همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

مرحله دوم گرانی نان "کلید"خورد

با آزادپز شدن ۲۰ درصد نانوایی های بربری، لواش و تافتون از امروز، مرحله دوم آزادسازی نرخ نان در تهران آن هم بدون اعلام هیچ نرخی برای آرد و نان در نانوایی های آزادپز کلید خورد.



به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز، مرحله نخست آزاد سازی نرخ نان با آزادپز شدن 20درصد نانوایی های سنگکی(21دی ماه) و افزایش نرخ این نوع نان به 1300تا 2هزار تومان آغاز شد. اکنون مسئولان از اجرای مرحله دوم آزادسازی نرخ نان با آزادپز شدن 20درصد نانوایی های تافتون، لواش و بربری از امروز اما بدون اعلام هیچ نرخی خبر می دهند.


چانه زنی برای تعیین نرخ 3 نوع آرد یا نان آزادپز مذکور ادامه داشته و مشخص نیست که امروز مردم برای خرید نان آزادپز بربری، لواش و تافتون باید چه نرخی را بپردازند.قاسم زراعتکار، رئیس اتحادیه نانوایان تهران با اشاره به آزادپزی سایر انواع نان سنتی در شهر تهران اعلام کرد، این طرح برای ارتقای کیفیت نان، ارائه خدمات بیشتر به مردم و همچنین افزایش حق انتخاب آنان در خرید نان از ابتدای بهمن ماه اجرا می شود.............

کافه و کافه‌نشینی

گفتگو با ناصر فکوهی جامعه شناس

: کافه و کافه‌نشینی
درآمد: دکتر ناصر فکوهی معتقد است که کافه و کافه نشینی به مثابه فضاهایی عمومی برای تعامل میان افراد و رشد قابلیت همزیستی به ویژه در شهرهای بزرگ امروز، ضرورتی حیاتی دارند، ضمن آنکه باید از آسیب‌هایی چون محفلی شدن پرهیز کرد و آنها را به مکان‌هایی برای تخلیه انرژی‌های منفی و تعامل اجتماعی در جامعه بدل کرد. با این استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران که آثار متنوعی در زمینه انسان‌شناسی شهری نگاشته، درباره پیشینه و زمینه‌های کافه نشینی و سیر تحولات آن در ایران و بایسته‌هایی که در این زمینه باید رعایت شود، گفت‌وگویی کردیم که از نظر می‌گذرد:
به نظر شما کارکردهای کافه‌نشینی، غیر از سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت چیست؟
کافه‌نشینی، در معنایی که امروز در زبان ما و در بخشی از جامعه شهری اغلب تحصیل‌کرده، دانشجو، روشنفکران و دانشگاهیان ما، جا افتاده است و لزوما ربطی به مفاهیمی چون «قهوه‌خانه» یا «پاتوق» ندارد (هر چند با آنها بی‌ارتباط هم نیست اما روابطشان پیچیده است)، عمدتا به کنشی اجتماعی اطلاق می‌شود که ریشه‌های آن به قرون هجده و نوزده اروپایی و عمدتا به دوران انقلاب فرانسه و انقلاب‌های سیاسی این پهنه بر می‌گردد، اما از اواخر قرن و به ویژه ابتدای قرن بیستم شکلی موازی با محافل «خانگی» روشنفکران، هنرمندان و نویسندگان را در حوزه عمومی به وجود آورد، شاید به یک معنا بتوان گفت کافه نشینی شکل دموکراتیزه شده آن محافل، یعنی محافلی بود که عموما در اقامتگاه افراد خیرخواه و فرهنگی و بسیار ثروتمند برگزار می‌شد که از هنرمندان و اندیشمندان فقیر حمایت می‌کردند. کما اینکه کلوب‌های انقلابی و در مقام نخست کلوب ژاکوبن‌ها که انقلاب را در دست گرفتند، در انقلاب 1789 فرانسه، نقشی اساسی داشتند و آنها را نیز می‌توان نوعی شروع برای کافه‌نشینی (شاید سیاسی) یعنی گرد هم آمدن در یک محیط بیرونی، برای تفریح و در عین حال بحث و جدل به شمار آورد. این کنش در طول قرن بیستم تا دهه 1980 به شدت رشد کرد و هر بار که جنبش‌ها و حرکت‌های اجتماعی بالا می‌گرفتند، بیشتر باب می‌شد. و از دهه 1960 همراه با مفهوم روشنفکری و دیگر شیوه‌ها به کشورهای دیگر جهان نیز سرایت کرد. اما از یکی دو دهه پیش، به تدریج با شیوه‌های دیگری جایگزین شد که فضا و مکان را به صورت دیگری تعریف می‌کردند، ولی در آنها نیز مساله بسیار بیشتر از گذران اوقات فراعت با آسایش و بدون اندیشه، ورود سیستم اندیشه و جدل فکری در اوقات فراعت در یک حوزه عمومی بود.

