دشتی اسماعیل خانی در بیست و هشتم ماه صفر سیاهپوش و عزادار بود
غلامحسین عیالبار: در سالروز وفات نبی مکرم اسلام و خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی(ع) عاشقان نبوی و محبان علوی روستای دشتی اسماعیل خانی از تابعه بخش آب پخش در شب و روز بیست و هشتم ماه صفر 1436 سوگواری کردند.
مردم ولایتمدار روستا در ساعت 8:30 با تجمع در زیر علم امام حسین(ع) واقع در میدان امام حسین(ع) (مکان اجرای نمایش تعزیه روستا) از این مکان مقدس یاد شده با عبور از خیابان سردار شهید حسین رحیمی تا مسجد ولی عصر(عج) چاووش خوانی، زنجیر زنی و سینه زنی کردند و سپس با حضور برادران سوگوار در مسجد ولی عصر(عج) و خواهران عزادار در حسینیه فاطمه الزهراء (س) زیارت حضرت رسول(ص) تلاوت و با مداحی ذاکرین اهل بیت(ع) سینه سنتی برگزار و عزاداران نبوی و علوی با سخنرانی و روضه خوانی حاج آقا حامد معین روحانی مستقر در روستا و نادر اعثصامیان مداح اهل بیت(ع) بر مظلومیت رسول خدا(ص) و سبط اکبرش امام حسن مجتبی(ع) گریستند. و با گلبانگ محمدی(اذان) صف نماز جماعت ظهر و عصر را به امامت حاج آقا حامد معین امام جماعت روستا بستند و سپس سوگواران و عزاداران در مسجد و حسینیه یاد شده طعام نذری متبرک به پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) و سبط اکبرش امام حسن مجتبی(ع) تدارک دیده شده را تناول کردند.
شایان ذکر است، اقامه مجلس سوگواری و عزاداری ماه صفر، در دهه سوم ماه صفر هر شب عزاداری و روضه خوانی روستا بعد از قرائت زیارت عاشورا از ساعت 20:15 در مسجد ولی عصر(عج) و حسینیه فاطمه الزهراء(س) شروع و برپا می شد.
همچنین اضافه می کنم، در روز شهادت ثامن الحجج امام رضا(ع) عاشقان و دلدادگان امام رضای غریب از حرم امامزاده محمد باقر(ع) تا حرم امامزاده امیرالمؤمنین(ع) روستای دشتی پیاده روی و در این مکان مقدس با تجمع بزرگ خود به عزاداری خواهند پرداخت و در پایان از سوگواران و عزاداران پذیرایی متبرک به امام هشتم بعمل خواهد آمد.
سرزمین پهناور و عزیز ایران با همه تنوع اقلیمی، قومی و گویش ها، دارای اشتراکات فرهنگی زیادی است. بسیاری از آداب و رسوم و علایق مذهبی و ملی در سراسر کشور با کمی تفاوت در ظاهر با علاقه و شور توسط ساکنان این سرزمین دنبال می شود.
در استان های مختلف از شمالی ترین شهرهای خراسان و آذربایجان تا جنوبی ترین شهرهای سیستان و اهواز از پهنه کویر تا حاشیه های زاگرس و البرز و از دریای خزر تا خلیج فارس در ایام محرم، تعزیه برگزار می شود. نسخه های اشعار این نمایش مذهبی اثرگذار در سراسر کشور تفاوت کمی با هم دارند. شخصیت و ادبیات قیام حسینی باعث شده است در تمامی شهرها و ادبیات مورد توجه قرار گرفته و جاودانه تاریخ شود.
مردم از اول ماه محرم همه ساله به مناسبت سالروز این واقعه، در شهرها و روستاهای ایران، مساجد و تکایا را با قالی و قالیچه آذین می بندند و دیوارها و منبر را سیاه پوش می کنند و علم حسینی را که عبارت است، از پنجه آهنین یا برنجی، سر چوب راست چهارمتری نصب می نمایند و روی چوب را با پارچه ها و دستمال های ابریشمی به رنگ های سبز و مشکی و زرد و آبی آرایش می دهند، به طوری که دستمال ها و شال ها دور تا دور چوب بسته و آویز می شود، آن علم را از روز اول ماه محرم در وسط مسجد یا تکیه برپا می سازند.ترتیب مراسم عزاداری، در دهه محرم در قدیم بدین ترتیب بود که؛ مرد و زن شب ها در مساجد و تکایا جمع می شدند، یکی نوحه خوانی می کرد و عده ای به آهنگ صدای نوحه خوان سینه می زدند و از شب هفتم محرم، دسته گردانی هم آغاز می شد.
