سبزوارنگار/حمید ضیاءیزدی (مسافر)شاعر جوان و خوش ذوق سبزواری است که اشعار خود را در قالب دل نوشته در وبلاگ"خلوت دل"منتشر کرده است.
مجله ی اینترنتی سبزوارنگار با نشر اشعار این شاعر جوان و دیگر فرهیختگان سبزوار سعی در معرفی این عزیزان برای عموم جامعه دارد.
شماگرامیان نیز با معرفی دیگر عزیزان می توانیددر این حرکت فرهنگی ما را یاری نماییدز
خِیلِه وَقتِس که خُفَه رَفتِم و وِر خَپ بِزَیِم
اِز سَرِ لِج بِیزی تیپِ فَشِن و رَپ بِزَیِم
همه یِ هِیکَلُما کُبود دِگِردی بُخُدا
بَسکِه خادما رِ وِ کیچِه یِ علی چَپ بِزَیم ;
تـا بِـکَـی میـخـی عَذَب بیشـی بُرار ، بار زن بگیر
تا بِکَی میـخـی بیشی عَلافُ و زار ، بار زن بگیر
برو رفیق بی وفا ، برو جلز ولز نکن
برو کنار من چنین ، غمین نشین و کز نکن
دلم به شور آمد از تو و تمام حرف هات
چقدر حرف می زنی، رفیق وز و وز نکن
عروسی
عروسی خرج هنگفتش ، گران است
نسنجیده گپ و گفتش گران است
زنی که فکر جیب شوهرش نیست
نبودش بهتر و مفتش گران است
لعنت به زندگی ، جره ام را گرفته است
بغضی تمام حنجره ام را گرفته است
دیگر تمام روز و شبم شد سیاه ، آه
وقتی غبار پنجره ام را گرفته است
دیروز غم زمانه را می خوردیم
در جوش و خروش زندگی پژمردیم
یک پلک زدن تمام شد ، ...
پیر شدیم
امروز به خر بودنمان پی بردیم
دلی که هوس های باطل گرفت
فقط باید آن را پر از کاه کرد
پلمپش نمود و درش گل گرفت
یادداشتی بر کتاب «شعر و شاعری در ایران باستان و میانه»
وقتی خودمان خیلی راحت 2هزار سال ادبیات ایران را قیچی میکنیم
۱۵ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۲۵
محور اصلی این گفتوگوی تخصصی این کتاب، پرونده شعر در ایران باستان و ایران میانه است؛ دورهای که در واقع از هنر آن عصر کم میدانیم و از شعرش هیچ!
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رضا قنبری: برای همه شاعران، نویسندگان و مخاطبان خاص و حرفهای ادبیات، شعر و تاریخ آن، و ناگفتهها و نادانستهها از تاریخ شعر فارسی و ایران، یک ضرورت و یک نیاز بزرگ است؛ و یک علاقه و دلخواستگی ویژه است. نشر آوای کلار به تازگی کتابی را منتشر کرد که شاید اهالی قلم مدتهاست منتظر منتشر شدن آن بودند؛ کتاب «شعر و شاعری در ایران باستان و میانه» گفت و گوییست که شاعر جوان معاصر پوریا گلمحمدی با جناب دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور مدرس دانشگاه، اسطورهشناس و محقق ادبیات کهن انجام داده.
در این کتاب تمام دانش و دریافتهای اسماعیلپور از تاریخ گمشده ادبیات ایران به میان آمده و مورد استفاده اهالی قلم و مخاطبان ادبیات قرار گرفته است. محور اصلی این گفتوگوی تخصصی، پرونده شعر در ایران باستان و ایران میانه است؛ دورهای که در واقع از هنر آن عصر کم میدانیم و از شعرش هیچ! عصر طلایی و با شکوه هنر و فرهنگ ایران که در دانشگاهها و در دانشکدههای ادبیات فقط بخش هنر آن و به شکلی بسیار خلاصه تدریس میشود و تاریخ ادبی این دوره تدوین و جمعآوری نشده تا تدریس شود.
