اما همه تقریبا داستان ظلم برداران یوسف ،وعاشق شدن زلیخه را می داند ولی تبعیض یعقوب را هیچ وقت نمی گویند ،یعقوب بین فرزندانش فرق می گذاشت همه آنها را به چوپانی می فرستاد ولی یوسف نور چشمی بود وآن عامل باعث حسادت برادرانش شد
کسی را می شناسم که بسیار زحمت کشید ویک خانه یک خوابه خرید (مثلا ۱۰۰میلیون) ولی پدرش هیچ کمکی نکرد اما برای برادرش یک آپارتمان دو خوابه گرفته (۱۵۰میلیون) برادر بزرگتر به پدرش گفته پدر چرا به من هیچ کمکی نکردی پدر جواب داد زن تو ،زن قانعی هست خرجی زیادی ندارد .ولی زن برادرت(برادر کوچک) خیلی بریز بپاش دارد من به او کمک کردم من که با خودم پول را به قبر نبردم
برادر بزرگتر می گوید زن من از گلوی خودش و بچه اش برید این چه ظلمی است تو کردی برادرم تا لنگ ظهر می خوابد، پدرش میگوید تو حسادت برادرت را می گونی حالا برادر ها با هم حرف نمی زنند اختلاف بین خواهر هم افتاد (اسلام می گوید در بوسیدن کودکان هم فرق نگذارید حتی در نگاه)
این گونه ظلم ها در ایران بسیار است ودر هیچ جای ظلم یعقوب دید نمی شود یا بعضی از اقوام ارث دختر را نمی دهند با این که خود را مسلمان می دانند ولی قرآن را قبول ندارند
یا بعضی ها در روستا زمین ها را به پسر ها می دهن و به دختر ها هیچ چیزی نمی دهند. می گویند ببره داماد بخوره ،حالا کسی نیست بگه بابا داماد هم کار می کنه و می دهند به دخترت و نواه هایت ، اتفاقا پسرت جمع می کنه می دهد به دختر دیگران وانگهی تو بیشتر می دانی یا خدا
باید به این نقطه هم توجه کرد که معمولا دختر ها در آمدی ندارن و وقتی پدر یک کیلو شیرینی برای دخترش می برد چه قدر خوشحال می شود !
سلام..
بچه ها بی مقدمه برم سر اصل مطلب...
سوم دی عروسی آرمین خان تشکری بود و چهارم دی هم عروسی آقا
شهرام بود...
بریم سراغ عکی های عروسی
اینم سید و عروس و داماد و سلفی
آقای مباشری هم بودن
مبارک باشـــــــه
داشتن جک میگفتن
بازم سید
سید داره شام میل میکنه
اینم دوتا عکس از عروسی اقا شهرام زیاد نیست عکس
سید و سعید و عروس و داماد
انشالله همیشه به شادی...
مبارک باشه انشالله نوبت بقیه..
منبع عکسام وبلاگ دختران والیبالیست هستش آدرسش تولینکام هستش
در ادامه مطلب...
شب یلدا که در زبان شیرین خودمون چیله گئجه سی می گوییم، یکی از مراسمی است که در روستای شنگل آباد مثل مناطق دیگر آذربایجان شرقی برپا می شود. در این شب مردم روستا با جمع شدن در منزل یکی از اقوام -معمولا بزرگ فامیل- سعی می کنند این طولانی ترین شب سال را به بهترین شکل ممکن بگذرانند. معمولا وقتی عده ای دور هم جمع می شوند یکی از سرگرمی هایشان خوردن تنقلات و میوه است... که البته در بین خوراکی های این شب «چیله قاپیزی» از اهمیت بسزایی برخوردار است! و در واقع سمبل این شب به شمار می رود.
در این شب رسم بر این است که برای نامزدها «خوانچه» می برند. به این صورت که عده ای از فامیل در خانه پدر داماد جمع می شوند و هدایایی را نیز با خود می برند. این هدایا و هدایایی که خانواده داماد تدارک دیده اند را به همراه میوه، شیرینی، آجیل و البته «چیله قارپیزی» در طبق هایی قرار می دهند و به خانه عروس می برند.
بنده مختصری درباره این شب نوشتم... اما خوشحال می شوم هم روستایی های عزیز نیز نظر خود را درباره این شب بیان کنند و به رسومات دیگری که مختص این شب است اشاره کنند... اگر خاطره ای دارند برایمان تعریف کنند... یا حتی اگر برایشان مقدور است تصاویری از مراسم شب یلدای روستا تو وبلاگ قرار بدن...