همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

باز هم شهدا...

vjsVP

 

 

یه دختره مانتویی محجبه بودم ، هیچ وقت به چادر به صورت جدی فکر نکرده بودم ، احساس میکردم حجابم رو دارم و البته راحتترم ! میدونستم نگه داشتن چادر خیلی سخته و دردسر داره ! ناگفته نمونه خانواده هم کلا مانتویی هستند ! …

تا اینکه وارد دانشگاه شدم ، از اولین راهیان نور دانشگاه اسفند ۸۹  شروع شد فقط جرقش …

ولی وقتی برگشتم به شهر بازم دیدم  چادر خیلی سخته در واقع میشد گذاشت به پای جوگیری !

عیدش نوروز ۹۰ رفتم اردوی جهادی ! تفکراتم کم کم داشت تغییر میکرد …دوستان فوق العاده ای پیدا کرده بودم ! ….. اما بازم من چادری نشدم ! …به خیلی از دلایل ! که همه اون دلالیل شاید بهونه بود ….بخاطر سختیاش ! تیپ زدن هاش ! که دونه دونه خدا جواباش رو گذاش توی کف دستم !

اردوی جهادی بعدی ام تابستونش بود یعنی همین تابستون ۹۰ ! این اردو فوق العاده بود …خیلی اتفاقات عجیبی برای من افتاد …. عالی بود …تفکراتم داشت شکل میگرفت … روز اخرش طرز کفن کردن رو بهمون یاد دادن ….شب بود …باعث شد به بزرگترین حقیقت یعنی مرگ به صورت عمیق فکر کنیم…. و اعمالمون و …… اون شب من تصمیم قطعی گرفتم که بعد از برگشتن به شهر چادری بشم اینبار بر اساس جو و محیط نبودم به چادر رسیده بودم ….اما … اما …باز نتونستم ! گفتم حجابم خوبه ..کامله …

من چادر رو فقط به خاطر حجابش نمیخواستم ! احساس میکردم با چادر میتونم خیلی از رفتارهای دیگه مو اصلاح کنم ….راحت بودنمو با دیگران …. سنگین بودنمو …متانت …. حجب و حیا … و خیلی چیزای دیگه ..چادر فقط حجاب ظاهری نیست … در واقع اگر احترام چادر رو بتونیم نگه داریم ….. خیلی اثار و برکات دیگه ای داره !

کم کم پیام هایی از اینور اونور بهم میرسید؛ جمله هایی که بچه ها همینجوری بهم میگفتن ولی خیلی کمکم میکرد …

یکی از دوستام که اونم چندروز چادری شده بود و من بهش غبطه میخوردم … از دست کشیدن از تیپش گفت … اینکه چه پالتوهای قشنگی رو مجبوره زیر چادر بپوشه که کسی نمیبینه ..و از عشقی که باعث شد دست بکشه …واسه ی رضایت خدا …… با خودم مقایسه میکردم !

یه جمله ای که یکی همینجوری پشت اینترنت بهم گفت این بود که : مگه میشه کسی عشق خانوم فاطمه زهرا س توی قلبش باشه اما چادر رو دوست نداشته باشه ! توسل کن به خانم فاطمه زهرا س …

۱۹ ابان ماه، -فکر میکنم کامنتم گذاشتم- خیلی اتفاقی وارد اینجا شدم ….خاطره هاش فوق العاده روم تاثیر گذاشت ….یعنی میتونم بگم این کاری که کردید فوق العادس ..دلایل هر کسی…. عقیدش ! …اون شب من اشکم دراومد …هرچی خاطره بود رو خوندم چندساعتی داخل بلاگ بودم …

کسی که گفته بود از مشهد برگشته اونجا به خاطر امام رضا ع چندروزی چادر سرش بود و وقتی برمیگرده تهران یه لحظه فکر میکنه که خب اینجا هم شهر امام زمانه …

بچه هایی که خانوادهاشون سخت مخالفت میکردن ….

خب من به نسبت خیلیاشون شاید شرایطم بهتر بود شاید مخالفت سختی رو در پیش نداشتم…..برای همین واقعا افسوس داشت و شرمندگی …

اون شب اون خاطره ها جواب دونه دونه بهونه هام بود ….۱۹ ابان ….