دکتر اسماعیلپور در بخشی از این گفتگو میگوید: «به سراینده سرودههای ودایی، رِشی میگفتند. باید رشیها را نخستین شاعران و سرایندگان آرایی دانست. سرایندگان ایرانی یشتها را هم باید وارثان رشیها و دنباله رو راه شعری آنها دانست. اوزان اشعار ودایی 8 تا 14 هجایی است. متوسط هجاها هشت است که با اشعار یشتها همخوانی دارد ...». (ص 27 و ص 26)
آنچه ما از پروسه شعر ایرانی میدانیم، به واقع از رودکی به بعد است. اما شگفتانگیز و غمناک است که از تاریخی معادل دو هزار سال ادبیات ایران، ناآگاه و غافل ماندهایم. ادبیاتی آن چنان شگفت و غنی که به گفته دکتر اسماعیلپور، شعر سنایی و کسایی مروزی و رودکی در برابر آن کم و گم است.
در بخشی از این گفتوگو، درباره تاریخ مغفول مانده ادبیات ایران میخوانیم: «واقعیت این است ما خودمان قیچی به دست گرفتیم و از ادبیات سه هزار ساله ایرانی، خیلی راحت 1800 سال آن را بریدیم دور انداختیم یا نادیده گرفتیم و فقط به 1200 سال آن مینازیم و بها میدهیم! یعنی از قرن سوم هجری به بعد. در حالی که در ادبیات کشورهای کهنسال و با سابقه دیرینه تاریخی این طور عمل نکردند... ادبیات ایرانی چهار دوره عظیم را پشت سرگذاشته: 1) ادبیات دوره آریایی یا هندو ایرانی، یعنی اشعار ودایی و سنسکریت 2) ادبیات ایران باستان، یعنی اشعار اوستایی و فارسی باستان 3) ادبیات ایرانی میانه، یعنی اشعار پهلوی اشکانی، فارسی میانه و سعدی 4) دوره اشعار فارسی به شیوه هجاییِ ایرانی میانه، مانند فهلویات و اورامنات و ترانههای محلی... چون فضلای کُهن اندیش ما فقط از چهارمین دوره ادبیات ایرانی مطلعاند و از بقیه (دورهها) شاید فقط نام کتابها و رسالهها را بدانند، در واقع تیشه به ریشه ادبایت ایرانی زدهاند...» (ص 31 و ص 30)
در این کتاب به همه بسترها و فضاها و وضعیتهای شعر ایران در قرون و هزارههای گذشته پرداخته شده و اطلاعات دقیق و کارگشایی در اختیار مخاطب (به ویژه اهل فن و شاعران و محققان) قرار داده شده است. کتابی که حق بود اهالی شعر مدتها چشم به راه انتشارش باشند.
پایان یادداشت/
-برای خرید کتابهای پوریا گل محمدی به این نشانی مراجعه کنید
نشانی کتاب فروشی خانه شاعران : تهران- خیابان انقلاب- روبه روی درب اصلی دانشگاه تهران- پاساژ فروزنده- طبقه منفی یک - کتابفروشی شاعران ایران. تلفن کتاب فروشی: 66970131
شعر استان بوشهر از شیوایى و گیرایى خاصى برخوردار است و سخن از دردها و رنجها و آرمانهاى خفته این مردم دارد. در جنوب شعر بیشتر آهنگى عاطفى دارد تا اجتماعى و یا سیاسى. دو بیتىهاى جنوب در مقایسه با دو بیتىهاى دیگر نقاط ایران، غم انگیزتر مىباشد.
در این قسمت به شرح حال چند تن از شاعران استان اشاره مىکنیم:
★ فائز دشتی :
وقتى سخن از جنوب و شعر و شروه به میان مىآید، بىدرنگ نام «فایز» به عنوان یک شاعر دردمند تداعى مىشود.
