همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ،
ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ،
ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺑﻮﺩﻡ،
ﮐﻼﺱ ﺑﻮﺩﻡ،
ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﺑﻮﺩ،
... ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺷﺎﺭﮊ ﻧﺪﺍﺷﺖ،
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺑﻮﺩ ...
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎﯼ ﺍﺑﻠﻬﺎﻧﻪ ﺍﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ
ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻣﯿﮕﻦ
ﮐﻼ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﺑﺎﯼ ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ !..
===
من نمیگم دخدرا آهن پرستن ... اما پرستن
===
من نمیگم دخدرا و زنا وقتی تو محیط کار قرار میگیرن با مردا و پسرای دیگه شوخی دستی و اینا میکنن... اما میکنن
==
من نمیگم دختره اول آشنایی میگه هیچی ازت نمیخام..اما روز عقد،بعد عقد بامبولها تازه شروع میشه
==
من نمیگم دخدرا دو سه تا دوس پسر فاب ، چن صدتا دوست اجتماعی دارن...اما دارن
==
من نمیگم موقعی ک میری خدمت سربازی به امید این میمونی ک دوس دخدرت با کسی نپره...اما میپره
==
حرف من اینه:
خیانت میکنی ،به درک...دروغ میگی به درک...با چن نفر تو وایبر و اینور و اونور لاس میزنی به درک...
من میگم تو که میخای این کارا رو بکنی حداقل از اون اسکولی که فکر میکنه سالمی خجالت بکش و رابطه ات رو با اون به کلی تموم کن...
==
حالا شما بگو من بدبینم ... آره منم ی زمانی عین خیالم نبود اما ...
♥♥♥ البته استثناهاییم هستن ♥♥♥

دل تنگی

دلم برای همه کسانی که به این وب سر میزنن تنگ شده ولی چه کنم از وقتی که دو قلوها اومدن اینقدر کارم زیاد شده که دیگه وقت سر خاروندن هم ندارم خیلی دلم برای شادیای قدیمتنگ شده اون قدیما که سر یه موضوع ساده میزدیم زیر خنده حالا بخند کی نخند یادش بخیر بلیط اتوبوس یک تومن بود با چهار تا بلیط میرفتم تجریش و میومدم کلی حال میکردیم که فقط رفتیم تجریش یه دوری زدیم یه اب میوه خوردیم و برگشتیم روزگاری داشتیم بازی الک دولک  -گرگم به هوا- زو -گل کوچیک و از این قبیل اصلا نمی دونستیم بابا کی میره سر کار کی میاد چقدر حقوق میگیره خرج خونه چقدره چون چون استعمارو برده داری هنوز باب نشده بود انصاف وانسانیت بود الان کارگری موقت کارمندی شرکت خصوصی -معلم حق تدریس یا غیر انتفاعی-پرستار شرکتی-خلاصه به اسم خصوصی سازی دارن قوانین استعمار گر دنیا (انگلیس)رو کامل برای از بین یردن کانون گرم خانواده ایرانی اجرا میکنن خوانواده ای که روزگار قدیم یک نان اور داشت شش نان خور که شبا با دل سیر سر بر زمین میگذاشتن اما حالا پدر و مادر و برادر و خواهرو همه کار میکنن تا جلوی در و همسایه ابرو داری کنن تا مبادا همسایه ها با چشم ترحم به اونا نگاه کنن نمیدونم اینها چه ایرانیهایی هستند که کمر بر نابودی کانون گرم خانواده های ایرانی بستن  که از بنیادی ترین اصل مملکت داری حفظ کانون خانواده به عنوان جامعه کوچک مملکت است نداشتن شغل ثابت خونه ثابت زندگی گرم با فکری بدون استرس یعنی این که عمدا شما رو به این حال و روز انداختن تا راحت سوار اسب مراد شوند یعنی پای شما روی پوست خربزه است تا مبادا پاتو از گلیمت دراز کنی من جوان ایرانی اگر پشتم گرم باشه فکرم باز  و بدون دغدغه باشه کاری میکنم کارستون که دنیا حسرت ایرانو بخوره اما افسوس که وقتی از خواب پا میشم باید بدوم تا از نان شب به نرخ روز جا نمونم تا از زنده بودن جا نمونم من فکر نان سفره هستم ولی اون سر دنیا جوونایی هستن که انقدر به انها اعتماد دارن که سکان مملکتشون را دادن دست جوو ناشون دوستون دارم عزیزای خون گرم من که اینقدر مظلوم واقع شدید امید وارم به زودی زود اقام امام زمان به فریاد ما مظلومین برسد من که خاک پای قدوم اقامم میدونم اگه لایق اون  باشم خدا همه ی انسانها را یک سان افرید این را میتوان حس کرد چون وقتی باران میبارد میتوانی به عدالت پروردگار پی ببری امیدوارم اون روزای شاد برای کودکان ما تکرار شود تا شاید مزه ی زندگی ایرانی رو کمی احساس کنن وقتی از کودک ایرانی حرف میزنم گریم می گیره که چقدر کودکان ما از همه چیز محرومند حتی از یک حیاط و یه حوض پر از اب قدیم از گلدونای شمع دونی  ولش کن هرچی مینویسم بیشتر گریه میکنم فعلا .فقط این و بگم من خاک ایرانم 

