همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

اهمیت و ارزش آب از نظر امامان ومعصومین(ع)

امام صادق (ع) فرمودند: «پایداری دنیا با سه چیز است: آتش، نمک و آب» · امام صادق (ع) فرمودند: «برای زمین پایداری نیست مگر با آب (زمین بدون آب پایدار نمی‌ماند)» · امام صادق (ع) فرمودند: «ای مفضل! بدان که اساسی‌ترین نیاز زندگی مادی انسان آب است و نان. بنگر که خداوند چگونه در این دو تدبیر کرده است: نیاز انسان به آب بیشتر از نیازش به نان است زیرا انسان آب را هم برای خوردن استفاده می‌کند و هم برای وضو، غسل، شستشوی لباسها، سیراب‌سازی حیوانات و آبیاری باغ و مزارع، از این رو آب خرید و فروش نمی‌شود» · امام علی (ع) می‌فرمایند: «کسی که آب و خاک یعنی نیروی طبیعی دارد و نیروی انسانی خود را برای بهره‌برداری به کار نمی‌بندد و با فقر و گدایی می‌گذراند نفرین و لعنت بر او باد» · امام رضا (ع) می‌فرمایند: «نام آب خشیه‌الله است، یعنی مخلوقی که از خدا ترسیده، زیرا خداوند با هیبت به آن گوهر نظر افکند و تبدیل به آب شد»

مهر پیامبر به کودکان

حضرت محمد (ص) فرمودند کودکان را دوست دارم برای پنج خصلت‌شان. فکر می‌کنید آن پنج خصلت چه بوده است؟ 
صداقت- صفا- پاکی- سادگی- کینه نداشتن  
 و نکته قابل توجهی است، از هر کس حتی روانشناسان و متخصصان کودک هم که این سؤال را کردیم، همین حدس‌ها را زدند اما پیامبر راستین بچه‌ها را همان طور که هستند دوست دارند، نه آن طور که ما از آن­ها انتظار داریم .
 ایشان فرمودند: کودکان را دوست دارم برای پنج خصلت‌شان !
ـ با خاک بازی می‌کنند 
ـ دعوا می‌کنند، زود آشتی می‌کنند 
ـ بسیار گریه می‌کنند 
ـ خانه‌ای را که می‌سازند خراب می‌کنند 
ـ چیزی برای فردا ذخیره نمی­کنند 

حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند:

  • خواسته های مردم از شما، از نعمت پروردگار است. بنابراین از آنها ملول و ناراحت نشوید.

منبع : بحارالانوار٬جلد١۵.

  • مرگ در راه رسیدن به عزت٬ حیات جاویدان است٬ و زندگی با ذلت چیزی جز مرگ بدون [آثار] حیات نیست.

منبع : احقاق الحق ١١/۶٠١

  • هر کس خداوند متعال را با صداقت و خلوص٬ عبادت و پرستش نماید٬ خدای متعال او را به بهترین آرزوهایش می رساند و امور زندگی اش را تامین می نماید.

منبع : البحار ۶٨/١٨٣

 

  • در هر شهری سخنوری توانا بر منبرش دارند و همه ی سرزمین اسلام بدون دفاع زیر پایشان افتاده و دستشان بر انجام هر کاری در تمام آن سرزمین ها باز است و مردم برده وار بدون داشتن کمترین قدرت دفاع تحت فرمان آنایند .برخی زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت می تازند و برخی فرمانروایی هستند که به خدا و قیامت اعتقادی ندارند.

منبع : تحف العقول ٢٣٧

  • شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که زمین در تصرّف مردی دغلباز و ستمکار و مالیات بگیری نابکار است که هیچ مهر و ترحمی بر مومنان ندارد؛ پس خدا در این کشمکشی که ما داریم داوری خواهد کرد و به حکم خود در این مشاجره قضاوت خواهد نمود. 

منبع : تحف العقول ٢٣٧

  • از حضرت امام حسین (علیه السّلام) سؤال شد : فضیلت و کمال انسان در چیست ؟ در پاسخ فرمودند: در اختیار گرفتن زبان و بذل احسان. سؤال شد : نقص انسان در چیست؟ فرمود پرداختن به چیز هایی بیهوده.

منبع : مستدرک الوسائل ٩/٢۴

  • هر که دوست دارد مرگش به تأخیر افتد و روزی اش افزایش یابد٬ صله رحم به جای آورد.

