در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، تفرقه بین مذاهب و ملل اسلامى، از مسائل پیچیده و بنیانکن جوامع اسلامى بوده است که خسارتها و لطمههاى مادى و معنوى جبران ناپذیرى بر پیکر امت واحده اسلامى وارد ساخته است، این زخم خونین در چهره زیباى امت اسلامى از دید مصلحان امت اسلامی پنهان نمانده و نگرانى آنان را برانگیخته است. از این رو در مقاطع تاریخى مصلحان بسیاری در صدد ایجاد وحدت بین مسلمین بوده تا التیامبخش درد مهلک امت اسلامى باشند، هر یک از آنان اهداف ویژهاى را نیز دنبال نمودهاند. در همین راستا از منظر مقام معظم رهبری(مدظله) مهمترین و کلیدیترین اصل در سیاست خارجی در حوزه جهان اسلام، اصل وحدت و انسجام اسلامی است. به لحاظ فراوانی کاربرد الفاظ در لسان مقام معظم رهبری، بیتردید واژه وحدت اهمیت بسیاری یافته، تا جایی که امروزه از ایشان به عنوان یکی از بزرگترین منادیان وحدت یاد میشود. کثرت آثار محققانی که وحدت را از منظر مقام معظم رهبری بحث نمودهاند شاهد بر مدعاست.
1-وحدت ایدئولوژیکی و وحدت استراتژیکی
«منظور ما از وحدت چیست؟ یعنی همهی مردم یکسان فکر کنند؟ نه. یعنی همهی مردم یک نوع سلیقهی سیاسی داشته باشند؟ نه. یعنی همهی مردم یک چیز را، یک شخص را، یک شخصیت را، یک جناح را، یک گروه را بخواهند؟ نه؛ معنای وحدت اینها نیست. وحدت مردم، یعنی نبودن تفرقه و نفاق و درگیری و کشمکش. حتی دو جماعتی که از لحاظ اعتقاد دینی مثل هم نیستند، میتوانند اتحاد داشته باشند؛ میتوانند کنار هم باشند؛ میتوانند دعوا نکنند. یکی از عواملی که این وحدت را خدشهدار میکند، مفاهیم مشتبهی است که دائماً در فضای ذهنی مردم پرتاب میشود. هر کس هم به گونهای معنا میکند؛ یک عدّه از این طرف، یک عدّه از آن طرف؛ جنجال و اختلافِ غیرلازم درست میشود! البته دشمن در همهی این مسائل سود میبرد و به احتمال زیاد در این مسائل - یا در همهاش، یا در بعضیاش - دست هم دارد. این را ما نمیتوانیم ندیده بگیریم».( ۱۳۷۹/۰۱/۲۶ بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران )
بنابراین از منظر مقام معظم رهبری، وحدت ایدئولوژیکی، وحدتی آرمانی و مطلوب است که در سطح مذاهب اسلامی، هدفی عالی است اما آنچه مطلوب, عملی و شدنی است، وحدت استراتژیکی به معنای وحدت عملی و همبستگی بر اساس اصول مشترک اسلامی در برابر دشمن مشترک جهان اسلام است که کیان اسلام، منابع و ذخایر کشورهای اسلامی را مورد هدف قرار داده است.
