به گزارش کردستان وب به نقل از وبلاگ سراج منیر:
توطئه هتاکانه غرب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) نشان دهنده اوج ضعف، بی اخلاقی و جهالت مدرن آنان است آنچه که در برهه کنونی از این اقدامات گستاخانه بر علیه مقدسات مسلمانان به ذهن خطور می کند ایجاد موج اسلام هراسی، ایجاد تفرقه و اختلاف بین ادیان و مذاهب و غبارآلود کردن سیمای نورانی مکتب آسمانی اسلام است که بنا به وعده حق الهی بر آن دست نخواهند یافت.
«محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم»
توهین به ساحت مقدس پیامبر اسلام در یک نشریه فرانسوی و ترور بعدی نویسندگان آن به گونه ای رقم خورد که متن زشت و تاسف بار توهین به پیامبر در برابر حاشیه ی زشت تر ترور، کم رنگ شد و در این بین باز هم پیامبر اسلام بود که مظلوم تر باقی ماند!
بنظرمن! بهترین روش برای پاسخگویی به این نوع هزل گویی و هجو سرایی ها (که مطمئناً در دایره ی نقد قرار نمی گیرند) همان رفتاری است که پیامبر(ص) در زمان حیاتشان با توهین کنندگان داشتند و آن نبود مگر، عفو، بخشش و بزرگواری کردن نسبت به کسی که توهین نموده و با بروز عملی اخلاق اسلامی، نه تنها نقدها، که توهین ها را بی مخاطب کرده و توهین کننده را نیزشرمسار می نمود.
در عصر حاضر نیز بهترین کار در دعوت به حق، نه با زبان دهان که زبان عمل است.
" امام صادق علیه السلام:
کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم ، لِیَرَوا مِنکُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ ، فَإِنَّ ذلِکَ داعِیَةٌ.
مردم را با غیر زبان خود [به مذهب خویش] دعوت کنید، تا پارسایى و سخت کوشى و نماز و خوبى را از شما ببینند؛ زیرا اینها، خود [بهترین] مبلّغند."
مخاطب قرار دادن جوانان غربی توسط رهبری کاری لازم، بزرگ و شایسته است اما کافی نیست. امروز، بهترین راه تبلیغ و حمایت از اسلام و نبی مکرم آن، پیاده نمودن سیره ی عملی آنان در حکمرانی، تادیب، اخلاق و در یک کلام تشکیل ِجامعه دینی است. لذا اگر هزاران بار از رحمت و مهربانی او بگوییم اما حکومتی که بنام دین تشکیل می شود، به نام خدا و به نام دین اش، بکشد و اجازه تفکر و آزادی به منتقدین ندهد و ... نه تنها فایده ای ندارد که بدلیل تعارض میان نظر و عمل، دروغگویمان می خوانند! حال می خواهد نام این حکومت ها داعش باشد یا حکومت پادشاهی عربستان و یا جمهوری اسلامی پاکستان یا ... .
(در پرانتز بگویم! وقتی این جمله ی آیت الله جوادی آملی را خواندم شوکه شدم؛
"غرب یک باغ وحش منظم است و گرنه غربی ها با این همه پیشرفت علمی اگر مریخ را هم فتح کنند در آنجا جنگ جهانی به راه خواهند انداخت"
تاجر "موریس میتر" در حال نمایش بومیان امریکای جنوبی
در باغ وحش بین المللی پاریس فرانسه، 1889
ممکن است حرف آیت الله جوادی را با توجیهات فلسفی و غیر فلسفی توجیه کنیم و بگوییم که مربوط به حاکمان غربی است والا منظورش مردم غرب نیستند اما یادمان باشد که مردم! خیلی ساده به عمق حرفمان پی می برند و برای فهم اساس سخن، نیازی به دانستن فلسفه ندارند.
تجربه نشان داده که افکار عمومی در غرب، در مقایسه ی دو کلام رهبری و آیت الله جوادی، گرچه در ابتدا دچار حیرت و سکوت می شوند اما در نهایت، قضاوت کلان خود را خواهد کرد! بی اعتمادی به گفتار عالمان و نظر به عمل اجتماعی و نحوه ی حکمرانی آنان.
نتیجه آنکه بی اعتماد می شوند و برعکس ما که نسبت به شنیدنِ دروغ عادت کرده ایم و نسبت به دروغگو، بی تفاوت شده ایم، اما همان حیوانات درون باغ وحش، نسبت به دروغ و دروغگویی حساس اند و از ما و دینِ ما و خدای ما می رمند.)
نکته ی قابل عرضِ من، در مورد عکس العملی است که معترضان ایرانی- تهرانیِ نشریه فرانسوی انجام دادند و با حمیتی مثال زدنی! تابلوی "نوفل لوشاتو" را به زیر کشیده، مشت محکمی بر دهان فرانسه و استکبار زدند!!!!
طرفه مطلبی بود که در سایت تابناک با عنوان " نصیحت جالب ده نمکی به حملهکنندگان به تابلو خیابان نوفل لوشاتو"منتشر شد.
دشمن بداند که هرچه بیشتر به حقد ودشمنی خودادامه دهد وبه مقدسات مسلمانان توهین کند،افکار مردم دنیا بیشتر به سمت اسلام کشیده می شود و موج اسلام خواهی جوانان دنیا براین سخن صحه می گذارد.
به گزارش جوونی وبلاگ گل سرخ نوشت،
دشمن بداند که هرچه بیشتر به حقد ودشمنی خودادامه دهد وبه مقدسات مسلمانان توهین کند،افکار مردم دنیا بیشتر به سمت اسلام کشیده می شود و موج اسلام خواهی جوانان دنیا براین سخن صحه می گذارد.
این نشان ازناتوانی دشمن درمقابله بااسلام است .ضمن برائت ازاعمال شیطانی آنها همصدا به رسول مهربانیها صلوات می فرستیم.
سلام علیکم
تصویر دیگری که امروز خدمت شما تقدیم می کنم پوستری است با محور نامه امام خامنه ای مدظله العالی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
متن پیام به فارسی:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱
متن پیام به انگلیسی:
Message of ayatollah Seyyed Ali Khamenei, Leader of The Islamic Republic of Iran
In the name of God, the Beneficent the Merciful
To the Youth in Europe and North America,
The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.
I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.
I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.
Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.
The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.
By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?
You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.
My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.
I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.
Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?
Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?
I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.
Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.
Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.
Seyyed Ali Khamenei