منبع : البحار ٢٣/٩١

  • خدایا! چنان ترسان خودت کن که گویا می بینمت، و به پرهیزگاری از خویش خوشبختم گردان، و به واسطه ی نافرمانی ات بدبختم مکن، و در سرنوشت خود خیر برایم مقدّم کن ، و مقدّرات را برایم مبارک گردان، تا چنان نباشم که تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداخته ای بخواهم، و نه تأخیر آنچه را تو پیش انداخته ای.

منبع : دعاء عرفه،مفاتیح الجنان

آئین استوار

  • مردی به حضرت حسین (علیه السّلام) گفت : بنشینید تا با هم در موضوع دین مناظره و بحث کنیم ، حضرت فرمودند: من به دین خود بینا هستم و هدایت الهی بر من آشکار است ، اگر شما از دین بی اطّلاع اید خود در طلب آن بروید و بیاموزید. سپس فرمودند: مرا با مِراء و خصوصمیت چکار؟ این شیطان است که در ضمیر آدمی وسوسه می کند و می گوید با مردم در امر دین مناظره کن و بحث نما تا درباره ات گمان ناتوانی و نادانی نبرند.

منبع : مستدرک ،جلد 2،ص98

تحیة و سلام

  • ·        مردی با حسین بن علی (علیه السّلام) برخورد و در اولین کلام از حضرت احوال پرسی کرد و از خداوند برای آن جناب عافیت خواست. آن حضرت در جواب فرمودند : سلام قبل از سخن گفتن است خدایت عافیت دهد. بعد فرمودند: به کسی اجازه ی سخن ندهید تا سلام کند.

منبع : مستدرک جلد2 ص68

سنت گذاران

  • حضرت  امام حسین (علیه السّلام) از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) حدیث کرده که فرموده اند:هر کس  سیره و روش خوبی را در جامعه بنیان نهد اجر آن سیره و اجر کسانیکه تا قیامت به آن سیره عمل می کنند برای او خواهد بود بدون آن که از اجرعاملین به آن چیزی کاسته شود.

منبع : تحف العقول ، ص243

انگیزه های عبادت

  • حضرت  امام حسین (علیه السّلام) فرموده اند: گروهی خدا را با انگیزه ی نیل به پاداش و دست یافتن به نعمت های نامحدودش بندگی می کنند ،این قسم عبادت،شایسته سوداگران سود جو است. بعضی خداوند را از ترس عذاب عظیمش می پرستند،این قسم عبادت نیز درخور بردگان زرخرید است، کسانی هستند که خداوند را بمنظور شکرگزاری وانجام یک وظیفه انسان پرستش می نمایند ،این عبادت احرار وآزادگان است وچنین عبادتی افضل و برتر از تمام عبادات است.

منبع:تحف العقول ،صفحه246

تشکر و قدر دانی ویژه از استادانم

به نام خداوند گل ها و پروانه ها


سلام و عرض ادب و احترام


انسان به داشتن همکارانی فهیم و با ادب و عزت مند  ،احساس غرور و افتخار می کند.در این چند

روزه شرمنده همکارانی گشتم که باید در برابر ادب و احترام وتواضع و علم آن بزرگواران  ، زانوی


ادب بر زمین نهم . هیچ چیز برای قدر دانی نیست جز تشکر با  کلماتی که آن هم ناقص است و


کوچک.


از یکایک همکاران که پیامک فرستادند .بزرگوارانی تلفن نمودند تشکر و قدر دانی می کنم.


همکاران ارجمندم در خراسان های رضوی ، شمالی و جنوبی ، استان تهران ، استان آذربایجان


شرقی ( شهرستان زیبای تبریز و شهرستان شیخ محمود شبستری ( شبستر عزیز و همکار گران

قدر و محترم و فهیم جناب آقای حیدری ) و استان زیبای البرز و سایر  شهرهای ایران آسمانی )


  همکاران هوشمند و فرزانه من سوال می فرمایند که نمونه سوال هشتم دارید . من در خدمت


شما هستم لطف بفرمایید اگه مشکلی نیست به همراه من  پیام بفرستید  من در خدمت شما


بزرگواران ،  هستم  و برای شمارتون  نگران نباشید  بعد از ارسال  پاسخ پیامک تون  شماره تلفن


 شما  پاک می شود .  لازم به ذکر است خدمت شما عرض بکنم ایمیلی بر روی وبلاگ قرار دارد که