2-تحقق اتحاد اسلامی؛ خواسته قطعی پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله)
«شعار اتحاد اسلامی، یک شعار مقدس است. امروز اگر پیامبر مکرم اسلام (صلّی اللّه علیه و ءاله) در میان ما بود، به اقتضای آیهی شریفهی «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم» ما را به اتحاد دعوت میکرد؛ از ایجاد اختلافاتِ اینچنینی جلوگیری میکرد. ما اگر چنانچه علاقهمند به نبی مکرم اسلام هستیم، باید این خواستهی قطعی آن بزرگوار را تحقق ببخشیم». ( ۱۳۹۱/۱۱/۱۰ بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی)
3-وحدت آموزشی قرآنی اما تفرقه آموزشی استعماری
«یکی از دستورات قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند؛ دست در دست یکدیگر بگذارند: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا». این خطاب به کیست؟ خطاب به ما است، خطاب به ملت ایران است، خطاب به ملتهای مسلمان کشورهای اسلامی است، خطاب به همهی مؤمنین به اسلام در سراسر دنیا است. ما به این عمل میکنیم؟ نقطهی مقابل این آموزش قرآنی، آموزش استعماری است: اختلاف میان مسلمانان. یک عده، یک عدهی دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آنها بری بدانند. این چیزی است که امروز استعمار میخواهد؛ برای اینکه ما با هم نباشیم» ( ۱۳۹۲/۰۳/۱۸
4-دعوتکنندگان به وحدت جلوه ای از ناطق من الله بودن
«امروز هر حنجرهای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرهی الهی است، ناطق من اللّه است. هر حنجرهای و زبانی که ملتهای مسلمان را، مذاهب اسلامی را، طوایف گوناگون اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند و عصبیتها را علیه یکدیگر تحریک کند، ناطق من الشیطان است. «من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان النّاطق عن اللّه فقد عبد اللّه و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس».آنهائی که از زبان ابلیس حرف میزنند، خودشان و مستمعین خودشان را به طرف جهنم میبرند؛ خودشان را هم دچار هلاکت میکنند.«أ لم تر الی الذّین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛ «یقدم قومه یوم القیامة فأوردهم النّار»، که دربارهی فرعون است.( .۱۳۹۲/۰۳/۱۸ بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن کریم)
5-اختلاف افکنی نماد بارز کفر به طاغوت
«در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت،تمسک به عروهی وثقای الهی امکانپذیر نیست. ما کشورها و دولتها و ملتها را به این که به جنگ با امریکا بشتابند، دعوت نمیکنیم؛ ما دعوت میکنیم که تسلیم امریکا نشوند. ما دعوت میکنیم که با دشمن اسلام و مسلمین همکاری نکنند. یکی از اقسام همکاری نکردن همین است که به وسوسههای آنها در زمینهی وحدت امت اسلامی اعتنا نکنند و امت اسلامی را با اتحاد خودش حفظ کنندم.(۱۳۸۵/۰۵/۳۰ بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی)
6-اتحاد و یکپارچگی، سلاح مهم ملتها در مواجهه با ابرقدرتها
«سلاح مهم ملتها در مواجهه با ابرقدرتها و حکام مزدور، اتحاد و یکپارچگی آنها است. دشمن شما تلاش میکند با انواع ترفندها یکپارچگی شما را از بین ببرد. مطرح کردن نقاط افتراق، مطرح کردن شعارهای انحرافی، مطرح شدن چهرههای بدسابقه و نامطمئن به عنوان جانشین رئیس جمهور خائن، از جملهی انگیزهسازی برای تفرقه است. اتحاد خود را بر محور دین و نجات کشور از شر مزدوران دشمن، حفظ کنید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(.۱۳۸۹/۱۱/ ۱۵ خطبههای نماز جمعه تهران)
7-تفرقه، ام الامراض و بزرگترین درد مسلمانان
