MATLAB یک نرم افزار قوی جهت دانشجویان و محققین رشته های ریاضی و مهندسی است که اولین نگارش آن در دانشگاه نیومکزیکو و استانفورد در سال ١٩٧٠ در جهت حل مسائل تئوری ماتریسها، جبر خطی و آنالیز عددی بوجود آمد و امروزه صدها هزار کاربر دانشگاهی، آکادمیک، صنعتی و ... در زمینه های بسیار متنوع مهندسی نظیر ریاضیات پیشرفته، جبر خطی، مخابرات، مهندسی سیستم و ... با MATLAB بعنوان یکی از اولین محیط های محاسباتی و تکنیکی که قادر به حل مسائل آنهاست، آشنا می شوند.
ریاضیات، زبان مشترک بسیاری از علوم مهندسی است. ماتریس ها، معادلات دیفرانسیل، رشته های عددی اطلاعات، ترسیمات و گراف ها از لوازم اصلی بکار گرفته در ریاضیات و نیز در MATLAB هستند.
MATLAB اکنون یک سیستم مؤثر و زبان برنامه نویسی بسیاری از محاسبات علمی و مهندسی است.
جهت دانلود به ادامه مراجعه نمایید: ...
حضور جناب آقای دکتر نکو نماینده محترم شهرستانهای
بهارستان و رباط کریم در اداره ورزش و جوانان بخش بوستان
نشست صمیمی پیشکسوتان مربیان و قهرمانان رشته کشتی
بخش بوستان با حضور دکتر حاج ابراهیم نکو نماینده محترم مجلس
شورای اسلامی در محل اداره ورزش و جوانان بخش بوستان برگزار گردید.
در این جلسه ابتدا آقای بهروز ملایی ریاست اداره ورزش و جوانان
بخش بوستان ضمن خیر مقدم گویی خدمت میهمانان ، گزارش
عملکرد هیأت کشتی را به حاضرین ارائه نمود و از حمایتهای جناب
آقای عزیزی ریاست محترم هیأت کشتی استان تهران به جهت
همکاری میزبانی در مسابقات کشتی آزاد و فرنگی نوجوانان تهران
تقدیر و تشکر نمود و سپس اعضای هیأت و مربیان نقطه نظرات خود
را در جهت پیشبرد ورزش منطقه بویژه کشتی ارائه دادند و در پایان
جناب آقای دکتر نکو از زحمات جناب آقای دکتر نژادفلاح مدیر کل
محترم ورزش و جوانان استان تهران پیرامون افزایش سرانه ورزشی
در مناطق محروم قدردانی نمودو ضمن رضایتمندی از عملکرد جناب
آقای ملایی و پرسنل محترم اداره ورزش و جوانان بخش بوستان به
مسائل ورزش و جوانان منطقه اشاره کرد و در مورد مسائل عمرانی
و تأمین اعتبار جهت راه اندازی پروژه های نیمه تمام قول مساعد
دادند و از تمام زحمتکشان کشتی و مربیان این رشته قدردانی نمودند.
1- امروز در اتوبوس نشسته بودم و یک فیلم کوتاه علمی درباره قطر جهان هستی و فاصله ی ما از دورترین کهکشان ها را با گوشیم نگاه میکردم. هدفون توی گوشم بود و در عالم خودم بودم که یکدفعه خانم چادری کناری ام یک بروشور توی دستم گذاشت و چیزی گفت که نشنیدم. هدفون رو درآوردم و با تعجب به او و چیزی که توی دستم بود نگاه کردم که رویش نوشته بود: «گوهری در صدف آفرینش». خانم چادری با لبخند گفت عزیزم این رو بخون. گفتم چشم و دوباره هدفون رو توی گوشم گذاشتم و غرق شگفتیهای دنیای بالای سرم شدم که دیدم دوباره دارد با من حرف میزند. دوباره فیلم رو قطع کردم و هدفون را از گوشم درآوردم و شنیدم که میگوید: این رو یه خانومی درست کرده و دوست داره پخش بشه و همه بخونن. گفتم باشه و دوباره مشغول شدم. خانم چادری ایستگاه بعدی پیاده شد و من که فیلمم تمام شده بود نگاهی به بروشورش انداختم. همانطور که از نامش پیدا بود درباره حجاب بود. اما.... همه اش همان مطالبی بود که از بچگی توی مدرسه بارها و بارها شنیده بودم. هیچ چیز جالبی، هیچ تحقیق علمی ای، هیچ منبع مطمئنی نداشت. تأسف من وقتی بیشتر شد که فکر کردم ای کاش به جای اینکه دیدن فیلم را ادامه می دادم، آن فیلم را برای خانوم چادری بلوتوث میکردم تا کمی هم دنیای فراتر از دنیای جلوی بینی اش را با چشمی متفاوت از چشم امروزش ببیند. شاید با درک گوشه ای از بزرگی دنیا و اینکه ما چقدر کوچکیم، تمام مسائل زندگی اش را در «حجاب» خلاصه نکند و خدا را جور زیباتری بشناسد. شاید دفعه ی بعد که یک دختر با شال قرمز دید فکر نکند که وظیفه دارد او را هدایت کند؛ بلکه به این بیندیشد که شاید این دختر با همین فیلمی که دارد می بیند خود را به خدا نزدیک می کند.
