پ رضا شاهرودی بازیکن محبوب فوتبال ایران در دهه 90 از شروع فوتبال، نقش علی پروین در جدایی اش از فوتبال و اختلافاتش با علی دایی گفت.
رضا شاهرودی بازیکن چپ پا و خوش چهره فوتبال ایران دراواخر دهه 90بود که توانست باکنارگذاشتن بزرگانی چون مجتبی محرمی و جواد منافی دفاع چپ پرسپولیس وتیم ملی شود وخیلی زود جای خاصی در دل هواداران پرسپولیس باز کند. شاهرودی در خصوص مسایل مختلفی از جمله اشتباه حمید درخشان در هدایت پرسپولیس،محمد مایلی کهن وضعف های فوتبال ایران هم صحبت کرد که درزیرمتن کامل این گفت و گوی ایرنا با رضا شاهرودی معروف به رضا مالدینی تیفوسی های پرسپولیس خواهید خواهند.
* محله امام زاده حسن و جو فوتبالی این محل در فوتبالیست شدن شما چقدر تاثیر گذار بود؟
فوتبال را از زمین خاکی های جنوب شهر در محله امام زاده حسن شروع کردم و آموزشگاه ها هم در فوتبال من بسیار تاثیر گذار بودند.
ما در مدارس برای مناطق انتخاب می شدیم و آنجا بسیار خوب دیده شدم و توانستم در رده های پایه به ترتیب موفق باشم
* کدام مربی شما را کشف کرد؟
آقای رضا کلانتری معلم ورزش من خیلی تاکید داشت که من می توانم بازیکن بزرگی شوم و من را به مربی به نام خسرو فلاح که از جان دل مایه می گذارد معرفی کرد و خسرو فلاح و رضا کلانتری من را وارد فوتبال کردند و در تمام تصمیم گیری های من برای انتخاب باشگاه تاثیر گذار بودند.
* شما در سن 6 سالگی پدر خود را به صورت ناگهانی از دست دادید توضیحی در این باره بدهید؟
حدودا نزدیک انقلاب بود که پدرم برای تامین اجناس مغازه خود به خارج از خانه رفته بودکه تا الان به خانه بازنگشته است و هیچ خبری هم از او در دست نداریم. من خودم یکسال به این خاطر دیر مدرسه را شروع کردم و مرتب به پزشک قانونی رفتم اما هیچ خبری از او نشد.
* بعد از پدر مسئولیت تامین درآمد خانواده به دوش چه کسی افتاد؟
علی، فیروز و خواهرم به همراه من فرزندان خانواده ما هستند اما بعد از پدر تمام مشکلات ما برای تامین درآمد به گردن علی بردار بزرگم افتاد که آن زمان 12 سال سن داشت. او به جای پدر به سر کار رفت و همچنان هم همان شغل را دارد. من هم از زمانی که فوتبال را شروع کردم و توانستم درآمد داشته باشم به کمک خانواده رفتم.
* نبود پدر در زندگی شما به خصوص در فوتبال چقدر تاثیر گذار بود؟
پدریک مشوق بسیار خوب برای پسر است. در ورزش دوستان زیادی داشتم که تمام کار هایشان را پدرانشان انجام می دادند و دوست داشتم پدر من هم بود تا با او مشورت می کردم و اگر او بود شاید پله های ترقی را خیلی زود طی می کردم.
* اولین قراردادی که در فوتبال بستید با کدام باشگاه بود؟
خسرو فلاح و کانتری که مربیان اول من بودند من را به تیم جوانان صنعت معدن بردند و اعتقاد داشتند مهدی دینورزاده سرمربی بزرگسالان این باشگاه اعتقاد عجیبی به تیم جوانان دارد و بازیکنان زیادی از این تیم انتخاب می کند که اتفاقا همانطور شد و من هم به وسیله دینورزاده راهی تیم بزرگسالان شدم.
