراثی به درد بخور. با خود، کلنجار می‌روی کدام یادگار و ارثیه‌ای جای پدر را برای فرزند می‌گیرد؟ تو پدر می‌خواهی. خودِ خودِ او را. کسی که خُلقاً و خَلقاً خودش باشد. کسی که رحمت باشد برای عالمیان.

می خواهی از جُستن منصرف شوی. اما ...

اما او را می‌یابی. خودِ خود او را. کسی که خُلقاً و خَلقاً خود اوست.[21] کسی که رحمت است برای عالمیان.[22] همان  که «مهدی» می‌خوانندش. دوست داشتنی است و مهربان! 

بارخدایا؛ به میمنت میلاد حبیبت محمد، در ظهور دردانه‌ی احمد تعجیل بفرما.

نویسنده: زهرا مرادی

 

 


[1] . قرآن کریم، سوره قلم، آیه 4.

[2] . مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 147.

[3] . مکارم الأخلاق، ص 17.

[4] . همان.

[5] . مکارم الأخلاق، ص 15.

[6] . مکارم الأخلاق، ص 17.

[7] . بحارالانوار، ج 17، ص 158.

[8] . مکارم الأخلاق، ص 14.

[9] . هر کس زبانش را نگه دارد خداوند بدی هاى او را می‌پوشاند و هر کس خشم خود را فرو برد خداوند از عذابش او را نگه دارد و هر کس از خدا پوزش طلب کند خدا هم از او می‌پذیرد: مجموعه ورام، ج 1، ص 4.

[10] . تواضع مایه بزرگی است، تواضع کنید تا خدا شما را بزرگ کند: بحارالانوار، ج 72، ص 119.

[11] . با پدران خود نیکی کنید تا فرزندان‌تان با شما نیکی کنند: وسائل الشیعه، ج 20، ص 356.

[12] . سحرخیز باشید، زیرا سحرخیزی مایه برکت است: غررالحکم، ص 441.

[13] . گشاده‏رویی کینه را می‏برد: بحارالانوار، ج 71، ص 172.

[14] . مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 146.

[15] . همان.

[16] . همان

[17] . همان.

[18] . مکارم الاخلاق، ص 38.

[19] . مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 146.

[20] . امیر مومنان در توصیف رسول خاتم می‌فرمایند که ایشان «طبیبٌ دوارٌ بِطبِّه» بودند: نهج البلاغه، ص 156.

[21] . رسول خدا موعود آخرالزمان را اینچنین معرفی کرده اند: «المهدی ... اشبه الناس بی خُلقاً و خَلقاً»: بحارالانوار، ج 36، ص 309.

[22] . خداوند در حدیث قدسی مشهور به لوح جابر، «مهدی» موعود را رحمت عالمیان خوانده است: کافی، ج 1، ص 527.

 

شهید کورش رفیعی

 کورش در اسفند ماه سال 1351 ش در آبادان به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی او همراه با خانواده اش ابتدا به هفشجان عزیمت نمودند .مدتی بعد به طاقانک آمدند،چون والدین کورش طاقانکی هستند.
کورش 13ساله بود که موفق شد در بسیج ثبت نام کند وبه پادگان آموزشی برود. پس اینکه آموزش نظامی دید در زمستان 1366 ش با اصرار زیاد توانست به جبهه برود.
او در جبهه نامه هایی  برای خانواده و دوستانش می نوشت و آنها را نصیحت      می کرد .کورش به مادرش می نویسد در سنگرم اما زمان (عج) را می بینم .
اوبه قرآن ونماز توجه ویژه ای داشت.

کورش در عملیات بیت المقدس 3 در جبهه ی غرب و در زمستان 1366 ،که اولین حضورش در جبهه بود،به شهادت رسید.برادرش مهرداد پس از شهادت کورش می نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، سلامی به پاکی عشاق پاکباخته، سلامی به گرمی دلهای آخته و سلامی به عظمت و بزرگی، بزرگ مردان خدا ساخته.
شعری را که برای برادرم سروده ام ارسال می کنم و این اثر ناچیز و بی مقدار را تقدیم می کنم به ارواح طیبه همه سرخ جامگانی که پهن دشت وطن اسلامی رنگین به خون سرخشان است. امید که مقبول واقع شود.
برگ سبزیست تحفه درویش             چه کند بینوا همین دارد.
دفتر اسرار
تقدیم به شهید «کوروش رفیعی» و همه شهدا انقلاب اسلامی
رفتی و سیر ندیدم مه رخسار تو را         

فصل گل رفت و نچیدم گل بی خار تو را
تو برفتی و برد با خودش اندر دل گور        

سینه غمزده ام، حسرت دیدار تو را
دیده بگشای کنون آمده است مادر تو      

تا در آغوش کشد پیکر خون بار تو را
می بینید دگر از خوف الهی گریان          

چشم مخور شب این، دیده بیدار تو را
بعد از این نشنود آن سنگر پر مهر و صفا     

ناله نیم شب و گریه غمبار تو را
جوهر خون تو تا خاک وطن گلگون کرد     

قلم دهر نوشت قصه پیکار تو را
وانکه اندر طلب دیدن دلبر باشد              

توتیا می کند این، خاک گهر بار تو را
حرف خام است همه، آنچه «رفیعی» گوید     

کو نخوانده است هنوز دفتر اسرار تو را
شعر از: مهرداد رفیعی ساکن: روستای طاقانک ـ فرزند: علی متولد 1348
شغل: معلم میزان تحصیلات : فوق دیپلم (دینی و عربی) نبست با شهید: برادر

وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بگو ای پیامبر نماز من طاعت من زندگی من مردن برای خداوند عالمیان باشد.
 الله اکبر از این همه شور، شکوه و شعور، الله اکبر از این همه ایمان و عشق و ایثار، الله اکبر از این همه پایمردی و دلیری و امید... خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا من کوچکم، ضغیفم ،ناچیز و کاهی در مقابل طوفان ها هستم؛ به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تورا به درستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم. خدایا دردمندم روحم از شدت درد می سوزد، قلبم می خروشد ،احساسم شعله می کشد و بندبند وجودم از شدت ضجه می زند؛ تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.
 خسته ام، پیر شده ام، دل شکسته ام و ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم. خدایا به سوی تو می آیم از عالم و عالمیان می گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده. خدایا آنها رفتند امام و امت را تنها گذاشتند و آن هم در غم جانکاه و آنچه مانده است ننگ و نفرت خدا و خلق خدا، نثار آن کوردلان منافق است که خفت وخواری را برای همیشه به نام خود ثبت کردند و اگر من هم کشته شوم چه سعادتی بهتر از آنکه در نزد خدایم و دوش بر دوش شهدای اسلام است وراهم شناساندن اسلام به جامعه ها وصدور انقلاب اسلامی بوده است.
یاد دوستان شهیدم یک لحظه مرا آرام نمی گذاشت، بدن متلاشی شده آنها راوقتی به یاد می آورم درواقع قدرت اسلام و خدا را با چشم و دستم لمس و می فهمم.
پدر و مادر عزیزم اکنون من در این لحظه که وقت حمله است، فکر می کنم از خدای خود می خواهم که من اولین شهید خانواده هستم و این ارج عظیمی دارد .
راستی شما می دانید که الله نور آسمان ها و زمین است. خدا هرکس را بخواهد به نورش هدایت می کند. بار الها تو را می خوانم به آن نور وجهت که همه چیز برای او روشن شده است. امیدوارم که برادرهایم راه مرا ادامه دهند و امیدوارم که خداوند متعال به آنها فرصتی بدهد تا خود را تا جایی که ممکن است، وقت خود را صرف کارهایی برای خدا کنند. مادر عزیزم من تو را خیلی دوست دارم ولی اگر به خاطر خون شهید من هم که شده است خدا را درست ببین،چون من عظمت او را در جبهه و نیروی الهی او وقدرت پر عظمت او و معجزه های او را دیدم .پس سعی کن بیشتر خودسازی کنی ودر زندگی امام و امت را دعا کنید. چون فرمانده اصلی ما که امام زمان (عج) است فرموده است: که می گوید او را بعد از نماز 10بار دعا کنیم .
من دیگر عرضی ندارم ،فقط از خداوند متعال می خواهم که این فرزند را از شما پدر و مادرم قبول کند.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
                                                                                  کورش رفیعی

نوشاد عالمیان قهرمان دسته برتر شد

رقابت های دسته برتر تنیس روی میز که با حضور 12 بازیکن از روز چهارشنبه آغاز شده بود در نهیات با قهرمانی نوشاد عالمیان به پایان رسید. این رقابت ها نخستین مرحله انتخابی تیم ملی برای حضور در رقابت های جهانی 2015 چین بود.

چهار دور پایانی این مسابقات روز گذشته برگزار شد که در پایان مسابقات نوشاد عالمیان با 20 امتیاز و بدون باخت قهرمان شد. پس از نوشاد، نیما عالمیان 18 امتیازی شد و در جایگاه دوم جدول رده بندی قرار گرفت. افشین نوروزی و محمدرضا اخلاق پسند با کسب 17 امتیاز در رده های سوم و چهارم جدول رده بندی قرار گرفتند.

هشت بازیکن برتر این رقابت ها در دسته برتر باقی ماندند و چهار بازیکن به دسته یک سقوط کردند. همچنین ۱۰ بازیکن برتر روز 27 بهمن ماه رقابت خود را برای ملی پوش شدن ادامه می دهند.

واحد مالمیری از دور ششم به دلیل آسیب دیدگی از ادامه رقابت ها انصراف داد.

رده بندی بازیکنان به شرح زیر است:

1 - نوشاد عالمیان 20 امتیاز - بدون باخت

2 - نیما عالمیان 18 امتیاز - 2 باخت

3 - افشین نوروزی 17 امتیاز - 3 باخت

4 - محمدرضا اخلاق‌پسند 17 امتیاز - 3 باخت

5 - محمد فرقدانی 15 امتیاز - 5 باخت

6 - پوریا عمرانی 15 امتیاز - 5 باخت

7 - مهران احدی 15 امتیاز - 5 باخت

8 - احمد عبادی پور 14 امتیاز - 6 باخت

________________________

9 - عارف احمدی فر 12 امتیاز - 8 باخت

10 - محمد علی روئین تن 11 امتیاز - 9 باخت

11 - امین میر الماسی 11 امتیاز - 9 باخت

12 - واحد مالمیری بدون امتیاز