دو سه روز پیش عکاسه گفت سه روز دیگه که میشه فردا 500 هزار تومن بیارین فیلمتون حاضره عکسا هم آماده ست واسه فرستادن به تهران که آلبوم ایتالیایی رو بزنه . من که چشمم آب نمیخوره فیلم و عکسمون زودتر از بچه هامون به دستمون برسن .باز فردا که بریم حتما یه مشکل دیگه درست میشه ... ایشالا بچه هامون که دنیا اومدن عکسامون حاضر میشه
راستی گفتم بچه ها یادم اومد نمیدونم چرا چندوقته همش از این خوابا می بینم روم به دیوار
خب دست خودم نیست چیکار کنم ؟ کلی هم استرس میگیرم تو خواب همش میگم ما بچه نمیخواستیم حالا چیکار کنیم؟؟؟ دیشب که خواب دیدم کار داشت به جاهای باریک می کشید و میخواستم بچه رو بفرستم اون دنیا ولی دیگه چون خیلی بزرگ شده بود نشد. خاک بر سرم
خدا اون روزو نیاره که آدم انقدر پست و پلید بشه که بخواد دست به همچین کاری بزنه. خدایا توبه توبه توبه تو خوابم دیگه قول میدم از این کارا نکنم
حالا از خواب بگذریم و بیایم تو بیداری ... بنده الان خونه ی خاله جونم هستم ناهار خونه ی این خاله دعوتیم .طفلی بچش مریضه و تب داره .خورش قیمه ی ناهار و بچه ی تبدارِشو سپرده به من و رفته سر کار منم حسابی مواظب هردوشون هستم
خب میبینم که یه بوهایی داره میاد .ظاهرا بوی قیمه سوخته ست .من برم یه سر به غذا و بچه بزنم
❤یه روز بابام یه گلدون با گلش خرید آورد گذاشت رو تاقچه،آقا من سه روز بهش آب میدادم.
روز سوم وقتی از سر کار اومد،گلدونو برداشت،یه سینی با چاقو برداشت شروع کرد به قاچ کردن گلدون.....
اونجا بود که ماتازه فهمیدیم آناناس چیه!!!!!
برگرفته از واقعیت هایه دهه شصت.....
❤ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺍﺑﺘﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﻭﺍﻳﻤﻴﺴﺎﺩﻳﻢ ﺗﻮ ﺻﻒ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻇﻤﻤﻮﻥ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ :
ﻳﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺑﮕﻴﺪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺮﺳﻪ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ !
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺑﻠﻪ ؛
ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﻐﻠﻴﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺟﻴﮕﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﺩﻳﻢ .... ﮐﻪ
ﺟﯿﮕﺮﻣﻮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﺳﻼﻡ ﻋﺮﺽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
❤اون سری روانشناسه میگف:برای کنترل عصبانیت تا30بشمرید .
خداییش به من که خوب جواب داد
یه بار وسط دعوا منو از 2طرف گرفته بودن منم برای کنترل خودم شروع کردم به شمردن....1....2...3....
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دگ همه+طرف دعوا
فک کردن الان میخوام چیکار کنم ...فرار کردن:)
❤(._.) (‘_’ ) (._.)
(._.) ( ‘_’) (._.)
(._.) (•_•) (._.)
من...
امروز...
سر جلسه ی امتحان ترم...
ریاضی...
نکبتا هیچ کدومم نمیرسونن ک:(
❤یک دختره دعوتم کرد گروهش
اسم گروه این بود:
چت=حذف . متن=حذف . جوک=حذف . عکس=حذف
بعد از مدتی نوشتم:
چیکار کنیم اینجا پس..؟؟؟؟
اول حذفم کرد
بعد تو v گفت:
این گروه رو درست کردم فقط برای آرامش و سکوت..
سهراب ناموسا قایقت جا داره داداش؟؟
.
.
.
.
نظر=تشویق
❤ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ :خط ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ! ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ :خاک برمخت.ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ:ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ، ﻻﯾﺴﻮﺩ،لامرض!هیچى دیگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮﺑﻮﺩﻥ که یهوﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪﺑﻬﺶ ﺯﺩﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭﺍﻭﻣد همه با هم فرارکردیم
❤تو خیابون پشت پا انداختم واسه دوست دخترم
با کله رفت تو جوب با سر وکله خونی بلند شده میگه: عزیزم اشکالی نداره تقصیره خودم بود باز قهر نکرد |||:
گرفتاری شدیم توروقراانااا
.
.
.
.
.
.
.
.
این ولنتاین هم دردسری شده ها دوستان می دونید
❤
سرنوشت کارتون هایی که دیدیم چی شد؟؟؟
.
.
.
.
.
آلیس شوهر کرده دو تا بچه داره یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50متری :
ای کیوسان کراکی شده مخش تعطیله تعطیله !!!!
جیمبو از رده خارج شده فروختنش به ایران ایر
خانواده ی دکتر ارنست همسایه مونن هر سه تا بچش رفتن خارج همسر دکتر خیلی مریضه
پول دارو ندارن بدن
دالتون ها آزاد شدن تو کار صادرات و وارداتن خدارو شکر وضع شون خوبه
لوک خوش شانس طی یک بد شانسی اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد الان تو زندونه
پت و مت هم دکتر ای مهندسی عمران گرفتن الان جزو هییت علمی دانشگاه ازاد تهرانن
به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد...
دوستان عزیز سلام
امسال با یلدا چیکار کنیم؟!
منظورم دختر همسایه نیستا
منظورم شب یلداست
یلدا می خواد امسال با ما چیکار کنه؟!
ایرانم رو که ورق می زنم، چند صفحه قبل برا آسمونیا، خواستنی شده بود و همه افلاکیان کرور کرور، از خاکیان امضا می گرفتند و عکس یادگاری بر می داشتند و به حورالعین پزش رو می دادند...
نکنه یهو یه عالمه عکسای دیگه آپلود بشه تو سیتی سنتر عالم و عکسای قبلی رو نشه دیگه از هیستوریشم سرچ کرد...
یعنی می تونیم سه روز دیگه هم صبر کنیم و کرامت خودمون رو در تکریم گل سرخ ایزد تعالی،حضرت امین صلوات الله علیه و حضرت خورشید و ضامن چشمان آهوها روحی فداهم، به آسمونیا ثابت کنیم تا معترضین به خلقت بابا آدم بار دیگر سر در جیب تفکر، گریبان عشق چاک دهند و آرزو کنند همنشینی با افلاکیان را ؟!!!
آیا راهکاری هست؟
آیا روزنه ای هست که زلالی قلب ایران در قبال لذت ساعتی مکدر نشود؟!!!
که نه هندوانه ای در دست مردی کبریت فروش بترشد و نه کدویی پرپر شود و نه اهل بیت بهار، و سبز باوران مهربان تر از مادر، بار دیگر تازیانه جهالت مدرن را بر قلب مهربانشان احساس کنند؟!!!
وای ببخشیندا قصد نداشتم اشکتونو در بیارم
رمان:عشق به سبک من
نوشته:رها
فصل : 2
........................................................................................