همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

نسخه جدید مرورگر اپرا Opera 25.0 Build 1614.50 Final

مرورگر محبوب Opera که کاربران خاص خودش را دارد. این مرورگر محبوب و قدیمی زمانی به عنوان رقیب اصلی فایرفاکس و IE رقابت داشت که با روی کار آمدن گوگل کروم با ریزش قابل توجه کاربر مواجه شد و نتوانست مثل گذشته به پیشرفت خود ادامه دهد. با این حال این مرورگر هنوز هم از نظر امکانات چیزی نسبت به رقیبانش کم ندارد و میتواند به عنوان یک انتخاب خوب برای وبگردی سریع و مطمئن مورد استفاده قرار گیرد. شاخصه اصلی مرورگر Opera سرعت بالای آن در کنار سادگی و استفاده کم از منابع سرور می باشد. از نظر زیبایی محیط نرم افزار اپرا یکی از پیشگامان محیط زیبا و کاربر پسند در میان دیگر مرورگرها بوده است. قابلیت ویژه و اختصاصی دیگر این مرورگر Opera Turbo نام دارد که برای افرادی است که از سرعت اینترنت پایین رنج می برند. این قابلیت با فشرده سازی صفحات وب و همچنین دانلود عکس ها به صورت کم حجم باعث سرعت بیشتر در بارگزاری صفحات خواهد شد. قابلیت پایه ای دیگری مانند tabbed browsing و مدیریت پسورد ها نیز در این مرورگر محبوب و قدیمی جای گرفته اند.