به طرز قشنگی هوس کرب و بلا کردم ….هوس کردم ….درست شد !!!  ۲۷ ابان با کاروان دانشجویی رفتیم به دیار عشق به کربلا  …. من اونجا نهایت عشق رو چشیدم …. من عاشق شدم …. عاشق همه قداست هایی که داشتم  …

یک هفته است برگشتم از اونجا …..

و دیگر نتونستم تاج بندگیمو دربیارم …. از اونجا پارچه خریده بودم ….فردای همون روز که برگشتیم  رفتم با همون چادر ساده ام، دادم یه چادر مناسب برام دوختند …. .

با عشق خودم چادر رو انتخاب کردم و بهش رسیدم …خیلی قشنگه ….اینکه ادم خودش بهش برسه ….

هر روز چادرمو رو وقتی سرم میکنم جلوی اینه خودم رو ستایش میکنم …چادرم رو میبوسم ……

من چادری شدم در یک خانواده ای که محجبه اند ولی چادری نیستند …

هفته ی پیش وقتی از سفر برگشتم بعد از دو هفته غیبت سفر رفتم دانشگاه با ظاهر جدید

برخوردها فوق العاده بود ….حتی از کسانی که انتظارشو نداشتم …. احترامی مضاعف …. برخوردی خوب ….لبخندهای ممتد ….

و به خدا قسم همین چندروز به وضوح برکات چادر رو دیدم …. اتفاقات خوب … آخ !

من چادری شدنم رو مدیون اینجا هم میدونم….. اینجا رو دوست دارم …کاش ادرسش دسته همه برسه

«الهام چرخنده» دو زن ورزشکار را چادری کرد/ عکس

   

«الهام چرخنده» دو زن ورزشکار را چادری کرد/ عکس 
 
--------------------------------------------------------------------------------
 
الهام چرخنده، بازیگر سینما و تلویزیون که چند وقتی است خودش چادری شده با حضور در محافل مختلف زنان ایرانی را به استفاده از حجاب «چادر» تشویق می‌کند. او در آخرین اقدامش موفق شد شهربانو و سهیلا منصوریان، خواهران قهرمان ورزش وشوو را چادری کند. 

سکان حجاب کشور را به دست الهام چرخنده بسپارید!

آمارهایی که اخیراً توسط الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون درباره گسترش وسیع پوشش حجاب منتشر شده و با توجه مسئولان کمیسیون فرهنگی مجلس مواجه شده، این پرسش را پیش آورده که آیا از روش‌های خاصی که این بازدهی جالب را در کوتاه مدت داشته، برای تغییر فضای فرهنگی کشور بهره‌برداری خواهد شد؟

به گزارش «تابناک»؛ ماجراهای الهام چرخنده به نقطه جالبی رسیده و این بازیگر سینما و تلویزیون پس از چادری کردن دو تن از بانوان محجبه عضو تیم ملی ووشو کشورمان، گفته‌های جالبی مطرح کرده که اگر با مستندات قابل اتکایی همراه باشد، یک اتفاق متفاوت و عجیب است و همانگونه که طرحش اسباب شگفتی در پی داشته، مشخص شدن نمودهای عینی‌اش، این شگفتی را مضاعف می‌نماید.

سکان حجاب کشور را به دست الهام چرخنده بسپارید!


این بازیگر سینما و تلویزیون گفته است: «به فاصله یک ماه و چهار روز، سه هزار و 900 نفر به کمک من حاضر به استفاده از تاج بندگی یا چادر شدند. چقدر قضاوت آدم ها مهم است و بابت لایک ها چه چیزی را پرداخت می کنیم.» و در واقع ما به ازی هر روز 114 بانوی کشورمان را با چادر همراه نموده که از هر منظری به این ماجرا نگریست، با عددی بزرگ مواجه هستیم.