نخستین کافه‌های مدرن ایرانی که در دهه 1320 ایجاد شدند، چه ویژگی‌هایی داشتند؟
این کافه‌ها بسیار محدود بودند و در شهرهایی ایجاد می‌شدند که به دلایل گوناگون تاریخی و اجتماعی، نخستین الگوهای مدرنیته را نیز عرضه می‌کردند: تبریز، تهران و رشت از این جمله‌اند. اینها شهرهایی بودند که برای نخستین بار صنعت و فناوری‌هایش از جمله در حوزه فرهنگ مثل صنعت چاپ و... وارد ایران می‌شدند. می‌بینیم که بیشترین روشنفکران و سازندگان مدرنیته ایرانی نیز از همین شهرها بیرون آمدند که البته این کنش بعدها به شهرهای دیگر نیز سرایت کرد، اما همواره شکلی بسیار اقلیتی داشت حتی تا دوران انقلاب. در آستانه انقلاب شکل کافه‌نشینی اروپایی هم در نوع «اسنوب» و اشرافی آن در گروهی از کافه‌های «بالای شهری» و یا در بعصی از محافل مثل «گالری»ها، و شکل مردمی‌تر یا دموکراتیک‌تر آن در برخی از رستوران‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها مثل کافه‌های لاله‌زار و جایی همچون کافه نادری، وجود داشتند. این کافه‌ها در نوع اولش بیشتر به مباحث روشنفکرانه در تقلید الگوی غربی و بر سر نمونه‌های هنری و ادبی غرب که به ایران وارد می‌شدند می‌پرداختند و در نوع مردمی اش، بیشتر بر سر مسائل فلسفی و ادبی و سیاسی و «تغییر و تحولی» که همه در انتظارش بودند.
آیا می‌توان میان کافه‌هایی که در دهه‌های جدید ایجاد شده‌اند، با کافه‌های پیشین تمایز گذاشت؟ این تمایز در چیست؟
صد در صد. کافه‌های نسل جدید برای مثال کافه‌هایی که پس از دوران جنگ تحمیلی به وجود آمدند و به خصوص از سال‌های دهه 1380 به بعد، عمدتا در برگیرنده نسل جوانی هستند که امروز بیشترین جمعیت ما را تشکیل می‌دهند و دارای سرمایه فرهنگی بالایی هستند. به علاوه، این کافه‌ها در سراسر کشور پراکنده هستند، زیرا سرمایه فرهنگی به نحو بسیار دموکراتیک‌تری توزیع شده است. البته در اینجا شباهت‌های زیادی نیز با نسل نخست دیده می‌شود، برای مثال تمایل به تبادل اندیشه‌ها و بحث و گفت‌وگو درباره عمدتا محصولات فرهنگی اروپا و امریکا و پیوند این کافه‌ها در بسیاری موارد با مراکز مصرف فرهنگی مثل کتابفروشی‌ها (که در آن نسل زیاد دیده می‌شد) و امروز گاه سینما‌ها و گالری‌ها و...
با این وصف، دقیقا به دلیل تغییر ترکیب جمعیتی، شکلی و محتوایی مشارکت کنندگان در این مکان‌ها، باید دیدگاه‌هایمان را نیز نسبت به آنها تغییر دهیم. روشن است که جوانان امروز با جوانان سی یا چهل سال پیش متفاوتند، همانگونه که ما در جوانی با نسل گذشته خود متفاوت بودیم. بنابراین میزان بردباری و میزان آزادی‌ای که باید به این حوزه‌ها داده شود باید بیشتر از میانگین جامعه باشد. بهتر است که در کافه‌ها، مشکلاتی و حتی آسیب‌هایی وجود داشته باشد که به تدریج تلاش کنیم آنها را حل کنیم، تا اینکه با برخورد کردن با آنها، آن آسیب و مشکل را به سطح کل جامعه تعمیم دهیم و در زمان و مکان چنان پراکنده‌اش کنیم که نتوانیم با آن مقابله کنیم و نه حتی شناخت درستی از آن داشته باشیم. افزون بر این نگاه به کافه، به محافل و کنش‌های جوانان که بخش عمده جامعه ما را تشکیل می‌دهند اصولا نباید نگاهی آسیب‌شناختی باشد و دائما درپی آن باشیم که اشکالات و کارهای نادرست آنها را بهانه‌ای کنیم برای جلوگیری از کنش‌هایی که خاص سن و زندگی و سبک زندگی ایشان است. این امر به معنای آن نیست که بی بند و باری را بپذیریم و یا ترویج کنیم، درست برعکس، تنها با این کار است که می‌توان با بی‌بند و باری مقابله کرد. اگر در کشوری چون آمریکا یا در کشورهای اروپایی، حرکت موسوم به «ضد فرهنگ» (یا هیپیسم) در یک دوره چند ده ساله از میان رفت، به دلیل سرکوب و برخورد سخت جامعه با آن نبود، بلکه درست برعکس رویکرد دموکراتیکی بود که در برابر آن پیش گرفته شد تا خود به خود بتواند به رشدی برسد که آن حرکت آسیب‌زا را مهار کند و در اعتراض به حقی که این حرکت حمل می‌کرد، شکلی عقلانی‌تر و موثر‌تر برای رسیدن به اهدافش بدهد.
امروز نیز باید به فضا و زمان و کافه و پاتوق‌های شهری جدید با جمعیتی جدیدی که آنها را پر می‌کنند و البته به دیگر فضاهای تجمع، بیشترین میزان آزادی را، البته با حفظ حدود قانونی و نظم اجتماعی، داد تا جامعه بتواند به رشد خود برسد.

