فلانی به ناموس همسایه (خائنانه ) نگاه می کند و اگر امکان آن را داشته باشد از اعمال خلاف عفت نیز پروا ندارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از این قضیه سخت بر آشفت و فرمود:
- او را نزد من بیاورید!
شخص دیگری گفت :
او از پیروان شما می باشد و از کسانی است که به ولایت شما و ولایت علی علیه السلام معتقد است و نیز از دشمنان شما بیزار است .
پیغمبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:
نگو او از پیروان شما است ، زیرا که این سخن دروغ است . چون پیروان ما کسانی هستند که پیرو ما بوده و عملشان همانند عمل ما می باشد.
ولی آنچه درباره این مرد گفتی از اعمال و کردار ما نیست
بنام خداوندی که داشتن او جبران همه نداشته های ماست
دستور جلسه : فرق عمل سالم با عمل به ظاهر نیک
اعمال و رفتار هر فردی بر اساس تفکرات خودش شکل می گیرد چنان چه شخصی تفکری سالم و مثبت داشته باشد مطمنأ از ایمان سالمی برخوردار است و در سایه همین ایمان ، اعمال و کردارش هم به مرور زمان به سمت و سوی سالم بودن گرایش پیدا می کند .
اعمال به ظاهر نیک اعمالی هستند که ابتدا خوشایند به نظر می آیند ولی پیامد آنها برای خود شخص یا دیگران خوب نیست مسأله ای که در دنیای اعتیاد بسیار مهم است و در بین قشر مصرف کننده پر رنگ تر است همین عمل به ظاهر نیک می باشد ، به دلیل خنثی شدن برخی سیستم های بدن افراد در حال مصرف و نداشتن تفکری سالم که فقط از زاویه وابستگی به مواد به جهان پیرامونشان می نگرند در بیشتر مواقع از روی احساسات تصمیم هایی می گیرند که در نهایت امنیت و آرامش خود و اطرافیان را سلب می کنند .
بعضی کارها ممکن است در ظاهر برای ما خوشایند نباشند اما با گذشت زمان نتایج سالمی برای ما در پی خواهند داشت مثال:زمانی که راهنما برای به درمان رسیدن رهجو سخت گیریهایی می کند و یا گاهی با او به تندی برخورد می کند ممکن است ابتدا رهجو به مذاقش خوش نیاید حتی ناراحت هم شود ولی به مرور زمان با تغییر تفکر و به تعادل رسیدن جهان بینی این رفتارها به صلح و آرامشی منجر می شود که نتیجه سالمی برایش در بر دارد پس لازمه تشخیص عمل سالم از عمل به ظاهر نیک معرفت،شناخت و دانایی است که این دانایی برای هیچ کس حاصل نمی شود مگر اینکه شخص به تفکر و تجربه و آموزش های لازم رسیده باشد .
این مسایل و مشکلات فقط به دوره درمان و یا حرمت کنگره مربوط نمی شود بلکه می تواند در زندگی اجتماعی ما و ارتباط با دیگران روی دهد لذا رسیدن به عمل سالم و قرار دادن آن به عنوان دستورالعمل در زندگی ،دارای فرمول خاصی نیست تنها راه رسیدن به آن حرکت در صراط مستقیم و عمل کردن به آموخته ها و دانسته ها می باشد .
گویا با به تعادل رسیدن جهان بینی است که بیشتر اعمال ناسالم شخص از بین می رود در واقع تمامی اعمال ما چه سالم و چه ناسالم زیر مجموعه درمان جهان بینی است اگر ما در این بعد به درمان رسیدیم و تفکرات نادرست و ناسالم را از خود دور کردیم و عملکرد خود را به سمت سالم بودن سوق دادیم به عمل سالم هم می رسیم اگرچه در این راه پر فراز و نشیب مدت زمانی طولانی باید طی شود تا تجاربی را کسب کنیم و به دنبال آن با گذشت زمان و تزکیه و پالایش و رفتن در صراط مستقیم کم کم عمل سالم جایگزین عمل به ظاهر نیک می شود .