از این منظر اگر همایشی با حضور 3900 تن از بانوانی که توسط این بازیگر به زیور چادر آراسته شده‌اند، برگزار شود، نمادی از یک حرکت فرهنگی و اثرگذاری‌اش در مدت یک ماه و چهار روز بوده باشد و در واقع توانمندی‌های فرهنگی پنهان را از طریق چنین برنامه‌هایی می‌توان مورد سنجش دقیق نیز قرار داد و از ظرفیت‌های موجود بهره برداری بهتری کرد.

سکان حجاب کشور را به دست الهام چرخنده بسپارید

تقریباً هیچ مسئولی نمی‌تواند حتی وعده چادری کردن نزدیک به چهار هزار نفر را در یک ماه بدهد اما الهام چرخنده بدون آنکه وعده‌ای بدهد، وارد این میدان شده و در یک ماه این جمعیت عظیم از بانوان چادری را شکل داده که طبیعتاً چنین حرکتی بدون اعتبارات فرهنگی و برنامه‌های وسیع اتفاقی شگرف و جالب توجه است و همین موضوع توجه اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس را نیز در پی داشته است.

در نشستی که در کمیسیون فرهنگی برگزار شد، نیره اخوان بیطرف،‌ عضو فراکسیون زنان مجلس نهم در ادامه با بیان اینکه بزرگ ترین اتفاق در زندگی هر شخص این است که سیئات گذشته اش به حسنات تبدیل شود،‌ گفت: «اکنون در زندگی آن 3 هزار و 900 نفری که پوشش چادر را برای حجاب خود برگزیده اند تغییرات اساسی ایجاد شه است.»

همچنین فاطمه آلیا،‌ دیگر عضو فراکسیون زنان مجلس نیز در ادامه با به جشنواره های مختلفی که به صورت مداوم برگزار می شود اشاره و بیان کرد: «با وجود برگزاری جشنواره ها، همایش ها و نمایشگاه های مختلف تا کنون نتیجه چندانی نگرفته ایم اما اکنون با فراهم آمدن چنین شرایطی می توان به عنوان یک ظرفیت از آن استفاده کرد لذا الان زمان امتحان ما فرا رسیده است که چگونه از این موقعیت استفاده کنیم.»

نماینده مردم تهران، ری،‌ شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی در ادامه پیشنهاد کرد کمیته حمایت از راهی که الهام چرخنده می رود در کمیسیون فرهنگی تشکیل شود تا این بازیگر بتواند بهتر و با کیفیت تر در راهی که پیش گرفته، قدم بردارد و آن‌گونه که چرخنده خبر داد، قرار است سازمان فرهنگی در راستای فعالیت‌هایش تاسیس نماید که احتمالاً این کمیته نیز در همین راستا به چرخنده کمک خواهد کرد.

از این منظر شاید بهتر باشد با تجمیع همه هزینه‌های کلان فرهنگی که برای گسترش حجاب در نظر گرفته شده و دامنه‌اش از همایش‌ها تا گشت ارشاد گسترده است و سپردن مجموعه این اعتبارات به چهره‌ای چون چرخنده، اجازه داد به جای روش‌های کنونی، با روشی که او در پیش گرفته به سادگی حجاب را به طریق اولی در کشورمان نهادینه کرد. آیا همه روش‌های کنونی از جمله گشت ارشاد، برچیده خواهد شد و سکان حجاب در کشور با کمک کمیسیون فرهنگی مجلس به الهام چرخنده سپرده خواهد شد؟

چادری شدن الهام چرخنده

داستان قابل تاملی است؛ یکی رسما اعلام می‌کند که بی‌حجاب شده و دیگر رسما می‌گوید که حجابش چادر خواهد بود.

 به گزارش اساتید برتر به نقل از  شیرازه؛ شنیدن یک خبر و دیدن یک عکس و فیلم در لابه‌لای همه خبرهای مرتبط با بازیگران و هنرمندان عرصه سینما و تلویزیون طی ساعات گذشته بسیار مسرت‌بخش بوده است.