* قرارداد شما با صنعت و معدن چقدر بود؟
50 هزار تومان با ماهی 3 هزار تومان از این باشگاه می گرفتم اما دقیقا در همان زمان تیم پورا نیز خواهان من بود و آقای صوفیانی مدیرعامل آن باشگاه حاضربود به من 120 هزار تومان با یک موتور سیکلت بدهد اما فلاح و کلانتری به من اجازه ندادند به این تیم بروم.
* با اولین حقوق خود چه کردید؟
50 هزار تومان را به برادرم دادم تا در پول پیش خانه کمکی کرده باشم و از حقوق ماهیانه نیز به خانواده کمک می کردم.
* بعد از صنعت و معدن چه باشگاه هایی را انتخاب کردید؟
کشاورز و پرسپولیس تیم های بعدی من بودند.
* از حضور در پرسپولیس صحبت کنید و چه شد به این تیم آمدید؟
زمانی که می خواستم به پرسپولیس بیایم چپ پاهای بسیار خوبی در این تیم حضور داشتند. مجتبی محرمی و جواد منافی هر دو از بهترین های آسیا بودند البته در زمان حضور من محرمی مدتی محروم بود و بعد به تیم اضافه شد.
البته من در کشاورزم هم دقیقا هم شرابط را داشتم اما توانستم حق خود را بگیریم و یادم می آید رضا وطنخواه با من تماس گرفت و گفت رضا به پرسپولیس نرو آنجا خراب می شوی اما من گفتم می روم و حق خود را می گیرم. در زمان حضورم در کشاور در دوره مربیگری هاتف، رویین دل و عسگرزاده همیشه فیکس بودم و سعی می کردم در هر بازی بهترین بازیکن تیم باشم.
* چه کسی شما را برای پرسپولیس انتخاب کرد:
یادم می آید دیداری داشتیم با تیم بانک تجارت که اتفاقا علی دایی و افشین پیروانی هم بازیکن این تیم بودند در ورزشگاه امجدیه که ما این بازی را 2 بر یک پیروز شدیم. علی پروین تماشاگر این مسابقه بود و اتفاقا من در آن بازی بسیار خوب بازی کردم و یادم است در پایان بازی یکی از دوستان علی پروین نزد من آمد و گفت فردا به نمایشگاه سورتمه بروم.
من هم به دقیقا فردا به سورتمه رفتم وعلی آقا همان اول کار گفت اینجا مثل کشاورز نیست و خبری از پول نمی باشه و همه سر یک سفره نشستیم.
* از این سفره معروف علی پروین به شما چیزی هم رسید؟
به من هم از این سفره چیزی نرسید (باخنده) علی آقا می گفت اگر پولی هم بیاید باید هواداران بدهند که این پول قابل قیاس با باشگاه های دیگر نبود. باور کنید آن زمان بازیکنان انقدر عاشق حضور در پرسپولیس بودند که کسی به فکر پول نبود و خود من بدون هیچ چشم داشتی قراردادم را امضا کردم.
* به پرسپولیس آمدید و در پستی قرار شد بازی کنید که مجتبی محرمی و جواد منافی دو بازیکن صاحب نام در آسیا در این تیم دفاع چپ بودند از اینجا برایمان بگویید که چه شد رضا شاهرودی خیلی سریع در ترکیب اصلی قرار گرفت؟
مجتبی در ابتدای حضور من محروم بود اما جواد منافی هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس دفاع چپ بود. با رفتن من مجتبی به هافبک چپ رفت ومن دفاع چپ ثابت تیم شدم و بعد از بازگشت مجتبی محرمی با نظر علی پروین او به دفاع وسط رفت و بازهم من فیکس بازی کردم.
* شما از ابتدا پرسپولیسی بودید؟
من از بچگی به همراه فیروز برادرم پرسپولیسی بودیم و همه بازی های پرسپولیس را در جایگاه تیفوسی های ورزشگاه از نزدیک مشاهده می کردیم و از همان زمان هم آرزو داشتم یک روز در این تیم بازی کنم.
* چقدر طول کشید رضا شاهرودی در پرسپولیس محبوب شود؟
حدود 8 بازی طول کشید خود را در پرسپولیس و در دل هواداران جا کردم. واقعا در آن زمان آماده بود و یادم است بعد از همین 8 بازی به تیم ملی هم دعوت شدم.