عمل سالم یکی از اضلاع مثلث کنگره 60می باشد و در کنار عدالت و معرفت قرار گرفته است و زمانی در یک چرخه قرار می گیرند که ما به تعادل و تفکری سالم رسیده باشیم و معنا و مفهوم آنها را درک کنیم چون تفکر سالم باعث می شود که ما انرژی و نیروی ذهنی خود را روی موضوعات سالم و مثبت متمرکز کنیم و از فکر کردن به مسایل منفی و ناسالم دوری کنیم و به مرور زمان این افکار و اندیشه مثبت در ذهن ما نقش قوی و تعیین کننده تری ایفا می کنند تا جایی که با همین افکار و اندیشه مثبت به آرامی در مسیر ایمان کامل گام برمی داریم و در راستای همین ایمان است که عمل سالم هم خود را به نمایش می گذارد .
امیدوارم تمامی انسانها به گونه ای در این چرخه قرار بگیرند که امنیت و آرامش نه تنها بر زندگی خودشان حاکم شود بلکه برای اطرافیان هم این آرامش و آسایش را به ارمغان بیاورند .
حجتالاسلام محمد غلام رضایی، استاد اخلاق حوزه علمیه قم، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با اشاره به آثار و عوارض غیبت در زندگی افراد در پاسخ به پرسش «چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟» به معنی غیبت اشاره کرد و گفت: علمای اخلاق غیبت را به معنای یاد کردن دیگران به سخن یا فعلی که سبب ناراحتی و رنجاندن آنها شود بیان کردهاند.
وی اضافه کرد: غیبت و بدگویی ممکن است بیان نقص عضو، ضعف اخلاقی، کیفیت گفتار و کردار دیگران باشد و در برخی موارد این عمل در پشت سر فرد یا در محضر او گفته شود.
این نویسنده و محقق حوزوی با اشاره به آثار و پیامدهای غیبت در زندگی افراد اظهار داشت: غیبت و بدگویی دارای مفاسد بسیار زیادی است، در دنیا سبب از بین رفتن آبروی دیگران و حقیر شمردن او میشود.
وی ادامه داد: فشار قبر، گرفتار شدن در عذاب جهنم، سختی حساب روز قیامت، قبول نشدن نماز، از بین رفتن ایمان و نوشتن اعمال ثواب فرد در پرونده اعمال غیبت شونده و انتقال گناهان فرد غیبت شونده به پرونده اعمال فرد غیبت کننده از آثار اخروی غیبت و بدگویی دیگران است.
غیبت سبب دشمن تراشی میشود
حجتالاسلام غلام رضایی دشمن تراشی و برهم خوردن رفاقت و دوستی را از دیگر آثار بدگویی خواند و ابراز داشت: علت گرفتار شدن افراد به رذیله اخلاقی بدگویی به سبب عواملی مانند خشم، حسادت و خشونت است، فردی که نسبت به موفقیت دیگران حسادت ورزد در پی برملا کردن اشتباه و عیوب دیگران خواهد بود.
وی افزود: همچنین تلافی اعمال گذشته و برکنار کردن رقیبان از میدان مسابقه زندگی یا سیاست از دیگر عوامل بدگویی نسبت به دیگران و از بین بردن آبروی آنها است.
مشوق غیبتکننده مانند غیبتکننده است
استاد اخلاق حوزه علمیه قم تصریح کرد: در برخی موارد غیبت به سبب همراهی کردن افراد و یا همراه شدن با افراد حاضر در مجلس صورت میگیرد از اینرو در روایت آمده «فردی که به غیبت گوش فرا میدهد همانند فردی است که غیبت میکند».
