سبزوارنگار/ شهرستان سبزوار، دارای بافت درونگرا، متاثر از شرایط آب و هوایی میباشد، از بررسی بافت سنتی سبزوار، میتوان به ویژگیهایی دست یافت، که از جمله آنها میتوان، به جهت و امتداد کوچهها و راستهها اشاره کرد که بیشتر شمالی – جنوبی و شرقی – غربی بوده، کوچهها و گذرها غالبا با قلوهسنگ فرش شده بودند و چیدمان خانهها، به صورت شطرنجی است و جهت اصلی خانهها، با تبعیت از شیب زمین شمالی و جنوبی بوده است.
همچنین ایوان رو به جنوب در زمستان، برای استفاده از آفتاب اهمیت داشته، درها و پنجرههای خانهها، غالبا کوچک بوده است و معمولا مصالح به کار رفتهدر بناهای سنتی بسیار همگون و متناسب با طبیعت و اقلیم شهر و عمدتا از آجر و خشت و گل و چوب بوده است.
خانههای سنتی سبزوار، تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی شکل گرفته است؛ همه عناصر واحد مسکونی در کنار هم گرداگرد یک فضا قرار داشته که تشکیل یک خانه را میداده است.
این عناصر هم شامل: (اتاق، دالان، پنجره، سقف و ...) است که متأثر از شرایط اقلیمی آن مکان بوده است.
نمای خارجی خانهها، از آجر یا کاهگل و گچ و یا ترکیبی از آنها میباشد. نمای بیرونی و درونی خانه نیز پایگاه اعتبار و حیثیت اجتماعی افراد بوده است.
خانه اسکویی ها با معماری منحصر به فرد
در بافت قدیم، خانهها، اکثرا فاقد نقشه بودهاند و به طور ذهنی و انتزاعی برای ساخت آن اقدام میکردهاند. پشتبامها عموما کاهگلی است.
بیشتر خانههای قدیمی سبزوار معمولا دور تا دور حیاط و رو به قبله یا رو به آفتاب، احداث می شده است.
قبل از شروع خانهسازی، در قدیم رسم بوده است ((ساعت میگرفتند.)) یعنی از روی کتب دینی و ساعت این کار را تعیین میکردند و در صورتی که روز و ساعت مشخص میشد، در آن روز معین و مشخص ابتدا با گفتن ذکر و طلب یاری از خدا کار را شروع میکردند.
پس از مدتی، وقتی سقف خانه را میپوشاندند، صاحبخانه، یک گوسفند یا برّه یا خروس، بنا به وسع خود ذبح میکرد و خون قربانی را به اطراف خانه میپاشیدند.
آداب شروع اسکان سکونت در خانهای، که تازه ساخته شده و نوبنیاد است و یا خانهای که عروس و داماد برای اولین بار به آن وارد میشوند، همراه با آداب خاصی صورت میگیرد.
معمولا برای ورود به منزل نو (مبارک باد) میگفتند و گوسفندی ذبح میکردند، افراد فامیل نیز کله قند، شیرینی و حتی تخم مرغ، به عنوان چشمروشنی میآوردند و صاحب منزل نیز یک سور (میهمانی) میداد.
در هنگام سکونت در یک خانه جدید صاحبخانه افراد فامیل را دعوت کرده و یک روحانی میآمد روضه حضرت ابوالفضل (ع)، امام حسین (ع)، یا موسی بن جعفر (ع) میخواند.
عروس و داماد که تازه ازدواج کرده بودند، هنگام ورود به خانه جدید، معمولا رسم بود، که عروس دستش را درون عسل میکرد و آنرا بالای سردر خانه می زد، به این مفهوم که (کامت شیرین) باشد.
همچنین کاسهای پر از جو، را جلوی پای عروس قرار میدادند، تا هنگام ورود به اتاق آن قدر آن را با پا به سمت جلو میزد، تا کاسه برگردد و جوها روی زمین بریزد و منظور از این کار، آن بود که (او با خود روزی میآورد)
خانه تاریخی دارینی
خانه غلامحسین هراتیان موسوم به غلام ملا شمس
خانه شریعتمدار تهرانی
خانه تاریخی اعظیمیان قدمت دوره تیموری شهر سبزوار خیابان مدرس
خانه تاریخی اولیاء موسوم به افچنگی سبزوار خیابان مدرس کوچه 9 بام
منبع:وبلاگ سبزوار زیبا
در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر! پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگانخدا هستم !
- آها، میدانستم که با خدا نسبتی دارید...
