کسی تنهایی مارا نمی گرید
دلم در حسرت یک دست
دلم در حسرت یک دوست
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست
و اما با توام ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی
کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق مهمان میکند ما را
بگو ای دوست
بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی
تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی
تو حتی روزهای تلخ نامردی
نگاهت التیام دستهایت را دریغ از ما نمیکردی
من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت
من امشب با تمام کودکیهایم برایت اشک خواهم ریخت
من امشب دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد
همان دریا که میگفتی
که بغض شکوه هایم از گلویش موج خیزش زخم برمیداشت
بگو ای دوست بگو ای آنکه بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی
کورش در اسفند ماه سال 1351 ش در آبادان به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی او همراه با خانواده اش ابتدا به هفشجان عزیمت نمودند .مدتی بعد به طاقانک آمدند،چون والدین کورش طاقانکی هستند.
کورش 13ساله بود که موفق شد در بسیج ثبت نام کند وبه پادگان آموزشی برود. پس اینکه آموزش نظامی دید در زمستان 1366 ش با اصرار زیاد توانست به جبهه برود.
او در جبهه نامه هایی برای خانواده و دوستانش می نوشت و آنها را نصیحت می کرد .کورش به مادرش می نویسد در سنگرم اما زمان (عج) را می بینم .
اوبه قرآن ونماز توجه ویژه ای داشت.
کورش در عملیات بیت المقدس 3 در جبهه ی غرب و در زمستان 1366 ،که اولین حضورش در جبهه بود،به شهادت رسید.برادرش مهرداد پس از شهادت کورش می نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام، سلامی به پاکی عشاق پاکباخته، سلامی به گرمی دلهای آخته و سلامی به عظمت و بزرگی، بزرگ مردان خدا ساخته.
شعری را که برای برادرم سروده ام ارسال می کنم و این اثر ناچیز و بی مقدار را تقدیم می کنم به ارواح طیبه همه سرخ جامگانی که پهن دشت وطن اسلامی رنگین به خون سرخشان است. امید که مقبول واقع شود.
برگ سبزیست تحفه درویش چه کند بینوا همین دارد.
دفتر اسرار
تقدیم به شهید «کوروش رفیعی» و همه شهدا انقلاب اسلامی
رفتی و سیر ندیدم مه رخسار تو را
فصل گل رفت و نچیدم گل بی خار تو را
تو برفتی و برد با خودش اندر دل گور
سینه غمزده ام، حسرت دیدار تو را
دیده بگشای کنون آمده است مادر تو
تا در آغوش کشد پیکر خون بار تو را
می بینید دگر از خوف الهی گریان
چشم مخور شب این، دیده بیدار تو را
بعد از این نشنود آن سنگر پر مهر و صفا
ناله نیم شب و گریه غمبار تو را
جوهر خون تو تا خاک وطن گلگون کرد
قلم دهر نوشت قصه پیکار تو را
وانکه اندر طلب دیدن دلبر باشد
توتیا می کند این، خاک گهر بار تو را
حرف خام است همه، آنچه «رفیعی» گوید
کو نخوانده است هنوز دفتر اسرار تو را
شعر از: مهرداد رفیعی ساکن: روستای طاقانک ـ فرزند: علی متولد 1348
شغل: معلم میزان تحصیلات : فوق دیپلم (دینی و عربی) نبست با شهید: برادر
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
بگو ای پیامبر نماز من طاعت من زندگی من مردن برای خداوند عالمیان باشد.
الله اکبر از این همه شور، شکوه و شعور، الله اکبر از این همه ایمان و عشق و ایثار، الله اکبر از این همه پایمردی و دلیری و امید... خدایا هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا من کوچکم، ضغیفم ،ناچیز و کاهی در مقابل طوفان ها هستم؛ به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تورا به درستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم.
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم. خدایا دردمندم روحم از شدت درد می سوزد، قلبم می خروشد ،احساسم شعله می کشد و بندبند وجودم از شدت ضجه می زند؛ تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.
خسته ام، پیر شده ام، دل شکسته ام و ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم. خدایا به سوی تو می آیم از عالم و عالمیان می گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده. خدایا آنها رفتند امام و امت را تنها گذاشتند و آن هم در غم جانکاه و آنچه مانده است ننگ و نفرت خدا و خلق خدا، نثار آن کوردلان منافق است که خفت وخواری را برای همیشه به نام خود ثبت کردند و اگر من هم کشته شوم چه سعادتی بهتر از آنکه در نزد خدایم و دوش بر دوش شهدای اسلام است وراهم شناساندن اسلام به جامعه ها وصدور انقلاب اسلامی بوده است.
یاد دوستان شهیدم یک لحظه مرا آرام نمی گذاشت، بدن متلاشی شده آنها راوقتی به یاد می آورم درواقع قدرت اسلام و خدا را با چشم و دستم لمس و می فهمم.
پدر و مادر عزیزم اکنون من در این لحظه که وقت حمله است، فکر می کنم از خدای خود می خواهم که من اولین شهید خانواده هستم و این ارج عظیمی دارد .
