درمان درد گردن، بستگی به علت دقیق آن دارد گزینه های درمانی شامل استراحت، به کاربردن سرما یا گرما، کشش نرم گردن، درمان های فیزیکی ( اولتراسوند، ماساژ، دستکاری )، تزریقات موضعی، بی حس کننده ها و یا کورتیزون، کرم بی حس کننده موضعی، تسکین درد موضعی، شل کننده های عضلانی، ضد دردها و اعمال جراحی می باشد.
مسکن های بدون نسخه مانند ایبوپروفن ( Advil، و موترین IB) و یا استامینوفن ( تیلنول ) استفاده کنید.
استفاده از یخ برای 48 تا 72 ساعت اول، سپس از گرما استفاده کنید برای گرما ممکن است از دوش آب گرم، کمپرس گرم یا صفحه گرم استفاده شود. برای جلوگیری از زخمی شدن پوست با صفحه گرم یا کیسه یخ در محل به خواب نروید.
فعالیتهای معمولی برای چند روز اول توقف دهید. این به کاهش التهاب کمک می کند.
سعی کنید بر روی تشک سفت بخوابید بدون استفاده از بالش یا با استفاده از بالش ویژه گردن.
در مورد استفاده از یک گردن بند برا ی تخفیف درد و ناراحتی از پزشک بپرسید. از یقه برای مدت طولانی استفاده نکنید. انجام این کار می تواند عضلات گردن را ضعیف تر کند.
فعالیت های خود را فقط برای چند روز اول کاهش دهید. سپس به آرامی فعالیت های معمول خود را از سر بگیرید. پس از 2 تا 3 هفته، دوباره به آرامی ورزش را آغاز کنید. یک فیزیوتراپیست می تواند به شما برای شروع کشش و تقویت تمرینات کمک کند.
تا زمان بهبودی، ورزش هایی مانند ( آهسته دویدن، فوتبال، گلف، بلند کردن وزنه، دراز و نشست با پاهای مستقیم ) انجام ندهید مگر اینکه دکتر یا فیزیوتراپیست اجازه دهد.
جلوگیری از استفاده کردن دو بالش در زیر سر، ممکن است گردن شما را مجبور به خم شدن غیر عادی کرده و درد شدیدتر شود.
قرار گرفتن در وضعیت بد می تواند درد را تشدید کند.
اجتناب از رانندگی تا زمانی که درد و سفتی برطرف شود.
زمانی که شما یک تب و درد سر و گردن همراه با سفتی گردن دارید و نمی توانید چانه خود را به قفسه سینه خود نزدیک کنید. این ممکن است به علت مننژیت باشد. اگر شما علائم و نشانه های حمله قلبی مانند تنگی نفس، عرق کردن، تهوع، استفراغ و یا درد در بازو یا فک داشتید با اورژانس تماس بگیرید.
در صورت داشتن علائم زیر با مرکز اورژانس تماس بگیرید
علایم بیشتر از یک هفته با قی بماند
داشتن بی حسی، سوزن سوزن شدن یا ضعف در دست ها
درد گردن شما از سقوط، ضربه و یا آسیب ناشی شده باشد و یا اگر شما نتوانید بازو یا دست خود را حرکت دهید.
غدد متورم یا یک توده در گردن باشد.
درد شما با مصرف مرتب و بیش از حد دارو بر طرف نشود.
مشکل در بلع یا تنفس همراه با درد گردن باشد.
درد با دراز کشیدن و یا خواب شما در شب بدتر می شود.
درد آنقدر شدید است که راحتی را از شما گرفته است.
کنترل ادرار کردن یا اجابت مزاج را از دست بدهید.
شما با یک بازی سرگرم کننده و اعتیادآور برای سیستم عامل اندروید روبرو می باشید که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. در این بازی انسان ها در میان پیچ و خم مرگبار یک ماز سنگی به دام افتاده اند و برای نجات زندگی خود باید از راه های پر پیچ و خم و گمراه کننده آن بگذرند. این بازی شباهت زیادی به بازی معروف و محبوب فرار از معبد temple run دارد. این بازی در سبک بازی های دونده ای بی پایان می باشد. دونده خود را انتخاب نمایید و با سرعت و استقامت بالا، سطوح مختلف بازی را پشت سر بگذارید.
سال های ۵۵-۵۶ بود و جو خفقان در کشور حاکم بود. باید کاری انجام می دادیم. جلسه ی دعای ندبه ای تشکیل دادیم و هر هفته مراسم در خانه ی یکی از افراد انقلابی برگزار می شد. همیشه بعد از دعا اعلامیه ای بر ضد شاه می خواندیم و دانشجویان هم مقاله های تند سیاسی می خواندند. روز به روز هم تعداد شرکت کننده ها در دعا بیشتر می شد. سرپرست این مراسمات هم شاگرد امام، حاج آقای شهرستانی بود.