نقد فیلم مستند " سینما فلسطین" ساخته تیم آشوب نوشته سعید عقیقی

سعید عقیقی

ملیت و ممنوعیت در جلب غمخواری

نقدی بر فیلم مستند «سینما فلسطین» ساخته تیم شوآب
 
ملیت و ممنوعیت در جلب غمخواری
 
برای بینندهٔ ناآشنا با سینمای فلسطین، فیلم به یک گنجینهٔ اطّلاعاتی دقیق می‌ماند که از دو تمهید مشهور و موثر، یعنی گفت‌و‌گو با مهم‌ترین فیلم سازان فلسطینی و تکه‌هایی از فیلم‌های آنان بهره گرفته است. طبعا در این نوع مستند، کلام مصاحبه شونده‌ها در دقایقی از فیلم‌ها حکم ِ گفتار متن را پیدا می‌کند و در عمل، به توضیح یک مفهوم کلی می‌پردازد که برش ِنمایش داده شدهٔ فیلم، تبلور ِ مختصر و مفید آن است. از این منظر، فیلم بر دو پایهٔ گفت‌و‌گو، و تکه‌های فیلم‌ها استوار است. فیلم با چهرهٔ الیا سلیمان (فیلم سازی که جایش در میان مصاحبه شوندگان خالی ست) در مشهور‌ترین ساخته‌اش یعنی خواست خدا آغاز می‌شود؛ صحنه‌ای معروف که در آن، تانک اسراییلی با هستهٔ میوهٔ پرتاب شده از اتومبیل منفجر می‌شود. ضربه‌ای مناسب که در آن، توجه بیننده به رخداد اصلی (مسالهٔ اصلی سینمای فلسطین) جلب می‌شود. اما در ادامه، این لحن به چیزی غیر از عصارهٔ سینمای فلسطین که در همین صحنه تبلور یافته، دست نمی‌یابد. بدین ترتیب، حرف‌های فیلم سازان برای کسی که فیلم‌ها را دیده، ارزش اسنادی بیش تری پیدا می‌کند. بخش نخست فیلم به خاطرات فیلم سازان از سینما می‌پردازد، و حرف‌های محمد بکری دربارهٔ ابو عبدالله، آپاراتچی خل وضع دورهٔ کودکی‌اش با تنها ژنراتور روستای بی‌برق که واسطهٔ ارتباط او با سینما بوده، کمابیش می‌تواند در هر جای دورافتادهٔ دیگر نیز رخ دهد. طبیعی ست که دیدن «بربادرفته» یا «زد» اثر کوستا گاوراس در ۱۵ سالگی ِ بکری، برای ما جذاب باشد، و حرف‌های صبحی الزبیدی دربارهٔ نخستین تجربهٔ فیلم دیدن‌اش، توجهی برباید. اما این ریتم و موقعیت به تدریج تکراری می‌شود. برش دادن حرف‌های او، به مستند «بلیت برای اورشلیم» ساختهٔ رشید مشعراوی و کوشش بچه‌ها برای راهیابی به سینما، تکرار دوبارهٔ حرف‌های او به زبانی دیگر است. وقتی حرف‌های مشابهی را از زبان نصری حَجّاج یا هانی ابو اسد می‌شنویم، احساس نمی‌کنیم که به چیزی تازه رسیده‌ایم. وسترنی که برای نخستین بار هانی ابو اسدِ چهار –پنج ساله را از ترس به زیر صندلی فرستاده، می‌توانست توسط فیلم ساز دیگری نیز دیده شده باشد. به همین دلیل است که فیلم به تدریج ارتباط خود را با بیننده‌اش از دست می‌دهد، و ایدهٔ «حضور فیلم سازان باهویّت» در طول فیلم، تبدیل می‌شود به حضور باری به هر جهت فیلم سازانی که ویژگی مشترکشان، ملیّتشان است. از این منظر، حرف موثر را نصری حجّاج می‌زند: «مادربزرگم در بچگی برایمان هزار و یک شب را تعریف می‌کرد. من شیفتهٔ شیوهٔ تعریف داستان‌هایش بودم. بعد که بزرگ‌تر شدم و کتاب را خواندم، فهمیدم که او در واقع قصه‌ها را نمی‌گفت؛ بلکه از تخیل‌اش هم به آن‌ها اضافه می‌کرد». اما این حرف‌ها که می‌توانست از طریق پیوند با فیلم‌های او، یا برش دادن به چهار صد ضربهٔ تروفو به فیلمی از توفیق ابو وائل (که می‌گوید بیشترین تاثیر را از او، برگمان و فاس بیندر یا کاساوتیس پذیرفته)، ردی از تحقیق دقیق فیلم ساز را نشان بدهد، بی‌هیچ ظرافتی به حرف‌های کارگردان بعدی برش می‌خورد. در حقیقت، آنچه سبب می‌شود به مرور از فیلم فاصله بگیریم، خطر حضور صورتک‌های سخنگوست؛‌‌ همان عاملی که سینمای مستند ایران را نیز تهدید می‌کند. وقتی حرف‌های چند شخصیت را بی‌هیچ ظرافت و ارتباط ارگانیک به هم پیوند می‌زنیم، نباید توقع داشته باشیم که بیننده لزوما آن‌ها را نادیده بگیرد و به چیزی به نام «کلیت فیلم مستند» در مفهوم موضوعیّت صرف توجه کند. این بحران وقتی عمیق‌تر می‌شود که با یک مستند بلند رو به رو باشیم. اینجاست که اهمیّت ریتم، بیش از پیش خود را نشان می‌دهد. نکتهٔ مهم‌تر، مسالهٔ انتخاب فیلم هاست. به عنوان نمونه، نخستین صحنه‌هایی که از فیلم‌ها نمایش داده می‌شود، بیشترین اهمیت و تاثیر را دارد. اما وقتی صدای کارگردان فیلم نمک این دریا را بر صحنه‌هایی از فیلم‌اش می‌شنویم، چیزی بیش از حرف‌های او را در فیلم نمی‌بینیم و دوباره خطر پرکردن گفتار شخصیت با تصویر، به جای نمایش صورتک‌های سخنگو به عنوان نزدیک‌ترین راه برای ایجاد تنوع، ماهیت اثر را تهدید می‌کند. 
برگ برندهٔ فیلم، به گمانم برگ برندهٔ سینمای فلسطین و فیلم سازان‌اش نیز هست: به محض دیدن تصاویر اشغال، جنگ، مردان و زنان و کودکان، و عکس خیره کنندهٔ پدری که کودکی را به دست و دیگری را به دندان گرفته، با بخشی از فیلم، یعنی‌‌ همان نماهایی که نمایشگر این مصایب است، همراه می‌شویم. اما خطر جدی‌تر، این است که این تصویر‌ها نیز به دلیل تکرار، ارزش و اعتبار خود را از دست بدهند. حرف‌های عماد بُرنات و تکه‌های مستندش تحت عنوان پنج دوربین شکسته، ما را به نماهای پیش از عنوان بندی، یعنی ممانعت از فیلم برداری باز می‌گرداند. چیزی به نام ممنوعیت در فیلم هست که با نیمهٔ دوم فیلم یعنی جنگ و اشغال، پیوند خورده است. یکی از تصویرهای هیجان انگیز فیلم، که می‌توانست ایده‌های فوق العاده‌ای برای تکرار به عنوان لایت موتیف در فیلم پدید آورد، تکه‌هایی از همین فیلم است. چیزی که می‌توانست سینما فلسطین را به فیلمی ماندگار تبدیل کند، استفادهٔ ترکیبی از شیوه‌های فیلم سازی کارگردانانی ست که در فیلم حضور دارند. وقتی کارگردان چنین نمی‌کند، و سبک مشخصی را نیز در فیلم به کار نمی‌گیرد، به نظر نمی‌رسد که جز جلب غمخواری بیننده با رخدادهای تاریخی فیلم، کار دیگری از دست‌اش بربیاید. طبعا چنین موقعیتی برای یک فیلم هفتاد و هشت دقیقه‌ای، کافی به نظر نمی‌رسد. ممکن است از طریق تصویرهای تاریخی برای فیلمی متاثر شویم (چون موضعمان پیش از دیدن فیلم هم همین بوده است)، اما نمی‌تواند سبب خلق قالب زیبایی‌شناسانهٔ تازه‌ای شود. بااین حال، بینندهٔ ناآشنا بااین سینما، می‌تواند از طریق این فیلم، نام فیلم سازان‌اش را به یاد بسپارد و صحنه‌هایی از فیلم‌هاشان را تماشا کند.