2- من مرتضی پاشایی را نمی شناختم و تا بعد از مرگش اسمش را هم نشنیده بودم. اما حسن کسایی را می شناختم. حسن کسایی را خیلی ها می شناختند. اما این استاد مسلم نی و سه تار را در سکوت خبری و شبانه به خاک سپردند. راستی چرا؟ حسن کسایی تنها یکی از ده ها نمونه ی استادهایی است که بدون هیاهو می میرند و از تشییع جنازه های باشکوه برایشان خبری نیست؛ که این البته برای یک هنرمند واقعی کمترین اهمیتی ندارد. اما سوالی که ذهن من را درگیر کرده این هست که چرا ما مردم از کاهی، کوه میسازیم و کوهی را به هیچ میگیریم؟ چرا درباره مسائل بی اهمیت های و هو راه می اندازیم ولی از کنار مسائل واقعاً مهم به سادگی می گذریم؟ چرا درباره ندانسته هایمان مطالعه نمی کنیم؟ روح جستجوگری و کنجکاوی در خیلی از ما مرده و خیلی هامان فقط نشسته ایم تا با هر جریانی، همرنگ و بر هر موجی، سوار شویم! باید فکری به حال این خودِ بیمارمان بکنیم.
3- فیلم مستند «ماهی ها در سکوت می میرند» که از شبکه یک تلویزیون پخش شده را دیدم. فیلم تأسف باری درباره ی زندگی فقرزده ی مردم سیستان و بلوچستان. دیدن این فیلم را به همه کسانی که به «انسان»، فارغ از مذهب و ملیت و نژادش اهمیت می دهند توصیه می کنم.
4- مطالب این پست ربطی به کوه نداشت؛ ولی من در کوه یاد گرفتم که گاهی به جای اینکه از کوه بالا بروم، لازم است در خودم بالا بروم.
این روزها آنقدر تعداد کتا بها و مقاله ها و سخنرانی ها ی رویایی با قالب های دهن پر کن در مضامین نظام های آموزشی نوین وصحبت از تغییر و تحول و آموزش مجازی و ..........زیاد شده که شاید بحث وبررسی ها و مشاهدات بنده در نظر متخصصین کاری غیر علمی و خنده دار بنماید. اما آنچه که به عنوان درد دل با مشاهدات و تجربیات شخصی در این نوشته میبینید شاید درد دل بسیاری از معلمین و به زعم آقایان حرفهای الکی و غیر علمی باشد. درضمن بزرگ کردن برخی پیشرفت های آموزش وپرورش دلیلی برعدم ضعف بزرگ مسائل آموزشی و پرورشی نیست.
بی انگیزگی اکثر دانش آموزان و معلمین به امر فرا گیری و فرادهی یکی ازمشکلات عمده نظام آموزشی ایران است که دلایل متعددی می تواند داشته باشد:
- اجبار به درصد قبولی بالاتوسط مقامات بالاتربه وسیله معلم به دلایل نامعلوم .
- مشکلات رفاهی معلمین از قبیل مشکلات مالی ،انتقال،سرویس ایاب و ذهاب و....... .
- آمار در صد بیکاری برای باسوادان
- مشکلات فرهنگی مانند:رسیدن به هدف بدون تلاش،تقلب،کم سواد بودن والدین،دور زدن قانون
- امکا نات بسیار ضعیف آموزشی ورفاهی مدارس.(منظور کل ایران است نه مدارس شهر های بزرگ)که اکثر مدارس شهرستانهای کوچک و بخشها از داشتن ساده ترین اکانات رفاهی که سرویس بهداشتی و آب می باشد محرومند.آیا به نظر شما در چنین مدارسی سخن ازعلم روانشناسی یاد گیری و نظام های آموزشی جدید مضحک نیست؟؟؟
- تربیت ناصحیح معلمین در مراکز تربیت معلم با توجه به نیازهای به روز مدارس کشور(نیاز های آموزشی و فرهنگی)
- سازماندهی غلط و کاملا غیر اصولی معلمان با توجه به رشته و تخصص وتوانایی ایشان
- عدم احساس مسئولیت به مسائل آموزشی و تربیتی مسئولان ادارات و نزاع ها و کر کری های آنان با هم سر موضوعات پوچ و بیهوده از قبیل پست و حسادت و .......... .
- ناعدالتی در اجرای قوانین اداری برای رفاه حال معلمین وعدم اجرای عدالت و مساوات میان همه با توجه به توانایی هایشان
- عدم آشنایی واشراف مسئولان رده بالا به وظایف خویش
- عدم ثبات مدیریتی در ادارات و سازمانها و عزل ونصب های کاملا نا مرتبط با مسائل آموزشی و پرورشی
- و........
همه اینها مواردی است که سخن از تحول ودگرگونی و نظامهای تقلیدی بدون تحقیق و بررسی را در کشورمان ناکارامد می کند و معلم و شاگرد را در رسیدن به اهدافشان بی انگیزه می کند.