محمد على متخلص به فایز به سال 1250 ه .ق برابر با 1209 ه .ق در کردوان یکى از روستاهاى دشتى چشم به جهان گشود.
از زندگى اولیه او اطلاعاتى در دسترس نیست. گویند تحصیلات مقدماتى خود را در کردوان سپرى نمود. سپس در بردخون، دورههاى درسى مختلف را گذراند و پس از پایان تحصیلات مقدماتى، نزد یکى از مشایخ آن دیار که مردى با سواد بوده و در زبان فارسى و ادبیات فارسى و عربى تسلطى داشته به ادامه تحصیل مشغول بوده است.
فائز که در زمان قدرت خوانین و مسندنشینان قاجار زندگى مىکرد، بالطبع شرائط بر شعر او مؤثر مىافتد و در شعر او غم و اندوه به وضوح احساس مىشود.
از اشعار اوست:
سر زلف تو جانا لام و میم است
چو بسم الله الرحمان الرحیم است
به هفتاد و دو ملت برده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است...
✍ فائز پس از هشتاد سال زندگى در سال 1330 ه .ق برابر با 1289 ه .ش در «گزدراز» وفات یافت و جسدش پس از چند ماه به نجف اشرف منتقل شد.
★ مفتون بردخونى (سید بهمنیار) :
در سال 1276 ه .ش در قریه بردخون متولد شد,مفتون شاعر دو بیتى سرا که البته در دیگر گونههاى شعر، نظیر غزل، قصیده، رباعى و مثنوى هم دستى دارد.
مفتون شاعر دوره قاجار و عصر رضاخانى است. همچنین او شاعر شهریور 1320 و کودتاى بیست و هشت مرداد مىباشد. او داغ و درفش سیستمهاى مسلط را بر خود دیده است.
از آن جهت قابل تأمل است که در برخورد با پدیدههاى هستى، شگفتى عاطفى خود را از دست نداده و عریان بیان مىدارد.
درونمایه دو بیتىهاى مفتون فراق است و نیز دربر دارنده خصوصیات غمبارى است که به عنوان اعتراض سمبولیک، حضورى شدیدا عاطفى دارد.
مفتون خانها را به عنوان مفهوم کلى مطرح نمىکرد,بلکه معترضانه افراد مورد نظر مثلاً آصف الملک را به محاکمه مىکشد و احمدخان آبدانى را لعنت مىفرستد تا آنجا که مفتون از طرف خان مزبور تهدید به قتل مىشود.
# از اشعار اوست:
ندانستم غم دلدار سخت است
به سر بردن ز هجر یار سخت است
کنون مفتون گرفتار فراق است
ببینید این چنین آزار سخت است...
✍ سرانجام در سال 1341 ه .ش در سن 65 سالگى بوسیله احمد خان آبدانى دستور قتل مفتون صادر مىشود و پس از قتل در همانجا به خاک سپرده مىشود.
★ سید على نقى دشتى :
سید على نقى دشتى فرزند سید محمود بود,مولد و موطنش روستاى «میان خره» دشتى مىباشد.
وى تحصیلاتش را در حوزه علمیه دشتى شروع کرد و پس از چند سال به نجف اشرف رفت،ولى نتوانست مدت زیادى در آنجا بماند و به دشتى بازگشت. چند صباحى به شیراز مىرود و پس از توقف کوتاهى به دشتى باز مىگردد و بقیه عمر خود را در موطن اصلىاش به تدریس و ترویج و رتق و فتق امور مردم مىپردازد.
علاوه بر این، در لغت نحو و صرف تسلط کامل داشت، ادیبى فرزانه بود و ادبیات عرب و قواعد و شواهد آن را به طور جامع و کامل در اختیار داشت.
وى هزاران شعر چه قصیده و چه غزل را حفظ داشت و به سبک ابن مالک منظومهاى در نحو سروده است.