«اسلام همهی جوانب زندگی را فرامیگیرد و برای هر بخشی از کارهای عظیم زندگی انسان نسخه، درمان، راهحل و فرجی دارد؛ اما امروز در میان دردهای گوناگون مسلمانها، آنچه که بزرگتر از همه و امّالأمراض دیگرِ دردهاست، تفرق مسلمانهاست. ما مسلمانها به این توصیهی پیغمبر بزرگ خودمان «و لا تکونوا کالّذین تفرّقوا و اختلفوا» و یا به این توصیه «واعتصموا بحبلاللَّه جمیعاً و لاتفرّقوا»، عمل نمیکنیم؛ ضعف دنیای اسلام هم بر اثر همین تفرق است. امروز عامل تداوم ضعف مسلمین، تفرق آنهاست. در هر دورهای از زمان بیماریهایی بوده است. در این دوره، بیماری اصلی، عدم اتحاد کلمهی مسلمانها است».( ۱۳۸۳/۰۸/۲۴ بیانات در دیدار کارگزاران نظام)
8-اتحاد بر مبنای اصول، لازمه پیدایش ولایت بین مؤمنین
«وحدت هم که ما گفتیم - که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده - منظور من اتحاد بر مبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.(۱) آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.» (۱۳۸۹/۰۵/۳۱ بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان)
9-تفرقه عامل فرصت دادن به دشمن برای حمله به امت اسلامی
«توصیهی دیگر قرآن به مسلمانها، اتّحاد کلمهی آنهاست. اگر ما نهی قرآن را - که میگوید «و لا تفرّقوا» - مورد توجّه قرار ندهیم و به بهانههای مختلف بین خود اختلاف و تفرقه ایجاد کنیم و امّت اسلامی را قطعه قطعه و جدا جدا کنیم، نتیجه همین وضعی میشود که ملاحظه میکنید: دشمن به قطعهای از پیکر اسلامی حمله میکند، دیگر قطعهها انگار نه انگار! در حالِ خواب خوش هستند! این جدایی است. باید به قرآن برگردیم. برگشتن به قرآن، فقط به تلاوت و حفظ آن نیست. تلاوت و قرائت و حفظ قرآن، مقدّمهی فهم و عمل است»(.۱۳۸۰/۰۷/۲۶ بیانات در مراسم اختتامیهی هجدهمین دوره مسابقات حفظ، قرائت و تفسیر قرآن کریم)
10-نقطه امید دشمن، خدشه در وحدت
«... یک نقطه، مساله ی وحدت و یکپارچگی است. دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شوم شان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بسته اند. آنها از وحدت و یکپارچگی شما مردم می ترسند، این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد. مسوولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگی عظیم، چگونه باید رفتار کرد».
11-اتحاد و حسن ظنّ مؤمنین نسبت به یکدیگر عامل کمک الهی
«اتحاد را، اتفاق را، وحدت کلمه را، حسنظن به یکدیگر را باید حفظ کرد. قرآن میگوید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیرا»(۱)؛ دلهاتان را با هم صاف کنید، دست در دست هم پیش بروید؛ شک نداشته باشید که خدای متعال این چنین ملتی را، این چنین دلهای صادقی را، این چنین گامهای استواری را کمک و حمایت خواهد کرد».( ۱۳۸۷/۰۲/۱۶ بیانات در دیدار مردم کازرون)
12-اتحاد؛ راه غلبه بر توطئه اختلافافکنی دشمن
«امروز شما ببینید یکی از نقاطی که دشمنان ما بر روی آن به طور کامل تکیه میکنند، برافروختن اختلافات مذهبی است؛ شیعه و سنی. آدمهائی که نه به شیعه عقیده دارند، نه به سنی عقیده دارند، نه اصل اسلام را قبول دارند، طبق میل سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل میآیند پشت بلندگوها میایستند، از توسعهی تشیع اظهار نگرانی میکنند! شما چه میفهمید تشیع چیست؟! چه میفهمید تسنن چیست؟! شما به اصل دین اعتقادی ندارید. امروز سیاست استکبار و سیاست سرویسهای جاسوسی این است که ماها را از هم بترسانند؛ شیعه را از سنی، سنی را از شیعه؛ اختلاف ایجاد کنند. راه غلبهی بر دشمنان، اندیشیدن، فکر کردن، متحد شدن، دلها را به هم نزدیک کردن، دستها را در هم گره کردن است؛ و اینجور است که به فضل پروردگار، «لیظهره علی الدّین کلّه» پیش خواهد آمد؛ و خدای متعال به فضل خود، به لطف خود، اهداف و دستورات و برنامههای این بعثت را بر همهی توطئههای دشمن پیروز خواهد کرد».(۱۳۹۱/۰۳/۲۹ بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی)
13-وحدت، حافظ هویت، قدرت و آبروی مسلمانان
«قرآن ما را به وحدت توصیه کرده است. قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگی خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد».«قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگی خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد».(۱۳۸۴/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار کارگزاران نظام)