یعنی دسته های سینه زنی و زنجیر زنی از مسجدی به مسجد دیگر راه می افتادند در جلو دسته های سینه زنی و زنجیرزنی طوق و علم هم حرکت می دادند. طوق، عماری است که آن را با روپوش و پارچه های فاخر زینت می کردند و چهار نفر از نیرومندترین افراد دسته چهار پایه آن را به دوش گذاشته راه می افتادند.
این مراسم مذهبی در سراسر ایران اجرا می شود. ولی در تهران و (تکیه دولت)، مشهد و شهرهای مذهبی با شکوه و جلال بیشتری برگزار می شود. در قدیم تعزیه خوانی در دولت تکیه دارای آداب خاصی بود که یکی از آنها حرکت علم شاه در سوم محرم بود. این علم پنجه بزرگی از زرناب بر سرش نصب بود همراه با علم از روز هفتم دسته های سینه زنی و زنجیرزنی در شهر به گردش در می آمد و شب ها با مشعل و شیپور و موزیک و شور و هیجانی برپا می شد.شبیه خوانی در تهران و همه شهرهای کشور از روزهای اول محرم و هر روز با یک موضوع، شروع می شد که در این سال ها با شور و علاقه بیشتری و به خصوص با حضور معنوی جمع کثیری از مردم برگزار می شود.
تا چند سال قبل شبیه خوانی از هفتم محرم در میادین و صحن حیاط حسینیه ها و تکایا در شهرستان ها معمول بود، شبیه خوان ها که مخصوص این کار تعلیم یافته بودند با طبل. شیپور و کرنا در محل تعیین شده کار خود را آغاز می کردند. در میدان و محوطه ای که شبیه خوانی برگزار می شد، مردان و جوانان در یک طرف و زنان و دختران در سمت دیگر به تدریج جمع می شدند و به تماشا می ایستادند.یک نفر از معمرین محلی مأموریت راهنمایی مردم و حفظ نظم محیط شبیه خوانی را به عهده می گرفت.
شبیه خوان ها هر روز یکی از وقایع کربلا را نشان می دادند و شبیه خوانی مربوط به آن را اجرا می کردند؛ بازیگرها، نقش خود را که با شعر نوشته شده بود از روی نسخه ای که در دست داشتند به آواز می خواندند. شبیه عبدا... بن حسن که در دامن حضرت شاه شهیدان (امام حسین (ع)) به درجه شهادت رسیده و دست قطع شده خود را به دست دیگر گرفته است.
در سؤال و جواب هم رعایت تناسب آوازها با یکدیگر می شد، مثلا اگر امام یا عباس سؤال و جوابی داشت و امام شور می خواند، عباس هم باید جواب خود را در زمینه شور بدهد، فقط مخالف خوان ها از سرلشگران و افراد و امراء و اتباع با صدای بلند و بدون تحریر، شعرهای خود را با آهنگ اشتلم و پرخاش اداء می کردند در جواب و سؤال با مظلومین هم همین رویه را داشتند و با وجود این اشعار مخالف خوان و مظلوم خوان هم در سؤال و جواب باید از حیث بحر و قافیه جور باشد، ولی تمام قافیه و بحر اشعار یک تعزیه ازغیر از موارد سؤال و جواب یکی نبود.
منبع: شبکه اینترنتی آفتاب
شبهای محرم قسمت چهارم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
شبهای محرم (قسمت چهارم)
در شبهای دوم وسوم وچهارم وپنجم هم به این ترتیب هرشب اهالی محل به مسجد رفته
منتها با این تفاوت که جمعیت هر شب بیشتر میشد وفضا ی مسجد وحال وهوای مجلس گرم تر می شد.
وهر شب مردم بعداز نوحه ومرثیه خوانی در داخل مسجد ویا بیرون در حیاط مسجد سینه زنی میکردند وبرای اینکه دسته سینه زنی وزنجیر زنی گرم وآماده شوند ویک نفر که صدای رسایی داشت ودست در روی گوشش گذاشته ومیگفت:
کشتی شکست خورده به طوفان کربلا ... در خاک وخون فتاده به میدان کربلا
سلام و الله حسین.. لعنت الله علاقاتلان حسین گروه سینه زنی میگفتند یاحسین..
نیم ساعت تا یک ساعت زنجیرزنی بعداز روضه خوانی وتمرینی برای دسته بری در شب وروزتاسوعا وعاشورا بود.
در ضمن در این شبها بعداز روضه ونوحه خوانی یکنفر که مسول جمع آوری پول امام ونذورات وهمچنین صلوات گرفتن برای اموات حاضرین در مسجد وبانی مسجد بود . وبا حرافی وتسلط کاملی که در بیان گفتاری که میخواست برای جلب وجذب بیشتر مردم در دادن نذورات وبا گفتن جملات اینکه یک در دنیاوهزار در آخرت عوض بگیرید همه را بخصوص خانم ها دردادن پول وگرفتن صلوات برای اموات خود پیش قدم بودند.