در آن زمان تمرین زیادی می کردم و به اعتقاد هواداران پرسپولیس زوج رویایی را با جواد منافی در سمت چپ پرسپولیس درست کرده بودیم.
* شما درکشاورز با مربیان علمی چون رویین دل و هاتف کار کردید که سبک متفاوتی با پروین داشتند آیا کار کردن با او برای شما سخت نبود؟
آن مربیان از پروین علمی تر بودند اما کار کردن با او اصلا سخت نبود و به اندازه تفکرات خود اطلاعات داشت. در دوره ما تفکرات بازیکنان به شکلی بود که اصلا نیازی به این نداشتیم که مربی بگوید چه کاری باید انچام دهیم و ما بازیکنان امروزی تفاوت های زیاد داشتیم. بازیکنان آن نسل همه کار بلد بودند و زیبا ترین فوتبال را بازی می کردند اما امروز برخی بازیکنان ساده ترین کار ها را نمی دانند.
* چه مساله ای بود که علی پروین را از مربیان دیگر متفاوت می کرد؟
مدیریت علی آقا بی نظیر بود و رمز اصلی موفقیت او مدیریتش بود البته در کنار او ناصر ابراهیمی هم حضور داشت که تمرین دهنده بسیار خوبی بود.
* آیا در زمان شما پیراهن پرسپولیس آسان بدست می آمد؟
پیراهن پرسپولیس آن موقع اصلا آسان بدست نمی آمد ومن چه سختی هایی را طی کردم تا به این پیراهن برسم. در زمان ما کسی که می خواست در پرسپولیس ثبات پیدا کند باید از نظر فنی و اخلاقی خیلی قوی عمل می کرد در غیر این صورت پوشیدن آن پیراهن اصلا آسان نبود.
* چرا از ابتدا شماره 16 پرسپولیس را انتخاب کردید؟
وقتی به پرسپولیس رفتم شماره 16 دست انصاری فرد بود که به بازی او علاقه زیادی داشتم اتفاقا پیش از شروع فصل با ما تمرین می کرد اما قبل از شروع فصل اعلام کرد نمی تواند تیم را همراهی کند و من هم از او اجازه گرفتم و پیراهن 16 را به تن کردم و در تیم ملی هم این پیراهن را پوشیدم.
* اختلاف شما با علی پروین از چه زمانی شروع شد؟
اختلاف ما تا این حد که در رسانه ها گفته شد نبود اما من از دروغ بدم می آید و کسی هم که حرف می زند باید پای حرف خود بایستد. علی پروین را خیلی دوست دارم و معرفت او از خیلی ها دراین فوتبال بیشتر است اما سر اینکه من می گفتم اگر چیزی هست باید برای همه باشد او ناراحت می شد.
چند بارهم کاپیتان تیم بودم و مشکلات بازیکنان را به عنوان بزرگتر تیم مطرح کردم که علی آقا از این کار خوششان نیامد. رسم بود جلسات فنی درتیم برگزارمی شد که اکثرا درآن بحث فنی نمی شد وبه مسایل این چنینی پرداخته می شد من هم به عنوان بزرگتر تیم عادت داشتم مشکلات بازیکنان را بیان کنم.
من وعلی آقا شاید گاهی اوقات با هم اختلاف داشتیم اما هر دو علاقه زیادی به هم داشتیم و حتی او فوتبال من را بسیار قبول داشت و فکر می کنم همیشه سر چیز های بی خودی با هم درگیر شدیم.
* آیا گرفتن بازوبند کاپیتانی از شما دلیل افزایش این اختلافات بود؟
این مساله اصلا صحت نداشت و من خودم بازوبند را به عابدزاده دادم.
* بهترین قراردادی که با پرسپولیس بستید چقدر بود؟
جوا: بهترین قرارداد من با پرسپولیس 25 میلیون تومان در سال 81 بود که البته چهار میلیون آن را هنوز نگرفته ام.