حجتالاسلام غلام رضایی با اشاره به آیات قرآن کریم گفت: البته باید توجه داشته باشیم که میتوان درباره فرد ظالمی که به دیگران ستم میکند غیبت کرده و عیوب او را برای مردم بیان کرد.
بیان عیوب ظالم غیبت نیست
استاد اخلاق حوزه علمیه قم در ادامه به راههای علاج این رذیله اخلاقی اشاره کرد و تفکر در عاقبت گناه و مفاسد اخلاقی بدگویی و غیبت در دنیا و آخرت، تأمل در آثار مثبت ترک بدگویی و غیبت و تفکر قبل از سخن گفتن را از دلایل مهم در ترک این رذیله اخلاقی دانست.
سکوت راه نجات است
وی افزود: همچنین فرد باید از قرار گرفتن در مکانهایی که غیبت صورت میگیرد خودداری کند و تا حد امکان سکوت کرده و با تمرین زبانش را کنترل کند، در روایت آمده «سکوت راه نجات است».
حجتالاسلام غلامرضایی بیان داشت: فردی که در مورد دیگران غیبت میکند باید توجه داشته باشد که تنها با توبه گناهانش بخشیده نمیشود بلکه باید در برخی موارد حلالیت نیز از فرد غیبتشونده بگیرد و در برخی از موارد نیز افزونبر توبه و طلب حلالیت خوبیهای فرد غیبت شونده را بیان کند تا آبرویی که از فرد زائل شده است احیا شود.
وی در پایان گفت: البته باید توجه داشته که هر عملی عکسالعملی خواهد داشت و این بدان معنا است که غیبت و بدگویی دیگران سبب میشود تا دیگران نیز غیبت و بدگویی ما را انجام دهند.
شایان ذکر است، مقام معظم رهبری در دیدار جوانان خراسان شمالی به ارائه فهرستی از آسیبهای سبک زندگی پرداختند و بیست پرسش مطرح کردند، یکی از پرسشها این است که «چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟».
گفتنی است، پرسشهای زیر بخش دیگری از پرسشهای مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری است:
چرا فرهنگ کار جمعى در جامعهى ما ضعیف است؟
علت کارگریزى چیست؟
چرا در روابط همسایگىمان رعایتهاى لازم را نمیکنیم؟
چرا در زمینهى فرهنگ رانندگی، مردمان منضبطى به طور کامل نیستیم؟
الگوى تفریح سالم چیست؟
در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟
چرا در برخى از بخشهاى کشورمان طلاق زیاد است؟
علت پرخاشگرى و بىصبرى در میان بعضى از ماها چیست؟
چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانونگریزى در برخى از مردم چیست؟
انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟
وجدان کارى در جامعه چقدر وجود دارد؟
چرا برخى از حرفهاى خوب، ایدههاى خوب، در حد رؤیا و حرف باقى میماند؟
چه کنیم که ریشهى ربا در جامعه قطع شود؟
آپارتماننشینى چقدر براى ما ضرورى است؟
تجملگرائى چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟
چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرفگرائى رواج دارد؟
چرا در برخى از بخشهاى کشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟
چرا صلهى رحم در بین ما ضعیف است؟
آپارتماننشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟
طراحى لباسمان چقدر متناسب با نیازهاى ما و عقلانى و منطقى است؟
آرایش در بین مردان و زنان چقدر درست است؟
آیا ما در معاشرتهاى روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟
بعضىها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزى چیست؟
علت پرخاشگرى و بىصبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماها چیست؟
حقوق افراد را چقدر در رسانهها ، در اینترنت و... مراعات میکنیم؟
تولید کیفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟
چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاههاى ادارى ما کم است؟
چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانههاى مجردى وجود دارد؟ این بیمارى غربى چگونه در جامعهى ما نفوذ کرده است؟
چه کنیم که طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟
چه کنیم که زن در جامعهى ما، هم کرامت و عزتش حفظ شود, هم وظائف اجتماعی اش را انجام دهد و هم حقوق اجتماعی و خانوادگی اش محفوظ بماند؟
چه کنیم حق همسر، حق فرزندان رعایت شود؟/993/ت302/ن
رومان : گویند نام ملکی است . مرحوم مجلسی در بحارالانوار در حوال ملائکه گوید : من در احادیث شیعه بملکی به این نام بر نخورده ام جز در دعائی که بحضرت سجاد ( ع ) منسوب است ، ولی در اخبار اهل سنت در حدیثی از عبد الله بن سلام
آمده که گفت : از پیغمبر ( ص ) پرسیدم اولین ملک که پیش از منکر و نکیر بر میت وارد میشود کدام است ؟ فرمود : ملکی است بنام رومان ، کنار میت می نشیند و بوی میگوید :
همه اعمال خویش را از نیک و بد بنویس . وی گوید : با چه ابزاری بنویسم ؟ گوید : با انگشت و آب دهانت .