راموس: رونالدو شایسته کسب توپ طلاست

سرخیو راموس، مدافع رئال مادرید، تاکید کرد که کریس رونالدو، بیش از مانوئل نویر و لیونل مسی، شایسته دریافت توپ ‏طلای سال 2014 استImage and video hosting by TinyPic

_________________________________________________________________________________

به گزارش "ورزش سه"، ستاره پرتغالی رئال در این فصل در فرم فوق العاده ای قرار داشت و فصل قبل هم به تیمش ‏کمک کرد تا قهرمان چمپیونزلیگ شود؛ هرچند در جام جهانی نمایش های ضعیفی ارائه کرد.‏
در مقابل، نویر در جام جهانی به قهرمانی رسید و مسی هم تا فینال این رقابت ها پیش رفت اما راموس معتقد است که هم ‏تیمی اش بهترین کاندیدا برای دریافت توپ طلاست.‏
او به مارکا گفت:" رونالدو شایسته دریافت توپ طلاست. او یک برنده مادرزاد است و شکست خوردن را دوست ندارد. ‏او دوست دارد به همه عناوین برسد. به عنوان یک دوست، از برنده شدن او خوشحال خواهم شد. ‏‎ ‎البته همه ما دوست ‏داریم به عنوان بهترین شناخته شویم. می دانم که امسال بهترین سال دوران حرفه ای من بود و توانستم چهار قهرمانی به ‏دست بیاورم. این جوایز حاصل کار جمعی است. فوتبال یک ورزشی تیمی است و این تیم رئال تاریخ ساز شد.‏‎
فکر می کنم این تیم هیچ محدودیتی ندارد. این تیم، بیش از یک گروه بازیکن است.از اینکه چنین هم تیمی هایی دارم، به ‏خودم افتخار می کنم. این جوایز فردی، از کار تیمی به دست می آید."‏
راموس همچنین کارلو آنچلوتی،‎ ‎سرمربی تیمش، را مورد ستایش قرار داد و گفت:" آنچلوتی بی نظیر است. او در تیم فوق ‏العاده کار کرد. رئال دوباره شادی اش را به دست آورد. او بازیکنان را درک می کند. ما از بودن او خوشحال هستیم. او ‏یک مربی و یک آدم خوب است."‏

