زمانی که انسانیت فراموش می شود...
☂ آهای آقا پسری که هیچ حد و مرزی برای خودت قائل نیستی!
• همین که تو نت چشمت میفته به یه خانم شروع می کنی به شماره تلفن دادن، پیامای ناجور فرستادن، حرفای ناجور زدن... ازش عکس خواستن!
• و ... اصلا هم توجه نمی کنی طرف مجرده یا متاهل ... مقیده یا بی قید ... با وقاره یا بی حیا.....
• هر جور ویدئو و تصویری رو تو نت نگاه می کنی و خیال می کنی هیزی چشم در فضای مجازی آزاده و حضور خدا رو باور نداری!
☂ آهای دختر خانمی که هیچ خط قرمزی برای خودت قائل نیستی!
• چون بعضی از آقایون هوسبازهستند به خودت اجازه می دی هوسباز باشی...
• چون بعضی از آقایون عفت کلام ندارند به خودت اجازه می دی هر جور اونا دوس دارن حرف بزنی...
• چون بعضی آقایون پای عکسهای نیمه برهنه و پر از لوندی تو به به چه چه می کنن، همه فکر و ذکر عکس گرفتن برای پروفایلته تا بیان لایکت کنن ...
• چون بقیه اشتباه می کنن به خودت اجازه می دی اشتباه کنی.....
☂ آهای آقا پسر و دختر خانم مذهبی که فکر می کنی فضای مجازی با دنیای واقعی فرق داره !!
• عکس مذهبی می ذاری رو پروفایلت..
• مطلب فرهنگی میذاری تو کتیبه ات...
• تصویر فلسفی می ذاری تو آلبومت...
• اما تو پیامهات، تو کامنت هات، تو گفتگوهات... متانت و وقار رو رعایت نمی کنی ...
• اما اگه طرف مقابلت بی حیایی کرد، به خودت اجازه میدی بی حیا باشی .... شوخی بیجا کنی، با داداش گُلم و آبجی گُلم گفتن، خودتو گول می زنی ...
آهای انسان محترمی که حتی برای جسم و روح خودت هم ارزشی قائل نیستی .....
می دونم تکراریه ...
اما محض رضای خدا هم که شده متن پایین رو بخون و در موردش فکر کن:
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀
حضرت على علیه السلام فرمودند :
♡❤
خداوند به فرشتگان عقل داد بدون شهوت ...
و به حیوانات شهوت داد بدون عقل ...
و به انسان هر دو را ...
پس هر که عقلش بر شهوتش غلبه کند؛ از فرشتگان بالاتر است
و هر که شهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوانات پست تر .....
چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟ چگونه ممکن است صدای تسبیح درختان را شنید و با پرندگان و چرندگان سخن گفت؟چگونه ممکن است به مور وملخ دستور داد؟
وبلاگ "گلی در کویر" نوشت:
شما باور میکنید که بعضی ها در این دنیا و در میان همین جهان پرهیاهو چیزهایی میبینند و می شنوند که دیگران نمی توانند حتی آن را تصور کنند؟
من این را شنیده بودم و در کتابهایی که در مورد زندگی برخی از عرفا است خوانده ام. ولی همیشه برایم جای سؤال بود که چگونه ممکن است؟
چگونه ممکن است فرشتگان را دید؟ چگونه ممکن است صدای تسبیح درختان را شنید و با پرندگان و چرندگان سخن گفت؟چگونه ممکن است به مور وملخ دستور داد؟
دریک روز بارانى پیر ،صبح براى نماز از خانه بیرون امد چند قدمى که رفت در چالــــــــــه ای افتاد،خیس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض کرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خیس و گلى شد برگشت لباس راعوض کرد از خانه براى نماز خارج شد.دید در جلوى در جوانى چراغ به دست ایستاده است ســــــــــلام کرد و راهی مسجد شدند هنگام ورود به مسجد دید جوان وارد مسجد نشد پرسید اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پیــــــــــــــــر ،من شیــــــــــــــــطان هستم
براى بار اول که بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشیدم
براى باردوم که بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشیدم
ترسیدم اگر براى بار سوم در چاله بیفتى خداوند به فرشتگان بگوید تمام گناهان اهل روستا رابخشیدم که من این همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همین امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی
«اگر حضرت جبرائیل، میکائیل و فرشتگان حامل عرش و خود من برای اینکه چه
همسری نصیبت شود دعا کنیم، جز آن همسری که خدا برایت درنظر گرفته،
به گزارش جوونی وبلاگ قاصدک نوشت،
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«اگر حضرت جبرائیل، میکائیل و فرشتگان حامل عرش و خود من برای اینکه چه
همسری نصیبت شود دعا کنیم، جز آن همسری که خدا برایت درنظر گرفته،
نصیبت نخواهد شد