شما در زندگی روزمره خود هنگامی احساس امنیت می کنید که نگران تهدید از طرف دیگران و یا حتی حوادث طبیعی نباشید. اما متاسفانه همواره افرادی آشنا و غریبه وجود دارند که ممکن است شما را خواسته یا نا خواسته تهدید کنند. همچنین ممکن است حوادث یا بلایای طبیعی هر لحظه شما یا منافع شما را تهدید کنند. سئوالی که ممکن است مطرح شود آنکه اصولآ چه تهدید هایی ممکن است یک فرد را در زندگی روزمره هدف قرار دهد؟ به چه دلیل ممکن است شما مورد تهدید قرار بگیرید؟ به نمونه هایی از انواع تهدید هایی که مخل امنیت شخصی یا گروهی است دقت کنید : ▪ حمله به یک شخص : هر آینه ممکن است شخصی از طرف شخص یا گروهی مورد حمله قرار گیرد و نتیجه آن جراحت بدنی و یا حتی مرگ باشد. از انواع دیگری که ممکن است به یک شخص حمله شود می توان به حملات احساسی و یا شخصیتی اشاره کرد. ممکن است فرد یا گروهی با صحبت های مستقیم یا با واسطه احساسات شما را مورد حمله قرار دهند و یا حتی شخصیت و اعتباری را که طی سالها تلاش و زحمت بدست آورده اید خدشه دار کنند. ▪ حمله به منافع شخصی یا گروهی : ممکن است فرد یا گروهی بنا به دلایلی سعی کند تا منافع شخص یا گروهی را تهدید کنند. این منافع ممکن است دارایی های مستقیم یا با واسطه مادی و حتی غیر مادی باشند. بعنوان مثال در بسیاری موارد که امکان تهدید یا حمله به فرد یا گروهی وجود ندارد ممکن است حمله یا تهدید نسبت به منافع آنها صورت گیرد. مانند آتش زدن اتومبیل، سرقت از حساب بانکی، دزدیدن فرزند و ... ▪ حمله به یک شرکت : یک فرد یا یک گروه ممکن است تصمیم به حمله کردن به یک شرکت را بگیرند. ممکن است هدف آنها دارایی های شرکت باشد و یا مدیران شرکت. در جنگ های تجاری حتی ممکن است مشتریان محصول خاص یک شرکت مورد تهدید قرار بگیرند و یا تامین کننده های مواد اولیه برای یک شرکت تا به این ترتیب بطور غیر مستقیم سود شرکت مذکور را کاهش دهند. ● دلایل تهدید امنیت بجز در مواردی که فرد یا احیانا" گروه دچار اختلالات روانی است معمولآ تهدید امنیت دیگران دلایل خاص دارد که شایع ترین آنها از این قرار هستند : ▪ انتقام : تهدید امنیت شخص یا گروه ممکن است فقط به دلیل انتقام باشد. در این حالت ممکن است انتقام گیرنده در عمل بیش از آنچه که باید حق خود را بستاند. بعنوان مثال یک مهندس ممکن است بخاطر دریافت نکردن پاداش منافع شرکت خود را تهدید کند و مثلآ اطلاعات مشتریان را به رقبا بفروشد و یا اطلاعات کامپیوتری شرکت را تخریب کند. ▪ پول : بسیار از تهدیدهای امنیت شخصی یا گروهی منشاء پولی دارد. جنایتکاران، آدم ربایان و ... اغلب بخاطر پول دست به تهدید منافع شخصی و گروهی می زنند. برای بسیاری از آنها پول مهم است و هیچ تفاوتی نمی کند که برای بدست آوردن آن مدیر یک کارخانه بزرگ را تهدید کنند و یا یک کودک. ▪ سیاست : احزاب و گروه هایی که اغلب خود را در مناظره های سیاسی بازنده احساس میکنند و خود را در رسیدن به منافع با مذاکره نا امید می بینند، اغلب سعی میکنند تا از طریق اعمال فشار و تهدید به منافع سایر گروه ها، خود را به اهدافشان نزدیکتر کنند. از زاویه بزرگتر ممکن است این موضوع بین کشورهای مختلف هم رخ دهد که معمولا به آن ترورسیم دولتی گفته میشود. ▪ مذهب : اختلافات مذهبی نیز از جمله مواردی است که همانند ریشه سیاسی می تواند گروهی را به تهدید گروهی دیگر وا دارد. ▪ هیجان : جوانان مشخص ترین افراد این دسته از تهدیدهای امنیتی هستند. بسیاری از آنها حتی بدون دلیل ممکن است شیشه اتومبیل شما را بشکنند و یا بر اثر باخت تیم فوتبال مورد علاقه شان، باشگاهی را به آتش بکشند. ▪ ازبین بردن مدارک : در برخی موارد تهدید امنیت ناخواسته می باشد. بعنوان مثال سارق ساده ای که قصد دزدیدن یک کتاب را دارد چنانچه متوجه شود شخصی در حال مشاهده اوست، ممکن است در یک اقدام ناخودآگاه، به شاهد حمله کند و پس از مجروح کردن او صحنه را ترک کند. |