میت گوید : بر چه بنویسم ؟ ملک قطعه ای از کفنش پاره
کند و گوید بر این بنویس . پس وی بنوشتن بپردازد
و چون بگناهی برسد از شرم دست باز دارد ،
ملک بوی گوید : آنروز تو از خدا شرم نکردی و مرتکب این عمل شدی اکنون از من حیا میکنی ?
پس تمام اعمال خویش را بنویسد ، آن ملک بوی گوید : اکنون با ناخن خود آن را مهر کن . سپس آن را بگردنش آویزد و تا قیامت آویز گردنش باشد.
در تعریف خود تخریبی بیان شد که اگر فردی و یا اجتماعی آگاهانه و یا ناآگاهانه به عملی دست بزند و یا به عادتی تن بدهد که نتیجه آن وارد آمدن صدمه به ساختار شخصیتی و رفتاری فرد و جامعه شود گوییم که آن فرد و یا اجتماع دچار پدیده خود تخریبی شده است ودر ارائه مصادیق چنین و ضعیتی به برخی از نمادهای رفتار فردی چون عدم تحرک، احساس گناه،رانندگی پر سرعت،ناتوانی در نه گفتن،فرارازخود،مصرف سیگار و پرخوری ودر حوزه اجتماعی به مواردی چون کلاهبرداری،قتل،سوء مصرف مواد مخدر و الکل،دزدی،
مزاحمت،اختلاس و... اشاره کردیم
وهمچنین بیان داشتیم که اگر رفتارهایی آگاهانه و یا نا آگاهانه موجب شودکه بجای وحدت وهمدلی،اختلاف و تفرقه بوجود آید ،بجای بهره برداری حداکثری از موقعیت های حداقلی اسراف معمول رفتاری در نزد فرد و اجتماع شود وبه جای تعالی نیروی انسانی رخوت و انفعال گسترده در سطح جامعه بروز یابد چنین و ضعیتی را محصول خود تخریبی جامعه می توان شناخت
حال اگر به ریشه یابی پیدایش چنین نمادهایی از خود تخریبی اقدام کنیم ملاحظه خواهد شد که همه این تظاهرات رفتاری در یک مفهوم کلی تحت عنوان عدم تطابق فرد و اجتماع با واقعیت های محیط پیرامون و انتظاراتی که از آنها می رود قابل شناسایی می باشد وگرنه اگر فرد و جامعه بتوانند خود را با شرایط حاکم بر محیط پیرامون هماهنگ نمایند و بدانند که در آن شرایط چه کاری باید بکنند و یا بچه کاری دست بزنند تا بهبود مستمر و پیشرونده ای را در زندگی خود ودیگران ایجاد کنند مسلم است که این دانستن تعهد و عمل به رفتارهایی را در آنها ایجاد خواهد نمود که مانع از تخریب در خود آنها و یا وابستگان بدانها خواهد شد
پس نتیجه مستقیم خود تخریبی همانا تاثیر بر نحوه وکیفیت عمل به تعهدات ووظایف از محل عدم انطباق با شرایط می باشد و تفاوتی نمی کند که این خود تخریبی از سوی فرد صورت گرفته باشد و یا اجتماع با برهم زدن نظم و عدالت دست به خود تخریبی وتخریب اعضاء خود زده باشد
برای توضیح این مهم لازم است که به تطابقی در و یژگی های فرد و جامعه اقدام نماییم تا ببینیم که چگونه خود تخریبی در فرد و اجتماع تاثیرات خاص و مشترکی را اعمال می کند