  از آغاز شروع وبلاگ که چندین سال می باشد  باز نشده  .زیاد ایمیلی نیستم . شاید الان

دیگه کارایی ندارد من ازش خبر ندارم.  حتی  گوشی به دست نیز نیستم . و هیچ گونه وابستگی

به آن ندارم. ( گوشی ساده ی نوکیای پیش پا افتاده فقط برای مکالمه و پیامک ، خدا بده سلامتی ،

تمام )


همکاران ارجمندم فرمودند که ایمیل فرستادند من شرمنده شما هستم ببخشید به خدا ،


لطف بفرمایید پیامک بدهید  من در خدمتم .

اگرچه ممکن است سوالات خیلی مورد پسند همکارانم نباشد ولی خوب ،  چون عده ای از دوستان

فرمودند که از آن استفاده می کنند به احترام این عزیزان ، تا بعد امتحانات رمز برداشته نمی شود.


خداوند  پشت و پناهاتان.


امام عسکری(ع) حکیمه خاتون ونرگس خاتون

حرم امام یازدهم حضرت امام حسن عسکری ع)

امام حسن عسکری ع)درسال232هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود .پدر بزرگوارش امام هادی ع) و مادر حدیث ، سوسن یا سلیل، که در سامرا از دنیا رحلت کرد .دوران عمر 29ساله امام عسکری ع) به سه دوره تقسیم می گردد : دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت . دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت . دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد . امام عسکری ع ) از شش سال دوران امامتش ، سه سال را در زندان گذرانید . زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف بودکه دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را به وسیله آن دو غلام آزار بیشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند . وقتی از این غلامان جویای حال امام شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها را تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید . در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید روزی برای پدرم که وزیر معتمد عباسی بود خبر آوردند که ابن الرضا یعنی  حضرت امام حسن عسکری ع) رنجور شده است ،وی سریعا خبر را به خلیفه رساندوخلیفه پنج نفر از معتمدان مخصوص خود را با اوهمراه کرد تا همواره ملازم خانه او باشند ودستور داد طبیبی هموره از امام ع) عیادت کندوپس از شدت مریضی ،ده نفر از علمای مشهور وقاضی القضات را فرستاد تاهمواره مراقب احوال وی باشند و این کارها را برای آن می کردند،تازهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن امام ع) به مرگ خود از دنیا رفته است ، سرانجام درهشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در  سن بیست وهشت سالگی به دست معتمد عباسی   به شهادت رسید پس از  آن به جعفر ( جعفر کذاب فرزند امام هادی ع) و برادر امام حسن عسکری ع) که فردی فاسق واهل شراب وقمار بود وبه دروغ ادعای امامت داشت) گفته شد ، برادر تواز دنیا رفته است، بیا وبرجنازه ا و نماز بخوان ،جعفر برخاست وشیعیان با او همراه شدند هنگامی به صحن خانه رسیدند که امام عسکری ع) را کفن کرده بودند وداخل تابوت گذاشته بودند ،جعفر جلو رفت تا بربدن مطهر آن حضرت نماز بخواند ،راوی می گوید در این هنگام چون جعفر خواست ، تکبیر بگوید ، طفلی  گندم گون پیچیده موی گشاده دندان مانند پاره ماه   بیرون آمد وردای جعفر را کشید وگفت ای عمو پس بایست که من سزاوار ترم به نماز بر پدر خود ،پس جعفر عقب ایستاد ورنگش متغیر شد،آن طفل پیش ایستاد وبرپدر بزرگوار خود نماز کرد وآن جناب رادر همان خانه ودر کنار قبر پدر ش امام علی نقی ع)  به خاک سپرده شد. 
   حکیمه خاتون