مولانا عبدالحمید برنده جایزه سال ۱۳۹۳ کانون مدافعان حقوق بشر

مولاناعبدالحمید  از سوی کانون مدافعان حقوق بشر به عنوان برنده جایزه «تلاشگر حقوق بشر» سال ۱۳۹۳ هجری شمسی معرفی شد.
به گزارش سنت آنلاین کانون مدافعان حقوق بشر از سال ۱۳۸۶ هجری شمسی، هر سال از میان تلاشگران حقوق بشر، یک نفر را به عنوان برنده جایزه «تلاشگر حقوق بشر» معرفی می‌کند. این جایزه در روز جهانی حقوق بشراهداء شود

 

.۳۳

به ادامه مطلب رجوع شود

توافق هدایتی و خادم و شرط نژادفلاح برای مدیرعاملی پرسپولیس

 

پرسپولیس نیوز : وبسایت رسمی برنامه نود - حسین هدایتی و امیررضا خادم برای همکاری در موضوع باشگاه پرسپولیس با یکدیگر به توافق رسیده‌اند.

باشگاه پرسپولیس همچنان بلاتکلیف است و هر روز خبرهای مختلفی از این باشگاه به گوش می‌رسد. وزارت ورزش که در پروژه انتخاب اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل این باشگاه شکست خورده به دنبال راهکاری است تا سرخپوشان را از این شرایط نجات دهد.
در آخرین رایزنی‌های وزارت ورزش قرار بود حسین هدایتی به عنوان رئیس هیئت مدیره پرسپولیس انتخاب شود تا این تیم از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد. همزمان هم قرار بود محمد حسین نژادفلاح به عنوان مدیرعامل پرسپولیس کارش را آغاز کند اما هدایتی با اعلام اینکه خانواده‌اش مخالف حضور او در پرسپولیس هستند عذرخواهی کرد و از بازگشت به این باشگاه انصراف داد.
با این حال این پایان ماجرا نبود چرا که هدایتی و خادم که رابطه چندان خوبی با یکدیگر نداشتند مدتی است مشکلات گذشته را فراموش کرده‌اند. مصاحبه خادم با رادیو ورزش که از هدایتی حمایت کرده بود گواه این موضوع است. طبق آخرین صحبت‌ها قرار شده هدایتی با وجود عدم حضور در باشگاه به پرسپولیس کمک مالی کند.
از سوی دیگر هنوز بحث مدیرعاملی نژادفلاح منتفی نشده و قرار است وی به عنوان مدیرعامل جدید کارش را آغاز کند. البته این اتفاق در شرایطی رخ خواهد داد که هزینه‌های مربوط به نیم‌فصل دوم و لیگ قهرمانان به صورت کامل از سوی هدایتی تامین شود. یکی از شروط نژادفلاح این است که هدایتی به صورت کامل هزینه‌ها را پرداخت کند نه فقط بخشی از هزینه‌ها را. ضمن اینکه نژادفلاح اعلام کرده باید دست هدایتی برای جذب منابع مالی و اسپانسر باز باشد.
این در شرایطی است که هیئت مدیره هم ممکن است دستخوش تغییراتی شود و افراد جدیدی به پرسپولیس بیایند. در صورتی که توافقات کنونی باقی بماند باید منتظر تغییر و تحولات در پرسپولیس باشیم و در غیر این صورت شرایط کنونی ادامه خواهد داشت.