همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

tsetmcبورس تهران

÷سلام دیده بان روز بخیر


÷استارت صعود ومعادن با خبر برگزاری مجمع کلید خورد باید میزان افزایش سرمایه نیز مشخص شود

وسط دایره ریسک ومعادن در سالهای محدوده 87 وبعد یک بار 1800ریال بود این دقعه نیز تا 1881ریال نزول کرد

البته بعد افزایش ممکن است وسط دایره ریسک به زیر 1500ریال کشیده شود یا نشود

اما ومعادن قلب صعود بازار است


÷ترسیم دوایر ریسک دهها علت دارد

اولین ادله رویت نمودارهای تکنیکی

دومین ادله افزایش سرمایه ها

سومین ادله بنیادی

چهارمین ادله میزان شناور

و............................الی اخر

اشتباه نکنید وتصور کنید ترسیم دوایر ریسک صرفا تخیل وذهنیات رویایی است


÷در روزهای قبل به کف ومعادن در 1800ریال اشاره کرده بودیم


÷قرار است اگر اینجا دور هم جمع میشویم رفع اشکال بکنیم هر روز وهمیشه


÷من وقتی فرصت پیدا میکنم میروم بصورت یک دانش اموز تحقیق میکنم اگر خبهمن الان که صعودی است دوباره عقب نشینی کرد خرید تستی 100هزار تومان


÷شما نمیبینید ولی من میبینم افزایش سرمایه تاپیکو اگر ثبت محضری نمیشود چون به سرنوشت فملی دچار نشود..... تا در فرصت مناسب  حقوقی ها فرصت جمع کردن سهام ازاد شده را داشته باشند این سهم نوسان خوبی میدهد ولی....یک فاز منفی پشت سهم پنهان است


÷مثبت بودن بازار صرفا موقتی است وشاید نوسان 8 درصدی همین


÷بانک خصوصی بدون مجوز شریک اقتصادی آستان قدس/ "مشهد مال" جایگزین پدیده می‌شود؟تیک بزنید


÷بالاس دلیلی برای صف خرید نشدن نداره فقط چرا نمیشه اینو باید حامد خان جواب بده.
من تا حالا با این سهم کار نکردم اما اخبارش گویا خوبه .

پاسخ:
حمایت 9000ریال...تعداد سهامش 80 میلیون است یک بمب خبری میتواند سهم را تا 15000ریال پرت کند وپرتگاه منفی سهم 7000ریال است ولی دوباره میره بالای 10000ریال

 


÷لطفاً دوایر بانک حکمت را بفرمائید . با تشکر

پاسخ:
900ریال وسط دایره
دایره اول 1100ریال
دایره دوم 1300ریال
ایره سوم 1500ریال

 


÷سلام  بازار کمی ارام شده فردا هم ارام است

پاسخ:
بله فقط زمانی که ظریف وکری دارند قرار داد را امضا میکنند شلوغ اندر شلوغ میشود

 


÷مذاکرات مفید

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931104001286


÷


÷


÷


÷


÷


÷


÷


÷


÷


÷


÷

اینجوری شب ها راحت تر میخوابممم

وسط مریض ها دستیارم با یه نگین به دست میاد که خانوم دکتر اینو بچسبون رو دندونم ...

میگم برو فلان مریضو صدا کن سوزنشو بزنم , تو اون پنج دقیقه تا بی حس میشه واست میچسبونم...

مریض میاد , یه خانوم جوون به همراه یه خانوم مسن تر...

دو دندون داره که عصب کشی میخواد ..درد داره خیلی ...

میگم کدوم ببشتر درد داره ؟

میگه هر دو ..میگم دو تا شروع کنم دیگه دردت اروم شه ...

میگه چقدر مبشه میگم ۵۰۰ , ولی همه اشو که یه جا نمیدی

میگه برم الان میام..

دستیاره میپره وسط که بیا خانوم دکتر بچسبووون

میگم بشین ..دارم نگین رو می چسبونم ...تو هر و کر و خنده دستیارا خانومه از پشت سر میاد میگه برم نیم ساعت دیگه میام 

سرم گرم تنظیم نگینه ...میگم واسه چی بری بیای؟

خانوم مسن همراهش میگه بریم النگوهاشو بفروشیم و بیایم !!!

یادم میره اصن دارم چیکار میکنم ....برمی گردم کاملا به سمت خانومه مبگم واسه چی بفروشی !؟؟

خانوم مسن میگه شوهرش بیکاره ...بفروشه که پول دندونش در بیاد

میگم نمیخواد واسه چی الان بیاد هر چقدر داره بده واسش کار کنم دردش آروم شه بعد جلسه های دیگه بقیه اش رو میاری...

پذیرش زنگ میزنه به یونبتم که فقط سی هزار تومن داره ...واسه جلسه اول عصب کشی یه دندون هم کمه چه برسه دو دندون ...

میگم عیب نداره ...با همون سی اکیه ..دو تا دندونشو میرم 

میگه خانوم دکتر اگه دردش اروم شه بره دیگه نیاد؟؟

میگم اون با من ....

