این میراث به کدام سو میرود؟
میراث فرهنگی مانند انسان تمایل فراوانی به زیستن دارد.میراث موجودیت و هویت ی مانند انسان دارد.شتاب و شدت آهنگ مرگ و میرآن به مانند انسان می ماند.نه جایگزین و نه مثل و مانندی چون خود دارد.میراثی که مانند ما تمایل به زندگی دارد عطش آتش سوزانی درونش را برآشفته است.میراث فرهنگی پیکره زبانی و گفتمان درمانی ملتهاست.میراث محصول تجربیات ،دانش و ذوق و خلاقیت،نبوغ و توانایی ،شاخه عقلانیت ،معرف هویت و فهم انسان است.پیشینه و گذشته،دیر و دیرین و دیرینه ی اوست.دراین عالم تنشآفرین و چالشزا،جهان به هم پیچیده و درهم تنیده ی از تنشها،میراث زیستگاه فرهنگ و مدنیت بشر است. میدان آن ،عرصه جولان هنرمندان ،وعالمان عالم است.تخریب برآن چون خوره ای می ماند که برجان و روان آدمی چنپره انداخته است.جامعه بیمار اکنون که با آن دست و پنجه نرم می کند.خوره ای مرگبار که تاریخ و فرهنگ،را به مخاطره افکنده و بی سابقه و کم نظیر،شتابان و بی امان،ثروت همه ی نسلها،کوهی از تجربیات غنی فکری و معنوی درمسیر مدنیت، را در معرض انهدام قرار داده است.حال آنکه نگاهداشت آن درموقعیت موج خیز وهستی سوز جهان کنون عین خردمندی بود.
توجه به ماهیت میراث فرهنگی بیش از هرچیزدر حفاظت ونگهداری از آن نمود می یابد.
عرصه باستان شناسی میدان تاخت و تاز رجال سیاسی شده است.اگر نیم نگاهی به مسندنشینان مصر ریاست و کرسی صدارت میراث وسوابق آنها شود بوضوح پی به همه چیز خواهیم برد.از استاندارد و فرماندار ،از شهردار و امین اموال با مدرک فوق دیپلم از سازمان آب تا مجموعه سینمای فارابی ....ترکیب و بافت میراث را بر هم زده اند میراثی آسیب پذیر و شکننده،تخریب شده و ویرانگر حاصل همان مدیریت هایی است که نمی خواهند کنار بروند. حتی با مرگ و نابودی همه ی میراث این سرزمین
بارها گفته شده است که یک باستان شناس چهره علمی و هنرمند و عاشق و دلسوزی است که تجارب ارزنده روح و افکار او برای سازندگی میراث طراحی شده است اما امروزه میراثگردانان غیر باستان شناس هستند.باستان شناسان که هدفشان کشف حقیقت ها و واقعیات تاریخی است خود مانند تاریخ و میراث فرهنگی به فراموشی سپرده شده اند.باستان شناسان به ارزش های یک بنا و شئی تاریخی ،به اهمیت و اعتبار اسناد و مکان های استقراری کهن آگاهی و وقوف دارند اگر مشاهده می شود که وضعیت ملتهبانه آثار و مراکز و مکان های تاریخی بسیار آزاردهنده و بغرنج شده است حاصل دخالت های عده ای غیر باستان شناس است.برخلاف سایر کشورهای امروز جهان ،در کشور ما کرسی میراث فرهنگی به افراد غیر متخصص واگذار می شود و متاسفانه چاره جویی هم نشده است. موزه بزرگ ملی کشور هم تا کنون از این بی مسولیتی هاکم آسیب ندیده است.متاسفانه کارگاه عظیم خلقت و آفرینش که هزاران سال شاهد شکوفایی تمدنی سترگ و ممتاز ،بی بدیل و بی همتا ،یگانه و منحصربفرد در عالم بود امروز شاهد عمق تخریب ها و ویرانی هایی است که دامان همان تمدن سترگ و باشکوه را گرفته است.هزاران آثارباستانی چونان خود آدمی که صدها پیام تاریخی بر شانه می کشیدند امروز از مدیریت های بی تخصص ،رنج های بیشمار می کشد.
دانشگاه «ترکان خاتون» کرمان زبالهدانی شد. شماره ثبت در فهرست میراث ملی 124
*میراث فرهنگی ثروت فرهنگی نیست صلابت فرهنگی است
میراث فرهنگی اگرچه سرمایه عمرطولانی بشراست اما سرمایه و ثروت محسوب نمی شود.سرمایه و ثروت فناپذیرودربازارسود وزیان کارآیی دارند اما میراث فرهنگی نماد صلابت و استواری،هیبت و هویت ملت ها است.میراث مجموعه ارزش هایی است که به عنوان دستآورد بشر درطول تاریخ بحساب می آید. دراین حالت میراث فرهنگی نماد و صلابت مجموع ارزش هایی است که که از بشرگذشته به ما رسیده است.از این منظر میراث فرهنگی را نباید سرمایه ی فرهنگی برشمرد. میراث فرهنگی نبوغ خلاقانه ،ملتها هستند."میراث" اگرچه دردر لغت به معنی آن چیزی است که به ارث رسیده است اما در اصل ارث و سرمایه نیست.میراث فرهنگی متعلق به همه بشر در همه عصرودوران ها است.آثار تاریخی میراث و هویت نه یک ملت که همه ملتها و ملیتها است و باید از آنها حفاظت شود، برای حفظ انسجام اجتماعی ملت ها، میراث فرهنگی یک موضوع جدی است وبه همین دلیل بخش قابل توجهی از تلاش های انسان دوستانه یونسکو در این مسیر انجام می شود.