برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آن ها کلیک کنید.
عشق یعنی احضار موهبتهای جاودان زندگی.
اگر عشق ارزشمند بیابدت، هدایتت می کند.
کاترین پاندر
***************
تنها یک پرسش وجود دارد و آن این است: “چگونه کاری کنیم که عشق پابر جا بماند؟”
قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله.
انتونی رابینز
***************
شخصی به همسرش میگوید:
.”من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی کنم “
اما این عشق نیست، گرسنگی است.
شما نمی توانید در آن واحد هم کسی را دوست داشته باشید و هم بی تابانه نیازمندش باشید.
عاشق واقعی کسی است که معشوق خود را آزاد می گذارد تا خودش باشد.
در عشق اجباری نیست..
عشق یعنی امکان انتخاب به معشوق دادن.
برای آنکه کسی یا چیزی را بدست آوری، رهایش کن!
اندرو متیوس
***************
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی خود ماه است که او را پایبند می کند.
تاگور
***************
عشق و سختی بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است.
ساموئل امایلز
***************
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.
آلبرت انیشتین
***************
اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد!!!!!!!
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند.
مارکز
***************
شما بدون تسلط بر خود نمی توانید فاتح دیگران باشید.
کیم وو چونگ
***************
کسیکه به هر چیزی چنگ میاندازد، هیچ چیز را نمیتواند محکم بگیرد.
اسلواکیایی
***************
وظیفه باعث میشود تا کارها را بهخوبی انجام دهی، اما عشق کمک میکند تا آنها را زیبا انجام دهی.
کوبایی
***************
عشقی که با اشک چشم شست و شو شود همیشه پاک و تمیز خواهد بود.
شکسپیر
***************
اگر در مورد مردم قضاوت کنید دیگر وقتی برای دوستی باقی نمی ماند.
مادر ترزا
***************
احساس وظیفه در کار، نیکو و در روابط ، آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت!!
برتراند راسل
***************
عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است.
برنارد شاو
***************
دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا سطح بلندترین قله عشقهای بلند پایین نخواهم آورد.
یافتن آب به عشق است نه به سعی، اما پس از سعی ؟!
دکتر شریعتی
توکل واقعی به خدا چگونه است؟
در حدیثی از پیامبر (ص) ایشان حقیقت توکل را از زبان جبرئیل بیان می کنند:
«جبرئیل گفت توکل این است که بدانى مخلوق زیان و سودى نمىرساند و چیزى نمىدهد و چیزى نمىگیرد.»[۱]
انسان مومن، زندگی را صحنه آزمایش و ابتلایی می داند که هر مصیبتی نیز که به او می رسد، صرفا امتحانی است که از پیش تعیین شده است:
«ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها؛[حدید/۲۲] هیچ مصیبتى به مال یا به جانتان نرسد مگر پیش از آنکه بیافرینیمش، در کتابى نوشته شده است.»
پس در مقابل مصیبت ها، به جای جزع و فزع، به واکنشی معقول می پردازد. چه برسد به اینکه قبل از رخ دادن اتفاق ناگواری بخواهد، جزع و فزع بکند و آرامش خود را به مخاطره بیندازد!
از سویی نیز انسان مومن، دلش متوجه سرپرستی خدای متعال است. سرپرستی که در علم، قدرت و خیرخواهی، بی همتا است:
«اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنینَ؛[آل عمران/۶۸] خدا یاور مؤمنان است.»
و کسی که به چنین سرپرستی روی آورده، جایی برای استرس و اضطراب باقی نگذاشته است. و دلش متوجه غم و اندوه نمی شود. و توکل نیز چیزی جز دل بستن به همین سرپرست عالی نیست که برای انسان در تمام امور کافی است:
«أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ؛[زمر/۳۶] آیا خدا براى نگهدارى بندهاش کافى نیست؟»
نقطه مقابل توکل بر خدا، تکیه کردن بر غیر اوست؛ که با توحید منافات دارد و نشانه این است که شخص متوجه علت واقعی پدیده ها نیست. و نگاهش محدود بوده و نتوانسته عمق مسائل را در یابد.
برای تحقق توکل واقعی باید معرفت و شناخت و ایمان خود را به خداوند و علم و قدرت و رحمت او بیشتر نماییم و با اعمال نیک و شایسته ریشه درخت ایمان را عمیق و استوار نماییم و با چنین معرفت و ایمانی واگذاری کار به خدا و انتخاب او به وکالت در امور مختلف کار چندان سختی نخواهد بود و مشکل اصلی همان مسأله عدم شناخت درست و عمیق و نبود ایمان سرشار و نقش آفرین است.
انسان در زندگی روزمره وقتی از درایت و آگاهی و نیز امانت داری و توانایی و دلسوزی کسی آگاه باشد، به راحتی و بدون دغدغه خاطر او را وکیل خود می سازد و کارهایش را بدون نگرانی و اضطراب به او می سپارد. حال اگر با خداوند خوب آشنا گردد و از قدرت بی زوال و علم مطلق او آگاه گردد و بداند هیچ موجودی در عالم هستی برای انسان دلسوزتر از او نمی باشد و او جز خیر بنده اش را نمی خواهد، آیا چنین خدایی آن قدر شایستگی ندارد که انسان کارهایش و امور زندگی اش را به او بسپارد و آیا با چنین باور و اعتقادی اصلا جایی برای نگرانی و اضطراب و دلهره در زندگی انسان وجود دارد؟ اگر دلهره و اضطرابی هست ناشی از عدم شناخت و عدم ایمان درست به خداوند است.
بندگان مؤمن خداوند، چنان افق فکرشان بلند است که از تکیه بر مخلوقات ضعیف ناتوان هر قدر هم به ظاهر عظمت داشته باشند ابا دارند. آنها آب را از سرچشمه می گیرند و هر چه می خواهند و می طلبند از اقیانوس بی کران عالم هستی یعنی از ذات پاک پروردگار می طلبند. البته مفهوم توکل این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد و به گوشه انزوا بخزد و بگوید تکیه گاه من خداست، بلکه مفهوم آن این است که با ارده ای قوی و بدون خلل، به پیش می رود و در انجام کارها، دچار اضطراب و دو دلی نمی شود.
علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: «دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابى طبیعى و اسبابى روحى دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعى تمام تاثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امرى شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعى آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعا اسباب روحى و معنوى (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وى به هدف خود برسد، مثلا ارادهاش سست بوده، یا مىترسیده یا اندوه و غم مانعش شده یا شدت عمل و یا حرص و یا سفاهت به خرج داده یا سوء ظن داشته و یا چیز دیگرى از این قبیل مانع به هدف رسیدنش شده است، و یا چیز دیگرى از این قبیل مانع به هدف رسیدنش شده است، و این گونه امور بسیار مهم و عمومى است و اگر همین انسان در هنگام ورود در آن امر به خدا توکل کند در حقیقت به سببى متصل شده که شکستناپذیر است، سببى است فوق هر سبب دیگر، و در نتیجه تمسک به چنین سببى، ارادهاش نیز قوى مىشود، دیگر هیچ یک از اسباب ناسازگار روحى، بر اراده او غالب نمىآید و همین است موفقیت و سعادت.»[۲]
[۱]. بحار الأنوار، ج۶۶، ص: ۳۷۳.
[۲]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص: ۱۰۱.
منبع : شهر سوال
برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آن ها کلیک کنید.
برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی روی آن ها کلیک کنید.