کشته شدن هابیل و دفن جنازه او
حسادت قابیل از یک سو و پذیرفته نشدن قربانیش از سوی دیگر، کینه او را به جوش آورد، نفس سرکش بر او چیره شد، بطوری که آشکارا به قابیل گفت: «تو را خواهم کشت.» آری وقتی حرص، طمع، خودخواهی و حسادت بر انسان چیره گردد، حتی رشته رحم و مهر برادری را می برد، و خشم و غضب را جایگزین آن می گرداند.
هابیل که از صفای باطن برخوردار بود و به خدای بزرگ ایمان داشت، برادر را نصیحت کرد و او را از این کار بر حذر داشت و به او گفت: خداوند عمل پرهیزگاران را می پذیرد، تو نیز پرهیزگار باش تا خدا عمل تو راهم بپذیرد، ولی این را بدان که اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من دست به کشتن تو نمی زنم، زیرا از پروردگار جهان می ترسم، اگر چنین کنی، بار گناه من و خودت بر دوش تو خواهد آمد و از دوزخیان خواهی شد که جزای ستمگران همین است.
شیطان قابیل را وسوسه می کرد و به او می گفت: قزبانی هابیل پذیرفته شد ولی قربانی تو پذیرفته نشد. اگر هابیل را زنده بگذاری دارای فرزندانی می شود، آنگاه بر فرزندان تو افتخار می کنند که قربانی پدر ما پذیرفته شد، ولی قربانی پدر شما پذیرفته نشد.
این وسوسه ادامه داشت تا اینکه فرصتی بدست آمد. حضرت آدم (ع) برای زیارت کعبه به مکه رفته بود، قابیل در غیاب پدر نزد هابیل آمد و به او پرخاش کرد و با تندی گفت: قربانی تو قبول شد ولی قربانی من مردود گردید، آیا می خواهی خواهر زیبای مرا همسر خود سازی و خواهر نازیبای تورا به همسری بپذیرم؟
هابیل پاسخ او را داد و او را انذار نمود که: دست از سرکشی و طغیان بردار. کشمکش این دو برادر شدید شد. قابیل نمی دانست چگونه هابیل را بکشد. شیطان به او چنین القا کرد: سرش را در میان دو سنگ بگذار و سپس با آن دو سنگ سرش را بشکن. قابیل همین روش را از ابلیس برای کشتن برادرش آموخت و با همین ترتیب، برادرش هابیل را مظلومانه به شهادت رساند.
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: قابیل جسد هابیل را در بیابان افکند. او سرگردان بود و نمی دانست جسد را چه کند (زیرا قبلا ندیده بود که انسان ها را پس از مرگ به خاک می سپارند). چیزی نگذشت که دید درنگان بیابان به سوی جسد هابیل روی آوردند. هابیل ( که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را به دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف آن را گرفته بودند و منتظر بودند که او چه وقت جسد را به زمین می افکند تا به آن حمله ور شوند.
خداوند زاغی به آنجا فرستاد، آن زاغ زمین را کند و طعمه خود را در میان خاک پنهان کرد، تا بدین طریق به قابیل نشان دهد که به چه طریق جسد برادرش را به خاک بسپارد...»
وقتی باران می بارد، اشک هایم را با نوازش هایش پنهان می کنم و او همدم لحظه های غمگین و شادم می شود، اوست، که همیشه با من است :
"باران"
هوا بارونی و قلبم گرفته
صدای شرشرش ماتم گرفته
درخت ها با تکان و لرزش باد
چه می رقصند به پشت شیشه این بار
زمین خیس و تک و تنها می مونه
واسه تک عابرش هر دم می خونه
....
*(برای مطالعه ی شعرِ کامل لطفا به "ادامه ی مطلب" رجوع کنید )
این عکس ابتکاری برای نمایش قانون اول نیوتون طراحی و گرفته شده است. همان طور که از فیزیک مقدماتی می دانید این قانون بیان می دارد که هر جسم تمایل دارد در وضعیت حرکت یکنواخت خودش باقی بماند مگر این که یک نیروی برایند خارجی به آن وارد شود. برای گرفتن این عکس ابتدا پلاستیک بزرگی را که از آب پر شده است روی سکو یا میزی در حال سکون قرار داده اند. سپس باضربه ی سریع یک پیچ گوشی تیز، آن را سوراخ کرده اند. به جهت نیروی گرانش زمین ، آبی که از پلاستیک سوراخ شده خارج می شود به سرعت به طرف پایین شتاب می گیرد . اما در لحظه ای که عکس گرفته شده است ، به دلیل لختی آب ، حرکت آن خیلی کم بوده است.
این عکس در سال 2005 به عنوان بهترین عکس فیزیکی توسط AAPT شناخته شد.
خدابخش با بیان اینکه شهرستان گرمی یکی از شهرستانهایی است که بیشترین سدها را در استان اردبیل در خود جای داده و به شهر سدسازی در استان لقب گرفته است افزود: شهرستان مغان دارای بافتهای عظمیی است که سامدندهی و برنامهریزی مناسب برای آنها میتواند پویایی دوبارهای به اقتصاد منطقه بدهد.