همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

۲۰ نکته برای یک پیاده‌روی سالم

۲۰ نکته برای یک پیاده‌روی سالمتعداد زیادی از پزشکان مشوق هر نوع پیاده‌روی هستند. پیاده‌روی بروز بیماری‌های قلبی را کاهش می ‌دهد و راه مطمئنی برای حفظ تناسب اندام و در نتیجه سلامت بیشتر است. دیگر اینکه پیاده‌روی کاری است آسان که می ‌توانید به راحتی برای آن برنامه‌ریزی کنید.
در اینجا به چند نکته که شما را در مسیر پیاده‌روی صحیح قرار می ‌دهد، اشاره می‌ کنیم:
● ۳ نکته درباره کفش مناسب برای پیاده‌روی
۱) از یک جفت کفش راحت و کاملا اندازه شروع می‌ کنیم. می ‌توانید از یک فروشگاه مطمئن کفش ورزشی مناسب تهیه کنید. توجه کنید که کفش، کف طبی متناسب با گودی کف پا و کناره‌هایی محکم داشته باشد. از آنجایی که اغلب، یک پا کمی بزرگ تر از پای دیگر است، کفش خود را متناسب با اندازه پای بزرگ تر خود انتخاب کنید.
۲) جوراب‌هایی را انتخاب کنید که بیشتر می‌ پسندید. ممکن است شما جوراب هایی با بافت متراکم و ضخیم انتخاب کنید که چسبان هستند و از میزان اصطکاک پا و کفش کم می ‌کنند و یا نوع نازک که جاذب رطوبت هستند و یا نوع نخی را ترجیح دهید.
۳) لباس‌های آزاد و راحت بپوشید و اگر هوا سرد است، به جای یک پوشش ضخیم، از چند پوشش نازک و سبک استفاده کنید تا بتوانید پس از گرم شدن از تعداد آنها کم کنید.
● ۸ نکته برای شروع حرکت
۱) با یک میزان متناسب و نسبتا کوتاه، پیاده روی را شروع کنید، برای مثال ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با سرعت متوسط راه بروید.
۲) پیاده‌روی شما باید شامل سه بخش باشد: گرم کردن، طی کردن مسافت مورد نظر و خنک کردن بدن.
۳) برای گرم شدن، پنج دقیقه اول را با سرعت کم، در حدود نصف سرعت عادی خودتان راه بروید. سپس مکث کنید و مقداری حرکات کششی انجام دهید. تمرکز حرکات‌تان روی مچ پا، ران‌ها و پشت ساق پا باشد. این کار موجب نرمی و انعطاف‌پذیری ماهیچه‌هایتان می ‌شود. اما توجه کنید که این کار تنها در صورتی مفید است که بدن‌تان را گرم کرده باشید. کشش‌ها باید آرام و با مکث باشد و فشار بیش از حد بر ماهیچه‌ها وارد نکند.
۴) پس از حرکات کششی، با سرعت عادی شروع به راه رفتن کنید. سرعت و مسافت پیاده‌روی باید متناسب با سن و شرایط عمومی بدن‌تان باشد. هرگز از حد تعادل خارج نشوید. زمانی که قادر باشید بدون تنگی نفس هنگام راه رفتن گفتگو کنید، یعنی سرعت مناسبی دارید.
۵) شانه‌های خود را عقب نگه دارید و عضلات خود را آزاد کنید. بگذارید دست‌هایتان آزادانه در کنارتان تاب بخورند.
۶) قدم‌های خود را به صورت پاشنه – پنجه بردارید. کف پا را بر زمین نکوبید.
۷) گام‌های منظم بردارید تا سرعت‌تان یکنواخت باشد.
۸) در پنج دقیقه آخر پیاده‌روی، به تدریج گام‌هایتان را کوتاه و سرعت‌تان را کم کنید تا به سرعت اولیه زمان گرم کردن برسید. پیاده‌روی خود را با انجام تعدادی حرکت کششی تمام کنید. این کار ماهیچه‌ها را از انقباض خارج کرده و ضربان قلب را به حالت طبیعی برمی‌ گرداند.
● ۵ نکته برای انتخاب سرعت مناسب
۱) به تدریج به زمان پیاده‌روی خود اضافه کنید. برای مثال، در طول یک هفته، پنج دقیقه به زمان آن بیفزایید.
۲) هنگامی که زمان پیاده‌روی شما به ۳۰ دقیقه یا بیشتر رسید، سعی کنید مسافت حرکت خود را در همین چارچوب زمانی افزایش دهید.
۳) برای به دست آوردن بهترین نتیجه، حداقل چهار مرتبه در هفته و هر بار به مدت ۲۰ دقیقه یا بیشتر پیاده‌روی کنید.
۴) حرکات کششی را هرگز حذف نکنید.
۵) از هر فرصتی برای بیشتر راه رفتن استفاده کنید، حتی اگر در این حد باشد که در مدت پخش تبلیغات از تلویزیون از جای خود بلند شوید و کاری انجام دهید (یادتان باشد که این کار رفتن به سراغ یخچال نباشد!)
● ۴ نکته برای پیشگیری از صدمات احتمالی
۱) بی‌ثباتی یکی از دلایل اصلی بروز صدمات بدنی در ورزش است. کلید موفقیت، در افزایش تدریجی شدت و مقدار (زمان و مسافت) است. ممکن است در جلسه اول پیاده‌روی در ماهیچه‌های خود احساس کوفتگی کنید، که طبیعی است و در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت برطرف می ‌شود.
۲) مراقب باشید که زودتر از موعد مناسب، زمان، سرعت و مسافت پیاده‌روی خود را افزایش ندهید.
۳) اگر برای مدت چند هفته به دلیلی موفق به پیاده‌روی نشدید، انتظار نداشته باشید که بتوانید با همان سرعت و قدرت گذشته ادامه دهید، چون مدتی زمان برای بازگشت به حالت قبلی لازم است.
۴) در صورتی که پاشنه کفش‌هایتان ساییده شده است، به خصوص اگر این ساییدگی نامنظم است، باید به فکر تهیه کفش جدید باشید.