14- متأثر شدن دل از آیات قرآن، لازمه پذیرش راحت وحدت
«این همه هم هی آیات را میخوانیم، میگوئیم هم، تکرار میکنیم برای همدیگر، شما برای من میگوئید، من برای شما میگویم؛ خوب، باید دل را از این مفاهیم متأثر کنیم. فرض بفرمائید مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»، یک تعلیم قرآنی است دیگر؛ بارها هم تکرار کردهایم، هی هم میخوانیم. وقتی که این آیهی شریفه به عنوان الهام الهی، بر دل ما نازل شد - دل جذب کند، هضم کند، بگیرد، دل به شکل این آیه صیرورت پیدا کند، دل ما و جان ما در قالب این آیه قرار بگیرد - آن وقت مسئلهی وحدت برای ما یک مسئلهی اساسی خواهد شد و برای خاطر اغراض و مقاصد شخصی، وحدتهای عظیم ملی را به هم نمیزنیم؛ ببینید، این اثرش اینجا ظاهر میشود. اگر آیات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود که دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیه دربیاید، آن وقت وقتی که به ما میگویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» پذیرش آن برایمان راحت میشود» (. ۱۳۸۸/۰۵/۳۱ بیانات در جمع قاریان قرآن در روز اول ماه رمضان)
15-زنده کردن وحدت، هدف اعیاد اسلامی
«عید اسلامی برای زنده کردن احساس وحدت، در بین مسلمانهاست. عید اسلامی یعنی روزی که در تمام دنیای اسلام، مردم آن را جشن میگیرند. شما ملاحظه کنید! امروز برای بیش از یک میلیارد انسان، روز عید است. البته اختلاف افق امروز یا دیروز در تعیین روز اوّل ماه شوّال، اهمیتی ندارد. در بعضی کشورها دیروز عید بود و در بعضی کشورها، امروز. آیا این، مسألهی کوچک و بیاهمیتی است که جمع غفیر و کثیری از این یک میلیارد نفر، در این روز، در مراسم نماز شرکت میکنند و نماز واحدی را به سمت قبلهی واحد، با آداب واحد و با مضمون واحد به جا میآورند؟! این موضوع، خیلی عظیم است؛ ولی متأسفانه به آن توجه نمیشود و بیتوجهی به آن، خسارت بزرگی است. ما همهی همّتمان در زمینهی ارتباطات خارجی با دنیای اسلامی این است که بر این نکته تکیه کنیم».( ۱۳۷۵/۱۱/۲۱ بیانات در دیدار کارگزاران نظام)
16-حج به مثابه مظاهر حبل الله و مظهر آئینه ی اتحاد
«یکی دیگر از شرایط[ی که حج را به معنای حقیقی خود نزدیک تر می کند ]، همین «مسئلهی اتحاد مسلمین» است. حج باید آئینهی اتحاد باشد، نه آئینهی اختلاف. اگر قرار باشد ما همه یکجا جمع بشویم تا در آنجا یکی به یکی بگوید تو بدی، آن دیگری بگوید تو بدتری؛ این چه جمع شدنی است! اگر اختلافی هم وجود دارد، جای بروزش آنجایی نیست که خدای متعال فرموده است: جمع بشوید تا «لیشهدوا منافع لهم» که منافع خودشان را در آنجا به دست بیاورند. بعضیها - حالا نگاه خوشبینانه همین است که بگوییم کجسلیقگی است، والّا اگر به چشم بدبینانه نگاه کنیم، حرفهای دیگر هم میشود زد - حج را جایی قرار میدهند برای دندان نشان دادن و لج کردن و چهره در هم کردن نسبت به اختلافات فرقهای و طائفی؛ شیعه و سنی را آنجا مقابل هم قرار دادن. چقدر باید به ما بگویند تا باور کنیم که امروز بیش از گذشته اختلافات شیعه و سنی یکی از محورهای اساسی است که دشمنان اسلام دارند رویش سرمایهگذاری میکنند.» ( ۱۳۸۵/۰۹/۰۱بیانات در دیدار کارگزاران حج)
حاج اسماعیل دولابی :
میگویند پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. همهی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت . پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد . شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله»
هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
«چرا شما عمار را «سلاماللَّهعلیه» میگویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛»
«یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.»
