زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.
تنهایی یعنی باطری گوشیت همیشه تا آخر پُر باشه ...
تنهایی یعنی توی مسافرت همه 2 تا چَمِدون جَمع کنن تو فقط هندزفری و گوشیت رو برداری ...
تنهایی یعنی شبا وقتی میخوای بخوابی به نداشتنش فکر کنی ...
تنهایی یعنی وقتی یه جایی همه میخندن تو لبخند بزنی ...
تنهایی یعنی فقط حق داشته باشی زیر چشمی نگاهش کنی ...
تنهایی یعنی وقتی روی تمام کتابایی که میخونی عکس قلب شکسته بکشی ...
تنهایی یعنی بخوای داد بزنی ولی کَسی نباشه آرومت کنه ...
تنهایی یعنی دلت بخواد کنار اون صبحونه بخوری ...
تنهایی یعنی صبحا که بیدار میشی بگی اَه ...
تنهایی یعنی هیچ کَس نباشه خودتو براش لوس کنی ...
تنهایی یعنی امروز با تو بودن ... فردا فراموشت کردن و پیدا کردن استدلال های مسخره برای خودت که این فقط یه آشنایی بود ...
تنهایی یعنی بیا فقط دوست معمولی باشیم ...
تنهایی یعنی تو بخوای ولی اون نمیخواد ...
تنهایی یعنی گریه کردن و سر گذاشتن روی دیوار ...
تنهایی یعنی هر کَسی که دیدت بگه هه ...
تنهایی یعنی خیالبافی توی یه ذهن داغون ...
عیب نداره ...
عیب نداره که " تنهایی "...
عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ...
عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ...
عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ...
عیب نداره حرفاتو باید تو تختت با " خودت " بزنی ...
عیب نداره زیره بارون بدون اون ، باید " تنها " خیس شی ...
عیب نداره که کسی نیست " درد " هاتو بهش بگی ...
عیب نداره گلم ، " خــدا بــزرگــه " اونم تنهاست ، بدون شب بخیر می خوابه ،
دوستت دارم های تورو میشنوه و دلش برات تنگ میشه !
حرفاتو به اون بزن ، زیره بارون باهاش قدم بزن ،
به خودش قسم به درد و دلت گوش میده !!
نمونه تلفیق درس هدیه آسمان،فارسی و ریاضی پایه دوم نام و نام خانوادگی
فرزند گلم متن زیر را بخوان و به سوالات پاسخ بده.
مهمان کوچک
ظهر بود.پیامبر خدا و دوستش بلال در مسجد نشسته بودند و با هم صحبت می کردند. کودکی وارد شد.سلام کرد و به پیامبر گفت:«من پدر ندارم و با مادر و خواهرم زندگی می کنم.شما را خیلی دوست دارم.»پیامبر با مهربانی به کودک نگاه کرد و گفت:«چه با ادب حرف می زنی!»بعد به بلال گفت:«به خانه ی ما برو و برای این کودک خوراکی بیاور!»بلال رفت و با یک ظرف کوچک خرما باز گشت.
پیامبر خرما ها را شمرد؛بیست و یک دانه بود!پیامبر دستی به سر کودک کشید و گفت:«هفت تا برای خودت،هفت تا برای خواهرت و هفت تا هم برای مادرت.کودک یکی از خرماها را به دهان گذاشت؛خیلی شیرین بود!از پیامبر تشکّر کرد و با خوشحالی به سوی خانه راه افتاد.
1- دوست پیامبر چه نام داشت؟
2- پیامبر و دوستش چه وقت در مسجد بودند؟
3- پیامبر و دوستش چرا آن هنگام به مسجد رفته بودند؟
4- دوست پیامبر چند خرما از خانه آورد و به کودک داد. کودک چند خرما را خورد .چند تا خرما برایش باقی ماند.
5- خانواده ی کودک چند نفر بودند و به هر کدام چند تا خرما رسید؟
6- اگر بخواهید یک الگوی عددی از خرماها را ادامه بدهید این الگو را چند تا چند تا ادامه می دهید؟ این الگو را ادامه دهید.
حالا برگه ی خودت را به دوستت بده تا جدول زیر را علامت گذاری کند.
برای جواب درست مقابل شماره ی سوال خانه ی سبز را علامت بزن و برای جواب نادرست خانه ی قرمز را علامت بزن.
حالا یک جمله ی زیبا برای دوستت بنویس.سوال |
| |
1 | ||
2 | ||
3 | ||
4 | ||
5 | ||
6 |
حاج گلی سر گروه پایه سوم
بازخورد آموزگار:
راه که میروی عقب میمانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم رد پایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
تو فقط برای منی.........
تا حالابهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم...
می خوام بگم تو دنیای منی .......
می خوام بگم دوستت دارم فقط به خاطر خودت !!
می خوام بگم شدی مجنون عشقم ...
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه!!
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم .......
می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ...
می خوام بگم هرجور که باشی دوستت دارم !!
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم ...
میخوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!!
می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!
می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم .......
می خوام بگم یک لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!
می خوام بگم در حد پرستش دوستت دارم ..
دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ، خیلی شلوغ
وایستم اون وسط نگات کنم
بگم اینارو میبینی
بگی آره....
بگم تو هیاهوی همه ی این آدما، من چشمام فقط دنبال تو میگرده
دلم برای تو تنگ میشه
صداهاشونو میشنوی
بگی آره
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده
بگم حالا چشماتو ببند، بگو چه حسی داری ....
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من .......
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلنــــد
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
...دلم برایت تنگ شده.......