منبع:مجله الکترونیکی وستا

..

چه رازی بود، خدا میدانست. اما هرچه بود، راز بود. چیزی مثل حساب احتمالات نبود که بگوییم طبیعی ست. در این گُردان و شاید همۀ گردانها، بچه هایی که صدای خوب داشتند، نمیماندند. هرکس یکبار روضۀ امام حسین میخواند، بچه ها سر عملیات مطمئن بودند که دیگر برنمیگردد. گردان هیچوقت مداح ماندنی نداشت. همۀ مداحهای گردان ابتدا در جای خلوتی معلوم میشد صدای خوبی دارند، در جای شلوغی گل میکردند و در جای خلوتی پرپر میشدند و بعد هم در مراسم ترحیمِ مداحها، که همیشه حال و هوای خاصی داشت، حتماً کسی یا کسانی در سوگ مداح از دست رفته میخواندند، گل میکردند و تجربه ای حزنآلود، تکلیف پرپر شدنشان در جایی خلوت را معلوم میکرد و همین سیر مداح و شهید مانع شده بود که بعد از آتش بس، گردان مداح داشته باشد. بعد از آتش بس فرمانده از کسانی که مرخصی میرفتند، خواسته بود تا اگر مداحی پیدا کردند، به جبهه بیاورند.

*

ارمیا میگفت و فرمانده و بچه ها و حتی روستایسهایی که تا حالا تهران نیامده بودند، گریه میکردند. مداح، که نه پاسدار بود و نه بسیجی و نه رزمنده، بلند شد. با خود گفت:"به این هم میگویند مجلسِ مداحی؟ پسرۀ دیوانه اراجیف میگوید، اینها هم گریه میکنند. حالا من بروم چکار میکنند؟"

دیگر پای میکروفن رسیده بود. میکروفن را برداشت. بی مقدمه شروع کرد:" خدا خودت گفتی اشک جوان را خجالت میکشی ببینی. دِ زار بزن جوان، حق هم داری."

نفسش را میکشید تهِ گلویش وهق هق میکرد.

- امام زمان! اینها سربازهای تو هستند. دارند گریه میکنند که بیایی. فرمانده ندارند. بدبختند. دِ پاشو جوان. دم بگیر. یا مهدی، یا مهدی، عجل علی ظهورک.