* به اعتقاد خیلی ازاهالی فوتبال ناکامی های شما از جایی شروع شد که لژیونر شدید آیا این مساله صحت دارد ؟
بازی های مقدماتی جام جهانی بود که آلتا ترکیه با مدیرعاملش به ایران آمد و دقیقا ما هم در این زمان در هتل هما تهران اردو داشتیم و آنها درخواست جذب من را به عابدینی ارایه کردند. قبل از اینکه به آلتا بروم مدتی در کرواسی و در تمرینات تیم هایدوک به همراه افشین پیروانی حضور داشتم که به خاطر نبود پول راهی آلتا شدم.
محمد خاکپور در آن زمان در تیم دیگری در ترکیه فوتبال بازی می کرد و از من خواست تا به آلتا نروم زیرا آنجا آدم های خوبی حضور نداشتند اما من رفتم و اتفاقاتی رخ داد که نباید رخ می داد.درفوتبال ایران اشباع شده بودم و دیگر نمی توانستم درانجا بازی کنم.
در آلتا مشکلات فراوانی داشتم و حتی آنها برخلاف قراردادم اجازه نمی دادند در اردو های تیم ملی حاضر شوم و همه این مسایل باعث شد تا از این تیم جدا شوم اما به همین خاطر 2 سال از بهترین روزهای فوتبال خود را فقط با پرسپولیس تمرین کردم و حتی حق حضور در بازی های دوستانه را هم نداشتم زیرا باشگاه آلتا منتظر کوچکترین بهانه ای برای شکایت از من بود.
* چقدر از آلتا پول گرفتید؟
300 هزار مارک باشگاه پرسپولیس و 120 هزار مارک من دریافت کردم.
* بعد از آلتا به دالیان رفتید در آنجا چقدر پول گرفتید؟
از شانس بد من دالیان در آن سال با ورشکستگی روبه رو شد و نتوانستم پول خوبی از این باشگاه دریافت کنم. آنجا 100 هزار دلار گیر من آمد و مابقی آن به باشگاه رسد.
* اوایل فوتبال به فکر پیدا کردن لقب برای خودت بودید؟
هیچ وقت اوایل فوتبال به دنبال لقب نبودم و اصلا فکر نمی کردم چنین لقب دوست داشتنی بگیرم.
* پس لقب رضا مالدینی را دوست داشتید؟
دوستی داشتم که الان خودش مربی امیدها است به نام سعید جهانگیری که مدیر باشگاه کارگران هم بود و خیلی جالب است که در گوشه آتیشی های پرسپولیس این لقب را به من داد و این لقب روی من ماند. من این لقب را خیلی دوست داشتم مالدینی یکی از بهترین های دنیا بود و هر کسی آرزو داشت با او مقایسه می شد.شباهت ظاهری و سبک بازی درمقایسه من با او بسیار تاثیر گذار بود.