ابیات ذیل را در مرثیه شیخ ابوتراب بوشهرى که به دست بشیر محمد نامى به قتل رسیده سروده است:
یا دهر جدد حزنک الایام
و تضاعفت شجوایک و الالام
و تو قدرت تحت الضلوع
و اخدمت جمرات هم کنها الاعوام
★ ابراهیم دشتى :
میرزا ابراهیم فرزند ملا حسن متخلص به صدیق در سال 1313 ه .ق در روستاى کلل دشتى به دنیا آمد. وى قرآن مجید و سواد فارسى را نزد پدر فرا گرفت و براى تحصیل عربى و ادبیات به روستاى میانخره دشتى (که در آن زمان دارالعلم بود) رفت و به آموختن ادبیات فارسى، عربى، لغت و فنون شعر پرداخت.
در جنگ بین الملل اول و اشغال جنوب ایران از سوى انگلستان، که تنگستانىها با انگلیسىها مشغول جنگ شدند وى از راه وطن دوستى شغل مخبرى و گزارشگرى براى خوانین تنگستان را به عهده گرفت و به صورت مخفى به بوشهر مىرفت و آنچه از اعمال و افکار دشمنان داخلى و خارجى را که به دست مىآورد, به مجاهدین مىرسانید. او مدتى در منزل رئیس على دلوارى به عنوان نامه نویس مشغول به خدمت بود و نامههاى رئیس على را مىنوشت.
او پس از پایان جنگ براى کار به بوشهر رفت و در مدرسه سعادت معلم شد. همچنین در مدرسه فردوسى مامور سرپرستى و نظافت گردید.
✍ او در سال 1338 ه .ق مبتلا به مرض سل شد و براى معالجه و تغییر آب و هوا به شیراز رفت و در مدرسه منصوریه مسکن گزید و به معالجه پرداخت و پس از بهبودى دوباره به بوشهر آمد اما این بار به مرض مطبقه مبتلا شد و به دلیل تشخیص نادرست پزشک در سال 1342 ه .ق در سن 30 سالگى جان به جان آفرین تسلیم نمود"
از آثار قلمى او مقالاتى است که در نامه (عصر آزادى) شیراز و مجله ایرانشهر چاپ شده است.
از اشعار او در دفاع از ایران و آزادیست:
ایام تماشاى بهار و لب کشت است
نه گاه گرفتارى در دیر و کشت [کنشت] است
خاموشى امروز بسى نادر و زشت است
ما را چه نشاط است که یکسر شده ویران
از باد خزان گلشن ما کشور ایران
افسوس باغ به جا نیست به جز خار...
★ فتح الله سعد آبادى (شیدا) :
او از دیگر شاعران دو بیتى سراى دشتستان و اهل روستاى سعد آباد متخلص به شیدا است و تا سال 1344 ه .ش در قید حیات بوده است.
شیدا بر خلاف شاعران هم دوره خود که به خوانین محشور بودهاند، بیشتر با روستائیان بى بضاعت و رعایا نشست و برخاست مىکرد و با شیوه حکومت خوانین مخالف بود.
از اشعار اوست:
تو اى دهقان اگر بىخانمانى
و یا رنجور و زار و ناتوانى
بود البته علت بىسوادى
اسیر پنجه بیداد خانى...
★ دیگر شاعران استان عبارتند از:
۱ـ على بابا چاهى ; متولد 1320 که اشعار او داراى غنایى روستایى و دلنشین است.
۲ـ منوچهر آتشى ;متولد 1312 در دهستان بوشکان, که در ابتدا به سبک قدیم و سپس شعر نو مىسرود.
۳ـ دکتر جعفر حمیدى ; متولد 1315 ه .ش، از شعراى توانا و صاحب آثار (ابر باران بار ـ ابراهیم ـ از خون کبوتران و ...).
۴عبدالمجید زنگویى ـ متولد 1316 ه .ش، از شعراى توانا و صاحب آثار (شب قطبى ـ ترانههاى فائز و ...).