واسه دو دندونش کار میکنم در حدی که دردش آروم شه ...

ممکنه دیگه نیاد ولی من حداقل خیالم راحته که به وظیفه ام عمل کردم.....اینجوری شب راحت تر میخواابم  :)

دو قلوها

سلام  .امروز فرشته های من که خدا به من سپرده چهار ماهه شدن شکر خدا که از میلیارد ها تومن برای من ارزشش بیشتر هر وقت میبینمشون خدا را هزار بار شکر میکنم چون واقعا بهشتین و بوی بهشت میدن اگر تا حالا به فکر بچه دار شدن نیفتادین  بدونین دارین بزرگترین نعمت خدا رو از دست میدین هر کس فکر میکنه بچه داری سخته اشتباه میکنه بچه داری از شیرین ترین کار های دنیاست که هیچ وقت ازش خسته نمیشین  امید وارم شما هم از این نعمت الهی برخوردار باشید برای همه دعا میکنم که به فکر نسل ایرانی هستن  دوست دار شما من خاک ایرانم

گوشه ای از فان های محل کار

مریض آخر پنج شنبه شب یه خانومه با ناخن های کاشته شده که همه اشون نارنجیه و ناخن وسط طلاییه......

به همراه یه پسر جوون میاد تو .....دارم چای سبز یاس میخورم :))

وارد میشن و اولین کلام صدای پسر جوونه که خانوم دکتر همه دندوناشو بکش !!

در حالی که دارم دستکش میپوشم میگم شما چه نسبتی باهاشون دارین ؟؟

خیلی جدی میشه لحنم ناخواسته ..به قول دوستی لحن اداریم گل میکنه :)))

پسره یکم عقب میکشه......

میگه فامیلشونم !!

میگم نظرت واسم قابل قبول نیست.....برادری شوهری کسی نزدیکی اگه بودی شاید باهات وارد بحث میشدم....

لحنم شوخی شده دیگه.....خانومه میاد جواب که والا راست میگه خانوم دکتر.....

میگم مشکلتون چیه؟

دهنشو باز کرده نکرده نگینه میزنه تو چشمم ....از وقتی نگین دستیار رو چسبوندم چشمم تیز شده به جامعه نگین داران ..........بماند که ناخن های خوشرنگش همون اول زده توچشمم....

دندون 7 پایین عصب کشی(اندو) میخواد...........واااای

متنفرم از اندو این دندون .............

شروع میکنم.......نیم ساعتی گذشته.....

میگه متولد چه ماهی هستی؟

میگم حدس بزن

میگه بهمن؟؟  نه

خرداد؟ نه

سکووووووووووووووووووووووووت

میگم نگفتی؟

میگه نمیدونم بگو.....میگم مهههههههههههرر....همینجوری هم ه رو ازته حلقم میگم  :)))))

سکووووت.....هر بار که دستمو ازدهنش در میارم یه ویژگی مهریها رومیگه......

مهربونن..............عصبانی نمیشن ولی اگه بشششششششششششنن وااااای........کارشونو با عشق دوست دارن نه پولش......

میگم طالع بینی قبول داری؟

میگه آره

بی مقدمه میگم : نگینتو کجا چسبوندی؟

میگه خودم.....با چسب آهن!!! 

سکوووت میکنم.....

میگه دوستم پروانه زده....دارین؟

میگم پروانه نه....میگه گیر بیارم میچسبونی واسم؟

میگم آره....

میگه یه دوست دیگه ام سفارش داده پروانه طلا شده 500 تومن.....انقدر خوشگلهههه 

میگم بیفته گم شه چی؟

همون عادیش بهترهه....مبگه اره گیر میارم بچسبون واسم.....میگم باش .....دهنتو باز کن حالا...

انقدر حرف میزنه نمیزاره کار کنم.....اخرم هنوز نصف راه رو رفته نرفته میگه خسته شدم....برم؟

میگم اکی ...فقط درمانت سه جلسه ای میشه....میگه باشه.....

ونیم ساعت می ایسته و از مرکزی که ناخن کاشته واسه من ودستیار میگه :)))))))))))))

فاااااااااااان داریم با هم من و مریض ها :)

 

باز هم شهدا...

vjsVP

 

 

یه دختره مانتویی محجبه بودم ، هیچ وقت به چادر به صورت جدی فکر نکرده بودم ، احساس میکردم حجابم رو دارم و البته راحتترم ! میدونستم نگه داشتن چادر خیلی سخته و دردسر داره ! ناگفته نمونه خانواده هم کلا مانتویی هستند ! …

تا اینکه وارد دانشگاه شدم ، از اولین راهیان نور دانشگاه اسفند ۸۹  شروع شد فقط جرقش …

ولی وقتی برگشتم به شهر بازم دیدم  چادر خیلی سخته در واقع میشد گذاشت به پای جوگیری !