* فکر می کردید روزی جلوی مالدینی بازی کنید؟
خبر فرهنگی
دوشنبه شب29 دیماه93 بعد از نماز مغرب و عشااولین نشست بسیجیان نیگنان در مورد برنامه ریزی یادواره شهدای روستا در محل پایگاه بسیج امام رضا(ع) برگزار گردید.این یاد واره قرار است انشاالله پانزدهم بهمن ماه نود وسه در محل مسجد امیرالمومنین (ع) نیگنان برگزار گردد. در این جسله بعد از سخنان جناب آقای اسلامی فرمانده محترم بسیج هریک از حضار نظرات خود را در مورد بهتر برگزار شدن یاد واره بیان نمودند.در ادامه بعد از انتخاب آقای اسلامی به عنوان مسئول ستاد برگزاری یاد واره مسئولین کمیته های مختلف یاد واره به شرح ذیل انتخاب و معرفی شدند
کمیته مالی: آقای علیرضا اکبریان - آقایان عزیز نصیرایی و حاج حمید رضا حسینی زاده
کمیته فرهنگی: آقای نورالله بیرونی - آقای حسین آردین
کمیته تدارکات:آقای محمدرضا عباسی اول- آقای غلامرضا گزینی- آقای مهدی نعمتی
کمیته جوانان: آقایان حسن مرادی مقدم- آقای الیاس اکبریان
مسئول خرید: آقای حاج مهدی عبادی
تنوع طلبی یکی از خصوصیات بارز کاربران و اصولاً بسیاری از انسان ها می باشد که یکی از مصادیق ابراز آن محیط های کاری و محیط هایی است که فرد با آن سرو کار دارد یکی از محیط هایی که امروزه اکثر افراد با آن سرو کار دارند محیط ویندوز و پنجره ها و منو های تکراری و تقریباً یک شکل با امکان تغییر ظاهر بسیار محدود است. نرم افزار قدرتمند WindowBlinds به کاربران ویندوز این امکان را می دهد تا واسط کاربری ویندوز را مطابق سلیقه خود تغییر دهند و با استفاده از تم (پوسته) های این برنامه، محیط ویندوز را به محیطی جذاب و دوست داشتنی تبدیل کنند. این برنامه با پوسته های زیبا خود شکل ظاهری تمام قسمت های ویندوز از جمله پنجره ها، Tollbar، دکمه ها، منوی start و Title bars, borders, Task bars و ... را تغییر می دهد و شما می توانید از میان پوسته های مختلف هریک را مطابق سلیقه خود انتخاب کنید. شما همچنین می توانید محیط ویندوز را شبیه محیط سایر سیستم عامل های معروف از جمله Linux و یا Mac در آورده و کار کردن در این گونه محیط ها را نیز تجربه کنید.هم اکنون میتوانید این نرم افزار را از افسانه دانلود دریافت کنید.
قابلیت های کلیدی نرم افزار WindowBlinds:
- پشتیبانی از انیمیشن در منوی Start و برخی از قسمت ها
- کاربری آسان جهت اعمال تغییرات دلخواه
- قابلیت انتخاب حالت تغییر تصادفی - Random تصویر زمینه Desktop و مدیریت تصاویر زمینه Desktop
- قابلیت ویرایش حرفه ای تمام اجزای پوسته ها شامل تغییر رنگ، فونت،شفافیت و...
- عدم آسیب به فایل های سیستم عامل
- عدم تحمیل بار اضافی بروی حافظه
وسایل آموزشی: کتاب فارسی خوانداری و ابزار نمایش شامل: لوازم نقاشی، کتاب قرآن، دوربین عکاسی، تعدادی کتاب داستانی و. . . منابع انسانی یا آموزشی: نمازخانه ی مدرسه، تخته وایت برد و ماژیک. الگوی تدریس: ایفای نقش.
های تدریس:
سخنرانی
توضیحی،
پرسش و پاسخ،گردش علمی. چینش کلاس: گروه های 5نفره خارج از کلاس در محوطه ی نمازخانه به صورت u . قبل از شروع: بعد از سلام و احپال پرسی، حضور و غیاب بررسی هوای نمازخانه،نور، دما(اگر مورد خاصی بود قبل از درس رفع شود) دخترای گلم می خوام مثل همیشه درس امروز رو با یک حدیث شروع کنم.
حدیث امروز از امام صادق(ع)
است که می فرماید:
هر کس مسجدی بسازد،خداونددر
بهشت برای او خانه ای می سازد. ارزشیابی آغازین(تشخیصی):1-چه کسانی به مسجد رفته اند؟2-آیا نام مسجد محله ی خود را می دانید؟3-در مسجد چه نکاتی را باید رعایت کنیم؟4-در مسجد چه فعالیتی انجام داده داده اید؟ ایجاد انگیزه: بچه ها با توجه به حدیث و سوالاتی که از شما پرسیدم حدس می زنید نام درس امروز چیست؟ دانش آموزان: مسجد معلم: آفرین بر شما و نام درس را بالای تخته می نویسد.
مسجد محله ی ما
معلم:
دخترای خوب می خوام برای گروه ها یک اسم انتخاب کنم.