بچه ها بلند شدند. اگر حسینیه روشن بود همه همدیگر را به علامت تعجب نگاه میکردند. آنجا هیچکس خود را به این وضوح سرباز امام زمان نمیخواند. غلامیِ غلامانِ امام زمان بالاترین افتخاری بود که ممکن بود نصیب کسی شود. اما سرباز بودن فرای آن بود و تواضع در حسینیه، غرور را کشته بود.

مداح داد میزد. عرق کرده بود. اما صدای بچه ها کمتر میشد که بیشتر نمیشد. میکروفن را به دهانش آنقدر نزدیک کرده بود که صدای خش خش ناخوشایند برخورد ریشهایش با آن، همه را میآزرد. دیگر داد میزد:" یا مهدی، یا مهدی، عجل علی ظهورک"مداحی به دل بچه ها نمی نشست. صدای مداح بیشتر میشد و صدای بچه ها کمتر. ناگهان ارمیا در حالیکه نیم تنۀ بالایش محیط دایره ای را می پیمود شروع کرد.

- یا مهدی، عجل علی ظهورک. بیا. ظهور کن. زودتر بیا. نه نیا. کجا میآیی؟ کسی منتظر ظهورت هست؟ اگر یک قوطی کنسرو کمتر به ما بدهند، ظهور تو را که هیچ، خدا را هم فراموش میکنیم. چه کسی منتظر ظهورت است؟ کی؟ چرا بیخودی داد میزنیم؟

همه آنقدر بلند ضجه میزدند که هیچ کس صدای مداح را نشنید که آرام گفت:" شما که خودتان مداح داشتید، ما را برای چی آوردید توی این خاک و خل؟"

ارمیا ادامه میداد:" آقا کجا میآیی؟ میآیی مصطفی را از قبر در بیاوری؟ نه نیا، او از من خسته شده بود. نیا، اگر آدم بودیم، ما میآمدیم پیش تو. اگر آدم بودیم الآن پهلوی مصطفی بودیم. آقا نیا، بیایی گردنم را میزنی. ولی بیا، زجرش کمتر است. اینجوری دارم زجرکش میشوم."

شخصیت شناسی/شبیه کدام شخصیت کارتونی هستی؟

حرف تان یادتان می رود. برای اینکه از خانه بیرون بروید، مردد هستید و وقتی هم تصمیم می گیرید از خانه بیرون بروید، چند قدم آنطرف تر دلتان می خواهد به خانه برگردید. دلتان می خواهد گریه کنید یا اگر گریه نکنید و به خودتان مسلط باشید، نسبت به هیچ کس احساس خوبی ندارید.
در این شرایط بسیاری از کارهای ضروری یادتان می رود و همین شما را بیشتر کلافه و عصبی می کند. شب با کابوس های مختلف از خواب می پرید و نکته اینجاست که بیشتر کابوس های فرد ناشی از درگیری های روزانه اوست. زمانی که از خواب می پرید، ساعت ها در رختخوابتان از این دنده به آن دنده می شوید و حتی گاهی با خوردن قرص های آرامبخش زیاد یا یک داروی آرامبخش با دوز بالا هم نمی توانید پلک بزنید. اینها همگی نشان می دهد ذهن شما درگیر و مشوش است. اگر هنوز نمی دانید ذهنی آرام دارید یا نگران؛ این تست مخصوص شماست...

مگر آمریکا ناموس شماست؟!

وبلاگ افاضات عقل کل نوشت:

آیا شهید شهریاری بیشتر از فواید و دستاوردهای دانش هسته ای آگاه بود یا امثال شیرزادی که حتی یک صدم شهید شهریاری هم علم ندارند؟!