«در عصرِ روزِ هجدهم بهمن ماه سال ۵۷، در تهران حکومت نظامی اعلام شد. امام به مردم فرمود به خیابانها بریزید. اگر امام در آن لحظه چنین تصمیمی نمیگرفت، امروز محمّدرضا در این مملکت بر سرِ کار بود. یعنی اگر با حکومت نظامی ظاهر میشدند، و مردم در خانههایشان میماندند، اوّل امام و ساکنان مدرسهی رفاه و بعد اهالی بقیهی مناطق را قتل عام و نابود میکردند. پانصدهزار نفر را در تهران میکشتند و قضیه تمام میشد. اما امام، در لحظهی لازم تصمیم لازم را گرفت.»
«سال ۷۸ که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال ۷۸ مردم آمدند در خیابانها، توطئهی دشمن را سالها برایش برنامهریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند.»
«فتنه ۸۸ تنها آن چیزی نبود که توی خیابان دیده شد، زمینههایی چیده بودند و اهداف خطرناکی داشتند، با برخوردهای سیاسی و امنیتی، حل نمیشد. یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت ۹ دی بود که مردم آمدند و بساط فتنه و فتنه گران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی در تاریخ یک حادثه ماندنی است.»
«شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظهی مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود.»
«امروز در این برهه ی از زمان، مسئلهی اقتصادی از همهی مسائل کشور فوریت و اولویت بیشتری دارد.»
«این سال را ما بایستی متوجه کنیم به اساسیترین مسائل کشور و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند.»
اوایل برام حکم سرگرمی داشت، به خصوص اینکه خالمم با دخترخالههام میاومدن. کلی خوش میگذشت. بعد از چند وقت، خانواده خالم، از شهری که توش زندگی میکردیم رفتند و از قم و جمکران هم دور شدند، اما من هنوزم شبهای چهارشنبه با مادر میرفتم جمکران، ولی دیگه از شیطونی خبری نبود. کنار مادر مینشستم و فقط مینشستم!
منتظر میموندم تا دعای توسل تموم بشه و برگردیم! یک دفعه که هوا سرد بود، رفتیم توی مهدیه. اونجا برای اولین بار به روضهای که مداح برای امام حسین (ع) میخوند، گوش دادم و برای اولین بار گریه کردم، چه گریهای! انگار یک بغضی بود که خودمم ازش خبر نداشتم، اما شکست و چه خوب شکست! بعد از اون، انگار چشم و گوشم آگاهتر شدن! اون موقع خبر نداشتم که گریه برای امام حسین (ع) چه کارها که نمیکنه.
مادرم همیشه به سخنرانیهای آقای پناهیان که از تلویزیون پخش میشد گوش میداد. یادمه پاییز بود و منم کنار مادر داشتم به سخنرانی گوش میدادم. الان اصلاً یادم نمیاد که حاج آقا دقیقاً چی گفت، فقط میدونم یک جمله گفت که حکم یک تلنگر داشت برای من. از اون زمان به بعد، کلمهی حجاب وارد ذهنم شد و بهش فکر کردم، اما خیلی سخت بود. من عادت نداشتم به اونجور پوشش و سر کردن چادر. برام محال بود!
