نمی دونم ناراحت باشم یا خوش حال...
ولی متاسفانه سعید گل رفت کازان روسیه...
دیگه سعید نداریم.
«تسلیت»
اینم آخرین عکس سعید
روز گذشته (شنبه) مدیرعامل باشگاه شهرداری ارومیه در فدراسیون والیبال حاضر شد و کتبا رضایتنامه سعید معروف را صادر کرد.
بر این اساس پاسور ملیپوش ایران به عنوان بازیکن آزاد اعلام شد تا مشکلی برای پیوستن او به تیم زنیت کازان روسیه وجود نداشته باشد.
معروف طی چند روز آینده به روسیه سفر میکند تا رسما با کادر فنی تیم زنیت کازان مذاکره و قراردادش را امضا کند.
به گزارش ساعت24 به نقل از ایسنا ،رقم قرارداد سعید معروف یک میلیون یورو برای دو فصل عنوان شده است.
فدایی داری آقا سعید...
روز گذشته (شنبه) مدیر عامل باشگاه شهرداری ارومیه در فدراسیون والیبال حاضر شد و کتبا رضایتنامه سعید معروف را صادر کرد.
بر این اساس پاسور ملی پوش ایران به عنوان بازیکن آزاد اعلام شد تا مشکلی برای پیوست او به تیم زنیت کازان روسیه وجود نداشته باشد.
معروف طی چند روز آینده به روسیه سفر میکند تا رسما با کادر فنی تیم زنیت کازان مذاکره و قراردادش را امضا کند.
به گزارش ساعت 24،به نقل از ایسنا رقم قرارداد سعید معروف یک میلیون یورو برای دو فصل عنوان شده است.
آخیییییی....کاپیتانم رفتنی شد
ایشاالله پیشرفتشو ببینیم
کاپی جون موفق باشی
ولی خب خوب شد هااااا،ما هم کاپیتانمون لژیونره،به به،همش پز داره!!!!
حدیث
چند سال از واقعه سال 88 می گذرد و اما و اگرهای زیادی در ارتباط با آنروزها بر سر زبانهاست . خدا را شکر که اصل بحران تمام شده و ما در شهرها شاهد آشوب و درگیری نیستیم . امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش و خویشتن داری دارد . آقای خاتمی ، 5 تیر 88 بود که در نماز جمعه تهران ، حکم محاربه برای کسانی که مردم را با بیانیه به خیابان کشاندند و دعوت به شورش مسلحانه کردند را رسماً اعلام کرد .آقای خاتمی ، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در مورد آن ایام مطالبی مطرح کردند که به نظرم آمد خواندن آن خالی از لطف نیست :
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری اخیراً نیز گفته اند : کسانی که دستور داده باشند که مردم به خیابانها بریزند و بیانیه داده باشند و دعوت به شورش مسلحانه کردند، کُلت دست گرفته و تیراندازی کرده باشند، از نظر فقهی حکم محاربه است. ولی این حکم را بخواهیم به هر کسی نسبت دهیم باید دادگاه تشکیل شود. گفتم که ما در فقهمان سه عنوان داریم؛ یکی عنوان "بغی" است که خروج بر امام عادل است. یکی عنوان "محاربه" است که کسانی با سلاح (سلاح گرم یا سرد) به خیابان بریزند و آدم بکشند و مردم را بترسانند. یکی هم"افساد فی الارض" است. من در آن صحبت از کسی اسم نبردم. گفتم اگر کسانی این عناوین را داشته باشند، حکمشان را قرآن بیان کرده است. نده کبرای کلی گفتم و بر آن کبرای کلی همچنان هستم اما آیا آقایان محارباند یا خیر به نظر میرسد که تشکیل دادگاه در زمان خودش مشخص خواهد کرد که محارب هستند یا نیستند. شأن نماز جمعه، شأن صدور حکم نبوده و نیست اما شأن دادن معیار هست. دیکتاتوری،گاهی دیکتاتوری نشاندار است و گاهی بینشان. دیکتاتوری نشاندار مثل صدام یا شاه است. دیکتاتوری بینشان دیکتاتوری است که پوششی از دموکراسی هم دارد. بنابراین دیکتاتوری آقایان بینشان است. اینکه بگویند بهدلیل اینکه رأی نیاوردهاند، بنابراین انتخابات باطل است دقیقاً دیکتاتوری است ! / برای خواندن مطلب می توانید به سایت تسنیم مراجعه کنید
