دانلود طرح توجیهی بسته بندی لوبیا
طرح توجیهی بسته بندی لوبیا ف رمت word ت عداد صفحات 27 |
دسته بندی | طرح های توجیهی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
طرح توجیهی بسته بندی لوبیا فرمت: word تعداد صفحات: 27
دانلود طرح توجیهی بسته بندی لوبیا
طرح توجیهی بسته بندی لوبیا ف رمت word ت عداد صفحات 27 |
دسته بندی | طرح های توجیهی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
طرح توجیهی بسته بندی لوبیا فرمت: word تعداد صفحات: 27
مواد لازم:
روغن زیتون: 3 قاشق سوپ خوری
سیر: 2 حبه
لوبیا سفید پخته: 400 گرم
آویشن تازه: یک قاشق سوپ خوری( اگر از آویشن خشک شده استفاده کردید یک قاشق مربا خوری کافی است)
پاستا: یک بسته از هر نوعی که دوست دارید
جعفری تازه و خرد شده: 3 قاشق سوپ خوری
ریحان خشک: یک دوم قاشق سوپ خوری
نمک و فلفل سیاه: به میزان لازم
طرز تهیه:
لوبیا سفید را از شب قبل خیس کرده و بعد بپزید( در زمان پخت حبوبات، آخرهای پخت، اگر به حبوبات عصاره مرغ اضافه کنید خوش طعم تر میشوند). سپس پاستاها را مثل همیشه در آبجوش ریخته وقتی حالت دندان گیر پیدا کرد آبکش کنید.( چون در این روش پاستا را دم نمیکنیم پس مدت زمان پخت در آب جوش باید کمی بیشتر از زمان پخت هنگام دم کردن باشد)
روغن زیتون را در تابه ریخته، سیرهای خرد شده را درآن کمی تفت دهید. سپس لوبیا سفید، آبلیمو، آویشن، ریحان، نمک و فلفل را به مواد اضافه کرده و در آخر هم پاستا را اضافه کرده، تمام مواد را با هم مخلوط کنید و حدود سه الی چهار دقیقه مواد را روی حرارت بگذارید. بعد شعله را خاموش کرده و جعفری خرد شده را اضافه کنید و در ظرف سرو بکشید.
نکته:
توجه داشته باشید که سیر باید به آرامی سرخ شده و قهوه ای شود وگرنه می سوزد و تلخ می شود.
برای سرو:
اسپاگتی را در ظرفی که آماده کردیده اید بریزید و روی آن را با پنیر پارمیزان رنده شده پر کنید و برگ های کوچک ریحان را برای تزیین روی آن قرار دهید.
سس کلاسیک ایتالیایی را میتوانید متفاوت کنید: این مواد می توانند به سس گوجه فرنگی اضافه شوند. فقط دوباره آن را هم بزنید و گرم کنید.
میگوی پخته شده همراه با یک دوم لیموی تازه
تن ماهی همراه با زیتون سیاه و یک دوم لیموی تازه
یک مشت نخودفرنگی تازه همراه با سبزی های خشک شده
برگ های ریز اسفناج را زمانی به سس اضافه کنید که اسپاگتی را درون آن میریزید و هنگامی که آن را از روی حرارت برداشتید مقداری پنیر گودا روی آن رنده کنید. مطمئن باشید طعم فوق العاده ای دارد.
یک زمانی در جایی خواندم: میزان آزادی هر کس بستگی مستقیم به این موضوع دارد که چقدر توانسته کارهایش را از حالت غیرارادی به حالت ارادی در بیاورد. یعنی اینکه دانسته و غیر اتوماتیک بداند، فلان موقع چرا دست به فلان کار می زند...چون گاهی بعضی مناسک روزانه را ما آنقدر که انجام داده ایم دیگر انگار به بخشی از شخصیت ما تبدیل شده اند.... انگار که دیگر ناخوداگاه و بدون فکر و حتی با زحمت اندک مثلا از فلان قسمت خیابان عبور می کنیم و .... فلان برنامه تلویزیونی را دنبال می کنیم و مشخصا از فلان فروش گاهها خرید می کنیم و به سادگی رانندگی می کنیم و یا فعالیت هایی مثل تایپ و ... را به خاطر درگیر شدن ناخوداگاهمان خیلی آسان انجام می دهیم.
از فعالیت های معمول که فاکتور بگیریم، می رسیم به اینکه ذهن مان چقدر در اختیار خودمان است و تا چه حد می توانیم ادعا کنیم که نظارت آگاهانه ای بر عملکردش داریم؟
برنامه جالبی را چند روز پیش در رابطه با تاثیر برندهای خوراکی بر ذهن افراد می دیدم که خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد: برندهای معروف خوراکی با صرف هزینه نجومی توانسته اند، آنقدر ناخوداگاه و ذهن ما را بمباران کنند که ذهن ما را به آسانی در کنترل و اختیار خود در آورند. یک آزمایش ساده در مورد کنسرو لوبیای یک شرکت معروف خیلی روشن این ادعا را ثابت می کرد، به این صورت که محتویات یک کنسرو لوبیا از یک برند محبوب در دو ظرف جداگانه ریخته شد، یکی از ظرفها برند شرکت مزبور را داشت و آن دیگری یک مارک ساده به ظرفش خورده بود، عابرین که در این آزمایش شرکت می کردند، در کمال تعجب نه نفر از ده نفر آنها، نظرشان این بود که کنسرو لوبیای شرکت معروف خوشمزه تر است و آن یک لوبیا یا زیادی شور و یا زیادی شیرین و یا له شده است و این در حالی بود که در واقع این لوبیاها هیچ فرقی با هم نداشتند ولی سابقه ذهنی افراد و تاییدی که در ذهن آنها نسبت به آن برند مشهور بود، باعث می شد که ذهنشان براساس سیستم پاداش و جزا سریعا نتیجه گیری کند که لوبیا با برند مشهور خوشمزه تر است....
این برنامه را که دیدم، فکر می کردم، چه بخش هایی از ذهنم دقیقا در اختیار قدرت هایی است که بیش از آنکه خودم انتخابشان کرده باشم، آنها مرا انتخاب کرده اند...
نکته جالب تر این بود که متوجه شدم، برند مشهور رد بول متعلق به بازاریاب خوش فکری است که با درک نیازهای ورزشکاران و کلا گروه سنی نوجوانان و جوانان خواسته این اسم را در ذهن آنها با قدرت و توانایی و سرزندگی گره بزند، بدون اینکه عملا کارخانه ای داشته باشد.... عکس العمل افراد نسبت به این برند و دیگر برندهای مشهور در آزمایش سی تی اسکن موید موفقیت بسیار بالای آنها در یافتن جایگاهی والا در بین مردم بود....
شخصا فکر میکنم، اگر کسی واقعا به کیفیت اهمیت می دهد و برای آن هزینه می کند، واقعا سزاوار چنین موفقیت و محبوبیتی است. اما این قضیه ممکن است در زمینه های دیگر مورد سوء استفاده هم قرار گیرد مثلا در کارزارهای تبلیغاتی برای کسب منصبی، کاندیدی ممکن است با در نظر گرفتن فاکتورهایی که مردم به آن بیشتر اهمیت می دهند، صرفا از نظر کلامی بتواند آنها را طوری قانع کند که طرفدار منطق او شده و به او رای دهند و به این ترتیب از این قضیه به نفع خود استفاده کند.