ارزیابی شما از کافه‌نشینی که امروزه در سراسر شهرهای بزرگ به ویژه تهران پراکنده شده چیست؟
به نظر من، چنین فضاهایی برای شهرهای بزرگ ضرورتی حیاتی دارند. این امر البته به معنای آن نیست که این فضا‌ها آسیب‌پذیر یا آسیب‌زا نیستند، اما تصور اینکه بتوان یک کشور بزرگ را با جمعیتی در حد 80 درصد شهری، و غالبا با سرمایه‌های فرهنگی بالا، بدون حوزه‌های عمومی گسترده و فراوان و متنوع، اداره کرد، کاملا توهمی است. هر اندازه این کافه‌ها، این پاتوق‌ها، این مراکز تجمع که می‌توانند بنا بر سبک زندگی و تمایلات آدم‌ها متفاوت باشند، بیشتر باشند، البته به شرط آنکه حدود قانونی رعایت شود، برای بازتولید سیستم اجتماعی و سالم‌سازی آن بهتر است. آسیب‌ها البته جای خود را دارند و برای آنها باید فکری خاص کرد و برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و درازمدت کرد. اما روش‌های آمرانه، برای مثال تعطیل کردن این اماکن به دلیل آنکه گاه آسیب‌زا هستند، یک کنش عمومی را به یک کنش جرم‌زا و یک محفل عمومی را به محفلی خانگی بدل خواهد کرد که میزان آسیب‌پذیری و آسیب‌زایی را در آن به شدت افزایش می‌دهد. فضای عمومی نیازی اساسی برای نظام‌های پیشرفته دموکراتیک است و این فضایی است که افراد می‌توانند در آن وارد تعامل با یکدیگر شده و قابلیت‌های با هم زیستن را در خود و دیگری بالا ببرند. با از میان رفتن این فضا‌ها که در آنها امکان چرخش و گردش افراد زیاد است، ما از «محفلی شدن» که پدیده‌ای بسیار آسیب‌زا است در سیستم اجتماعی جلوگیری می‌کنیم.
شاید لازم باشد درباره این مفهوم اندکی توضیح بدهم. «محفلی شدن» را می‌توان به نوعی «حبابی» شدن و درون پیله رفتن گروه‌های اجتماعی تعریف کرد، به صورتی که تنها درون خود وارد تعامل شده و به‌تدریج از دیگر گروه‌ها فاصله بگیرند و در دنیای مادی و ذهنی خود غرق شوند. در این حالت افراد به تدریج رابطه خود را با واقعیت از دست داده و توهمات خویش را جایگزین واقعیت می‌کنند. این امری خطرناک است زیرا سیستم اجتماعی نمی‌تواند از کنار هم قرار گرفتن حباب‌های مختلف به وجود بیاید و عمل کند. و همواره این خطر وجود دارد که حباب‌ها درون پیله‌هایی سخت قرار بگیرند و روابط بین خودشان را از میان ببرند یا تنش‌آمیز کنند. در این حالت، فضا‌هایی عمومی همچون کافه‌ها و پاتوق‌ها، می‌توانند به مثابه نقاط ارتباطی قدرتمندی عمل کنند که محافل پیله‌گونه را با یکدیگر و در محیطی آرام و بی‌تنش به یکدیگر متصل کنند. حتی اگر کافه‌ها، همچون برخی از کافه – فلسفه‌هایی که امروز در غرب می‌بینیم، گاه به برخوردها و تنش‌های کلامی بین شرکت‌کنندگان نیز بیانجامد، باز هم مکان و زمانی ایجاد کند برای ارتباط و برای تخلیه انرژی‌های منفی و ایجاد اماکن بیشتر برای تعامل اجتماعی در جامعه.
همین را می‌توان درباره گروهی دیگر از محیط‌های عمومی نیز گفت که در جامعه ما اغلب محیط‌های فرهنگی هستند، مثلا جلسات دانشگاهی سخنرانی، جلسات نشست و نقد کتاب در انجمن‌های تخصصی، نمایشگاه‌ها، کتابفروشی‌ها و مراکز فروش محصولات فرهنگی، مساجد و هیات‌های دینی و... همه اینها نیازهای یک شهر بزرگ هستند که باید بتواند میلیون‌ها نفر را برای زیستن با یکدیگر آماده کند و تنش را بین آنها به حداقل برساند.
بنابراین بهتر است به کافه‌نشینی مفهومی عام‌تر بدهیم یا برای آن مترادف‌های دیگری نیز بیابیم تا آن را از موقعیت یک آسیب خارج کرده و به یک نقطه فضایی زمانی تبدیلش کنیم که به صورت‌های بسیار متنوع و متکثر دیگری نیز در شهرهای بزرگ دیده شده و باید بشود.
 این گفتگو با روزنامه دنیای افتصاد انجام شده و در آبان ماه 1391 منتشر شده است.

