اظهارات حسن روحانی در «کنفرانس اقتصاد» بلاتردید فاقد معنا و مفهوم بود.
ایشان در بخشی از سخنان خود ابراز داشتند:
«نمیشه در کشور بگیم از لحاظ اقتصادی می خواهیم توسعه پیدا کنیم اما از لحاظ سیاست خارجی برنامه ما کاملا منقبض باشه. نمیشه والله بالله نمیشه! تجربه زندگی سیاسی ما میگوید که کشور با انزوا نمیتواند رشد مستمر داشته باشد. این هم معنایش این نیست که ما دست از آرمان و اصولمان برداریم. در مذاکره مگر کسی بحث از آرمان و اصول میکند، یک عده در توهمات زندگی میکنند. سر میز مذاکرات راجع به آرمان و اصول بحث نمیکنند. آنها هم نمیخواهند راجع به آرمان و اصول بحث کنند. در دنیای امروز، بحث منافع است، هر کشوری دنبال منافع خودش است. تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک یا منافع اختصاصی، اینها اساس بحث سیاست خارجی است»
دکتر روحانی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشتند:
«خوب است بعد از 36 سال یک بار هم که شده این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به جای آنکه قانونی در مجلس تصویب شود، ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همهپرسی بگذاریم»
هر چند روحانی به ضمیر اشاره خود جهت موضوع همه پرسی اشاره ای نکرد اما با توجه به ظرف کلام شان که معطوف به سیاست خارجی و امر توسعه کشور بود می توان مظروف را بر همین سیاق گمانه زنی کرد.
اما در این میان یک نکته قابل تامل است و آن این که گلایه دکتر روحانی در بخش نخست اظهارات شان از کیست یا چیست؟
می فرمایند والله بالله نمیشه با سیاست خارجی منقبض به توسعه اقتصادی رسید!
بسیار خوب . قبول ـ نمیشه!
اما این چه ربطی به همه پرسی از مردم دارد!؟
آقای روحانی
ـ شما سال گذشته با اکثریت آرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شدید و بر کرسی تلاش جهت تحقق وعده های خود نشستید.
ـ با نشستن بر کرسی ریاست جمهوری فرمودید «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» و ما کار بلدان آمدیم و باید با دنیا تعامل کنیم و سیاست خارجی بلدی می خواهد که آن هم کار ماست!
ـ آقای ظریف با بشارت «آنکس که می گفت هولکاست افسانه است رفته» آمد و ملتی را شیفته و چشم انتظار تبحر دیپلماتیک خود جهت تعامل جهانی و برون رفت از انزوا کرد.
ـ رهبری نظام نیز تمام قد از رویکرد و مواضع شما در سیاست خارجی با لوگوی «نرمش قهرمانانه» حمایت کردند و خودتان نیز فرمودید در مذاکرات هسته ای برخوردار از اختیار تام هستید.
ـ دوستان تان هم فرمودند «مذاکره، بیانیه سیاسی خواندن نیست» حالا بشینید و از تیم ما یاد بگیرید !
اکنون چه اتفاقی افتاده که به شکوه «والله قسم بالله قسم نمیشه» افتاده اید!؟
اگر علی رغم همه حسن نیت ها و مساعی جمیله تان در تعامل با دنیا و کدخدایش، ناکام از تعامل برد ـ برد با ایشان شده اید چرا چوب آن را بر تن ملت می زنید!؟
اگر برخلاف تصورتان، نتیجه یک سال و نیم مذاکرات با ادبیات فاخر و دیپلماسی لبخند با «کدخدا» منجر به هیچ گشایشی نشده. حالا می خواهید با رفراندوم از مردم ایران به چه گشایشی برسید!؟
با خارجی نتوانستید به توافق برسید، در داخل مردم با رفراندوم باید پاسخگوی تان شوند!؟
اساساً در چنان رفراندوم مفروضی مایلید چه چیزی را به همه پرسی بگذارید!؟
این که:
ملت عزیز ایران ـ علی رغم تلاش صادقانه ما در تعامل با دنیا (کدخدا) و برخورداری از حمایت رهبر و اختیار تام داشتن، لیکن طرف غربی با ما راه نیآمد و نمی آید لذا اکنون شما بفرمائید به ایشان باج بدهیم تا والله قسم بالله قسم «بشه»!