شما با شنیدن نام مسجد یاد چه کلمه ای می افتید؟ دانش آموزان با اجازه ی معلم کلماتی را می گویند و آموزگار آن کلمات را روی کاغذ می نویسد.
عبادت،
دعا،نیایش،نماز
سپس معلم کاغذ ها را تا می کند و از یکی از اعضای گروه که به عنوان سرگروه انتخاب شده می خواهد یک کاغذ بردارد تا نام گروه ها مشخص شود.
دخترای خوبم، شعر قشنگی درباره ی مسجد پیدا کردم برای شما می خونم و شما بعد از من تکرار کنید. (هوش موسیقیایی) نزدیک خانه ی ما(بچه ها هر بارمصراع را تکرار می کنند) یک مسجد قشنگ است که از مناره هایش یانک اذان بلند است گلدسته های زیبا گویی طلایی رنگ است کز آن رنگ طلایی صوت قرآن بلند است گوید به ما موذن هر صبح و ظهر و هر شب برخیز ای مسلمان وقت تنگ است.
ارائه ی ذزس جدید: گام اول و دوم:گرم کردن گروه و گزینش شرکت کنندگان.
بچه ها امروز درس رو در نمازخانه برگزار کردیم
چون مکان آن خیلی شبیه به مسجد است.
می دونم خیلی ها مسجد رفتید برای کارهای مختلف منم با دوستان شما صحبت کردم تا چند تا از اون کارها رو تویک
نمایش کوتاه به شما نشان دهند.
از گروه نمایش می خوام بیان کنار من بایستند.
گام سوم:
پردازش صحنه دانش آموزان تعدادی وسیله که از قبل آماده شده بود بر می دارند و هر یک در جایگاه مخصوص خود می ایستند.
دو نفر از دانش آموزان به عنوان نقش اصلی مادر و دختر جلوی جایگاه می ایستند و آماده ی اجرا می شوند. گام چهارم:آماده کردن مشاهده گران
بچه ها خوب به نمایش نگاه کنید به اتفاقاتی که می افتد خوب فکر کنید.
اگر شما به جای بازیگران نمایش بودید چه کار نی کردید؟
نظر شما چیست؟ خوب است هر چه به ذهنتان می رسد یادداشت کنید.
شاید اتفاقاتی که در نمایش می افتد قبلا برای شما افتاده باشد یا اینکه ساید با دیدن نمایش ایده ای به ذهن شما برسد. گام 5 ایفای نقش: مادر مسجد محله چقدر شلوغ است. این جا چه خبر است؟ مادر: زهرا جان این جا محل برکزاری کلاس های مختلف علمی و هنری است. زهرا:مگر در مسجد کلاس برگزار نی شود.
مادر:
بله دوست داری از کلاس ها دیذن کنی؟زهرا: بله
خیلی ذوست دارم.
زهرا به اتفاق مادر حرکت می کند.
زهرا:
مادر این بچه ها مشغول
چه کاری هستند؟
نادر: این افزاد مشغول عکاسی هستند این جا کلاس عکاسی است. زهرا با اشاره به بازیگرانی که کتاب به دست ایستاده اند: این ها چه؟ مادر: دخترم این جا کتاب خانه ی مسجد است و بچع ها نشغول مطالعه هستند.
ززهرا:
مادر میشه بقیه ی کلاسها را هم ببینیم.
مادر:
بله دخترم.
این جا کلاس قرآن است و این قسمت کلاس نقاشی.
این کلاس ها در اکثر مساجد برقرار لست اما در فصل تابستان که اپقات فراغت دانش آموزان بیشتر است درر
رمساجد این کلاس ها با عنوان پایگاه تابستانی با جدیت بیشتری برگزار می شود.
زهرا:
چه
عالی مادر من فکر می کردم در نسجد فقط نماز نی خوانیم حالا هم ذوست دارم دز این کلاس ها شرکت
کنم.
مادر:
حتما دخترم هر کلاسی دوست داری انتخاب کن.
زهرا مشفول فکرکردن
می شود. (
پایان نمایش تقویت هوش برون فردی)
گام 6
بحث و ارزش یابی: