رهبران و سردمداران فتنه هشتادو هشت با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران وبا حمایت کشورهای غربی و دشمنان قسم خورده این خاک مقدس به بهانه های مختلف اقدام به راه اندازی این فتنه شوم کردند.
رهبران و سردمداران فتنه هشتادو هشت با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران وبا حمایت کشورهای غربی و دشمنان قسم خورده این خاک مقدس به بهانه های مختلف اقدام به راه اندازی این فتنه شوم کردند.
نرم افزار را این اینجا دانلود کنید
پسورد فایل www.yjc.ir
دانلود بازی آموزشی ریاضیات
به همراه شما هستیم با معرفی جالب ترین بازی آمورشی در آندروید مارکت !کافی است این بازی را دانلود کنید تا پادشاه ریاضی شوید. King of Math 2.3 نام یک بازی محبوب و آموزشی و همچنین سرگرم کننده می باشد ، چگونه ممکن است یک اپلیکیشن آموزشی ، به ابزاری برای اوقات فراغت و همچنین تقویت هوش تبدیل گردد؟ با ما در معرفی این بازی جذاب همراه باشید.
پیش نیاز : آندروید ۲٫۲ و بالاتر
آیا تا به حال تلاش کرده اید که در زمینه ای یک پادشاه باشید؟ ما قصد داریم شما را در زمینه ریاضیات در جهت تقویت هوش و سرعت عمل به یک پادشاه تبدیل کنیم ! نیازی نیست در صفحات وب به دنبال اپلیکیشن هایی برای تقویت هوش و حافظه باشید ؛ اکنون می توانید تمرین های ریاضیات را در یک بازی دوست داشتنی و همچنین لذت بخش تجربه کنید. به کمک King of Math می توانید مهارت های ریاضیات خود را به چالش بکشید ؛ ریاضیات علمی است که در طول دوره های زمانی ممکن است کم کم به فراموشی سپرده شود ، بنابراین پیشنهاد می کنیم این مهارت خود را در محاسبات ، به وسیله یک اپلیکیشن سرگرم کننده به روز کنید. در این بازی مسائل مختلف از ساده به سمت پیچیده پیش روی می کنند و شما می بایست به سوالات مختلف پاسخ بدهید ؛ هرچه تمرین بیشتری کنید ، مهارت خود را افزایش داده اید و در بازی امتیاز بالاتری را کسب خواهید کرد. امیدواریم لذت ببرید.
این ویدیو زیبا((شگفتی های خدا))روحتما ببینید
.
.
«در شمالی ترین شهر دانمارک می توان یک نشانه قرآنی را دید. در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توان در سجیه دید. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این پدیده زیبا بوجود می آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.»
و پس از آن آیات زیر را از قرآن در ارتباط با این رویداد بیان میکنند:
سوره فرقان آیه ۵۳:
وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آن دو حریمی استوار قرار داد.
سوره فاطر آیه ۱۲:
وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
سوره نمل آیه ۶۱:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
[آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند.
سوره الرحمن 19تا23:
پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! (١٨) دو دریاى مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالى که با هم تماس دارند; (١٩) در میان آن دو مانعى است که یکى بر دیگرى غلبه نمى کند (و به هم نمى آمیزند).
.
.
{آب شورسمت راست وآب شیرین سمت چپ}
درباره لباس مردم تهران تا قبل از ظهور اسلام متاسفانه اطلاعات چندان دقیقی در دست ندارم ولی کلیه اسناد ومدارک موجود دلالت دارد مبنی براینکه بعدازظهور اسلام ،ایرانیان به دلایلی استفاده از عمامه را به کلاه هایی که تا آخر زمان در بینشان مرسوم بود ترجیح می دادند واین موضوع فکر کنم تا زمان سلطه ی عثمانی ها بر ایران دوام داشت وعثمانیان علیرغم اینکه کوشیدند تا تغییراتی در پوشاک مردم تهران بوجود آورند،معهذا توفیق کسب نکردند.اما در زمان صفویه که شاهان آن اصرار داشتند تا خود را از طبقه ی سادات ومعتقد به مذهب شیعه معرفی کنند ، استفاده از عمامه ی سبز در میان عده ی زیادی از مردم رواج یافت . در این دوره شاهان وسایر منسوبان نزدیک به آن ها از عمامه سبز با تاج یا جقه ای از جواهر که در قسمت جلوی بر سر می گذاشتند وعده ای از مردم کماکان عمامه های سابق خود را مورد استفاده قرار می دادند.