  در سال‌های ۲۱۳ ـ ۲۱۹ قمری متولد شده‌است. پدرش امام جواد ع) و برادر بزرگش امام هادی ع) و مادرش، سمانه می‌باشد ، حکیمه خاتون، عمه امام عسکری ع) و محرم اسرار اهل‌بیت ع) بود و مادر حضرت قائم عج) در محضر او معارف دینیه را آموخت، در هنگام ولادت حضرت حجت عج، حاضر بود و بارها به محضرش رسیده و آن حضرت را زیارت می‌نمود، پس از شهادت امام حسن عسکری ع) از سفراء و ابواب امام زمان عج) به شمار می‌رفت، عرایض مردم را به خدمت آن حضرت می‌رسانید و توقیعات شریفه را از ناحیه مقدسه گرفته و به صاحبانش تحویل می‌داد و اول کسی بود که امام عصر عج) را بوسید. از ویژگی‌های منحصر به فرد این بانوی عظیم‌الشأن درک کردن محضر چهار امام معصوم ع) بوده‌است و ممتاز بودن ایشان در میان دختران امام جواد ع) به وفور علم و فضل. مشهور است، درگذشت  این بانوی بزرگوار را سال ۲۷۴ قمری و محل دفن او را  سامرا وحرم عسکریین ع) ذکر کرده‌اند.
   نرگس خاتون
درمورد نر گس خاتون زوجه امام عسکری ومادر بزرگوار امام زمان عج ) ابن بابویه  و شیخ طوسی روایت می کنند :بشربن سلیمان که از فرزندان ابو ایوب انصاری و از شیعیان و ارادتمندان حضرت امام هادی (ع ) و امام عسگری (ع ) و همسایه آنان بوده و به شغل برده فروشی اشتغال داشته است می گوید: خادم امام هادی (ع ) نزد من آمد و گفت حضرت با تو کاری دارند. من خدمت حضرت رسیدم .ایشان نامه ای به خط فرنگی نوشتند و همراه با یک کیسه زر که در آن دویست و بیست سکه بود به من دادند و فرمودند : به بغداد می روی و در فلان روز در لنگرگاه فرات حضور می یابی .هنگامی که اسیران را به ساحل آوردند، نظر کن به برده فروشی به نام عمروبن یزید و مراقب او باش تا کنیزی را برای فروش بیاورد که دارای این صفات است .آنگاه حضرت خصوصیات او را بیان فرمود و اضافه کرد که آن کنیز، نمی گذارد مشتریان به او نظر کنند یا به بدنش دست بزنند و می گوید:من باید خودم خریدارم را انتخاب کنم . در این هنگام تو پیش برو و نامه مرا به آن کنیز بده و او را خریداری کن .بشر بن سلیمان می گوید : مطابق فرموده حضرت عمل کردم. آن کنیز چون در نامه نگریست، بسیار گریست و به عمروبن یزید گفت : مرا به صاحب نامه بفروش و سوگندها خورد که اگر چنین نکنی خود را هلاک می کنم .بشربن سلیمان می گوید : کنیز را با همان کیسه زر خریدم و چون به منزلی که در بغداد گرفته بودم رسیدیم آن کنیز نامه امام را بیرون آورد،آن را بوسید و بردیده می گذاشت . با تعجب گفتم : چگونه نامه ای را می بوسی که صاحب آنرا نمی شناسی ؟ او پاسخ داد: گوش فرا دار تا سرگذشت خود را برایت شرح دهم :من ملیکه دختر یشوعای، فرزند قیصروپادشاه روم هستم، مادرم از فرزندان شمعون بن حمون بن صفا، وصی حضرت عیسی (ع ) است.هنگامی که 13ساله بودم ،جدم قیصر خواست مرا به عقد فرزند برادر خود در آورد،و جمع کثیری از علمای مسیحی و امرای لشگر و صاحبان منزلت را در قصر خود گردآورد. به دستور او تختی بزرگ و جواهرنشان برای پسر برادرش مهیا ساختند و بتها و صلیبها را بر بلندی قرار دادند .آنگاه پسر برادر خود را بالای تخت فرستاد. اما چون کشیشها انجیلها را به دست گرفتند که بخوانند،بتها و صلیبها سرنگون شدند و تخت واژگون گردید و داماد از تخت به زیر افتاد و بیهوش شد.کشیشها با دیدن این منظره به وحشت افتادند و از پادشاه خواستند تا ایشان را از این کار معاف دارد.جدم نیز این امر را به فال بد گرفت و به کشیشان دستور داد بار دیگر تخت را برپا کنند و صلیبها را بر جای خود نهند.