سالهاست که در جامعه ما نقد انگیزه بیشتر از نقد انگیخته به عنوان مغالطه در بسیاری ازگفتگو ها و مشاجرات سیاسی و اجتماعی و حتی علمی رواج پیدا کرده و خود عامل یکی از معضلات فرهنگی و اجتماعی دوره حاضر گردیده است . لیکن وقتی صحبت از نقد حرفی و یا مطلبی به میان میاید ، همه در لاک دفاعی فرو رفته و سعی می کنند تا از نزدیک شده به موضوعات مختلف خودداری نمایند ، حال بحث اجتماعی باشد یا سیاسی ! . جالب اینجاست ، آنقدر فضای نقد ملتهب شده که حتی در کله پزی محلمان هم با خطی درشت نوشته شده "بحث نداریم " . وقتی از کله پز خواستم تا کمی آب گوشت برای من بریزد ، وی غرغر کنان گفت خیلی پول میدی ، میخوای شیر آب را هم برات باز کنم !؟ - کله اینقدر ، چشم و زبان اونقدر ، مالیات فلان قدر ، کارگر ....... . من هم حوصله ادامه بحث در مورد کله و غیره را نداشتم و به وی گفتم : ممنون همین خوبه ! وی هم در جواب با تعنه گفت: نیگاه کن بابا حوصله انتقاد نداره ، آب گوشت اضافه هم می خواد ، حالا کی به تو کار داشت . موقع حساب کردن به او گفتم شما بالای سر مبارک ، درشت نوشتی بحث نداریم ، خوب من هم تمکین کردم و دنباله بحث را نگرفتم . ای کاش همه نقدها و بحثها به همین آب گوشت ، کله ، زبان ، بناگوش و گاز و .... ختم بشه ، اما یک حق یا نکته را همیشه برای مخاطبت در نظر بگیر که او هم "کله ، چشم ، زبان ، و بناگوش دارد "، پول را دادم و آمدم بیرون . توی مسیر باخودم فکر می کردم که چرا جامعه ما به سمتی رفته که حتی کله پز سر کوچه مان هم تحمل نقد و انتقاد را ندارد، ولی به خود اجازه می دهد تا طرف مقابل را به هر طریق و زبان ممکن بکوبد تا وی از نقد یا خواسته اش بگذرد ! ؟ . اتفاقاً همان شب در شبکه مجازی ، موضع نقد را جستجو می کردم که به مطالب جالبی برخوردم . مشاهده کردم که دین ما چقدر به موضوع نقد و انتقاد پرداخته . دهها حدیث و روایت از ائمه معصوم ( ع ) وجود دارد که ما از آن بی خبریم و همانند قالی بافی شده ایم که بدون نگاه به نقشه دار خود ، قالی می بافیم ، غافل از اینکه چیزی که بافته می شود ، یک تکه بافته بی ارزش نیست !؟ . امام صادق ( ع ) می فرمایند : "بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص مرا به من هدیه دهند " . پس کمترین فایده نقد این است که سوء تفاهم های پیش آمده را در فضایی صمیمی و دوستانه رفع کنیم . مدتی قبل دیداری با آقای دکتر حداد عادل داشتم و ایشان در ارتباط با موضوع نقد در جامعه مطالبی مطرح کردند که برای من بسیار جالب بود و بخشهایی از آن را برای شما نیز نقل می کنم : ایشان مطرح فرمودند که به اعتقاد من نقد بایستی به عنوان یک امر طبیعی جامعه در بیاید . از طرفی دیگر ، ما باید بین نقد یک مطلب یا اثر با توهین به صاحب نقد و اثر تفاوت بگذاریم . ادامه مطلب در صحه بعد :