جناب روحانی اگر «والله قسم بالله قسم نمیشه!» دلیل این «نشدن» در طرح غلط صورت مسئله است.
از ابتدا ساده اندیشانه و غیر واقع بینانه به مسئله ورود کردید.
پیش تر و به سهم و بضاعت مزجات خود آن ورود ساده اندیشانه را در مقام یک شهروند عادی خدمت تان معروض داشته بودم ما ظاهراً مایل نیستید واقعیات دنیای سیاست را برسمیت بشناسید.
...
کشورها سیاست خارجی خود را بر اساس تامین منافع ملی خود تعریف می کنند واین جزء لاینفک دیپلماسی در دنیا است تاریخ نشان می دهد همواره روسیه ایران را قربانی منافع خود کرده است وشاید بتوان گفت شوروی و بریتانیا بیشترین ضربه را برپیکر نحیف ایران وارد کرده اند اما اینکه ما سیاست خارجی خود را بر منافع ملی روسیه گره زده ایم نشان می دهد که از تاریخ درس نیاموخته ایم ودراین درس بسیار ضعیف ایم نمی دانم یک کشور چند بار از کشور دیگر باید لطمه بخورد تامتوجه شود .
ایران برای روسیه یک سرمایه هست برای چین . امارات .قطر. هم همین طور اما آیا انها هم برای ما سرمایه محسوب می شوند در اینکه آمریکا دشمنی خطرناکی برای ما هست حرفی نیست اما سوال این است آیا روسیه یک دوست واقعی است؟!
ما تا زمانی که از ترس وابستگی به آمریکا به روسیه روی آورده ایم برای روسها یک سرمایه وگنجی بزرگ به شمار می آییم و آنها در چانه زنی های خود با دنیا همواره ایران را قربانی کرده اند روسها در مسائل مهمی مثل حقوق دریای خزر و تاخیر در راه اندازی نیروگاه بوشهر و بحث سامانه اس300 و... نشان داده اند که به چه اندازه می توانند خطرناک باشند واین ما هستیم که به خاطر مشکلات داخلی نمی توانیم یک توازن پایدار ایجاد کنیم شاید این ضرب المثل روسی به کار ما بیشتر بیاید :«فقط یک روس میتواند دوست یک روس باشد»
ما باید با دنیا به یک نفاهم پایدار برسیم تا همواره به عنوان یک گاو شیر ده برای بعضی از قدرت ها این قدر بی اهمیت نشویم چین دارد همان بازی سیاسی را با ما بازی می کند که روسیه سالها از قبل آن نان خورده است
وزارت خارجه روسیه در قالب هشدار به غرب در باره تغییر رفتار روسیه در موضوعات سوریه و ایران و از قربانی کردن توافق هستهای با ایران ، پای منافع روسیه خبر داد . حداقل این دومین هشدار روسها است. تهدیدی که برای سنجش احتمال عملی شدن و مقابله موثر با آن زمان چندانی باقی نمانده است. خوشبینی به روسیه و چین در دورهای این تصور را نزد عدهای ایجاد کرده بود که این دو کشور ممکن است قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را وتو کنند و مانع کسب مشروعیت برای این تحریمهای غیر انسانی علیه ایران شوند ولی تجربه ثابت کرد که برای کهنه سیاستمداران روس و چینی، منافع ملی ایران در برابر منفعت ملی چین و روسیه پشیزی ارزش ندارد.