عیدش نوروز ۹۰ رفتم اردوی جهادی ! تفکراتم کم کم داشت تغییر میکرد …دوستان فوق العاده ای پیدا کرده بودم ! ….. اما بازم من چادری نشدم ! …به خیلی از دلایل ! که همه اون دلالیل شاید بهونه بود ….بخاطر سختیاش ! تیپ زدن هاش ! که دونه دونه خدا جواباش رو گذاش توی کف دستم !

اردوی جهادی بعدی ام تابستونش بود یعنی همین تابستون ۹۰ ! این اردو فوق العاده بود …خیلی اتفاقات عجیبی برای من افتاد …. عالی بود …تفکراتم داشت شکل میگرفت … روز اخرش طرز کفن کردن رو بهمون یاد دادن ….شب بود …باعث شد به بزرگترین حقیقت یعنی مرگ به صورت عمیق فکر کنیم…. و اعمالمون و …… اون شب من تصمیم قطعی گرفتم که بعد از برگشتن به شهر چادری بشم اینبار بر اساس جو و محیط نبودم به چادر رسیده بودم ….اما … اما …باز نتونستم ! گفتم حجابم خوبه ..کامله …

من چادر رو فقط به خاطر حجابش نمیخواستم ! احساس میکردم با چادر میتونم خیلی از رفتارهای دیگه مو اصلاح کنم ….راحت بودنمو با دیگران …. سنگین بودنمو …متانت …. حجب و حیا … و خیلی چیزای دیگه ..چادر فقط حجاب ظاهری نیست … در واقع اگر احترام چادر رو بتونیم نگه داریم ….. خیلی اثار و برکات دیگه ای داره !

کم کم پیام هایی از اینور اونور بهم میرسید؛ جمله هایی که بچه ها همینجوری بهم میگفتن ولی خیلی کمکم میکرد …

یکی از دوستام که اونم چندروز چادری شده بود و من بهش غبطه میخوردم … از دست کشیدن از تیپش گفت … اینکه چه پالتوهای قشنگی رو مجبوره زیر چادر بپوشه که کسی نمیبینه ..و از عشقی که باعث شد دست بکشه …واسه ی رضایت خدا …… با خودم مقایسه میکردم !

یه جمله ای که یکی همینجوری پشت اینترنت بهم گفت این بود که : مگه میشه کسی عشق خانوم فاطمه زهرا س توی قلبش باشه اما چادر رو دوست نداشته باشه ! توسل کن به خانم فاطمه زهرا س …

۱۹ ابان ماه، -فکر میکنم کامنتم گذاشتم- خیلی اتفاقی وارد اینجا شدم ….خاطره هاش فوق العاده روم تاثیر گذاشت ….یعنی میتونم بگم این کاری که کردید فوق العادس ..دلایل هر کسی…. عقیدش ! …اون شب من اشکم دراومد …هرچی خاطره بود رو خوندم چندساعتی داخل بلاگ بودم …

کسی که گفته بود از مشهد برگشته اونجا به خاطر امام رضا ع چندروزی چادر سرش بود و وقتی برمیگرده تهران یه لحظه فکر میکنه که خب اینجا هم شهر امام زمانه …

بچه هایی که خانوادهاشون سخت مخالفت میکردن ….

خب من به نسبت خیلیاشون شاید شرایطم بهتر بود شاید مخالفت سختی رو در پیش نداشتم…..برای همین واقعا افسوس داشت و شرمندگی …

اون شب اون خاطره ها جواب دونه دونه بهونه هام بود ….۱۹ ابان ….

به طرز قشنگی هوس کرب و بلا کردم ….هوس کردم ….درست شد !!!  ۲۷ ابان با کاروان دانشجویی رفتیم به دیار عشق به کربلا  …. من اونجا نهایت عشق رو چشیدم …. من عاشق شدم …. عاشق همه قداست هایی که داشتم  …

یک هفته است برگشتم از اونجا …..

و دیگر نتونستم تاج بندگیمو دربیارم …. از اونجا پارچه خریده بودم ….فردای همون روز که برگشتیم  رفتم با همون چادر ساده ام، دادم یه چادر مناسب برام دوختند …. .

با عشق خودم چادر رو انتخاب کردم و بهش رسیدم …خیلی قشنگه ….اینکه ادم خودش بهش برسه ….

هر روز چادرمو رو وقتی سرم میکنم جلوی اینه خودم رو ستایش میکنم …چادرم رو میبوسم ……

من چادری شدم در یک خانواده ای که محجبه اند ولی چادری نیستند …

هفته ی پیش وقتی از سفر برگشتم بعد از دو هفته غیبت سفر رفتم دانشگاه با ظاهر جدید

برخوردها فوق العاده بود ….حتی از کسانی که انتظارشو نداشتم …. احترامی مضاعف …. برخوردی خوب ….لبخندهای ممتد ….

و به خدا قسم همین چندروز به وضوح برکات چادر رو دیدم …. اتفاقات خوب … آخ !

من چادری شدنم رو مدیون اینجا هم میدونم….. اینجا رو دوست دارم …کاش ادرسش دسته همه برسه