همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

آزادگان تیتر بزنند

حرف دل

آزادگان تیتر بزنند

 یک مطلب ساده با 189 نظر در 3 روز  نشان ازچه چیزی داشت؟ 

به نظر شما آزادگان سراسر کشور چرا دوستان کارگروه نمی توانند مواضع خودرا شفاف سازند ؟ با اینکه بنده و دوستان بیش ازیک سال است از آنها می خواهیم مواضع خودشان را برای ما و آزادگان تشریح کنند تا اگر ما اشتباهی در حرکت اعتراضی داریم متوجه بشویم و کنار بایستیم ولی متاسفانه همش گفتند باید درجلسه محرمانه گفته شود سوال اینجاست اینک که برخورد دو دیدگاه را نظاره می کنیم بهتر نیست یک مطلب شفاف و صریح بجای حرفهای پوچ و نخ نما و گذرا بنویسید تا من نوعی بهتر بتوانم تصمیم بگیرم؟ 

چرا فریب و تهمت و شایعه ؟ چرا ؟ براستی چه منافعی از دوستانی سلب می شود؟ یا اینکه چه قولی به مادامیون داده شده که اینچنین خودرا به آب و آتش می زنند؟ چرا شما در جلسه تقارب و شکایت و تجمع شرکت نمی کنید؟ جوابش پیش ماست چون نمی خواهید مشتتان باز شود اگر درکنار آزادگان بایستید مدیران را ناراحت کردید واگر از مدیران دفاع کنید با آزادگان روبرو خواهید ایستاد و این موضوعی است که بنده و سایرین صدبار بصورت مطلب و تلفنی ازشما پرسیدیم جواب نتوانستید بدهید واگر جوابی دارید اکنون هم دیر نشده بگویید کجای کارما اشکال دارد؟ بگویید از منفعت طلبی هرکدام ازما  بگویید و افشاکنید کسی که شماره حساب داده . بگویید کسی که می خواسته نماینده احرار شود. چرا نمی گویید .؟ مثل اینکه نمی دانید کسی را که خریده باشند هرگز نمی تواند مقابل اربابش بایستد؟ هرموقع ما نیز نشستیم آنوقت  بدانید مانیز اجیر کردند  آزادگان نیوز-  احمدزاده 

فرازی بر زندگینامه شهید ابراهیم اصلانی

شهید ابراهیم اصلانی در یک خانواده مذهبی و مومن در شهر فریدونشهر دیده به جهان گشود او در سن ۸ سالگی پدر خود را از دست داد وبعد از پدر هم کار سرپرستی خانواده را انجام میداد وهم مشغول درس خواندن بود تا اینکه تحصیلات ابتدایی خود را تا پنجم ابتدایی در همان شهر به پایان رساند و بعدا به دلیل عدم تمکین مالی قادر به ادامه تحصیل نبود تا اینکه به دستور بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره)وارد بسیج بیست میلیونی شد و از طریق سپاه ناحیه فریدن به جبهه های حق علیه باطل اعزام وپس از مدتی در جبهه بر اثر اصابت ترکش به ناحیه نخاع نامبرده بعد از ۴۰ روز به خیل شهدا پیوست روحش شاد و یادش گرامی باد…..

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود به رهبر بزرگ انقلاب اسلامی خمینی کبیر و با سلام و درود به رزمندگان اسلام و ملت شهید پرور ایران ،از خداوند می خواهم که روی مهدی (عج)را ببینم و آرزو دارم که به دیدار امام امت ،خمینی بت شکن بروم و او را از نزدیک ببینم.اکنون که به سوی جبهه روانه شدم،تنها امیدوارم که روزی من به شهادت برسم و از خدا می خواهم که مرا به این آرزو برساند.سفارش من به امت شهید پرور ایران این است که امام را تنها نگذارند،او را دعا کنندو به یاد رزمندگان اسلام باشید و آنها را دعا کنید.از خداوند پیروزی رزمندگان اسلام ونابودی صدام وکافران را طالب باشید.به مادرم سفارش می کنم در مرگ من بی صبری و بی قراری نکندواسوه شهامت و استقامت باشد.برادرم را به شجاعت وایثار توصیه می کنم و از تمامی برادران ودوستانم می خواهم که جبهه ها را خالی نکنندوصدامیان را از خاک مقدس اسلامی بیرون کنند.از خواهرانم می خواهم که حجاب اسلامی را رعایت کنند که حجاب مشتی محکم بر دهان منافقان و مزدوران آمریکائی است در پایان یادآور می شود که ما برای یک وجب خاک نمی جنگیم،برای اسلام می جنگیم چون حسین برای حکومت نجنگید،برای پایداری دین جدش محمد(ص)جنگید وشهید شد.والسلام

آنچه خود داشت...