۵ـ عبدالرحمان گمارونى پور ; داراى اثرى به نام دشتسون. از اهالى توابع گناوه.
۶ـ ایرج شمسى زاده; غلامرضا کریمى فرد ـ استاد دانشگاه در رشته ادبیات عرب.
۶ـ امیر روستایى (قانع) ; سراینده غزل و دو بیتى.
۷ـ غلامرضا رئوفى ; متولد 1319 و از اهالى گناوه و داراى طبعى روان که دیوانى از اشعار ایشان موجود می باشد.
۸ـ غلامرضا کرمى و ...
✍ منبع:ویکی اطلس فرهنگی ایران™
Http://www.gezderaz100.blogfa.com
«نامههای کوفی» مجموعهی اشعار عاشورایی سعید بیابانکی است که شامل اشعار نیمایی و غزل میباشد. البته اشعار عاشقانه و اجتماعی و غیر آئینی نیز در این مجموعه یافت میشود.
وبگاه "هیئت مجازی کتاب" نوشت:
نامه های کوفی مجموعه ی اشعار عاشورایی سعید بیابانکی است که شامل اشعار نیمایی و غزل می باشد. البته اشعار عاشقانه و اجتماعی و غیر آئینی نیز در این مجموعه یافت می شود.
مسمط
مجموعه جدید مصراع همقافیه (بند مسمط) و یک مصراع که قافیه آن مستقل است. (رشته مسمط یا مصراع تسمیط) و این شکل چند بار با قافیه های متفاوت تکرار می شود.
و اما مصراع های جدا با هم قافیه دارند، بدین نحو: الف�الف�الف�ی� ب�ب�ب� ی � ح� ح�ج�ی به مسمط هایی که بند مسمط و رشته مسمط آنها مجموعه سه مصراع باشد مسمط مثلث به چهار مصراع مربع و به پنج مصراعی مخمس و به شش مصرایی مسدس گویند. مسمط حداقل مثلث و حداکثر (معمولاً) مسدس است و همه مسمطات منوچهری مسدس است.
مانند:
گویی بط سپید جامه به صابون زده است --- کبک دری ساق پای در قدح خون زده است
بر گل تر دلیب، گنج فریدون زده است --- لشگر چین در بهار، خیمه به هامون زده است
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زده است --- خیمه آن سبزگون خرگه این آتشین
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمده است � کم سخن عندلیب،دوش به گوش آمده است
از شغب مردمان لاله به جوش آمده است --- زیر به بانگ آمده است بم بخروش آمده است
نسترن مشکبوی، مشک فروش آمده است --- سیمش در گردن است، مشکش در آستین
مسمط معمولاً ساختمان قصیده را دارد اول آن تغزل است و بعد تخلص به مدح می پردازد. این نوع جدید مسمط است که به ابتکار منوچهری از مسمط قدیم ساخته شده است، مسمط قدیم بیتی است چند لختی که لخت های آن یک قافیه دارند (قافیه درونی) و لخت آخری آن با لخت های آخر ابیات دیگر هم قافیه است (قافیه بیرونی) او گاهی به این گونه اشعار شعر مسجع گویند و نمونه آن در اشعار مولانا زیاد است.
دیده سیرست مرا جان دلیرست مرا ----- زهره شیرست مرا، زهره تابیده شدم
شکر کند عاشق حق، کز همه بردیم سبق ---- بر زبر هفت طبق، اختر رخشنده شدم
باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان----- کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
این ابیات را می توان به شکل زیر (مسمط و مربع) نوشت:
دیده سیرت مرا ----- جان دلبراست مرا
زهره شیرست مرا ---- زهره تابنده شدم
که هر مصراع آن دو بار مفتعلن و به اصطلاح عروصی مربع است که در شعر فارسی مفعول نیست و ابیات فارسی معمولاً مسدس و یا مثمن هستند. از این رو منوچهری این پاره ها را طولانی تر کرد و به حد مصراع مفعول در شعر فارسی رساند.