مهمترین تپههای ساسانی شهرکرد که باستانشناسان از بهعنوان بقایای یک آتشکده یا معبد ساسانی نام میبرندبه گونه فجیعی تخریب شد. حجم بالای سفال یافت شده درحالی این محوطه را به دوره ساسانی میرساند که تا این لحظه هیچ اقدامی برای جلوگیری از این حفاری بزرگ غیرمجاز صورت نگرفته است.تپه باستانی بردنکان در فاصله 4کیلومتری شهرستان فارسان و در کنار رودخانه پیرغار یکی از محوطههای باستانی بهشمار میرود که در فهرست آثار ملی ایران نیز ثبت شده است. با این وجود، این محوطه ارزشمند در اثر بیتوجهی متولیان میراثفرهنگی توسط حفاران غیرمجاز کاملا تخریب شد. قاچاقچیان با حفر 20 ترانشه 3×3 و به عمق 2 تا 4 مترفاجعه ای جبران ناپذیر ببار آورده اند.
شرح: محوطه باستانی معصوم زاده که شاید همان چرمغان ذکر شده در متون تاریخی باشد، در بخش جنوبی شهر بجنورد قرار دارد و با توجه به اهمیت زیاد تاریخی و فرهنگی در سال1346به شماره 708 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. با توجه به توسعه دامنه ساخت و ساز شهری در این بخش و نیاز به تحدید محدودۀ عرصه و حریم اثر تا کنون سه نوبت گمانهزنی در تپه مصوم زاده انجام گرفته است. آثار به دست آمده از گمانهزنی در این سکونتگاه باستانی نشان میدهد تپه معصوم زاده طی چند صد سال از قرون اولیه اسلام تا پیش از دورۀ مغول مسکونی بوده است. متاسفانه به دلیل عدم توجه به عرصه و حریم تعیین شده برای تپه معصوم زاده توسط بخش مردمی و حتی ارگانهای دولتی امروزه بخش قابل توجهی از عرصۀ اثر از بین رفته و فقط حدود 8 هکتار از این محوطۀ باستانی بزرگ برجای مانده است.
1. نوبت دوم گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم محوطه باستانی معصوم زاده
باوجودیکه تپه معصوم زاده نخستین بار در سال 1355 توسط هیئتی به سرپرستی فائق توحیدی تعیین حریم و میله گذاری شده بود ولی نظر به تعدیهای انجام شده به حریم اثر و نامعلوم بودن حریم در ضلع شرقی و غربی تپه، باردیگر در پاییز سال 1370 هیئتی به سرپرستی رجبعلی لباف خانیکی در محوطه اقدام به گمانهزنی کرد. در این نوبت مجموعاً 14 گمانه کاوش شده که در هر یک آثار قابل توجهی از سکونت از قبیل دیوار خانهها، آجرفرش معابر، کوره یا اجاقهای پخت و انواع ظروف سفالی و شیشهای پیدا شد که در مجموع نشان دهندۀ استقراری با اهمیت بالا در محدودۀ زمانی قرون اولیه اسلام تا پایان قرن هفتم هجری است.
2. نوبت سوم گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم تپه معصوم زاده بجنورد توسعه روز افزون شهری و تصرف بخش قابل توجهی از عرصۀ تپه معصوم زاده توسط اشخاص حقیقی و ارگانهای دولتی در حدفاصل سالهای 1370 تا 1387 که محو شدن خطوط عرصه و حریم اثر را در پی داشت و از سوی دیگر تقاضاهای مکرر جهت انجام ساخت و ساز در بخشهای باقی مانده از تپه سازمان میراث فرهنگی را بر آن داشت تا با انجام گمانهزنی مجدد برای آخریب بار حدود و حریم این استقرار باستانی را مشخص سازد. از همینرو در تابستان 1387 هیئتی به سرپرستی امیرحسین قویدل مسئولیت تعیین عرصه اثر را بر عهده گرفت. این گمانه زنی علاوه بر مشخص ساختن حدود تپه باستانی دستاوردهای پژوهشی جالبی نیز در بر داشته است.