اهمیت و ضرورت وحدت جهان اسلام در اندیشه امام خامنه ای

در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، تفرقه بین مذاهب و ملل اسلامى، از مسائل پیچیده و بنیان‏کن جوامع اسلامى بوده است که خسارت‌ها و لطمه‏هاى مادى و معنوى جبران ناپذیرى بر پیکر امت واحده اسلامى وارد ساخته است، این زخم خونین در چهره زیباى امت اسلامى از دید مصلحان امت اسلامی پنهان نمانده و نگرانى آنان را برانگیخته است. از این رو در مقاطع تاریخى مصلحان بسیاری در صدد ایجاد وحدت بین مسلمین بوده تا التیام‌بخش درد مهلک امت اسلامى باشند، هر یک از آنان اهداف ویژه‏اى را نیز دنبال نموده‏اند. در همین راستا از منظر مقام معظم رهبری(مدظله) مهم‌ترین و کلیدی‌‌ترین اصل در سیاست خارجی در حوزه جهان اسلام، اصل وحدت و انسجام اسلامی است. به لحاظ فراوانی کاربرد الفاظ در لسان مقام معظم رهبری، بی‌‌تردید واژه وحدت اهمیت بسیاری یافته، تا جایی که امروزه از ایشان به عنوان یکی از بزرگ‌ترین منادیان وحدت یاد می‌شود. کثرت آثار محققانی که وحدت را از منظر مقام معظم رهبری بحث نموده‌اند شاهد بر مدعاست.

http://basirat.ir/files/9311/700_400/53e33101_86e4_445f_9de1_2e72bba649b4.jpg

1-وحدت ایدئولوژیکی و وحدت استراتژیکی

«منظور ما از وحدت چیست؟ یعنی همه‌ی مردم یکسان فکر کنند؟ نه. یعنی همه‌ی مردم یک نوع سلیقه‌ی سیاسی داشته باشند؟ نه. یعنی همه‌ی مردم یک چیز را، یک شخص را، یک شخصیت را، یک جناح را، یک گروه را بخواهند؟ نه؛ معنای وحدت اینها نیست. وحدت مردم، یعنی نبودن تفرقه و نفاق و درگیری و کشمکش. حتی دو جماعتی که از لحاظ اعتقاد دینی مثل هم نیستند، می‌توانند اتحاد داشته باشند؛ می‌توانند کنار هم باشند؛ می‌توانند دعوا نکنند. یکی از عواملی که این وحدت را خدشه‌دار می‌کند، مفاهیم مشتبهی است که دائماً در فضای ذهنی مردم پرتاب می‌شود. هر کس هم به گونه‌ای معنا می‌کند؛ یک عدّه از این طرف، یک عدّه از آن طرف؛ جنجال و اختلافِ غیرلازم درست می‌شود! البته دشمن در همه‌ی این مسائل سود می‌برد و به احتمال زیاد در این مسائل - یا در همه‌اش، یا در بعضی‌اش - دست هم دارد. این را ما نمی‌توانیم ندیده بگیریم».( ۱۳۷۹/۰۱/۲۶ بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ )

بنابراین از منظر مقام معظم رهبری، وحدت ایدئولوژیکی، وحدتی آرمانی و مطلوب است که در سطح مذاهب اسلامی، هدفی عالی است اما آنچه مطلوب, عملی و شدنی است، وحدت استراتژیکی به معنای وحدت عملی و همبستگی بر اساس اصول مشترک اسلامی در برابر دشمن مشترک جهان اسلام است که کیان اسلام، منابع و ذخایر کشورهای اسلامی را مورد هدف قرار داده است.

2-تحقق اتحاد اسلامی؛ خواسته قطعی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)

«شعار اتحاد اسلامی، یک شعار مقدس است. امروز اگر پیامبر مکرم اسلام (صلّی اللّه علیه و ءاله) در میان ما بود، به اقتضای آیه‌ی شریفه‌ی «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم» ما را به اتحاد دعوت میکرد؛ از ایجاد اختلافاتِ اینچنینی جلوگیری میکرد. ما اگر چنانچه علاقه‌مند به نبی مکرم اسلام هستیم، باید این خواسته‌ی قطعی آن بزرگوار را تحقق ببخشیم». ( ۱۳۹۱/۱۱/۱۰ بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی)

3-وحدت آموزشی قرآنی اما  تفرقه آموزشی استعماری

«یکی از دستورات قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند؛ دست در دست یکدیگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا». این خطاب به کیست؟ خطاب به ما است، خطاب به ملت ایران است، خطاب به ملتهای مسلمان کشورهای اسلامی است، خطاب به همه‌ی مؤمنین به اسلام در سراسر دنیا است. ما به این عمل میکنیم؟ نقطه‌ی مقابل این آموزش قرآنی، آموزش استعماری است: اختلاف میان مسلمانان. یک عده، یک عده‌ی دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آنها بری بدانند. این چیزی است که امروز استعمار میخواهد؛ برای اینکه ما با هم نباشیم» ( ۱۳۹۲/۰۳/۱۸

4-دعوت‌کنندگان به وحدت جلوه ای از ناطق من الله بودن

«امروز هر حنجره‌ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجره‌ی الهی است، ناطق من اللّه است. هر حنجره‌ای و زبانی که ملتهای مسلمان را، مذاهب اسلامی را، طوایف گوناگون اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند و عصبیتها را علیه یکدیگر تحریک کند، ناطق من الشیطان است. «من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان النّاطق عن اللّه فقد عبد اللّه و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس».آنهائی که از زبان ابلیس حرف میزنند، خودشان و مستمعین خودشان را به طرف جهنم میبرند؛ خودشان را هم دچار هلاکت میکنند.«أ لم تر الی الذّین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛ «یقدم قومه یوم القیامة فأوردهم النّار»، که درباره‌ی فرعون است.( .۱۳۹۲/۰۳/۱۸ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن کریم)

5-اختلاف افکنی نماد بارز کفر به طاغوت

«در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت،تمسک به عروه‌ی وثقای الهی امکانپذیر نیست. ما کشورها و دولتها و ملتها را به این که به جنگ با امریکا بشتابند، دعوت نمی‌کنیم؛ ما دعوت می‌کنیم که تسلیم امریکا نشوند. ما دعوت می‌کنیم که با دشمن اسلام و مسلمین همکاری نکنند. یکی از اقسام همکاری نکردن همین است که به وسوسه‌های آنها در زمینه‌ی وحدت امت اسلامی اعتنا نکنند و امت اسلامی را با اتحاد خودش حفظ کنندم.(۱۳۸۵/۰۵/۳۰ بیانات‌ در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی)

6-اتحاد و یکپارچگی، سلاح مهم ملت‌ها در مواجهه با ابرقدرت‌ها

«سلاح مهم ملت‌ها در مواجهه با ابرقدرت‌ها و حکام مزدور، اتحاد و یکپارچگی آن‌ها است. دشمن شما تلاش می‌کند با انواع ترفندها یکپارچگی شما را از بین ببرد. مطرح کردن نقاط افتراق، مطرح کردن شعارهای انحرافی، مطرح شدن چهره‌های بدسابقه و نامطمئن به عنوان جانشین رئیس جمهور خائن، از جمله‌ی انگیزه‌سازی برای تفرقه است. اتحاد خود را بر محور دین و نجات کشور از شر مزدوران دشمن، حفظ کنید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(.۱۳۸۹/۱۱/ ۱۵  خطبه‌های نماز جمعه تهران)