این بار برادر آن داماد نگون بخت را بر تخت نشاندند. چون انجیلها را گشودند و شروع به خواندن کردند، بار دیگر تخت واژگون گردید و بتها و صلیبها و داماد سرنگون شدند. مردم چون برای بار دوم این منظره را دیدند، متفرق شدند و جدم نیز به حرمسرا بازگشت .شب در عالم رویا دیدم : حضرت مسیح (ع ) و شمعون وگروهی از حوارییون در قصر جدم جمع شدند و در جای همان تختی که برای داماد قرار داده بودند منبری از نور نصب نمودند .منبری که از بلندی سر به آسمان می سایید. بعد حضرت محمد (ص ) با وصی و دامادش علی بن ابی طالب(ع ) و جمعی از امامان (علیهم السلام ) و فرزندانشان به قصر وارد شدند. مسیح با ادب به استقبال حضرت محمد (ص ) رفت و آنحضرت را در آغوش گرفت .حضرت محمد (ص ) به مسیح فرمودند : ای روح الله ! ما آمده ایم از ملیکه دختر وصی تو، شمعون برای فرزندم خواستگاری کنیم . و اشاره کردند به امام حسن عسکری (ع ) کسی که تونامه ایشان را به من دادی ، حضرت عیسی (ع ) به شمعون نظر کرد و فرمود : شرافت دو جهان به تو روی آورده است .
چون شمعون پاسخ مثبت داد، همگی بالای آن منبر رفتند و حضرت محمد (ص ) خطبه ای خواند و با حضرت مسیح (ع ) مرا برای امام عسکری (ع ) عقد بستند .
صبحگاهان که سر از خواب بر گرفتم ،این رویا را برای جدم بازگو کردم اما از محبت آن خورشید امامت، صبر و قرار از کفم رفت، از خواب و خوراک باز ماندم و بیمار شدم . هرجا طبیبی یافتند به بالینم آوردند اما سودی نکرد.شبی دیگر در رویا دیدم : سرور زنان ،فاطمه زهرا (س ) به دیدن من آمدند و حضرت مریم (س) همراه با هزار کنیز بهشتی در خدمت او بودند. پس حضرت مریم به من گفت : این بانو، سرور زنان و مادر شوهر تو است . من به دامانش آویختم و گلایه کردم که فرزندش به دیدن من نمی آید. حضرت فاطمه (س ) فرمود چگونه فرزندم به دیدن تو آید در حالی که تو مسیحی هستی . پس شهادتین را به من تعلیم داد و چون من شهادتین گفتم ، مرا به سینه خود چسبانید . پس از آن هر شب حضرت امام حسن عسکری (ع ) را در خواب می دیدم .بشربن سلیمان پرسید : چگونه اسیر شدی ؟ملیکه در پاسخ گفت : شبی از شبها امام حسن عسکری (ع ) به من خبر داد که در فلان روز ، جدت لشکری به جنگ مسلمانان می فرستد و خود از پی آن روان میشود، توهم به صورت ناشناس در میان کنیزان و خدمتکاران از پی جدت روانه شو. من همین کار را کردم تا، پیش قراولان لشکر مسلمانان، به ما بر خوردند و ما را اسیر نمودند. هنگامی که غنایم جنگ را تقسیم می کردند ،مرا به پیرمردی دادند .او نامم را پرسید ؟ گفتم : من نرجس نام دارم . گفت : این نام کنیزان است .بشر بن سلیمان می گوید : او را به سامرا خدمت امام علی النقی (ع ) رسانیدم . حضرت به او فرمودند : چگونه خداوند به تو عزت دین اسلام و ذلت دین نصاری و شرافت محمد (ص ) و اولاد او را نشان داد؟ او پاسخ داد: چه بگویم در مورد آنچه شما بهتر از من می دانید؟حضرت فرمودند: مایل هستی ده هزار اشرفی به تو بدهم یا این که تورا به شرافت ابدی بشارت دهم . او پاسخ داد: من بزرگواری و سربلندی ابدی می خواهم . حضرت فرمودند : بشارت باد تو را به فرزندی که پادشاه شرق و غرب عالم خواهد شد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه از ظلم و جور آکنده شده باشد.پس حضرت خادم خود را خواست و به او فرمود : برو خواهرم حکیمه را بیاور.چون حکیمه وارد شد، حضرت به او فرمود : این، آن کنیزی است که در مورد او با تو سخن گفتم .او را به خانه خود ببر و احکام دین را به او بیاموز. او همسر امام حسن عسکری (ع ) و مادر صاحب الزمان (ع ) است .  قبر مطهر این بانوی بزرگوار    در حرم عسکریین است.
 از کتاب یا حسین کربلا تألیف علی اسماعیلی کریزی