واین افراد بادادن این نذورات وخیرات وگرفتن صلوات برای مردگان خودیک احساس رضایت باطنی
ویک سبک بالی میکردند.وارامشی خاص از اینکه کاری برای اموات خود کرده اند ویا اینکه با دادن این پول درراه امام حسین تضمینی برای خود وبر آوردن حاجتشان در نوبت قرار داده اند ودر حقیقت یک نیرو ویک انرژی مثبت کسب می کردند واین در روحیه شان خیلی اثر خوبی داشت .
واز نا امیدی های زندگی فاصله می گرفتند. ودر ضمن هر گز انتظار نداشتند به محض بیرون آمدن از مسجد دنیا برایشان گلستان شودوهمین سبک بالی برایشان کافی بود واین ایمان قوی انهارا می رساندکه دستی بالا تر از تمام دنیا هست که انها را حمایت کندواعتمادی که به باورهای قلبی خود داشتند..ادامه دارد
نگارنده زلیخا صبا
این برنامه تقدیم شد به همه آنانی که با پنجره های باز نسبت دارند
موضوع : پنجره
مجری : منصور ضابطیان
آیتمها : فصل گریه » روزبه نعمت اللهی
متن خوانی آزاده صمدی/ مرغک زیبا » محمد نوری
متن خوانی اصغر همت/ واسه اینه که » حمید عسگری
متن خوانی حسن معجونی/ پنجره » حامی
متن خوانی لاله اسکندری/ پنجره » بهنام علمشاهی
گفتگو با بهار 5 ساله
مهمان برنامه » کاوه فولاد نسب
عکس پنجره های مختلف
ویدئوی برخورد مردم با شیشه
قصه های بجنورد -8
متن خوانی شبنم مقدمی/ برمیگردم » محمدرضا عیوضی
مجید اخشابی » امام رضا
متن خوانی مهراوه شریفی نیا/ پنجره » ناصر عبداللهی
پنجره های خاموش» کامران عطا
متن خوانی علیرضا شجاع نوری/ فاتح نورایی » پنجره
امین حبیبی » پنجره
تیتراژ پایان ترانه ای بود از سالار عقیلی به نام پنجره نهان خاطره
**************************
منصور ضابطیان :
یک دنیا پنجره داشتم اما نگران بودم که مبادا هزار پنجره هم برای رسیدن به یک منظره ی آفتابی کم باشد. برای شنیدن صدای باران ، برای احساس ملایم بارش برف. می دانستم حتی اگر هزار پنجره هم داشته باشم شاید تمامشان رو به دیوارهای آجری باز شود. دیوارهایی که هیچ تصوری از رنگ و درنگ و عشق ندراند. می دانشتم که با هزار پنجره هم دوام نمی آورم اگر راز آن سوی پنجره را ندانم ، اگر رویای آنسوی پنجره را نبینم و اگر بهانه ای نباشد تا ضربان دلم را به نبض آنسوی پنجره پیوند بزند. من اسیر آنسوی پنجره بودم و نمیدانستم که یک نهال کوچک سالها در قاب پنجره ای به دیوار اتاقی آویخته شده باشد . نمیدانستم یک یا کریم کوچک هر غروب روی لبه ی پنجره می نشیند و برای عاشق شدن باید گاهی پرده را کنار بزنم. نمیدانستم یک پنجره برای من کافیست . یک پنجره به لحظه ای آگاهی و نگاه و مهربانی!
*******************
باز در بسته به من میرسد
باز هرچه که بن بسته به من مرسد
این همه پروانه و پرواز ،باز
بال و پر بسته به من میرسد
این پر پرواز نگفتی چرا
در قفس بسته به من می رسد
گردن این راهزنان بشکند
گردنه ی بسته به من میرسد
این همه دروازه ی خالی و باز
زاویه ی بسته به من میرسد
کوزه گری جنس سفال من است
کوزه ی بشکسته به من میرسد
شکر خدا این همه درهای باز
پنجره ی بسته به من میرسد
*******************
شعر پنجره ها بسته اند عشق پدیدار نیست تکراریه و در تاریخ 16 آبان 92 خونده شده می تونین توی وب ببینید
*******************
شعری از فروغ فرخزاد(منبع : وبلاگ رضا هوشمند)
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقۀ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می رسد
و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانۀ عطر ستاره های کریم
سرشار می کند.
و می شود از آنجا
خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کرد
یک پنجره برای من کافیست.