در حالی که عکس‌های آتلیه‌ای بسیاری از بازیگران زن به وفور در اینترنت وجود دارد و هر روز نیز بر تعداد آن با انواع و اقسام آرایش‌ها افزوده می‌شود، یکی از بازیگران زن ایران با شجاعتی مثال‌زدنی رسما اعلام کرد که از حالا تا زمانی که به زیر خاک برود، حجابش چادر خواهد بود. «الهام چرخنده» که مردم ایران بیشتر او را با نام «زیور» در سریال «آوای باران» می‌شناسند، چند ماهی است که به دلیل اتخاذ برخی مواضع در رسانه‌ها حضور فعالی دارد. ماجرا از آن‌جا آغاز شد که در روزهای نخست سال او با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، سال نو را به رهبر معظم انقلاب تبریک گفت و البته مورد هجمه جریان روشنفکری در سینما قرار گرفت، رسانه‌های بیگانه او را تخریب کردند، کسی شیشه‌های اتومبیل‌اش را خرد کرد و ... او اما حالا تیر خلاصی را به همه کسانی که سعی داشتند تا در مواضع جدید او تغییری به‌وجود آورند، زد تا دیگر حرفی در میان نباشد؛ چرخنده در مقابل دوربین، رسما اعلام کرد که برای همیشه چادری خواهد بود.

چادر او حالا بیشتر از این‌که یک نشانه برای حجاب باشد، یک پرچم است در جبهه فرهنگی. اگرچه نباید چادری شدن او را در وهله اول سیاسی تحلیل کرد بلکه یک حرکت فرهنگی با پیام‌های سیاسی مشخص است اما مقایسه این اقدام قابل تقدیر او با اقدام سخیف فریبا داوودی مهاجر در صدای آمریکا، می‌تواند پیام‌های معناداری داشته باشد.

با چادر به استقبال امام زمان برویم

محجبه که نبودم هیچ، تو خانوادمون هم هیچکس چادری نیست. از شش هفت سالگی، کنار مادرم نماز می‌خوندم، با یک چادر نماز سفید با گلای ریز که خودش برام دوخته بود. تو همه‌ی بازیام، بدون استثناء، اون چادر همراهم بود. یا به عنوان شنل ازش استفاده می‌کردم، یا دامن یا همون چادر. متأسفانه بزرگ‌تر که شدم، اصلا مسئله‌ی حجاب، جزو مشغولیات ذهنیم نبود. هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم! اما مادرم در عین حال که چادری نیست، خیلی مقید و با حجابه. من رو با خودش می‌برد جمکران.

اوایل برام حکم سرگرمی داشت، به خصوص اینکه خالمم با دخترخاله‌هام می‌اومدن. کلی خوش می‌گذشت. بعد از چند وقت، خانواده خالم، از شهری که توش زندگی می‌کردیم رفتند و از قم و جمکران هم دور شدند، اما من هنوزم شب‌های چهارشنبه با مادر می‌رفتم جمکران، ولی دیگه از شیطونی خبری نبود. کنار مادر می‌نشستم و فقط می‌نشستم!

منتظر می‌موندم تا دعای توسل تموم بشه و برگردیم! یک دفعه که هوا سرد بود، رفتیم توی مهدیه. اونجا برای اولین بار به روضه‌ای که مداح برای امام حسین (ع) می‌خوند، گوش دادم و برای اولین بار گریه کردم، چه گریه‌ای! انگار یک بغضی بود که خودمم ازش خبر نداشتم، اما شکست و چه خوب شکست! بعد از اون، انگار چشم و گوشم آگاه‌تر شدن! اون موقع خبر نداشتم که گریه برای امام حسین (ع) چه کارها که نمیکنه.

مادرم همیشه به سخنرانی‌های آقای پناهیان که از تلویزیون پخش می‌شد گوش می‌داد. یادمه پاییز بود و منم کنار مادر داشتم به سخنرانی گوش می‌دادم. الان اصلاً یادم نمیاد که حاج آقا دقیقاً چی گفت، فقط می‌دونم یک جمله گفت که حکم یک تلنگر داشت برای من. از اون زمان به بعد، کلمه‌ی حجاب وارد ذهنم شد و بهش فکر کردم، اما خیلی سخت بود. من عادت نداشتم به اونجور پوشش و سر کردن چادر. برام محال بود!