مدت های زیادی در ذهنم از کشور هند یک تصور رویایی داشتم، فکر می کردم به دلیل تنوع مذاهب و عقیده های فکری گوناگون راه برای آنانی که طالب حقیقت هستند همواره آسان و هموار است ،بالاخره اصطلاحاتی همانند مدتیشن و ذن و جملاتی مانند زندگی در صلح و آرامش روح و روان و ... خاستگاهشان از متفکران و عارفان هندی است. فرصتی دست داد تا در یک شرکت چند ملیتی کار کنم، از قضا چند هندی نیز به عنوان مهندس مکانیک در این شرکت مشغول کار بودند؛ من خوشحال از اینکه نیازی به پیمودن راه هندوستان نیست و هر آنچه میخواهم و مشتاقم میتوانم  مفت و مجانی از این دوستان به دست آورم.با شوق و ذوق از آنها سوال می پرسیدم و آنها هم جوابهای زیبایی به سوالاتم میدادند، اما ، روی دیگر ماجرا نه حرف های زیبایشان که عملشان بود؛ تنها چیزی که مشاهده نمی کردی همان رفتارهایی بود که از آنها انتظار میرفت، بسیار شکم پرست بودند، هر حرفی را به دلشان می گرفتند، با وجود اینکه یک سوم جمعیت فقیر جهان در هند ساکن است گاهی خودشان را از کشورهای آسیایی سرتر می پنداشتند، همراه همیشگی شان یک گوشی با سیستم عامل اندروید بود،به قول یکی از آلمانی ها اینها غذا گیرشان نمی آید که بخورند اما گوشی از ملزومات زندگیشان است(بر طبق شنیده ها این موضوع در آفریقا هم مشاهده می شود).برای همین است که مایکروسافت گوشی جدیدش را ابتدا در هند رونمایی کرد؛ اینها که میرفتند و سری جدید می آمدند کاسه و آش همان بود که بود.نمیخواهم از دیگر افرادی که از ملیت های دیگر بودند طرفداری کنم ، چرا که بقیه هم نقاط ضعف خودشان را داشتند، اما تصور من یکباره و برای همیشه از اینکه بخواهم حقیقت را جز در وجود خودم جستجو کنم رخت بر بست. مصداق آن شعر زیبای حافظ که فرموده بود:

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد

وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

بی دلی در همه احوال خدا با او بود

او نمی‌دیدش و از دور خدایا می‌کرد.

 

پناهیان در دانشگاه امام صادق/چگونه امتحان می‌شویم؟/ 3

خدا امید ما به هر چیزی را قطع می‌کند تا به کسی جز خدا دل نبندیم/ کثرت شکایت‌ از عشق‌های شکست‌خورده به خاطر بی‌خبری از این قاعده است

 

 

گروه معارف- رجانیوز: استاد پناهیان با بیان اینکه «امتحان برای این است که عاشق ملاقات خدا شویم» گفت: خداوند به بنده‌اش اجازه نمی‌دهد با اسبابی که خدا در عالم آفریده است، تنها بماند و سرگرم شود و از خدا غافل بماند. لذا با قطع کردن پیوندهای دیگر بنده‌اش، کاری می‌کند که بنده‌اش متوجهِ خدا شود. بسیاری از امتحانات الهی برای این است که اتصالات انسان را از دیگران قطع کند تا با خدا پیوند بخورد. هر جا زیادی با دیگران اتصال پیدا کنید، خداوند آن اتصال را قطع می‌کند.

پناهیان همچنین در پاسخ به نگرانی از اینکه «شاید طاقت بعضی سختی‌ها را نداشته باشیم» گفت: ما معمولاً دربارۀ مقدار طاقت‌مان اشتباه می‌کنیم. خداوند قرار است از شما امتحان بگیرد و خودش می‌داند طاقت و ظرفیت شما چقدر است، پس خیال شما از این بابت راحت باشد که امتحان به قدر طاقت است. لذا وقتی مقداری سختی به سراغتان آمد، باید مطمئن باشید که حتماً ظرفیت تحمل این‌مقدار سختی را داشته‌اید و الا خدا این سختی را به شما نمی‌داد.