اولین نماز
عمل قلب روی ایشان صورت گرفت. اما بخاطر کهولت سن و این که از نظر جسمی ضعیف شده بودند به کما رفتند. حالشان خیلی وخیم بود، داشتیم کم کم قطع امید می کردیم. چند روزی به همین وضع گذشت تا اینکه به هوش آمدند. بالای سرشان حاضر شدم خیلی ضعیف شده بودند، احساس کردم که دارند چیزی می گویند. صدایشان واضح نبود برای اینکه بفهمم چه می گویند گوشم را نزدیک دهان شان بردم. پرسیدند:"چه موقع از وقت است؟". متعجب شدم بعد از چند روز که در کما بوده اند چه نیازی بود که بدانند چه موقع است. گفتم:"بعد از ظهر است". همان طور که آرام آرام زمزمه می کردند گفتند:" نمازم دارد قضا می شود کمکم کن تا نمازم را بخوانم".
محمد شهرستانی
غلام مادر
اواخر عمر مادرشان بود. مادرشان دچار ضعف جسمی مفرط شده بود و نمی توانست از جایش بلند شود یا راه برود. نیاز به کسی داشتند که از ایشان مراقبت کند. ایشان خودش هم کمر درد داشت و وقتی می خواست بلند شود دست به دیوار می گرفت. با این که خودشان هم وضعیت مناسبی نداشتند اما برای کارهای واجبی که می بایست مادرشان را بیرون ببرند خودشان مادرشان را به دوش می کشیدند و بیرون می بردند.
محمد شهرستانی
توجه به جوانان
بعد از نماز و سخنرانی معمولا در مسجد می ماندند تا به سوال های مردم جواب بدهند یا اگر کسی استخاره ای می خواست انجام دهند. روزی هم نبود که حاج آقا مراجعه کننده نداشته باشد. با این وجود بعضی از روزها می دیدیم بعد از این که پاسخ مراجعه کننده ها را می داد اما باز هم چند دقیقه ای را در مسجد می نشست. کنجکاو شده بودیم که این نشستن حاج آقا چه حکمتی دارد. یک بار خدمت حاج آقا رسیدیم و موضوع را از ایشان سوال کردیم. ایشان گفتند:" بعضی از جوان ها هستند که در جمع خجالت می کشند بیایند سوال کنند، می نشینم تا اطرافم خلوت شود تا اینها هم بیایند و سوال شان را بپرسند".
احسان یاوری
شاگرد امام
سال های ۵۵-۵۶ بود و جو خفقان در کشور حاکم بود. باید کاری انجام می دادیم. جلسه ی دعای ندبه ای تشکیل دادیم و هر هفته مراسم در خانه ی یکی از افراد انقلابی برگزار می شد. همیشه بعد از دعا اعلامیه ای بر ضد شاه می خواندیم و دانشجویان هم مقاله های تند سیاسی می خواندند. روز به روز هم تعداد شرکت کننده ها در دعا بیشتر می شد. سرپرست این مراسمات هم شاگرد امام، حاج آقای شهرستانی بود.
ایزی
عصبانیت حاجی
عکسی از حاج آقا همراه با یک بیت شعر از پروین اعتصامی(ز شیطان بدگمان بودن نوید نیک فرجامیست... چو خون در هر رگی باید دواند این بدگمانی را) که ایشان همیشه می خواند چاپ کرده بودند و در مسجد زده بودند. با حاج آقا وارد مسجد شدیم، به محض این که چشم شان به عکس خودشان افتاد بسیار ناراحت شدند و گفتند:" چه کسی این عکس را زده است". کار بچه های مسجد بود که می خواستند علاقه شان را به حاج آقا نشان دهند. با این که حاج آقا هیچ وقت با بچه های مسجد با ناراحتی صحبت نمی کرد اما آن شب بچه ها عصبانیت حاج آقا را دیدند.
حلاجیان
مسجد جوان ها
زمان جنگ بود. حاجی در مسجد آقا بیگ نماز می خواند و به لطف حضور ایشان مسجد پر از جوانان بود، جوانانی که اکثرشان در جنگ یا شهید شدند یا مجروح یا آزاده. روزی برای نماز ظهر بود که وارد مسجد شدم و کنار پیرمردی نشستم. پیرمرد را بار اولی بود که می دیدم. بچه های مسجد هم همان طور می آمدند و پیرمرد با تعجب بچه ها را نگاه می کرد. رو به من کرد و پرسید:" امام جماعت این مسجد کیست". گفتم:" حاجی شهرستانی". سری تکان داد و گفت:" معلوم می شود که عالم والا مرتبه و بسیار نیکی است". مشخص بود که حاجی را نمی شناسد پرسیدم:" چرا این تعریف ها را از ایشان کردید، شما که ایشان را هنوز ندیده اید؟". پیرمرد اشاره ای به بچه های مسجد کرد گفت:" به این خاطر این حرف را زدم چون که جوان ها دور هر عالمی جمع نمی شوند".
حجت السلام فلاح
وقت اضافی
مجلسی در خانه ی یکی از دوستان بود و حاجی شهرستانی هم تشریف داشتند. دیدم فرصت خوبی است تا چند تا سوال از حاج آقا بپرسم. سوال ها را پرسیدم و ایشان هم با حوصله و با دقت به سوال هایم جواب دادند. وقتی که دیگر سوال هایم تمام شد، ایشان گفتند:" از شما تشکر می کنم که این چند تا سوال را از ما پرسیدید چون باعث شد که این چند دقیقه ای که این جا نشسته ایم وقت مان الکی هدر نرود".
حجت السلام فلاح
تبرک
تازه از منطقه آمده بودیم. حاج آقا چند روزی به روستایشان رفته بودند. با تعدادی از بچه های جنگ هماهنگ کردیم و خدمت حاج آقا رسیدیم. ناهاری درست کردند و ظهر همانجا خدمت حاج آقا ماندیم. سر سفره نشسته بودیم و مشغول خوردن ناهار بودیم که دیدیم حاج آقا کناره های نان را که خمیر بود و ما نخورده بودیم را جلو خودش جمع می کند و می خورد. به ایشان گفتیم:" حاجی سلامتی تان مهمتر است، چرا این کناره های نان که خمیر هم هست را می خورید؟". ایشان برگشتند و گفتند:" شما رزمندگان اسلام هستید و دست شما به این نان ها خورده است و این نان ها متبرک شده، من هم برای تبرکش این نان ها را می خورم".
حسن مهری
غبار شهدا
همیشه در تشیع جنازه های شهدا شرکت می کرد و مقید بود که مسیر برگشت را هم پیاده برگردد. ایام تابستان بود و هوا بسیار گرم بود و گرد و غبار هم بخاطر سیل جمعیتی که در تشییع جنازه ی شهدا شرکت کرده بودند در هوا معلق بود. تشییع جنازه تمام شده بود و داشتم برمی گشتم که دیدم حاج آقا دارد پیاده برمی گردد. با موتور بودم کنارشان توقف کردم و بعد از سلام و احوالپرسی گفتم:" سوار شوید تا با هم برگردیم، سر و صورت تان پر از خاک شده است". اما ایشان سوار نشدند و گفتند:" نه، می خواهم پیاده بیایم، این گرد و خاک های تشییع جنازه ی شهدا است، هر چه غبار بر چهره مان بنشیند ثوابش بیشتر است".
محمد علی رحیمی
توصیف حاجی
سفر اولی بود که آیت الله سید احمد خاتمی سبزوار آمده بودند. بعد از این که وارد شهر شدیم گفتند هماهنگ کنید که به دیدن حاج آقای شهرستانی برویم. تعجب کردم که ایشان حاج آقای شهرستانی را از کجا می شناسد. پرسیدم مگر شما ایشان را می شناسید. گفتند:" من خودم تا بحال حاجی شهرستانی را ندیده ام اما توصیفشان را از اساتیدم شنیده ام".
حجت السلام حسین پور/سلام سربدار
اگر پوست چرب یا مستعد آکنه دارید و احساس می کنید که پوستتان کسل کننده است ، این ماسک صورت جوان کننده خوبی برای پوست شما است.ما میوه کیوی و توت فرنگی را به عنوان مواد تشکیل دهنده اصلی استفاده میکنیم. این ماسک مخصوص کسانی است که پوست خیلی چرب دارند اگر شما دانه های سرسیاه یا آکنه یا جوش روی صورتتان دارید، این ماسک دست ساز را هر روز استفاده کنید تا از شر آکنه خلاص شوید . این هم یک ماسک صورت خوب برای بهبود رنگ پوست است با استفاده منظم از آن زیبایی صورت خود را با شرایط آب و هوایی نامساعد تطبیق دهید. در طول فصل زمستان شما می توانید پوست کسل کننده و چرب خود را تغییر دهید.
اول از همه کیوی تازه و توت فرنگی را له کرده خمیری درست کنید. بدین ترتیب که 1 قاشق کیوی و 1 قاشق توت فرنگی له شده را باهم ترکیب کرده 1 قاشق چایخوری پودر چوب صندل اضافه کنید در نهایت 1 قاشق چای خوری خاک رس را به آن اضافه کنید. همه مواد را خوب مخلوط کرده تا خمیر صافی شود بمنظور انسجام میتوانید کمی آب هم اضافه کنید.
قبل از رفتن به رختخواب اول آرایش صورت را پاک کرده و صورت خود را تمیز کنید. همچنین با آب ولرم بشویید و خشک کنید.
دو بار در هفته این کار را انجام دهید. این ماسک جوان کننده است بخصوص برای پوست های چرب بسیار مناسب است. کیوی و توت فرنگی حاوی مواد مغذی مفید و ضروری سلامت پوست ما هستند. پوست را تغذیه میکنند رطوبت پوست را متعادل نگه می دارد. سلول های مرده پوست و ناخالصی ها را از بین می برند. منافذ مسدود پوست را پاک کرده و آکنه و جوش را از بین می برد. استفاده منظم آن رنگ پوست را روشن میکند. چربی پوست را متعادل میکند.