نیمه‌ی دوم اسفندماه بود، شب آغاز ولایت امام زمان (عج)، و باز هم جمکران. بیست و دوساله بودم، اما هنوز به زیارت آقا امام رضا (ع) مشرف نشده بودم. اون شب دعا کردم و فقط همین رو خواستم! فردا صبحش بلیط گیرمون اومد! رفتم پابوس امامم، چادرم رو از خود آقا خواستم، چون می‌دونستم خودم نمیتونم، خیلی برام سخت بود. روز آخر وقتی داشتیم از حرم برمی‌گشتیم، از مادر خواستم برام پارچه‌ی چادری بگیره، وقتی وارد یکی از مغازه‌های اطراف باب‌الجواد شدیم، مادرم رفت سراغ پارچه‌های چادر نماز! وقتی بهش گفتم چادر مشکی می‌خوام، یکم تعجب کرد. گفت: مطمئنی؟ بعد با کمال میل، بهترین پارچه‌ی چادری رو برام خرید.

وقتی برگشتیم، دیگه مثل قبل نبودم، دیگه از آرایش کردن خوشم نمی‌اومد. هنوزم مانتوهای قبلیم رو می‌پوشیدم، اما همش معذب بودم. شروع کردم کم کم روی خودم کار کردن. اول آرایشم رو قطع کردم. بعد ریزه ریزه مقنعم رو تنگ کردم. دیگه همه توی دانشگاه متوجه تغییراتم شده بودن. اواخر فروردین ماه، یک روز مقنعم رو نگاه کردم. دیدم حدود ده دوازده سانت از درزشو دوختم! از خودم خجالت کشیدم! دیگه مانتوهام برام شده بودن مثل قفس. چادرمم دست خیاط بود و هنوز آماده نشده بود. یک روز توی یک مهمونی، خونه‌ی یکی از دوستام اعلام کردم که به زودی قراره چادری بشم، ولی اصلاً استقبال نکردن!

بالاخره چادرم آماده شد، ایام فاطمیه و نیمه‌های اردیبهشت بود. یادمه کسی خونه نبود. می‌خواستم برم بانک. دلم رو به دریا زدم و چادرم رو سر کردم و زدم بیرون. جلوی در بانک از تاکسی که پیاده شدم، چادر از سرم افتاد و فرش زمین شد! نا امید شدم.

چند روز گذشت، فردا روز شهادت حضرت فاطمه (س) بود. ظهر بود، جلوی تلویزیون نشسته بودم. قرار بود نیم ساعت بعد با دوستم بریم کتاب‌خانه. گوینده‌ی تلویزیون گفت: «فاطمه (س) با حجاب بود. وقتی آقایمان حضرت ولی عصر(عج) ظهور کنند هم، همه با حجاب می‌شوند، پس چه خوب است که از الان برویم استقبال!» همونجا به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و تصمیم قطعی گرفتم...

وقتی چادر به سر از خونه خارج شدم، یک حس دیگه‌ای داشتم. حس می‌کردم خدا داره نگاهم می‌کنه و بهم لبخند می‌زنه. الان دقیقاً دو ساله که چادری‌ام. تنها دختر چادری خانواده. اون حس رو هنوز هم دارم. آنقدر شیرینه که با همه‌ی دنیا عوضش نمی‌کنم. این رو هم بگم که دیگه هیچ‌وقت، چادر از سرم نیفتاد. الان یک حرفه‌ای هستم! اوایل، خانوادم زیاد استقبال نکردن. همه فکر میکردن که یک هوس زودگذره و از سرم میفته، اما الان دیگه همه عادت کردن و با چادر، بیشتر دوستم دارن.

توی این دو سال، خدای عزیزم کادوهای خیلی خوبی برام فرستاد، دیگه نماز صبحم قضا نمیشه، همه‌ی نمازهام رو سر وقت می‌خونم. مشرف شدم به نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و چند وقت دیگه هم قراره برم مکه ان‌شاءالله... هر چقدر شکرش رو به جا بیارم، بازم نمی‌تونم حقش رو ادا کنم ... بزرگ‌ترین افتخارم توی دنیا اینه که دختر مسلمان شیعه‌ی ایرانی‌ام و عشق فاطمه‌ی زهرا (س) و خاندانشون، تو دلمه.