راستی شما می دانید که الله نور آسمان ها و زمین است. خدا هرکس را بخواهد به نورش هدایت می کند. بار الها تو را می خوانم به آن نور وجهت که همه چیز برای او روشن شده است. امیدوارم که برادرهایم راه مرا ادامه دهند و امیدوارم که خداوند متعال به آنها فرصتی بدهد تا خود را تا جایی که ممکن است، وقت خود را صرف کارهایی برای خدا کنند. مادر عزیزم من تو را خیلی دوست دارم ولی اگر به خاطر خون شهید من هم که شده است خدا را درست ببین،چون من عظمت او را در جبهه و نیروی الهی او وقدرت پر عظمت او و معجزه های او را دیدم .پس سعی کن بیشتر خودسازی کنی ودر زندگی امام و امت را دعا کنید. چون فرمانده اصلی ما که امام زمان (عج) است فرموده است: که می گوید او را بعد از نماز 10بار دعا کنیم .
من دیگر عرضی ندارم ،فقط از خداوند متعال می خواهم که این فرزند را از شما پدر و مادرم قبول کند.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
کورش رفیعی
شعر (درآمیختن) از احمد شاملو
مجال
بی رحمانه اندک بود و
واقعه
سخت نامنتظر
از بهار
حظ تماشائی نچشیدیم،
که قفس
باغ را پژمرده می کند.
از آفتاب و نفس
چنان بریده خواهم شد
که لب از بوسه نا سیراب
برهنه
بگو برهنه به خاکم کنند
سرا پا برهنه
بدان گونه که عشق را نماز می بریم
که بی شایبه ی حجابی
با خاک
عاشقانه
درآمیختن می خواهم
بنام یزدان پاک
در مصاحبه ای که روز سه شنبه وبسایت فیفا منتشر کرد، رونالدو می گوید: "مهم نیست که برای هشتمین بار به اینجا می آیم. تا لحظه ای که نام خود را بشنوید، تنش وجود خواهد داشت. من می دانم که برای بردن این جایزه چقدر تلاش و سخت کوشی لازم است و به همین دلیل است که هنوز هم احساساتی می شوم، مهم نیست که چند بار برای دریافت جایزه به اینجا آمده باشم. امیدوارم که برای سال های زیادی به اینجا بیایم.
"از تمام هم تیمی ها، باشگاه رئال مادرید، و همه مردم پرتغال تشکر می کنم. توپ طلا این انگیزه را به من می دهد که سال 2015 را هم با جاه طلبی شروع کنم، سخت ترین کار این است که سطح خود را برای سال های طولانی در میان بهترین بازیکنان دنیا حفظ کنید و من به خاطر فداکاری ها، از خود گذشتگی ها و عرق پیشانی ام اینجا هستم.
"افتخار می کنم که برای هشتمین سال متوالی در تیم منتخب سال قرار می گیرم و همیشه برای حضور در جمع سه بازیکن برتر رقابت می کنم، چون این است که افراد بسیار کمی موفق به انجام آن می شوند. فکر می کنم فقط من و مسی توانسته ایم چنین کاری انجام دهیم، نه هیچکس دیگر. فکر نمی کنم کسی هشت سال متوالی در یک ردیف حضور داشته باشد، به همین دلیل فوق العاده رضایت بخش است.
"می دانم که تاریخ فوتبال جایگاهی خواهم داشت چه در سطح فردی و چه در سطح تیمی. می دانم که در بین تمام نوابغ تاریخ فوتبال یک صفحه زیبا به من اختصاص داده خواهد شد و این مرا خوشحال می کند.
"همیشه می خواهم یاد بگیرم، و می توانم برای پنج، شش یا هفت سال آینده در بالاترین سطح بازی کنم، با وجود اینکه در حال حاضر 29 ساله هستم اما احساس فوق العاده ای دارم و انگار هنوز 25 سال دارم. برای من، هر فصل یک چالش جدید است و من همینطور با آن روبرو می شوم. هر رقابت جدید متفاوت است و شما باید اتفاقی که قبلاً رخ داده است را پشت سر رها کنید. بدیهی است که شما باید روی حال حاضر تمرکز کنید اما باید به فکر آینده هم باشید.
"من به نقاط قوتم ایمان دارم، از نظر روانی همیشه می خواهم پیشرفت کنم. شاید این توضیحی باشد که چرا که برای چنین مدتی طولانی در بالاترین سطح بوده ام. البته، کار کردن هم مؤثر است اما همانطور که همیشه می گویم، میل به بهترین بودن هم تأثیر گذار است."
رونالدو در مورد پیروزی 4-1 در فینال چمپیونزلیگ فصل گذشته مقابل اتلتیکو مادرید، گفت: "این نقطه اوج همه چیز است - بالا و پایین شدن احساسات در طول فینال، تمام زجر کشیدن ها، و سپس گلزنی در آخرین لحظه.
"همچنین با توجه به این حقیقت که بازی در پرتغال برگزار می شد - آن را به یک لحظه زیبا و تاریخی تبدیل کرد. آن قهرمانی برای هواداران رئال مادرید فراموش نشدنی بود. هرکس که آنجا بازی کرده می تواند به شما بگوید که قهرمانی در چمپیونزلیگ چقدر مهم بوده است - و به خصوص فتح لا دسیما. این نقطه برجسته سالی فوق العاده بود، هم در سطح باشگاهی و هم ملی. همین چند وقت پیش هم ما قهرمان جام باشگاه های جهان شدیم که آن هم بسیار مهم بود. این تنها سالی فراموش نشدنی بود. من خاطرات فوق العاده ای دارم و احتمالاً این بهترین سال من در سطح فردی و تیمی بود."