7-تفرقه، ام الامراض و بزرگترین درد مسلمانان

«اسلام همه‌ی جوانب زندگی را فرامی‌گیرد و برای هر بخشی از کارهای عظیم زندگی انسان نسخه، درمان، راه‌حل و فرجی دارد؛ اما امروز در میان دردهای گوناگون مسلمانها، آنچه که بزرگتر از همه و امّ‌الأمراض دیگرِ دردهاست، تفرق مسلمانهاست. ما مسلمانها به این توصیه‌ی پیغمبر بزرگ خودمان «و لا تکونوا کالّذین تفرّقوا و اختلفوا» و یا به این توصیه «واعتصموا بحبل‌اللَّه جمیعاً و لاتفرّقوا»، عمل نمی‌کنیم؛ ضعف دنیای اسلام هم بر اثر همین تفرق است. امروز عامل تداوم ضعف مسلمین، تفرق آنهاست. در هر دوره‌ای از زمان بیماری‌هایی بوده است. در این دوره، بیماری اصلی، عدم اتحاد کلمه‌ی مسلمانها است».( ۱۳۸۳/۰۸/۲۴  بیانات در دیدار کارگزاران نظام)
 
8-اتحاد بر مبنای اصول، لازمه پیدایش ولایت بین مؤمنین

«وحدت هم که ما گفتیم - که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده - منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌ای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.(۱) آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.» (۱۳۸۹/۰۵/۳۱ بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان)

9-تفرقه عامل فرصت دادن به دشمن برای حمله به امت اسلامی

«توصیه‌ی دیگر قرآن به مسلمانها، اتّحاد کلمه‌ی آنهاست. اگر ما نهی قرآن را - که می‌گوید «و لا تفرّقوا» - مورد توجّه قرار ندهیم و به بهانه‌های مختلف بین خود اختلاف و تفرقه ایجاد کنیم و امّت اسلامی را قطعه قطعه و جدا جدا کنیم، نتیجه همین وضعی می‌شود که ملاحظه می‌کنید: دشمن به قطعه‌ای از پیکر اسلامی حمله می‌کند، دیگر قطعه‌ها انگار نه انگار! در حالِ خواب خوش هستند! این جدایی است. باید به قرآن برگردیم. برگشتن به قرآن، فقط به تلاوت و حفظ آن نیست. تلاوت و قرائت و حفظ قرآن، مقدّمه‌ی فهم و عمل است»(.۱۳۸۰/۰۷/۲۶ بیانات در مراسم اختتامیه‌ی هجدهمین دوره مسابقات حفظ، قرائت و تفسیر قرآن کریم‌)

10-نقطه امید دشمن، خدشه در وحدت

«... یک نقطه، مساله ی وحدت و یکپارچگی است. دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شوم شان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بسته اند. آنها از وحدت و یکپارچگی شما مردم می ترسند، این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسوولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد».
 
11-اتحاد و حسن ظنّ مؤمنین نسبت به یکدیگر عامل کمک الهی

«اتحاد را، اتفاق را، وحدت کلمه را، حسن‌ظن به یکدیگر را باید حفظ کرد. قرآن میگوید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا»(۱)؛ دلهاتان را با هم صاف کنید، دست در دست هم پیش بروید؛ شک نداشته باشید که خدای متعال این چنین ملتی را، این چنین دلهای صادقی را، این چنین گامهای استواری را کمک و حمایت خواهد کرد».( ۱۳۸۷/۰۲/۱۶ بیانات‌ در دیدار مردم کازرون‌)