راستی نسبت ما با خدا چیه؟؟؟
در مستند دهم شبکه 3 ساعت 22:15 یکشنبه شب 7 دی 93 رسانه ملی هر چند مختصر، اما به برخی عملکردهای خود نیز انتقاد وارد کرد و اظهار داشت که شاید رسانه ملی نباید به پخش مستقیم برخی از حوادث اقدام میکرد. صدا و سیما در مستندی که برای بازخوانی حوادث ۱۳۸۸ تولید کرده بود، احمدی نژاد، رفتار و الفاظ وی را در آن شرایط بحرانی، کمک کردن به شعلهورتر شدن بحران تلقی کرد. شاید برای اولین بار بود که رسانه ملی، بخشی از کوتاهی و قصور را متوجه رئیس جمهور سابق میکرد! آنچه در سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاست جمهوری رخ داد، ناشی از سهل انگاری بسیاری از مسئولان و شخصیتهای سیاسی کشور از جناح اصلاحطلب و اصولگرا بود؛ حوادثی که در این میان، رویکرد نادرست رسانه ملی هم در آن زمان، بر آتش آن دمید؛ رسانهای که باید نقش آرام کننده داشته باشد، خود بر آتش آن اتفاقات دمید. پخش زنده واژه خش و خاشاک درمراسم جشن پیروزی احمدی نژاد (میدان ولی عصر) و پخش دفاعیات احمدی نژاد در تلویزیون در آخرین ساعات قبل از انتخابات در شرایطی بسیار نا عادلانه، در حالیکه 3 کاندید دیگر قدرت دفاع نداشتند در بروز فتنه 88 بسیار مؤثر بود.
کریستیانو رونالدو (دوس سانتوس آویرا) متولد پنجم فوریه سال 1985 که بیشتر با نام (کریستیانو رونالدو) معروف میباشد،فوتبالیست پرتغالی در رده حرفهای است که در تیمهای (منچستریونایتد) و (ملی پرتغال) بازی میکند. او یکی از بهترین بازیکنان دنیا و یکی از بهترین استعدادهای امروز فوتبال است.
کریستیانو رونالدو در شهر (فانچال) در منطقه (مادیرا) در کشور پرتغال به دنیا آمد. مادر (ماریا دولورس داس آویرا) و پدرش (خوزه دینیس آویرا) بود. او یک برادر به نام (هوگو) و دو خواهر به نامهای (الما) و (کاتیا) دارد.
نام رونالدو در کشور پرتغال نام رایجی نیست ولی پدر و مادرش به خاطر (رونالد ریگان) رییسجمهور آمریکا نام او را رونالدو گذاشتند زیرا ریگان هنرپیشه مورد علاقه پدر رونالدو بود. او تاکید میکند این نامگذاری اصلا دلایل سیاسی نداشته است.
وقتی سه ساله بود ضربه زدن به توپ را آغاز کرد. وقتی در شش سالگی به مدرسه رفت دیگر علاقهاش به ورزش کاملا نمایان شده بود. او در آن زمان عاشق تیم (بنفیکا) بود و جالب است که بعدها به تیم رقیب آن یعنی (اسپورتینگ) پیوست.
او ابتدا با یک تیم آماتور به نام (آندورنیا) بازی میکرد زیرا پدرش در آن باشگاه شاغل بود. در آن زمان رونالدو تنها هشت سال داشت. در سال 1995 یعنی در ده سالگی (کریستیانو رونالدو) کمکم در پرتغال کسب شهرت میکرد و آهسته آهسته نامی آشنا در ورزش فوتبال میشد. به طوری که دو تیم برتر شهر مادیرا در پی امضای قرارداد با او بودند.
کریس رونالدو با بازی در مسابقات زیر هفده سال یوفا برای تیم (اسپورتینگ لیسبون) مورد توجه (جرارد هولر) سرپرست وقت تیم لیورپول قرار گرفت. در آن زمان او تنها شانزده سال داشت و به همین خاطر لیورپول از خرید او صرف نظر کرد ولی همین موضوع سبب شد به چشم (سرالکس فرگوسن) بیاید.
در تابستان 2003 او در بازی برابر تیم منچستریونایتد به خوبی تواناییهای خود را در معرض تماشا قرار داد و نشان داد که میتواند در دو جناح بازی کند.پس از بازی، اعضای تیم منچستریونایتد همگی از یک استعداد درخشان سخن میگفتند. آنها معتقد بودند بهتر است در آینده در کنار این جوان باشند تا مقابل او.
فرازی از وصیتنامه سردار شهید حاج اسماعیل اسکندری
ای جوانان نکند در رختخواب و با ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد.
ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که آیت الله مدنی، دستغیب، صدوقی، اشرفی اصفهانی در محراب شهید شدند، همانند مطهریها، مفتحها، دیلمی، ربانی، قاسم زاده و دهقانها باشید...
ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب حضرت زینب(س) را بدهید. مانند مادر وهب جوانانتان را به جبهه بفرستید و حتی جسد او را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا دادهام پس نمیگیرم...
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند *** فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی *** دیوانه تو هر دو جهان را چه کند