منبع : امنیت در شبکه |
آمیکا در خاورمیانه: تلاش برای کسب منافع
ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت فرامنطقهای، از بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه خاور میانه حضور داشته است. این عمل گاه با سیاست سد نفوذ و گاه برای جلوگیری از خطر بنیادگرایی اسلامی بوده است. اولی در تقابل با ابر قدرت بلوک شرق، شوروی و برای مبارزه با خطر کمونیسم بودکه با فروپاشی و در نتیجه کمرنگ شدن خظر کمونیسم حضور امریکا در منظقه پس از آن را با ابهامتی مواجه کرد. حملات 11 سمتامبر رقیب جدیدی را جایگزین خظر شوروی کرد، از آن تاریخ به بعد خطر آمریکا در منطقه به عنوان مقابله با خطر ناامنی و هرج و مرج برخواسته از ظهور گروه های بنیادگرای اسلامی چون القائده توجیه می شد در بیش از یک دهه از فعالیت همه جانبه امریکا و متحدان در منطقه فعالیت های نظامی و اقتصادی گروه های تروریستی نظیر القائده به شدت تحت نظر و محدود شده است. ولی در عمل گرایشا و زبانه های سلفی گری و تحجر به شدت در حال شعله کشیدن در سراسر خاور میانه، افریقا، و حتی اروپا در قلب لندن و پاریس می باشد. از طرفی در چند سال اخیر و با قدرت گرفتن قدرت های ملی کشور هایی نظیر افغانسان و عراق گرایشاتی مبنی بر توانایی حل و فصل این خطرات با همکاری دولت های خاورمیانه بدون نیاز به حضور قدرت فرامنطقه ای به وجود امد. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه به تجربیات موفقی نیز دست یافت. در این وضعیت دولت های ملی منطقه به عنوان بازیگر مستقل و حافظ منافع حیای جوامع خود به ایفای نقش می پرداختند و البته منافع زیاده خواهانه قدرت ها فرا منطقه ای نظیر امریکا در مرحله بعد از منافع ملی قرار میگرفت .
ظهور داعش: آبهای گل آلود
در چنین شرایطی در ژوئن 2014 شهر موصل و سپس بخش هائی از چند استان عراق توسط داعش تصرف شد . گروه تکفیری-سلفی دولت اسلامی شام وعراق که اختصارا "داعش " نامیده و به همین نام معروف شد ، یکی از گرههای مبارز بر علیه بشار اسد در سوریه بود . این گروه تحت رهبری ابومصعب زرقاوی در کنار طالبان در افغانستان حضور و جزئی از آن به خساب میآمده است . پس از انتقال زرقاوی به عراق و در پی آن کشته شدن او توسط نیروهای آمریکایی در 2006 ابوبکر بغدادی جایگزین او شد . با شروع درگیری در سوریه باز هم نام داعش مطرح شد ولی آنچه نام این گروه را در سطح وسیع بر سر زبانها انداخت تصرف موصل و سپس اعلام خلافت از سوی رهبر آن ، ابوبکر بغدادی بود . قسمت هائی از مرزهای عراق ، سوریه و لبنان که از سوی داعش منطقه دابق نامیده میشود به عنوان مخاطب خلافت قرار گرفت. داعش به تشکیل دولت بر اساس ویژگی های سلفی و ضد شیعی و ایرانی اقدام کرد از طرفی تشکیل دولت داعش مشروعیت سیاسی سه دولت عراق، سوریه و لبنان را زیر سوال برده و موجبات ناامنی منطقه ای را سبب شده است. در چنین شرایطی و با توجه به ماهیت پیش گفته داعش، دخالت کشورهای همسایه امکان تشدید بحران را نیز به دنبال خواهد داشت و بر همین مدعا صدای نهاد های بین المللی و قدرت های فرامنطقه ای در حل و فصل آن بلندتر است.
داعش تلاش زیادی در جنگ شیعه-سنی، اسلامی-غیراسلامی نشان دادن شورش خود بخرج داد و در این امر تاحدی موفق بود ولی در ادامه و خصوصا با ورود مستقیم مرجعیت شیعه عراق ، روند آن کندتر شده است .
داعش به لطف دلارهای نفتی و غنائم بدست آورده از تصرف موصل هنوز زنده است و گرچه پیش بینی در ذات سیاست به نظر من غیرممکن است، ولی میتوان نشانه هائی از زوال زودرس آن یافت . اما حتی در صورت وقوع این امر نیز نمیتوان ساده انگارانه، داعش و دلیل پیدایش آن را خاتمه یافته دانست.
از دیگر احوالات شهر ما تکاپوی افرادیست برای گرفتن مناسبی در شهر که برای مردم اثبات شده هستند در ناکار آمدی و گذشته ای دارند سیاه تر از زغال....