همانگونه که گفتیم هر عمل آگاهانه و یا نا آگاهانه منبعث از اراده شخص ویا عکس العمل به افعال فرد و اجتماع که بر روند سالم شناسایی وظیفه و عمل بدان تاثیر اخلال گرانه بگذارد و به نوعی مانع از بجا آوردن وظایف شود و یا موجب تزلزل و بی عملی در عامل به عمل گردد خود تخریبی نام می گیرد که می توان ازآن به بیماری خود تخریبی نیز نام برد بیماری که برای درمانش حتما می باید دنبال دستورات و روش های خاصی گشت و اعمال آنها را دستوری تلقی نمود که باید اجرا گردد
خود تخریبی در فرد می تواند علایمی چون
الف - انجام اعمال خطرناک در تبعیت از هیجانات درونی
ب - بی توجهی و عدم مراقبت از خود در مقابل حوادث
ج- عدم توجه به پیشگیری و یا تست های مراقبت پزشکی
د - انجام اشتباهات مکرر وحتی در یک مورد خاص
ه - ناتوانی در مدیریت زمان و رعایت تعهدات دراین رابطه
و- عدم تمایل و تن دادن به ریسک و قبول خطر
نمایان می سازد و به تبع آن بر داوری و برداشت فرد از خود آثاری را بر جای می گذارد که بخشی از آنها عبارتند از
1 - احساس نیاز درونی رو به تزاید به گذاردن احترام به خود
2 - عدم رضایت از خود
3 - بی اعتبار وبی وزن دانستن خود
4 - تمایل به خود شکست خورده پنداری
5 - ضعف ویا فقدان برداشت ونگرش مثبت از خود
6 - توالی در حس ناسالم و بیمار پنداشتن خود
7 - تکرار این حس ویا اعتقاد عملی به این نکته که آدم موفقی نمی باشد
مشخص است که بروز علایم خود تخریبی و القاء علایم در فرد می تواند رابطه او را با محیط پیرامون و وظایفی که برای تقویت این رابطه می باید برعهده می گرفت مختل نموده و فرد را با انفعال و یا حتی فعالیت های خطرناک مواجه می سازد وموجب می شود که او نتواند برای خود و اجتماعی که عضویتش را دارد عنصری موثر و مفید گردد تا جایی که با ادامه این وضعیت او خود را گم می کند و حتی با تحمیل هزینه های مختلفی اجتماع را وا می دارد که به مراقبت ازاو بپردازد
حال اگر همین علایم و برداشت ها را به جامعه ای که بدلیل وجود ارتباط های ارگانیک در بین اعضاء به موجود زنده و خواهنده تعالی و توسعه تبدیل شده است تعمیم دهیم متوجه خواهیم شد که جامعه نیز می تواند به بیماری و اختلال خود تخریبی مبتلا گردد و در نهایت خود و اعضاء خود را با عوارض و آثاری مواجه کند که مانع از انجام وظایف و دنبال گیری رسالت او شوند وحتی برای درمان و برطرف نمودن این عوارض نیازمند مراقبت ودرمان نماید که بی گمان یکی از نمایان ترین این جوامع جامعه کنونی ایران است که برای شناسایی علایم این پدیده در ساختار آن و تاثیراتی که اعمال می کند در گفتارهای آینده راه هایی را پیشنهاد خواهم داد.