عقیق مغربی. عقیق نا مرغوب و نیمه شفاف را گویند.
عقیق بادامیبه آلمانی mandelachate . عقیق لوزی گون و بادامی مانند که در روزنهای سنگها پدید می آید (سنگهای ملافیر).
عقیق باروییعقیق استحکامی. عقیق جای نگاری. عقیق ویرانه ای. عقیق هایی که خطوط آن شکل بارو و یا برج را به سنگ می دهد یا مانند استحکامات کنگره ای یا هفت و هشت دیده می شود.
عقیق برشیعقیق پارچینی. عقیق هایی که در اثر عوامل مکانیکی شکل نامنظم و گوشه دار به خود گرفته. ملات این گونه سنگها از جنس خود عقیق است.
عقیق پارچینیعقیق موزائیکی. گونه ای عقیق مکزیکی که از تکه های خرد شده (برشی) پدید آمده ملات عقیقی آن را به هم چسبانیده.
عقیق پرمانندکلسدون زرد، صورتی، نخودی، خاکستری . سفید شیری نیمه شفاف تا کدر با درونگیر های پر مانند قهوه ای، نارنجی و سیاه. در بروستر تکزاس واروگون آمریکا پیدا می شود.
عقیق پنده ایعقیق منقوط. عقیق مطبق. عقیق راه راه. عقیق خال دار.
۱_ عقیق سفید یا خاکستری که از لکه هایی که از اکسید آهن، کرم و یا منگنز به رنگ سرخ هم چون درون گیر و رنگین در آن پدید می آید و در روی کانی مانند خال دیده می شود.
۲_ کلسدون و یا عقیق خاکستری با لکه های رنگین.
عقیق پیکره ایعقیقی که درون گیر های آن دارای چهره های گوناگون و پیکره ای است.
عقیق تکزاسیعقیقی که در رودخانه پکوس تکزاس پیدا می شود.
عقیق تیغه ایعقیق هندی با تیغه های نازک.
عقیق جای نگاریعقیق نقشه ای. عقیق توپوگرافیک. عقیقی که درونگیرهای آن شکل نقشه های هندسی زمین شناسی به سنگ داده، با خطوط موضعی یا تراز٫
عقیق چشم اندازعقیق منظره ای. نوعی کلسدون خاکستری تا سفید با درونگیرهای نامنظم از جنس اکسید منگنز، آهن و جز آن که شکل مناظر طبیعی مانند جنگل و جز آن را به کانی داده.
عقیق چشم جغدیبرخی از عقیقها پس از تراش دامله ای به یک جفت چشم جغد می مانند.
عقیق چشم گاویبرخی از عقیقها پس از تراش دامله ای به چشم گاو می مانند.
عقیق چشمینامی دیگر برای عقیق بابا غوری. عقیقی که دارای دو ابر پیازی گون است و به چشم می ماند و با رنگهای گوناگون.
عقیق چوبیچوب عقیق شده. عقیقی که ترکیب سیلیسی در چوب رخنه و به جای سلولهای چوب نشسته باشد.
عقیق حلقوینام عقیق چشمی و عقیق باباغوری نیز به خود گرفته است. عقیق با دوایر متحد المرکز یا پیازی و با رنگهای گوناگون. عقیق حلقوی. عقیق پیازی. عقیق گرد.
عقیق خال دارعقیق خال خال. عقیق منقوط. نامی است در اورگون آمریکا. کلسدون بی رنگ و نیمه شفاف با خالهای زرد. سرخ و یا قهوه ای.
عقیق خاوری1عقیق خوش و زیبا ولی رنگ شده.2عقیق نیمه شفاف و از خاور زمین.
عقیق خرمایی شدهاز واژه (عبری) عقیقی که به طور مصنوعی خرمایی رنگ شده.
عقیق خزه ایعقیق درختی. عقیق شجری. عقیق جلبکی. به آلمانی moos stein . کلسدونی که دارای اشکالی هم چون جلبک است. رنگ این خزه ها بیشتر سیاه یا قهوه ای است. گونه های عقیق مکه ای هم دارای همین شکل و رنگ است.
عقیق خزه ای دریایی نام دیگری است برای عقیق مکه ای یا عقیق جلبکی.
عقیق خزه ای سفیدعقیق با لکه های سفید و بزرگ. عقیق جلبکی سفید.
لعل | |
---|---|
کلیات | |
رده | کانی |
فرمول | X3Y2(SiO4)3 |
ویژگیها | |
رنگ | تقریباً به همهٔ رنگها |
حالت بلوری | دوازدهلوزوجهی[۱] یا مکعب |
دوشکستی | هیچ |
ساختار | یکسانذره (ایزومتریک) |
چگالی ویژه[۲] | 3.1 - 4.3 |
لَعل (نارسنگ، حجر سیلان) یکی از سنگهای قیمتی است. لعلها از دوره برنز به عنوان سنگ قیمتی و ساینده کاربرد داشتهاند.
لعل واژهای فارسی است و اصل آن لال بوده است. آن را در قدیم، لال، بدخشانی، بدخشی و ملخش نیز مینامیدند.[۳]در لغتنامهٔ دهخدا به نقل از منابع قدیمی مینویسد[۴]: سنگی ظریف با سرخی درخشنده و از یاقوت سستتر است. رنگارنگ است سرخ و زرد و بیشتر سبز و بنفش و بهترینش سرخ بدخشانی است. در روزگار پیشین لعل نبوده است و بدین سبب در کتب ذکرش کمتر آمدهاست و پس از آن در کوه بدخشان پیدا شد. در سر راه آذربایجان نیز معدن است اما لعل آن نارسیده است و تیره رنگ و با کبودی زند، از اینرو قیمتی ندارد.صاحب آنندراج میگوید: معرّب لال، معدن آن مخفی بود تا در زمان خلافت اوایل عباسیان در ارض ختلان زلزلهای عظیم پدید آمده و کوه سکنان (؟) شکافته شده، کان لعل پیدا گشت و لعل را انواع میباشد: رمانی و پیازی و تمری و لحمی و عنابی و بقمی و ادریسی و دوشابی و لعل پیکانی و لعل عقربی و لعل قطبی و آن نگینهوار پهن باشد و بهترین آن عقربی است و بعد از آن پیازی و سپس تمری و رمانی و پیکانی، لعلی که آن را بر شکل پیکان تراشند و زنان آن را گوشواره سازند و ناب از صفات لعل است. حکیم مومن طبیعت آن را در گرمی و سردی معتدل مایل به حرارت میداند.