نیمهی دوم اسفندماه بود، شب آغاز ولایت امام زمان (عج)، و باز هم جمکران. بیست و دوساله بودم، اما هنوز به زیارت آقا امام رضا (ع) مشرف نشده بودم. اون شب دعا کردم و فقط همین رو خواستم! فردا صبحش بلیط گیرمون اومد! رفتم پابوس امامم، چادرم رو از خود آقا خواستم، چون میدونستم خودم نمیتونم، خیلی برام سخت بود. روز آخر وقتی داشتیم از حرم برمیگشتیم، از مادر خواستم برام پارچهی چادری بگیره، وقتی وارد یکی از مغازههای اطراف بابالجواد شدیم، مادرم رفت سراغ پارچههای چادر نماز! وقتی بهش گفتم چادر مشکی میخوام، یکم تعجب کرد. گفت: مطمئنی؟ بعد با کمال میل، بهترین پارچهی چادری رو برام خرید.
وقتی برگشتیم، دیگه مثل قبل نبودم، دیگه از آرایش کردن خوشم نمیاومد. هنوزم مانتوهای قبلیم رو میپوشیدم، اما همش معذب بودم. شروع کردم کم کم روی خودم کار کردن. اول آرایشم رو قطع کردم. بعد ریزه ریزه مقنعم رو تنگ کردم. دیگه همه توی دانشگاه متوجه تغییراتم شده بودن. اواخر فروردین ماه، یک روز مقنعم رو نگاه کردم. دیدم حدود ده دوازده سانت از درزشو دوختم! از خودم خجالت کشیدم! دیگه مانتوهام برام شده بودن مثل قفس. چادرمم دست خیاط بود و هنوز آماده نشده بود. یک روز توی یک مهمونی، خونهی یکی از دوستام اعلام کردم که به زودی قراره چادری بشم، ولی اصلاً استقبال نکردن!
بالاخره چادرم آماده شد، ایام فاطمیه و نیمههای اردیبهشت بود. یادمه کسی خونه نبود. میخواستم برم بانک. دلم رو به دریا زدم و چادرم رو سر کردم و زدم بیرون. جلوی در بانک از تاکسی که پیاده شدم، چادر از سرم افتاد و فرش زمین شد! نا امید شدم.
چند روز گذشت، فردا روز شهادت حضرت فاطمه (س) بود. ظهر بود، جلوی تلویزیون نشسته بودم. قرار بود نیم ساعت بعد با دوستم بریم کتابخانه. گویندهی تلویزیون گفت: «فاطمه (س) با حجاب بود. وقتی آقایمان حضرت ولی عصر(عج) ظهور کنند هم، همه با حجاب میشوند، پس چه خوب است که از الان برویم استقبال!» همونجا به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و تصمیم قطعی گرفتم...
وقتی چادر به سر از خونه خارج شدم، یک حس دیگهای داشتم. حس میکردم خدا داره نگاهم میکنه و بهم لبخند میزنه. الان دقیقاً دو ساله که چادریام. تنها دختر چادری خانواده. اون حس رو هنوز هم دارم. آنقدر شیرینه که با همهی دنیا عوضش نمیکنم. این رو هم بگم که دیگه هیچوقت، چادر از سرم نیفتاد. الان یک حرفهای هستم! اوایل، خانوادم زیاد استقبال نکردن. همه فکر میکردن که یک هوس زودگذره و از سرم میفته، اما الان دیگه همه عادت کردن و با چادر، بیشتر دوستم دارن.
توی این دو سال، خدای عزیزم کادوهای خیلی خوبی برام فرستاد، دیگه نماز صبحم قضا نمیشه، همهی نمازهام رو سر وقت میخونم. مشرف شدم به نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و چند وقت دیگه هم قراره برم مکه انشاءالله... هر چقدر شکرش رو به جا بیارم، بازم نمیتونم حقش رو ادا کنم ... بزرگترین افتخارم توی دنیا اینه که دختر مسلمان شیعهی ایرانیام و عشق فاطمهی زهرا (س) و خاندانشون، تو دلمه.