گرچه ایده های جدید با تغییر وضع موجود ، کارها را آسانتر می کنند ؛ اما قطعا با خطرات بیشتری همراهند معمولا همه ی افراد از سطوح پایین تا سطوح بالا با ایده های جدید مخالفت می کنند . دسته ای ازمردم که آینده را استمرار گذشته می دانند , با ایده های نو و خوب مخالفند و می گویند ایده هایی که ما را تا اینجا رسانده اند , برای ادامه راه نیز کافی هستند .
در قرن شانزدهم گالیله نیز با همین مشکل روبرو بود او معتقد بود خورشید مرکز منظومه شمسی است . برای اثبات این نظریه , گالیله رهبران وقت را به بالای برج ” سن مارکو “ برد وبا دوربین مخصوص خود , به آنها نشان داد که زمین به دور خورشید می چرخد و نه برعکس . این نظریه برخلاف همه باورهای رایج آن زمان بود و با آن به شدت مخالفت می گردید , بالاخره هم در آن زمان نظریه او کنار گذاشته شد . اما سوال این است ” چرا مقاومت در مقابل تغییر ؟ “ فرقی نمی کند که مقاومت در قرن شانزدهم باشد یا بیست و یکم , سوال اساسی این است که “ چه چیزی باعث می شود که ما ایده های جدید را نبینیم , نفهمیم و نپذیریم ؟
“ هر یک از تغییرات در دهه های اخیردر مراحل تکوین خود با مقاومت های جدی مواجه بودند . یکبار دیگر این سوال مطرح می شود : چه چیزی باعث می شود که ما ایده های جدید را نفهمیم , نپذیریم و یا با آنها مخالفت کنیم ؟ اگر پاسخ آن را بدانیم از پذیرش بیشتری در برابر نوآوریها برخودار می شویم و آینده بهتری خواهیم داشت , پاسخ تمام این سوالات به پارادایم مربوط می شود .
پارادایم
برای پارادایم معنایی مانند الگو یا مدل مطرح شده است
...
شعر «موج نو» و شعر «حجم گرا»ی معاصر فارسی
چکیده
در دهه چهل قرن شمسی حاضر جریان جدیدی در شعر معاصر فارسی ظهور کرد که به دلیل گسست کامل از جریانهای شعری پیش از خود و به سبب غرابتی که در اندیشهها و اشعار بانیان و شاعران آن وجود داشت، به «موج نو» مشهور شد، و پس از گذشت مدتی کوتاه، با تغییراتی اندک، در هیأت «شعر حجم گرا» نمودار شد. این جریان در مقایسه با جریان شعر «سنت گرا» شعری بود «سنت گریز» یا حتی «سنت ستیز» بود و در مقایسه با جریان «شعر نو یا نیمایی»، مدرن مینمود چنان که شعر «نو»ی نیمایی پیش از خود را نیز «کهنه» میانگاشت. همچنین در قیاس با «شعر متعهد و ملتزم» که طرفدار نظریه «هنر برای مردم» بود و شعر را وسیله میدانست نه هدف، این جریان شعری هوادار نظریه «هنری برای هنر» بود و در جستجوی دستیابی به «شعر محض یا ناب» به غیر متعهد بودن شعر تأکید داشت. به همین دلیل، «جامعه گرایی» و «محتوا گرایی» که از اصول جریان شعر نیمایی بود، در این جریان جایگاهی نداشت، و «فرد گرایی» اساس کار را تشکیل میداد. در یک کلام، در این جریان با شاعرانی روبرو هستیم سنت ستیز، تعهد گریز، رویگردان از جامعهگرایی و محتواگرایی، و مدعی شعر مدرن و طرفدار شعر محض که از هر قید و بند فکری، اجتماعی، اخلاقی و ادبی آزاد باشد.
کلید واژگان: شعر معاصر فارسی، موج نو، شعر حجم گرا، شعر مدرن
مقدمه
از نیمه نخست دهه چهل و به طور مشخص از سال 1341 ش، سال انتشار مجموعه طرح از احمدرضا احمدی، طرحی نو در شعر معاصر در انداخته شد و جریانی جدید در شعر فارسی به راه افتاد که به «موج نو» مشهور شد. این حرکت، حرکتی بود عصبانی و افراطی که تغییر و تخریب تمام شالودههای صوری و ساختاری و معنایی شعر سنتی و حتی شعر نیمایی پیش از خود را وجهه همت خویش قرار داده بود...
لطفا روی "ادامه مطلب" کلیک کنید
انیشتین و مذهب شیعه
نویسنده : هادی عباسی
نظریه نسبیت انیشتین
آلبرت اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند.
این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی انیشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
از آنجمله حدیثی است که علامه ی مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود.اما پس از اینکه پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ...اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد...
همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند(علاوه بر قانون سوم نیوتون=عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند: E = M.C2 >> M = E :C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد. او همچنین در همین رساله عقیده ی به "وحدت وجود" را از خرافات های شایع شده توسط ملا صدرا تلقی کرده و آن را از دیدگاه "فیزیک کلاسیک" و "فیزیک نسبیتی" به شدت مورد حمله قرار می دهد ... بطور خلاصه: او میگوید: هر موجودی دارای حیطه و مرز فیزیکی خاص خود است که امکان ندارد با موجود یا وجود دیگری اتحاد یا وحدت داشته یا بیابد...
در رابطه با "عقل" نیز با کمال شگفتی - انیشتین نظریه ی اخباریون شیعه را ( که عقل را نسبی میدانند و در حریم شرع و دین آن را بکار نمیبرند) صحیح دانسته و میگوید: حق با اخباری های شما ست وهنوز زود است که مردم این را بفهمند.. در ادامه نیز فرمول ریاضی خاصی برای "عقل نظری بشر" ارائه داده و "نسبیت" آن را اثبات میکند... .
اینشتین در این کتاب همواره از آیت الله بروجردی با احترام و به لفظ"بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ"حسابی عزیز" یاد کرده است. 3000000دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسورابراهیم مهدوی( مقیم لندن) با کمک یکی از اعضاء شرکت اتومبیل" بنز" از یک عتیقه فروش یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه ای چک شده و تایید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. اصل نسخه ی این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن - بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری میشود...