12-اتحاد؛ راه غلبه بر توطئه اختلاف‌افکنی دشمن

«امروز شما ببینید یکی از نقاطی که دشمنان ما بر روی آن به طور کامل تکیه میکنند، برافروختن اختلافات مذهبی است؛ شیعه و سنی. آدمهائی که نه به شیعه عقیده دارند، نه به سنی عقیده دارند، نه اصل اسلام را قبول دارند، طبق میل سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل می‌آیند پشت بلندگوها می‌ایستند، از توسعه‌ی تشیع اظهار نگرانی میکنند! شما چه میفهمید تشیع چیست؟! چه میفهمید تسنن چیست؟! شما به اصل دین اعتقادی ندارید. امروز سیاست استکبار و سیاست سرویسهای جاسوسی این است که ماها را از هم بترسانند؛ شیعه را از سنی، سنی را از شیعه؛ اختلاف ایجاد کنند. راه غلبه‌ی بر دشمنان، اندیشیدن، فکر کردن، متحد شدن، دلها را به هم نزدیک کردن، دستها را در هم گره کردن است؛ و اینجور است که به فضل پروردگار، «لیظهره علی الدّین کلّه»  پیش خواهد آمد؛ و خدای متعال به فضل خود، به لطف خود، اهداف و دستورات و برنامه‌های این بعثت را بر همه‌ی توطئه‌های دشمن پیروز خواهد کرد».(۱۳۹۱/۰۳/۲۹ بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی)

13-وحدت، حافظ هویت، قدرت و آبروی مسلمانان

«قرآن ما را به وحدت توصیه کرده است. قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگی خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد».«قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگی خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد».(۱۳۸۴/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار کارگزاران نظام)
 
14- متأثر شدن دل از آیات قرآن، لازمه پذیرش راحت وحدت

«این همه هم هی آیات را میخوانیم، میگوئیم هم، تکرار میکنیم برای همدیگر، شما برای من میگوئید، من برای شما میگویم؛ خوب، باید دل را از این مفاهیم متأثر کنیم. فرض بفرمائید مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»، یک تعلیم قرآنی است دیگر؛ بارها هم تکرار کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم، هی هم میخوانیم. وقتی که این آیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شریفه به عنوان الهام الهی، بر دل ما نازل شد - دل جذب کند، هضم کند، بگیرد، دل به شکل این آیه صیرورت پیدا کند، دل ما و جان ما در قالب این آیه قرار بگیرد - آن وقت مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی وحدت برای ما یک مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اساسی خواهد شد و برای خاطر اغراض و مقاصد شخصی، وحدتهای عظیم ملی را به هم نمیزنیم؛ ببینید، این اثرش اینجا ظاهر میشود. اگر آیات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود که دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیه دربیاید، آن وقت وقتی که به ما میگویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» پذیرش آن برایمان راحت میشود» (. ۱۳۸۸/۰۵/۳۱ بیانات در جمع قاریان قرآن در روز اول ماه رمضان‌)
 
15-زنده کردن وحدت، هدف اعیاد اسلامی

«عید اسلامی برای زنده کردن احساس وحدت، در بین مسلمانهاست. عید اسلامی یعنی روزی که در تمام دنیای اسلام، مردم آن را جشن می‌گیرند. شما ملاحظه کنید! امروز برای بیش از یک میلیارد انسان، روز عید است. البته اختلاف افق امروز یا دیروز در تعیین روز اوّل ماه شوّال، اهمیتی ندارد. در بعضی کشورها دیروز عید بود و در بعضی کشورها، امروز. آیا این، مسأله‌ی کوچک و بی‌اهمیتی است که جمع غفیر و کثیری از این یک میلیارد نفر، در این روز، در مراسم نماز شرکت می‌کنند و نماز واحدی را به سمت قبله‌ی واحد، با آداب واحد و با مضمون واحد به جا می‌آورند؟! این موضوع، خیلی عظیم است؛ ولی متأسفانه به آن توجه نمی‌شود و بی‌توجهی به آن، خسارت بزرگی است. ما همه‌ی همّتمان در زمینه‌ی ارتباطات خارجی با دنیای اسلامی این است که بر این نکته تکیه کنیم».( ۱۳۷۵/۱۱/۲۱ بیانات در دیدار کارگزاران نظام)

16-حج به مثابه  مظاهر حبل الله و مظهر آئینه ی اتحاد

«یکی دیگر از شرایط[ی که حج را به معنای حقیقی خود نزدیک تر می کند ]، همین «مسئله‌ی اتحاد مسلمین» است. حج باید آئینه‌ی اتحاد باشد، نه آئینه‌ی اختلاف. اگر قرار باشد ما همه یک‌جا جمع بشویم تا در آنجا یکی به یکی بگوید تو بدی، آن دیگری بگوید تو بدتری؛ این چه جمع شدنی است! اگر اختلافی هم وجود دارد، جای بروزش آنجایی نیست که خدای متعال فرموده است: جمع بشوید تا «لیشهدوا منافع لهم» که منافع خودشان را در آنجا به دست بیاورند. بعضیها - حالا نگاه خوش‌بینانه همین است که بگوییم کج‌سلیقگی است، والّا اگر به چشم بدبینانه نگاه کنیم، حرفهای دیگر هم می‌شود زد - حج را جایی قرار می‌دهند برای دندان نشان دادن و لج کردن و چهره در هم کردن نسبت به اختلافات فرقه‌ای و طائفی؛ شیعه و سنی را آنجا مقابل هم قرار دادن. چقدر باید به ما بگویند تا باور کنیم که امروز بیش از گذشته اختلافات شیعه و سنی یکی از محورهای اساسی است که دشمنان اسلام دارند رویش سرمایه‌گذاری می‌کنند.» ( ۱۳۸۵/۰۹/۰۱بیانات در دیدار کارگزاران حج)