وبلاگ افاضات عقل کل نوشت:

http://harfema.ir/10689

بیشتر بخوانید

شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامی

شرح شهادت امام رضا (ع) در منابع اسلامی
در روایتی از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بیشتر عالمان شیعه و همچنین تعداد زیادی از علمای اهل سنت، قائل هستند که آن حضرت مسموم و شهید شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلاف‌نظرهایی وجود دارد؛ اما قول مشهور این است که آن حضرت، توسط «مأمون» خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید.
برخی از علمای اهل سنت بر این نظرند که مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نکرده است و برای این گفته خود دلائلی هم ذکر می‌کنند. از جمله آن دلائل این است که مأمون دختر خود را به همسری امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتری امام رضا (ع) در برابر علما استدلال می‌کرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسیار ناراحت و غمگین بود و...
در ادامه خواهیم گفت که به هیچ یک از دلائل در این رابطه نمی‌توان استناد کرد.
همچنین عده‌ای از علمای اهل سنت نیز بر این باورند که امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنایت، عباسیان اما شخصی غیر از مأمون، بوده است. برای مثال؛ ابن‌جوزی می‌گوید: «وقتی عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولایت‌عهدی) و به دست علویان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم کردند.» این قول نیز چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا «بیشتر مورخان و راویان اجماع دارند که مأمون سم را به امام (ع) داده نه غیر او.»
همچنین روایات مستندی از امام رضا (ع) وارد شده است که در آن، حضرت شهادت خود را پیش‌گویی کرده و عامل این جنایت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعین می‌گوید: «موقع مرگ من فرا رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته مرا مسموم کند...»
عده‌ای از پژوهشگران معتقدند که شورش عباسیان در بغداد و تصمیم مأمون برای حضور در این شهر، سبب شد تا اطرافیان این خلیفه به وی هشدار دهند که در نبود وی و حضور ولیعهد ـ که منظور امام رضا (ع) بود ـ کار حکومت به مشکل برخواهد خورد و به همین دلیل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر می‌رسد انگیزه اصلی مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همین مطلبی باشد که ذکر شد. چرا که قیام عباسیان در بغداد جز به خاطر ترس از روی کار آمدن علویان نبوده است.
طبری می‌نویسد: «مأمون نامه‌ای به بنی‌عباس در بغداد نوشت و مرگ علی بن موسی (ع) را به آنان اعلام کرد و از آنان خواست که به اطاعت او درآیند؛ زیرا دشمنی آنان با او جز با بیعت وی با علی بن موسی (ع) نبوده است.»

 

از دیگر موجباتی که مورخان در قتل امام رضا (ع) ذکر کرده‌اند، کینه‌ای می‌دانند که مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسی می‌نویسد: «علتی که موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، این بود که آن حضرت بی‌محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام می‌کرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار می‌گرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد...»
همانگونه که بیان شد، از نظر روایات شیعی، شکی نیست که مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم کرد. اما اینکه کیفیت این عمل چگونه بوده است، چند نوع روایت وجود دارد که به آنها اشاره می‌کنیم.
روایتی را شیخ مفید از عبدالله بن بشیر نقل کرده که عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد که ناخن‌های خود را بلند کنم ... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال ... سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور. من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار.

من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بیشتر زنده نماند.»
روایت دیگری را شیخ مفید از محمد بن جهم ذکر کرده که می گوید: «حضرت رضا (ع) انگور دوست می‌داشت. پس قدری انگور برای حضرت تهیه کردند. در حبه‌های آن به مدت چند روز سوزن‌های زهرآلود زدند. سپس آن سوزن‌ها را کشیده و نزد آن بزرگوار آوردند ... آن حضرت از آن انگورهای زهرآلود بخورد و سبب شهادت ایشان شد.»
روایتی از اباصلت هروی نیز نقل شده که می گوید: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراین، ادله‌ای که اهل سنت ذکر کرده‌اند که مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بی‌اساس است؛ چرا که مأمون فردی بود که به خاطر حکومت، برادرش امین را به قتل رساند و محبوبیت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بیشتر نبود. و گریه ظاهری او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف کردن اذهان علویان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شیعیان، بدن شریف آن حضرت را در خراسان تشییع کردند. این تشییع جنازه به حدی پر شور بود که تا آن زمان مثل آن دیده نشده بود. همه طبقات در تشییع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمری در شهر طوس به خاک سپرده شد و بارگاه عظیمش امروز میزبان صدها هزار عزادار است، در حالی که هیچ نشانی از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.