در دوره افشاریه و زندیه ،عمامه های سبز رنگ جای خود را به شال های ترمه ای داد که در اطراف کلاه پیچیده می شد واین روش بعدها مورد تائید آغا محمد خان قاجار قرار گرفت وپس از وی فتحعلی شاه وناصرالدین شاه نیز مخالفتی به آن نشان ندادند وبه این ترتیب «شال کلاه »به صورت بخش لایتجزای پوشاک مردان ایرانی درآمد.
در آن زمان کلاه برای مرد به منزله چادر و پوشش مثل زنان بود و به همان نسبت که ممکن نبود زنی بدون چادر در ملاءعام ظاهر شود،مردی هم که کلاه بر سرنداشت در کوچه وبازار دیده نمی شد.
در آن زمان ،سربرهنگی مرد،علاوه بر آنکه نشانه بی ادبی وبی وقاری بود،مطابق روایات (مجهول یا معلوم )موجب ننگ ،فقر،بی آبرویی،اختلال حواس و دیوانگی محسوب می شد . چنانکه جز دیوانگان سایر مردم عادی بدون کلاه دیده نمی شدند وحتی کسانی که استطاعت خرید کلاه نداشتند،سر خود را با دستمال ،شال یا نظایر آن می بستند ودر مجموع ،ضمن آنکه کلاه را نشانه ی مردی و مردانگی می دانستند،نداشتن آن را موجب اهانت به خود محسوب می داشتند وبه همین سبب هم بود که شاًن هرمردی در اجتماع نسبت مستقیم با کلاهی که بر سر می نهاد داشت وضرب المثلی هم ورد زبان مردم بود که می گفتند :کلاه را به خاطر سردی وگرمی بر سر نمی گذارند واز دشنام های غلیظشان به هنگام خودستایی این بود که :اگر نتوانم چنین وچنان کنم ،کلاهم را برمی دارم ولچک .....را به سرم می بندم !
گذشتگان ،کلاه را از آن جهت ضروری می دانستند که «سر»را سلطان وفرمانده ی بدن به حساب می آوردند ومعتقد به رعایت حرمتی هرچه بیشتر برای این عضو بودند وبه این ترتیب بود که استفاده از کلاه از حالت یک عادت خارج شد وبه صورت ضرورتی اجتناب ناپذیر در آمد . تا جایی که حتی هنگام خواب عرق چین هایی بر سر می گذاشتند تا سرشان برهنه نماند وبرای روزها نیز معمولاً در زیر کلاه عرق چینی بر سر می گذاشتند تا چنانچه بنابر ضرورتی ناچار به برداشتن کلاه خود شدند،چیزی بر سر داشته باشند.
در رابطه با همین امر ،کلاه دوزها وکلاه مال ها در آن زمان بازار بسیار پر رونقی داشتند واز روی چشم وهم چشمی هم که شده بود،مردم سعی میکردند وضع کلاهشان بهتر از همدیگر باشد وکار این رقابت ها به جایی رسید که در دوره محمد علیشاه ،از یک سو به منظور صرفه جوئی در هزینه ها واز سویی دیگر به دلیل آنکه طول کلاه ها بی رویه زیاد شده وحتی در مواردی مایه ی مسخره گی واستهزا می شد،مقرر گردید کلاه هایی که گاه طولشان به نیم ذرع یعنی در حدود 52سانتی متر یا سه چارک (نزدیک به ،75سانتی متر)می رسید کوتاه شود وصد البته این امر وسیله ای گردید تا آن زمانی که عده ای جزمداحی شاه هنر دیگری نداشتند،فی الفور دست به قلم ببرند وآن را با مدیحه ای بیامیزند که معروفترین اینگونه اشعار ،شعری است که فکر کنم ازمیرزا عباس فروغی باشد که البته مطمئن نیستم که در جائی از آن آمده بود:
کلاه سروقدان بسکه سربلندی کرد
به حکم شاه جهان کرده اند کوتاهش
معروف ترین کلاه هایی که مردم آن زمان بر سر می گذاشتند کلاه های نمدی با کیفیت های مختلف بود ونوع مرغوب این گونه کلاه ها ،کلاهی بود که از کرک شتر تهیه می شد ونوع دیگری از آن « فینه »نام داشت که در انتها متصل به یک منگوله بود وبه انظمام شالی که دور آن می بستند ،مورد استفاده مداحان قرار میگرفت و معمولا تجار وبازرگانان ودیگر کسانی که میخواستند تمول ومکنت خود را به رخ یکدیگر بکشند«فینه» هایی با عمامه شیر وشکری بر سرمیگذاشتند.