شبهای محرم قسمت چهارم درماسال تالش زلیخا صبا

شبهای محرم قسمت چهارم

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم (قسمت چهارم)
در شبهای دوم وسوم وچهارم وپنجم هم به این ترتیب هرشب اهالی محل به مسجد رفته
منتها با این تفاوت که جمعیت هر شب بیشتر میشد وفضا ی مسجد وحال وهوای مجلس گرم تر می شد.
وهر شب مردم بعداز نوحه ومرثیه خوانی در داخل مسجد ویا بیرون در حیاط مسجد سینه زنی میکردند وبرای اینکه دسته سینه زنی وزنجیر زنی گرم وآماده شوند ویک نفر که صدای رسایی داشت ودست در روی گوشش گذاشته ومیگفت:
کشتی شکست خورده به طوفان کربلا ... در خاک وخون فتاده به میدان کربلا
سلام و الله حسین.. لعنت الله علاقاتلان حسین گروه سینه زنی میگفتند یاحسین..
نیم ساعت تا یک ساعت زنجیرزنی بعداز روضه خوانی وتمرینی برای دسته بری در شب وروزتاسوعا وعاشورا بود.
در ضمن در این شبها بعداز روضه ونوحه خوانی یکنفر که مسول جمع آوری پول امام ونذورات وهمچنین صلوات گرفتن برای اموات حاضرین در مسجد وبانی مسجد بود . وبا حرافی وتسلط کاملی که در بیان گفتاری که میخواست برای جلب وجذب بیشتر مردم در دادن نذورات وبا گفتن جملات اینکه یک در دنیاوهزار در آخرت عوض بگیرید همه را بخصوص خانم ها دردادن پول وگرفتن صلوات برای اموات خود پیش قدم بودند.
واین افراد بادادن این نذورات وخیرات وگرفتن صلوات برای مردگان خودیک احساس رضایت باطنی
ویک سبک بالی میکردند.وارامشی خاص از اینکه کاری برای اموات خود کرده اند ویا اینکه با دادن این پول درراه امام حسین تضمینی برای خود وبر آوردن حاجتشان در نوبت قرار داده اند ودر حقیقت یک نیرو ویک انرژی مثبت کسب می کردند واین در روحیه شان خیلی اثر خوبی داشت .
واز نا امیدی های زندگی فاصله می گرفتند. ودر ضمن هر گز انتظار نداشتند به محض بیرون آمدن از مسجد دنیا برایشان گلستان شودوهمین سبک بالی برایشان کافی بود واین ایمان قوی انهارا می رساندکه دستی بالا تر از تمام دنیا هست که انها را حمایت کندواعتمادی که به باورهای قلبی خود داشتند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا

‏باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم (قسمت چهارم)
در شبهای دوم وسوم  وچهارم وپنجم  هم به این ترتیب هرشب اهالی محل به مسجد رفته
منتها با این تفاوت که جمعیت هر شب بیشتر میشد وفضا ی مسجد وحال وهوای مجلس گرم تر می شد.
 وهر شب مردم بعداز نوحه  ومرثیه خوانی در داخل مسجد ویا بیرون در حیاط مسجد سینه زنی میکردند وبرای اینکه دسته سینه زنی وزنجیر زنی گرم وآماده شوند  ویک نفر که صدای رسایی داشت ودست در روی گوشش گذاشته ومیگفت:
 کشتی شکست خورده به طوفان کربلا ... در خاک وخون فتاده به میدان کربلا
 سلام و الله حسین.. لعنت الله علاقاتلان حسین گروه سینه زنی میگفتند یاحسین..
 نیم ساعت تا یک ساعت زنجیرزنی بعداز روضه خوانی وتمرینی برای دسته  بری در شب وروزتاسوعا وعاشورا بود.
 در ضمن در این شبها بعداز روضه ونوحه خوانی یکنفر که مسول جمع آوری پول امام ونذورات وهمچنین صلوات گرفتن  برای اموات حاضرین در مسجد وبانی مسجد بود . وبا حرافی وتسلط کاملی که در بیان گفتاری که میخواست برای جلب وجذب بیشتر مردم در دادن نذورات وبا گفتن جملات اینکه یک در دنیاوهزار در آخرت عوض بگیرید همه را بخصوص خانم ها دردادن پول وگرفتن صلوات برای اموات خود پیش قدم بودند.
 واین افراد بادادن این نذورات وخیرات وگرفتن صلوات برای مردگان خودیک احساس رضایت باطنی
ویک سبک بالی میکردند.وارامشی خاص از اینکه کاری برای اموات خود کرده اند ویا اینکه با دادن این پول درراه امام حسین تضمینی برای خود وبر آوردن حاجتشان در نوبت قرار داده اند ودر حقیقت یک نیرو ویک انرژی مثبت کسب می کردند واین در روحیه شان خیلی اثر خوبی داشت .
واز نا امیدی های زندگی فاصله می گرفتند. ودر ضمن هر گز انتظار نداشتند به محض بیرون آمدن از مسجد دنیا برایشان گلستان شودوهمین سبک بالی برایشان کافی بود واین ایمان قوی انهارا می رساندکه دستی بالا تر از تمام دنیا هست که انها را حمایت کندواعتمادی که به باورهای قلبی خود داشتند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا‏