اما : با توجه به سوابق تاریخی موجود ، روسیه که در ابتدای دهه نود با مشکلات بسیاری روبرو بود و بحران مالی،اقتصادی و اجتماعی این کشور را فرا گرفته بود و نیاز به نقدینگی و تامین هزینه هایش داشت که در آن زمان تصمیم گرفت تا علیرغم همه حمایتهای بی حد و اندازه تسلیحاتی و شیمیایی از رژیم بعثی عراق که منجر به شهادت بالغ بر 170000 جوان بین 16 تا 25 سال کشورمان شد ، چراغ سبز روابط را به کشورهای نفت خیزی مانند ایران نشان دهد اد و قراردادهای اقتصادی و نظامی با این کشورها منعقد کرد . ایران نیز برای تامین منافع اقتصادی و نظامی خود به روسیه نزدیک شده و قراردادهای مختلف نفتی،گازی،نظامی و هسته ای با این کشور منعقد شد. دهها هواپیمای روسی وارد کشور شد.قراردادهای نظامی منعقد شد ، نیروگاه هسته ای بوشهر با آنهمه تاخیر و کارشکنی به آنان سپرده شد و ..... . اما در همان سالها عده ای از کارشناسان و متخصصان سیاست و تاریخ به مسولان درباره گسترش روابط با روسیه هشدار دادند. سوابق روسها در دوره قاجار، تحمیل قراردادهای ترکمنچای و گلستان و سیاست خارجی استعمارگرایانه آنان همواره به ضرر ایران بوده است. حتی در دوره پهلوی ، شوروی ها پس از اشغال ایران حاضر به ترک ایران نبودند و خواهان ایجاد دولت وابسته در آذربایجان و یا امتیاز نفت شمال بوده اند. این سوابق سیاه زمینه همکاری و اعتماد را مساعد نمی کرد لیکن به دلیل سیاستهای دوری از آمریکا و سوسو زدن چراغ حمایتهای بین الملل از ایران در مجامع بین المللی ، تنها گزینه جمهوری اسلامی ، نزدیک شدن به روسها بود ، ما را به مرور زمان وابسته تر نمود . ای کاش شعار مرگ بر روسیه کماکان در کنار مرگ بر آمریکا و انگلیس ادامه داشت و فقط به بازسازی توان جوانان ایرانی فکر می کردیم ، هر چند گامهای موثری برداشته ایم ، ولی باید آنقدر اقتدار ملی داشته باشیم که هر کشوری حتی به خود اجازه ندهد مثل رولت روسی ما را بچرخاند / رضا اصلاحی
کشورها سیاست خارجی خود را بر اساس تامین منافع ملی خود تعریف می کنند واین جزء لاینفک دیپلماسی در دنیا است تاریخ نشان می دهد همواره روسیه ایران را قربانی منافع خود کرده است وشاید بتوان گفت شوروی و بریتانیا بیشترین ضربه را برپیکر نحیف ایران وارد کرده اند اما اینکه ما سیاست خارجی خود را بر منافع ملی روسیه گره زده ایم نشان می دهد که از تاریخ درس نیاموخته ایم ودراین درس بسیار ضعیف ایم نمی دانم یک کشور چند بار از کشور دیگر باید لطمه بخورد تامتوجه شود .
ایران برای روسیه یک سرمایه هست برای چین . امارات .قطر. هم همین طور اما آیا انها هم برای ما سرمایه محسوب می شوند در اینکه آمریکا دشمنی خطرناکی برای ما هست حرفی نیست اما سوال این است آیا روسیه یک دوست واقعی است؟!
ما تا زمانی که از ترس وابستگی به آمریکا به روسیه روی آورده ایم برای روسها یک سرمایه وگنجی بزرگ به شمار می آییم و آنها در چانه زنی های خود با دنیا همواره ایران را قربانی کرده اند روسها در مسائل مهمی مثل حقوق دریای خزر و تاخیر در راه اندازی نیروگاه بوشهر و بحث سامانه اس300 و... نشان داده اند که به چه اندازه می توانند خطرناک باشند واین ما هستیم که به خاطر مشکلات داخلی نمی توانیم یک توازن پایدار ایجاد کنیم شاید این ضرب المثل روسی به کار ما بیشتر بیاید :«فقط یک روس میتواند دوست یک روس باشد»
ما باید با دنیا به یک نفاهم پایدار برسیم تا همواره به عنوان یک گاو شیر ده برای بعضی از قدرت ها این قدر بی اهمیت نشویم چین دارد همان بازی سیاسی را با ما بازی می کند که روسیه سالها از قبل آن نان خورده است
شما در زندگی روزمره خود هنگامی احساس امنیت می کنید که نگران تهدید از طرف دیگران و یا حتی حوادث طبیعی نباشید. اما متاسفانه همواره افرادی آشنا و غریبه وجود دارند که ممکن است شما را خواسته یا نا خواسته تهدید کنند. همچنین ممکن است حوادث یا بلایای طبیعی هر لحظه شما یا منافع شما را تهدید کنند. سئوالی که ممکن است مطرح شود آنکه اصولآ چه تهدید هایی ممکن است یک فرد را در زندگی روزمره هدف قرار دهد؟ به چه دلیل ممکن است شما مورد تهدید قرار بگیرید؟ به نمونه هایی از انواع تهدید هایی که مخل امنیت شخصی یا گروهی است دقت کنید : ▪ حمله به یک شخص : هر آینه ممکن است شخصی از طرف شخص یا گروهی مورد حمله قرار گیرد و نتیجه آن جراحت بدنی و یا حتی مرگ باشد. از انواع دیگری که ممکن است به یک شخص حمله شود می توان به حملات احساسی و یا شخصیتی اشاره کرد. ممکن است فرد یا گروهی با صحبت های مستقیم یا با واسطه احساسات شما را مورد حمله قرار دهند و یا حتی شخصیت و اعتباری را که طی سالها تلاش و زحمت بدست آورده اید خدشه دار کنند. ▪ حمله به منافع شخصی یا گروهی : ممکن است فرد یا گروهی بنا به دلایلی سعی کند تا منافع شخص یا گروهی را تهدید کنند. این منافع ممکن است دارایی های مستقیم یا با واسطه مادی و حتی غیر مادی باشند. بعنوان مثال در بسیاری موارد که امکان تهدید یا حمله به فرد یا گروهی وجود ندارد ممکن است حمله یا تهدید نسبت به منافع آنها صورت گیرد. مانند آتش زدن اتومبیل، سرقت از حساب بانکی، دزدیدن فرزند و ... ▪ حمله به یک شرکت : یک فرد یا یک گروه ممکن است تصمیم به حمله کردن به یک شرکت را بگیرند. ممکن است هدف آنها دارایی های شرکت باشد و یا مدیران شرکت. در جنگ های تجاری حتی ممکن است مشتریان محصول خاص یک شرکت مورد تهدید قرار بگیرند و یا تامین کننده های مواد اولیه برای یک شرکت تا به این ترتیب بطور غیر مستقیم سود شرکت مذکور را کاهش دهند. ● دلایل تهدید امنیت بجز در مواردی که فرد یا احیانا" گروه دچار اختلالات روانی است معمولآ تهدید امنیت دیگران دلایل خاص دارد که شایع ترین آنها از این قرار هستند : ▪ انتقام : تهدید امنیت شخص یا گروه ممکن است فقط به دلیل انتقام باشد. در این حالت ممکن است انتقام گیرنده در عمل بیش از آنچه که باید حق خود را بستاند. بعنوان مثال یک مهندس ممکن است بخاطر دریافت نکردن پاداش منافع شرکت خود را تهدید کند و مثلآ اطلاعات مشتریان را به رقبا بفروشد و یا اطلاعات کامپیوتری شرکت را تخریب کند. ▪ پول : بسیار از تهدیدهای امنیت شخصی یا گروهی منشاء پولی دارد. جنایتکاران، آدم ربایان و ... اغلب بخاطر پول دست به تهدید منافع شخصی و گروهی می زنند. برای بسیاری از آنها پول مهم است و هیچ تفاوتی نمی کند که برای بدست آوردن آن مدیر یک کارخانه بزرگ را تهدید کنند و یا یک کودک. ▪ سیاست : احزاب و گروه هایی که اغلب خود را در مناظره های سیاسی بازنده احساس میکنند و خود را در رسیدن به منافع با مذاکره نا امید می بینند، اغلب سعی میکنند تا از طریق اعمال فشار و تهدید به منافع سایر گروه ها، خود را به اهدافشان نزدیکتر کنند. از زاویه بزرگتر ممکن است این موضوع بین کشورهای مختلف هم رخ دهد که معمولا به آن ترورسیم دولتی گفته میشود. ▪ مذهب : اختلافات مذهبی نیز از جمله مواردی است که همانند ریشه سیاسی می تواند گروهی را به تهدید گروهی دیگر وا دارد. ▪ هیجان : جوانان مشخص ترین افراد این دسته از تهدیدهای امنیتی هستند. بسیاری از آنها حتی بدون دلیل ممکن است شیشه اتومبیل شما را بشکنند و یا بر اثر باخت تیم فوتبال مورد علاقه شان، باشگاهی را به آتش بکشند. ▪ ازبین بردن مدارک : در برخی موارد تهدید امنیت ناخواسته می باشد. بعنوان مثال سارق ساده ای که قصد دزدیدن یک کتاب را دارد چنانچه متوجه شود شخصی در حال مشاهده اوست، ممکن است در یک اقدام ناخودآگاه، به شاهد حمله کند و پس از مجروح کردن او صحنه را ترک کند. |
منبع : امنیت در شبکه |