عشق به سبک من فصل 8

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان:عشق به سبک من

نوشته:رها

فصل : 8

........................................................................................

همیشه وقتی میشنیدم که میگفتن یکی از دلایلی که بزرگان ما رو سفارش به ازدواج میکنن اینه که زن و مرد با وجود هم ارامش بگیرن حرصم میگرفت و در مقابل گوینده جبهه میگرفتم که چرا فقط به یه جنبه ی موضوع توجه میکنن و در نظر نمیگیرن که این اعتماد متقابل و عشقه که میتونه موجب این ارامش بشه نه صرفا جسم ...... اما اون لحظات عمیقا به حرف بیشمار گوینده هایی که بارها با جواب های دندان شکنم دهنشونو بسته بودم

نیاز نیست زیاد فکر کنی

برای نوشتن نیاز هست که کاغذ و قلم برداری و کمی اراده کنی کمی هم اندیشیدن میخواهد داشتن این ابزارها در دنیای امروزی کاری آسان هست قلم برداشتن و دل کاغذ سیاه نمودن به راحتی کشیدن نقوشی هست که کودکان بی هیچ فکری و فقط با احساس کودکانه شان است، در نقشهای که بچه ها ترسیم میکنن به آسانی میشه هزران مفهوم را پیدا کنی خورشید بچه ها به معنای روشنی دلشونه چراغ خونه معنای وجود زندگی، در خونه دلشو میده دود دودکش خونه معناش گرمای وجود میرسونه و............خیلی خطوطی که هر کدوم واسشون یه رنگ از رنگای زندگی هست... همه اینها از احساس کودک بدون هیچ تفکری برمی خیزد. ولی ما بزرگترا چی کلی فکر پشت کارمون، پشت حرفمون، به قول بعضیام کلی فلسفه پشت یک یک کلماتشون هست ولی چه سود وقتی خطی از حرفاشون میخونی وقتی نقشی از کاراشون واست ترسیم میکنن چیزی جزء افکاری پوچ و هجمه ای از هذیان حرفی برای گفتن ندارن، و فقط تو رو به پوچی هدایت میکنن، و اون ته ته امیدی که ته دلت مونده خاموشش میکنن.

تلخی قانون ورق

 

 

وقتی قراره بشکنی میشکنی

وقتی قراره بمیری میمیری

وقتی میخوان بشکننت میشکننت

وقتی قراره کاری بشه میشه، این شده قانون آدما

قانون آدما رو نمیشناسه، حتی یکبار ندیدشون، اونا چه غریب باشن چه آشنا، راحت ازت میگذرن، فرقی براشون نداره تو آدم باشی یا فرشته، قانون باید اجرا بشه.

یه روز میپرسی ای آدما قانون کی نوشته کی قراره اجرا کنه؟

اینا همه جواب میخوان

ولی کسی نیست جواب بهت بده

اونجاست که میفهمی قانون نوشتن ولی نه واسه قانون گذار

بلکه قانون فقط واسه من و توست...

قانون مردن مردن هست، فقط میدونی باید بمیری

ولی حق نداری بدونی کی میخوای بمیری

قانون شکستن شکستن هست

ولی حق نداری بدونی چرا شکستی

قانون باید بشکننت باید بشکننت

ولی حق نداری بفهمی دلیل شکستنت چی بود..................

دلیل

دلیل کارا رو فقط  قانون جواب میده

ولی همه اینا کارا رو آدما میکنن

ولی جوابتو فقط یه مشت ورق های سیاه شده میده نه آدما...

ورق های که میشه مث آدما مچاله کرد و یا سوزوند

درست شبیه وقتی مچاله ات میکنن یا میسوزونتت

و تو فقط هق هق گریه میکنی یا اگه خیلی مرد باشی یا خیلی زن

فقط بغض میکنی و سکوت میکنی...

..

میشکنی میشکننتت آخر میمیری مث من..