تندیس میراث در زیر حجم سنگین آوار فروخفته است.

میراث فرهنگی درعصرعطشناک برگ برنده و نقطه شروع سروری ملتها به حساب می آید دراین مسیر پرطلاطم مردم جوامع امروز تلاش می کنند تا هویت متزلزل، ملتهب و منقلب خود را معنا کرده  و نشان  واثری که از آنها در تاریخ باقی نمانده را ردیابی کنند.مردم جامعه تا به ضرورت آشنایی با پیشینه و شناسه دیرین خود واقف نگردیده وبه آنها احساس نیاز نکرده باشند در فهم معانی آن بازخواهند ماند.با بی‌توجهی به آن‌ها سبب نابودی آثار و تغییر بافت های مکان های مهم تاریخی می‌شوند در واقع همین آثار تاریخی جنبه‌های مختلفی در حرکت رو به رشد هر جامعه‌ای دارند که ازنگاه مردم مغفول و محزون ،محروم  ومهجور مانده است.یافته ی امروز با نابودی ‌های گسترده ی آثار و مواریث تاریخی و فرهنگی ،بیقرار و سرگشته و جنون‌گرفته و سیری‌ناپذیر ،سیلابی از ویرانی درحوزه میراث و فرهنگ انسانی به راه انداخته که  هیچ چیز جز تخریب و نابودی بناها و سرقت اشیای تاریخی ،وجود زباله دانی درونش را قانع نمی کند.باهجوم ناجوانمردانه  به ارزش ها و پی‌ها، پایه‌ها و بنیان‌ها ،هویت ها و سند بودن ها،به مفهوم دقیق‌تر،شکستن و خرد کردن سنت‌های اعتقادی و اعمال و افعال آیینی فرهنگ‌ها، مدرک شناختی جامعه‌ها و جمعیت‌های مرده، مدفون، مفقود و متروک گذشته ،بدعتی ویرانگر پی افکنده اند و با آتش‌افروز ی های گسترده و به مقیاس وسیع ،کوبیدن و روبیدن و از میان برداشتن و افکندنِ اصل‌ها و ریشه‌ها و زدودن هویت‌ها و نابودکردن میراث‌ها و غارتِ گسترده مواریث فرهنگی ملّت‌ها و تخریب وسیع محوطه‌های باستانی و فضاها و بافت‌های معماری سنّتی و موارد مشابه بسیار دیگر، چهره نازیبا و اهریمنیِ خود را هویدا کرده است.از میراثی که تندیسی بیش نمانده و آنچه نیزمانده در زیر آوار حجم عظیم ویرانی فروخفته است. 

غروب آثارتاریخی کرمان

 ☼ بردگی ☼

چه زمانی مردم را به بندگی و بردگی گرفته‌اید؛ در حالی که مادرانشان آنان را آزاد به دنیا آورده‌اند. (عمر فاروق رضی الله عنه)

علی شریعتی درباره‌اش می‌گوید: «عمر اسلام را به یک قدرت بزرگ جهانی تبدیل کرد و کمر قوی‌ترین امپراتوری‌های شرق و غرب را شکست؛ ادوارش پرشکوه‌ترین امپراتوری‌ها و سلطنت‌های زمین شد و همچون یک ژنده پوش فقیر می‌زیست؛ پیاده راه می‌رفت و بر خاک می خفت». امروز بر ماست که نام نیکش را زنده نگه داریم؛ کودکانمان را به نام زیبای او نام‌گذاری کنیم وبا شخصیت بزرگ و با عظمتش آشنا سازیم. جهان امروز ما به احیای الگوی زندگی و راه و منش او نیاز دارد تا بار دیگر مجد و عظمت یک دموکراسی واقعی را تجربه کند. عمر فاروق نامی است که هنوز هم مستبدان زمانه از هیبتش بر خود می‌لرزند و جهان نبود وجود با برکتش را احساس می‌کند.