دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره ات طلاست
یک کم از طلای خود حراج می کنی؟
عاشقم
بامن ازدواج می کنی؟
اشگ گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر ساده ای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می شوی
چرک می شوی و تکه ای زباله می شوی
پس برو و بی خیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
*
دستمال کاغذی،دلش شکست
گوشه ای کنار جعبه اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
*
آخرش
دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگر چه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال های کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانه های اشک داشت
عرفان نظرآهاری
مچاله شدن همین شکلی است؟ قطعن باختن و بلند شدن از پشت میز همین حس را خواهد داشت ... همین که کسی بعد از مدت های طولانی در یک شب زمستان زیر پل سید خندان زل می زند به شما که دارید گریه می کنید یا دارید با چشم هایتان دنبال یک آدم آشنا می گردید که حداقل به شما ترحم بورزد، می گوید: خودت رانجات بده ، نمی گوید چطور، نمی گوید از چی؟... فقط می گوید خودت را نجات بده و می گوید دلبسته شما نیست و می رود ... یا می روید ... مچاله شدن اما همین است ... همین که سال های زیادی دستش را گرفته بودید و زیر گوشش خوانده بودید که نجاتش خواهید داد که وقت مچاله شدن کنارش خواهید ماند ... که ماندید و نجات پیدا کرد . که قوی شد .. دست هاش دوباره تاب به دوش کشیدن زندگیش را پیدا کرد و ...
همین روزها که از کافه بیرون می زنم، کوله ام را روی دوشم می اندازم و جیب هایم هنوز برای دست هایم کوچک است، همین روزها که دارم سپری می شوم ... کسی یادش نمانده اما چند روز دیگر بیست و سه ساله خواهم شد ...
وقتی قراره بشکنی میشکنی
وقتی قراره بمیری میمیری
وقتی میخوان بشکننت میشکننت
وقتی قراره کاری بشه میشه، این شده قانون آدما
قانون آدما رو نمیشناسه، حتی یکبار ندیدشون، اونا چه غریب باشن چه آشنا، راحت ازت میگذرن، فرقی براشون نداره تو آدم باشی یا فرشته، قانون باید اجرا بشه.
یه روز میپرسی ای آدما قانون کی نوشته کی قراره اجرا کنه؟
اینا همه جواب میخوان
ولی کسی نیست جواب بهت بده
اونجاست که میفهمی قانون نوشتن ولی نه واسه قانون گذار
بلکه قانون فقط واسه من و توست...
قانون مردن مردن هست، فقط میدونی باید بمیری
ولی حق نداری بدونی کی میخوای بمیری
قانون شکستن شکستن هست
ولی حق نداری بدونی چرا شکستی
قانون باید بشکننت باید بشکننت
ولی حق نداری بفهمی دلیل شکستنت چی بود..................
دلیل
دلیل کارا رو فقط قانون جواب میده
ولی همه اینا کارا رو آدما میکنن
ولی جوابتو فقط یه مشت ورق های سیاه شده میده نه آدما...
ورق های که میشه مث آدما مچاله کرد و یا سوزوند
درست شبیه وقتی مچاله ات میکنن یا میسوزونتت
و تو فقط هق هق گریه میکنی یا اگه خیلی مرد باشی یا خیلی زن
فقط بغض میکنی و سکوت میکنی...
..
میشکنی میشکننتت آخر میمیری مث من..