من از دیار عروسک ها می آیم
از زیر سایه های درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور
از فصل های خشک تجربه های عقیم دوستی و عشق
در کوچه های خاکی معصومیت
از سال های رشد حروف پریده رنگ الفبا
در پشت میزهای مدرسۀ مسلول
از لحظه ای که بچه ها توانستند
بر روی تخته حرف «سنگ» را بنویسند
و سارهای سراسیمه از درخت کهنسال پر زدند.
من از میان ریشه های گیاهان گوشتخوار می آیم
و مغز من هنوز
لبریز از صدای وحشت پروانه ای است که او را
در دفتری به سنجاقی
مصلوب کرده بودند.
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند.
وقتی که چشم های کودکانۀ عشق مرا
با دستمال تیرۀ قانون می بستند
و از شقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره های خون به بیرون می پاشید
وقتی که زندگی من دیگر
چیزی نبود، هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم، باید. باید. باید.
دیوانه وار دوست بدارم.
یک پنجره برای من کافی است.
یک پنجره به لحظۀ آگاهی و نگاه و سکوت
اکنون نهال گردو
آن قدر قد کشیده که دیوار را برای برگ های جوانش معنی کند
از آینه بپرس
نام نجات دهنده ات را
آیا زمین که زیر پای تو می لرزد
تنهاتر از تو نیست؟
پیغمبران، رسالت ویرانی را
با خود به قرن ما آوردند
این انفجارهای پیاپی،
و ابرهای مسموم،
آیا طنین آیه های مقدس هستند؟
ای دوست، ای برادر، ای همخون
وقتی به ماه رسیدی
تاریخ قتل عام گل ها را بنویس.
همیشه خواب ها
از ارتفاع ساده لوحی خود پرت می شوند و می میرند
من شبدر چهار پری را می بویم
که روی گور مفاهیم کهنه روئیده است
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود؟
آیا من دوباره از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب، که در پشت بام خانه قدم می زند
سلام بگویم؟
حس می کنم که وقت گذشته است
حس می کنم که «لحظه» سهم من از برگ های تاریخ است
حس می کنم که میز فاصلۀ کاذبی است در میان
گیسوان من و دست های این غریبۀ غمگین
حرف به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم.
علیرضا درویشنژاد ضمن آرزوی توفیق برای هیئت رییسه جدید انجمن تعزیه و شبیه خوانی استان افزود: «هیئت رییسه پیشین انجمن با توجه به کمبودهای فراوان مالی و اعتباری توانستند با شناسایی مناسب ظرفیتها و پتانسیلها اقدامات مناسب زیر بنایی را ایجاد و به نتیجه مطلوب برسانند.»
وی بر حمایت جدی و همه جانبه از هنر دینی و به ویژه تعزیه خوانی تاکید کرد و اظهار داشت: «تعزیه علاوه بر زمینهها و خواستگاه مذهبی و اعتقادی، از جنبههای بسیار غنی هنری و فرهنگی برخوردار است.»
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان اضافه کرد: «زبان هنر بهترین شیوه برای ترویج منش و سیره اهل بیت (س) است و حمایت از این هنر و اشاعه و ترویج آن از ضروریات است.»
علیرضا درویشنژاد وجود بیش از ۳۰۰ گروه تعزیه خوان در سراسر استان را به عنوان ظرفیتی عظیم و قابل اعتنا دانست و گفت: «با توجه به این ظرفیت و پتانسیل، در صورت حمایت مناسب و برنامه ریزی اصولی، تعزیه استان، قابلیت ارائه و معرفی شدن در سطح ملی و جهانی را دارد و رسیدن به اینجایگاه، هدف اصلی انجمن تعزیه و شبیه خوانی استان باید باشد.»
وی از انعقاد تفاهم نامه مشترک با انجمن تعزیه و شبیه خوانی استان هرمزگان خبر داد و افزود: «این تفاهم نامه، شامل موارد حمایتی، شناسایی آسیبها، رفع شبهات، به روز کردن اجرای تعزیهها، اصلاح نسخ، ساماندهی و ثبت گروههای تعزیه خوان استان، تجلیل از پیر غلامان و نو غلامان شبیه خوان و... است.»
در ادامه هیئت رییسه جدید انجمن به ریاست اسحاق ایرانمنش به بیان نظرات و دیدگاههای خود پرداختند و خواستار حمایت جدی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از حوزه تعزیه خوانی استان شدند.
در پایان علاوه بر تقدیم احکام هیئت رییسه جدید انجمن با اهدای لوح سپاس از زحمات و تلاشهای عباس محمدی، رییس سابق انجمن تعزیه و شبیه خوانی هرمزگان تقدیر و تشکر شد.
منبع : سایت ایران تئاتر