نامه- شعری از شمس لنگرودی

هوای قریه بارانی‌ست

کسی از دور می‌آید

کسی از منظر گل بوته های نور می‌آید

نگاهش بوی جنگل‌های باران خورده را دارد

و وقتی گیسوانش را

رها در باد می سازد

دل من سخت می‌گیرد .

دلم از غصه می‌میرد

هوای قریه بارانی‌ست .

جمیله جان

           درها را کمی وا کن

که عطر وحشی گلها

            بپیچد در اتاق من 

که شاید خیل لک‌لک‌ها

            نشیند بر رواق من .

جمیله جان

            می‌بینی که ساحلها چه خاموش است؟

کنار کومه‌ها دیگر گل و سوسن نمی‌روید .

برنجستان ما غمگین غمگین است

و دیگر برزگرها شعر لیلا را نمی‌خوانند

روایت‌های شیرین را نمی‌دانند

هوا در عطر  سوسن های کوهی بوی اردک های وحشی را نمی‌ریزد

و در شبهای مهتابی

صدایی جز هیاهوی مترسک‌ها نمی‌آید .

تمام کوچه‌ها دلتنگ دلتنگ‌اند

جمیله جان خداحافظ

خداحافظ

دل من سخت غمگین است

خدا حافظ ای برگ و بار دل من

سلام ای غروب غریبانه من  سلام ای طلوع سحرگاه رفتن  خداحافظ ای شادی زندگانی سلام ای غم لحظه های جدایی  خداحافظ ای شعر شبهای رفتن

خداحافظ ای قصه عاشقانه  خداحافظ ای عطر شعر شبانه  خداحافظ ای آبی روشن عشق  خداحافظ ای باغ دل گلشن عشق     خداحافظ ای همنشین شب و روز  

فتاده ز فقدان تو در دلم سوز  سلام ای پدر داغ بر دل نشسته  تورا می سپارم به دلهای خسته   اگر شب نشینم اگر دلشکسته تورا می سپارم به مینای مهتاب 

تورا می فشارم به چشمان بی خواب  به اشکم به دامان دریا تورا می سپارم به رویای فردا

به شب می سپارم تورا تا نسوزد به دل می سپارم تورا تا نگیرد

اگر چشمه ی واژه از غم نخشکد  اگر روزگار این صدا را نگیرد.

زمانی برای آموزش

روز اول/ سلام من از امور آموزش و پژوهش منطقه آزاد... تماس می گیرم برای یک دوره آموزشی کارکنان و ... بیست چهارم تا بیست و ششم همین ماه خوبه؟ خداحافظ

یک روز بعد/ همان شخص دیروزی: سلام، پیرو تماس دیروز مقدور هست که زمان دوره از هفده تا نوزدهم باشه؟ ممنون خداحافظ

یک روز بعدتر/ همکارِ شخصِ تماس گیرنده ی دیروز: سلام، می خواستم ببینم امکانش هست دوره، پونزدهم تا هفدهم برگزار بشه؟ ممنون خداحافظ

آخرین تماس/ وقتی صحبت تماس گیرنده تمام شد گفتم با عرض پوزش نمی تونم برای این دوره در خدمتتون باشم. وقتی پرسید چرا؟ دوباره پوزش خواستم و خداحافظی کردم. بعد با خودم گفتم، واحد آموزش و پژوهش؟ 4 بار تغییر تاریخ برای یک دوره آموزشی در عرض 4 روز

اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی

حالا که رفتنی شدی طبق گفته ات باشد

قبول لااقل این نکته را بدان اهن قراضه ای که

چنان گرم گرم گرم در سینه میتپد دلم بود نامهربان خداحافظ

«« اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی »»

بهش گفتم دلتنگتم

گفت بزرگ میشی یادت میره، چند روز گذشت سراغمو گرفت

گفتم بزرگ شدم خداحافظ

«« اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی »»

احمقانه ترین کار را من کردم گفتم خداحافظ

عاشقانه ترین کار راتو کردی گفتی هرچی تو بگی

«« اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی »»

میان حرف هایت می نوشتی :

زندگی زیباست و من هم زندگی را در تو میدیدم

برو استاد خوبی ها ب من درس وفا دادی

و من هم خوب فهمیدم وفا یعنی خداحافظ

«« اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی »»

آهسته گفت : خداحافظ

و در را آهسته بست و رفت

آدم ها چه راحت وظیفه خود را به گردن  خدا  میاندازند

«« اس ام اس خداحافظی عاشقانه و احساسی »»

خداحافظ ای مـحرم و صـفر/خداحافظ ای روضـه های دو مـاهه/خداحافظ آی گرمی وشوری اشکها/خداحافظ ای گریه های شبانه/خداحافظ آی روضه های حضرت ابوالفضل(ع)/خداحافظ بوی گلاب،پیرهن مـشکی/خداحافـظ نـذری های قبول/خداحافظ خیمه های سوخته/خداحافـظ مـــــاه مـحـرم/خداحافـظ مـــــاه صـفـر . . .

یــا حـسیـن . . .