کلاه پوستی به اشکال مختلف نیز خواستاران وحریداران متعددی داشت ومعمولاً قیمت کلاه آنطوریکه حقیر شنیده ام در آزمان بین سه قران تا سه چهار تومان بود وبا توجه به اینکه در سال های اخر سلطنت ناصرالدین شاه قیمت یک من نان از یک قرآن تجاوز نمی کرد .این را بخاطر آن خدمت مخاطبین ودوستان عزیز عرض کردم که به خوبی می توان دریافت که مردم تهران چه هزینه ای را صرف خرید کلاه برای خود میکردند.
واما تن پوش مردان
خدمت دوستان عرض کنم در تهران قدیم تن پوش بسیاری از مردان «جبه » بود .شاید برای بعضی ازدوستان بزرگوار جای سوال باشد ویا با نام جبه آشنائی نداشته باشند .خدمت سروران عارضم که جبه لباسی بلند وگشاد که قبل از عمومیت یافتن دین اسلام فقط در میان اعراب متداول بود.با اینهمه ،گروهی از محققان به حدس وگمان نوشته اند که جبه لباسی ترکمنی است وشواهد وقراین نشان می دهد طرز برش ودوخت آن از افغانستان به خراسان آمده وچون تن پوش راحتی بود ودوام خوبی هم داشته به تدریج مردم دیگر نقاط کشو واز جمله تهران به آن روی خوش نشان داده ومصرف کننده اش شده اند وهمین امرباعث شده تا جبه به صورت لباس رسمی مردان در آید.
جبه های طبقات مرفه معمولاً از جنس ماهوت اعلا دوخته می شد وطبقات متوسط وفقیر که استطاعت وتوانایی خرید ماهوت نداشتند از پارچه های دستباف ایرانی نظیر برک وچوخا برای خود جبه می دوختند وهریک از مردان در زیر جبه یا در مواردی بر روی آن ،شالی به کمر می بستند که کار جیب را انجام می داد وکیف پول ،کیسه توتون ،چپق ،قوطی سیگار ،انفیه دان و ...... خود را لای آن می گذاشتند.
پیراهن مردان بیشتر عبارت از پارچه ای نخی بود که بدون یقه دوخته می شاد و ندرتاً افرادی از پارچه های ابریشمی برای دوختن پیراهن استفاده میکردند وپای افزار مردان به تناسب توان مالی هریک عبارت از گیوه ،چاروق ،نعلین یا کفش های چرمی بود.
بعداز کودتا سوم اسفند 1299 وبه موازات سایر دخالت هایی که در شئون مختلف به مرحله ی اجرا گذاشته شد ومامورین دولتی ملزم شدند کلاه ها را از سر مردم بردارند وکلاه «پهلوی »را که هیاتی کاملا غیر ایرانی ونامتناسب داشت جانشین آن سازند وکت وشلوار را جایگزین قبا ،عبا وجبه های رایج در بین مردم نمایند.
خدمت دوستان عرض کنم این دستور شتابزاده که در شهرها اداره نظمیه (نیروی انتظامی فعلی) ودر روستاها اداره امنیه (پاسگاه فعلی )عامل اجرائی آن بودند، از همان نخستین روزهای صدورش وسیله ای برای اعمال قدرت،خودسری وتسویه حساب های خصوصی مامورین دولت با مردم شد وکار این ابزار سلیقه ها به جایی رسید که به گفته معمران :قبائی بر اندام کسی نمی دیدید که دامن آن را با قیچی وچاقو نبریده باشند وشال وعبایی بر دوش کسی نمی دیدید که آن را ازهم ندریده یا مصادره ننمایند وبدین ترتیب بود که شال وقبا پوشان وعبا ولباده دارهای پیشین در ردیف مرتجعین قرار گرفتند وچه کلاه ها که از سر محترمین برداشته شد وبه زیر پا لگدمال گردید ودر گل ولای لجن افتاد وچه شبکلاه ها ودیگر سرپوش ها که آغشته به کثافت ونجاست گردید وبر سر صاحبش گذاشته شد وکار چنین جسارت هایی تا آنجابا لا گرفت که ابتدا عمامه های شیر وشکری تجار،بعدا عمامه های سبز مداحان ودر نهایت عمامه های سیاه وسفید علما واهل منبر را در کوی وبرزن از سرشان برمی داشتند واز جملاتی که همزمان با تغییر بر سر زبان ها افتاده بود ،به این جمله می توان اشاره کرد که مردم می گفتند،هم کلاهمان را برداشتند وهم کلاه سرمان گذاشتند!
نمونه لباس مردان ایرانی پس از تبدیل کلاه پهلوی به کلاه شاپو