در حدود ده هزار سال پیش که انسانهای ساکن بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند و در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت سفالهای ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوع سفال از شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاریهای باستانشناسی در مناطق باستانی آشکار گردیدهاست.
یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایران سفال قرمز رنگ منقوش است که در طول هزارههای ششم و پنجم ق. م. در حاشیه کویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این سفالها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده است. این نوع سفال طی حفریات باستانشناسی از محوطههای باستانی چشمه علی، قره تپه شهریار، اسماعیل آباد، تپه زاغه، سیلک و حصار شناسایی شدهاند.
«در این محل (سیلک کاشان) ظروف سفالین قرمز رنگی نیز پیدا کردهاند که از لحاظ صنعت نسبت به ظروف پیش تا حدی کاملتر به نظر میآید و معلوم میشود که آنها را در کورههای ابتدایی میساختند. در هزاره چهارم پیش از میلاد مردم دشتنشین فلات ایران در کار زندگی پیشرفت بیشتری کردند. در قریه سیلک نموداری از آن وجود دارد، ساکنین این محل ظروف سفالین ظریف میساختند و تصویر پرندگان و حیوانات وحشی را بر روی آنها با رنگ سیاه منقوش میکردند و به تدریج این ظروف شفافتر و شکل آنها منظمتر شد،از اینجا میتوان حدس زد که مردم آن ناحیه جهت انجام این عمل به اختراع چرخ نائل شده بودن، چرخ آنها تخته باریکی بوده است که بر زمین میگذاشتهاند و آنرا با دست میچرخاندند و به این ترتیب به ظروف خود شکل زیباتری میدادند. تاکنون شبیه اینگونه ظروف در هیچیک از کشورهای آن دوران به دست نیامده است. چنین میتوان نتیجه گرفت که ایرانیان در این صنعت سرآمد اقوام دیگر بودند و شاید اختراع مزبور ویژه آنها باشد. از ظروف سفالینی که در سیلک به دست آمده است تصاویر بز کوهی و اسب و خورشید و همچنین اشکال هندسی فراوان دیده میشود و از این اکتشافات نتیجه میگیریم که با وجود آنکه آهن ومفرغ در تهیه آلات و ادوات گوناگون به کار میرفته است صنایع کوزهگری و سفالسازی رونق خود را حفظ کرده است.»[۱]
مهمترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را به کلی دگرگون ساخت اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق. م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی است دست یافتند.
از اوائل هزاره سوم ق. م. نوع دیگری سفال از مناطق شمال فلات ایران به سمت داخل فلات نفوذ میکند که به سفال خاکستری معروف است. این نوع سفال چرخساز میباشد و از نظر سبک ساخت و تزیینات تحت تأثیر ظروف فلزی هم عصر خود قرار گرفتهاست. سفال خاکستری با تکنولوژی بالا و در کورهای مخصوصی که سفالگر بخوبی در آن کنترل حرارت و میزان اکسیداسیون فعال را اعمال میکردهاست پخته شدهاند. فرهنگ سفال خاکستری از اوائل هزاره سوم ق. م. در مناطق باستانی یانیک تپه اردبیل، تورنگ تپه گرگان، تپه حصار دامغان شناسایی شدهاست. سفال خاکستری براق در طول عصر آهن یعنی از اواسط هزاره دوم ق. م. به بعد در اکثر نقاط فلات ایران گسترش یافت و در همین دوره به اوج زیبائی، ظرافت و پیشرفت تکنیکی در ساخت و پخت و و تزیین رسید. از نیمههای هزاره اول ق. م. با رونق فلزکاری صنعت سفالگری رو به افول میرود به طوری که در دوران تاریخی سفالهای ساخته شده، عمدتاً بسیار خشن و بدون نقش هستند و از ظرافت سفالهای پیش از تاریخی خبری نیست.