افرادی که سالها جهت رسیدن به مقاصد مادی و جاه طلبی ذاتیشان بسیاری از منافع شهر را زیر پا گذاشتند و گذشتند از مردم و منافع مردم....
با هیاهوی فراوان در بیابان های اطراف ثروتهایی را با نامهایی اغوا گر به باد دادند و هم خدا میداندو خودشان و هم مردم که منافع ملت مد نظرشان نبود.
پردیس دانشگاه اندیمشک به همت شورای شهر بعد از سالها خواب به سرد خانه تبدیل میشود. خبری که نمیتوان گفت خوش....
کلاغ:
پر
پردیس دانشگاهی:
پر
پردیس که پر نداره
نداره ولی پرید
با چه رویی بر گردیم....
پر واضح است که با توجه به ساختار و جایگاه صدا و سیما،فشار دولت روحانی بر آن،عملا یک بلوف است، اما از سوی دیگر برای پی بردن به صداقت رسانهی ملی، لزومی به داشتن آی کیوی بالا و دانستن علم سیاست و دیپلماسی و جامعه شناسی سیاسی نیست، فقط کافی است مخاطبان این رسانه حافظه و هوششان بیشتر از یک "ماهی" باشد و به یاد بیاورند همین دو سه سال پیش وضعیت اقتصاد و سیاست و فرهنگ و دستگاه دیپلماسی این مملکت چگونه بود؟ دوران قاجار و افشاریان و تیموریان و غزنویان نه، همین دو سه سال گذشته،سال 1390هجری شمسی!!
به یاد بیاورند که همین سازمان صدا و سیما، علیرغم سینه چاکی اش برای احمدی نژاد، نمی توانست بعضی از حرفهای ایشان را در سخنرانی های گهربارش پخش کند. کافی است پوشش سفرهای استانی احمدی نژاد و روحانی را با هم مقایسه کنیم! از ملودرام های پر از آب چشم احمدی نژاد رسیدیم به یک نمای چند ثانیه ای از استقبال مردم، کات به سخنرانی دکتر روحانی و تمام!
رسانه ای که نام بلند ملی را یدک میکشد، به راحتی تمام دستاوردهای دولت یازدهم در حوزهی اقتصاد و دیپلماسی را با قیمت بربری تاخت میزند و بصورت علنی به شعور مخاطبان خود توهین میکند. آن همه جملهی قصار و ماندگار هر روز بر زبان شکرشکن احمدی نژاد جاری میشد و دوستان صدا و سیما و برنامهی خبری بیست و سی از آن فیض نمی بردند، ولی یک عبارت "شیب ملایم" روحانی شده ترجیع بند روز و شب دوستانی که گویا دقیقا بعد از رفتن احمدینژاد دلواپس منافع ملی شدهاند.
کاش زمانی که کامران نجف زاده در میان تسخیر کنندگان سفارت انگلستان، خودش را به زور جا میکرد تا گزارشی مهیج از یک واقعه تاریخی را به تصویر بکشد، لحظه ای درنگ میکرد و از خود میپرسید این عمل چقدر با منافع ملی سازگار است؟ دورنمای تسخیر سفارت یک دولت خارجی چیست؟ این عمل چقدر بعدها برای مردمی که من برایشان دل میسوزانم، آب میخورد؟
برنامه سازان صدا و سیما بصورت کاملا هدفمند و برنامه ریزی شده در پی تطهیر دولت احمدی نژاد هستند و به مخاطب خود القاء میکنند که دولت یازدهم یک دولت گل و بلبل را تحویل گرفته است و اگر رکود و تورم و تحریمی وجود دارد همه و همه مولود کم کاری و بی تدبیری این دولت است و گذشتگان صندوق ذخیرهی ارزی پر و پیمانی را به یادگار گذاشتهاند که اگر قیمت نفت به زیر بیست دلار هم برسد، باز دولت روحانی مشکلی برای تأمین بودجه ندارد!
خروجی این نوع برنامه سازی های آوانگارد، نامهی جناب بذر پاش به دکتر عارف میشود که گویا در یک چرخش تاریخی جای شاکی و متشاکی عوض شده است اما رئیس جدید صدا و سیما باید این حقیقت را دریابد که اگر ماهی میتواند در یک تنگ بلور کوچک، سر کند و دچار بحران های فکری و روحی نشود، به خاطر این است که حافظه ای چند ثانیه ای دارد و از نعمت فراموشی برخوردار است اما مخاطبان رسانهی ملی، انسان هستند، انسان هایی که قدرت انتخاب دارند!
اگر هر روز هم رسانهی ملی یک شبکهی جدید به شبکه های خود اضافه کند، ولی همسو با مردم و منافع ملی حرکت نکند، مخاطبانش از مجاری بی شمار دیگری، اخبار را پی خواهند گرفت، چرا که در عصر انفجار اطلاعات نمی توان خواسته های یک اقلیت کم شمار را بر منافع اکثریتی پرشمار ترجیح داد. پس به حرمت انسان، به شعور انسان احترام بگذارید. آخر ما نیز مردمانیم.....
منبع:بهارنیوز